هدایت شده از حماسه جنوب،خاطرات
🍂
🔻 هنگ سوم | ۲۲
خاطرات اسیر عراقی
دکتر مجتبی الحسینی
┄═ ◍⃟🌺 ◍⃟🌸 ◍⃟🌻═┄
🔸 اواخر نوامبر ۱۹۸۰ / اوایل آذر ۱۳۵۹ برای دومین بار عازم قرارگاه «پ» تیپ بیستم گشتم. هنگامی که وارد قرارگاه شدم، احساس کردم قدری عقب نشینی کرده است، زیرا نیروهای ایرانی جریان آب را به سمت این قرارگاه هدایت کرده بودند تا از سقوط شهر اهواز به دست نیروهای عراقی جلوگیری نمایند. در آنجا سنگرهای مقاوم ، افسران درجه داران و سربازان را دیدم. این سنگرها از ستونهای آهنی و چوبهای ضخیم ریل راه آهن اهواز - خرمشهر و نیز ستونهای چراغ برق اطراف جاده و راه آهن و سنگها و کاشیهای به سرقت رفته از پادگان ساخته شده بودند. با احداث این سنگرهای مقاوم، نیروهای ما از گلوله باران شدید توپخانه، حملات هوایی و ضد حمله های طرف مقابل در امان بودند، ولی با گذشت ایام این سنگرها به صورت گورستانی برای نیروهای ما در آمدند. ما هر روز سه بار هنگام اقامه نماز، فرصت استشمام هوای آزاد و رفع حاجت را پیدا میکردیم. زندگی در سنگرهایی که اطراف آن را مرگ و وحشت احاطه کرده بود اثرات روانی بسیار بدی در روحیه نظامیان رده های مختلف برجای میگذاشت. به همین خاطر همه برای این که هنگام زخمی شدن به بهترین نحوی مداوا شوند و یا به قرصهای اعصاب دسترسی پیدا کنند سعی می کردند با من طرح دوستی بریزند. در حقیقت حضور پزشک در آن شرایط میتوانست آرامبخش قلبهای مضطرب باشد. من همیشه زیر رگبار شدید گلوله ها با آنها بودم و در یک سنگر زندگی میکردم. سروان «حسن» افسر توجیه سیاسی و مسئول تقویت روحیه رزمندگان بیش از دیگران احتیاج به روحیه داشت. او به مجرد شنیدن صدای انفجار گلوله توپ و یا خمپاره مخفی می شد. سنگر او مملو از مواد غذایی و لباسهایی بود که قرار بود به عنوان هدیه بین افراد تقسیم شود. ولی او بدون در نظر گرفتن ضوابط مشخص، آنها را به هر کس که دلش میخواست هدیه میداد.
در همین روزها فرماندهی ارتش تصمیم گرفت به هر سرباز و درجه دار مجروح ۵۰ دینار و به افسران مجروح ۱۰۰ دینار هدیه بدهد.
جالب این که یکی از سربازان رسته ضدزرهی در داخل سنگر مخفی می شد و پاهایش را هنگام حملات توپخانه بیرون از سنگر قرار میداد. او از این کار دو هدف را دنبال میکرد. اول این که در صورت مجروح شدن ۵۰ دینار را دریافت کند و دوم این که به بهانه مجروح شدن، چند ماه از جبهه فرار کند. حال شما میتوانید روحیه رزمی دیگر نیروها را تصور کنید.
با وجود این که روابط من با سایر افسران بسیار محدود بود، ولی سروان «حسین العوادی» روزی مرا به صرف شام دعوت کرد. هنگامی که به سنگر او رفتم با سروان «هاضم» فرمانده گروهان مهندسی، ستوان یکم «عادل» و دو افسر دیگر روبه رو شدم. آنها پس از صرف شام و چایی در ساکی را باز کردند و چند مجله رنگی از آن بیرون آورده و یکی از آنها را به من دادند. هنگامی که آن را ورق زدم دیدم از مجله های سکسی چاپ سوئد است. خیلی ناراحت شدم. آیه مشهور قتل الانسان ما اکفره را خواندم و با عصبانیت گفتم: «شما در چه وضعی هستید؟ آیا کسی از شما میداند که تا فردا زنده خواهی ماند؟ شپا هر آن ممکن است کشته شوید. روز قیامت در محضر الهی چگونه حاضر خواهید شد؟»
آنها سکوت کردند و سرهایشان را پایین انداختند. گویا انتظار چنین واکنشی را از من نداشتند، زیرا این مساله در محفل افسران و پزشکان امری عادی و پیش پا افتاده بحساب می آید. بدون خداحافظی از سنگر خارج شدم و از آن به بعد هرگز میلی برای ملاقات آنها پیدا نکردم. این وضعیت فرماندهان بود. بگذریم!
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#هنگ_سوم
نشر همراه با لینک
کانال خاطرات رزمندگان دفاع مقدس
@defae_moghadas 👈عضو شوید
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
هدایت شده از أُنس با قرآن 🕊
ا ﴿۞﷽۞﴾ ا
✍🏻 #پیامبر_اکرم صلےاللهعلیهوآله
فرمودند: کمیاب ترین چیزها در
آخر الزمان دو چیز است:
١ برادر و دوست قابل اعتماد
٢ درهمی حلال
📚 تحف العقول ص ۵۳
🆔 @SedayeVahy 🕊️🤍
هدایت شده از مشاور حقوقی دادِستان
*⭕️وکالت تسخیری*
💢وکیل تسخیری وکیلی است که مخصوص امور کیفری میباشد. براساس قانون آیین دادرسی کیفری، اگر یکی از طرفین دعوا در امور کیفری تمکن مالی گرفتن وکیل را نداشته باشد، این شخص میتواند از دادگاه درخواست داشتن وکیل نماید.
*⭕️وکیل معاضدتی*
💢وکالت معاضدتی وکالتی است که از سوی مرکز وکلای قوه قضاییه و یا از سوی کانون وکلای دادگستری، وکیلی برای اشخاصی که توانایی أخذ وکیل را ندارند در ارتباط با امور حقوقی تعیین میشود.
❇️مشاوره حقوقی دادِستان ⚖️
https://eitaa.com/dadestan5
5.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎤 سخنرانی بی نظیر این کودک را
در دانشگاه مشاهده کنید
احسنت 👏👌🕊
https://eitaa.com/joinchat/3323462387C099d4223cc
هدایت شده از حماسه جنوب،خاطرات
گزارش به خاک هویزه ۵۲
خاطرات یونس شریفی
قاسم یاحسینی
┄═❁๑❁═┄
🔸 عراقی ها حدود یک کیلومتری ما بودند اما به خوبی می توانستیم آنها را ببینیم که دارند با شتاب به طرف ما می آیند. تنها سنگر ما ساختمان پاسگاه بود. اما ماندن در آنجا یعنی به محاصره عراقیها
در آمدن و اسیر شدن.
سید رحیم به من گفت
- يونس! سوار موتور میشویم و تو فقط خودت را محکم بگیر! خودم را آماده کرده بودم تا اگر به چنگ عراقی ها افتادم تا آخرین فشنگ با آنها بجنگم و نگذارم مرا اسیر کنند. خیلی برایم سخت بود که در خاک خودمان به دست دشمن اشغالگر اسیر بشوم. مرگ بر چنین زندگی ترجیح داشت. خیلی فرز و چابک سوار موتور شدیم و سید به راه افتاد. عراقیها همین طور به طرف ما تیربار میزدند و سید ویراژ میداد و میرفت. چند بار از چند تپه کوچک به هوا پرتاب شدیم و سید با مهارت موتور را در هوا کنترل می کرد و به زمین می کشاند. به سید گفتم
- آهسته بروی بهتر است کشته شویم تا اینکه به زمین بخوریم، دست و پایمان بشکند و دشمن ما را اسیر کند. پشت سرم را که نگاه کردم دیدم نیروهای دشمن با یک جیپ ارتشی و کامیون پر از نفرات با سرعت زیاد دارند ما را تعقیب می کنند. دل در دلم نمانده بود و همانجا مرگ را جلو چشمانم دیدم. با خودم فکر میکردم که این دیگر آخر کار من است و به زودی توسط سربازان دشمن کشته میشوم.
موتور ما مدل ۱۲۵ هوندا بود و سید هم انصافاً موتور سوار قابلی بود دشمن لحظه ای رگبار تیربارش را روی ما قطع نمی کرد اما سید رحیم زیگزاگی ویراژ میداد و از دشمن دور میشد. خیلی هول برم داشته بود. کافی بود یکی از آن تیرها به کمر یا پشت سرم بخورد و دخلم را بیاورد. با هر بدبختی و هراســی بــود از چنگ عراقی ها فرار کردیم و خودمان را به بچه های سپاه مستقر در پاسگاه شط علی رساندیم. از دور نگهبان را دیدم که با دوربین داشت ما و عراقی ها را میدید. خودمان را به او رساندیم. با هیجان پرسید:
- قضیه چیه؟
- هیچی عراقیها ما را دیده اند و حالا هم با یک جیپ و نفربر پر از سرباز دارند به اینجا می آیند!
مدتی صبر کردیم پاسگاه خلوت بود. از نگهبان پرسیدیم
- بچه ها کجا هستند؟
- رفته اند مأموریت!
با کمال تعجب دیدم خبری از عراقیها نشده. خیلی ترسیده بودیم و از نگهبان آبی گرفتیم و خوردیم. حدود پانزده دقیقه بعد بچه ها از «مأموریت» برگشتند. خیلی تعجب کردم. وقتی دیدم همان ماشینی که ما را تعقیب کرده و به طرفمان تیراندازی میکرد مال بچه های خودمان است! کامیون همان کامیون بود. به روی خودمان نیاوردیم اما شرمندگی در چهره آنها موج میزد و دانستند که ما را به عنوان گشتیهای شناسایی دشمن اشتباهی گرفته اند و آن همه تیر به ما زده اند. برادر داریوش کاظمی و بچه هایش خجالت زده آمدند و صورت من و سید رحیم را بوسیدند و از ما حلالیت طلبیدند. برادر کاظمی گفت:
- ما دوربین انداختیم و دیدیم عراقی ها در پاسگاه هستند و مطمئن شدیم دشمن داخل پاسگاه است و رفتیم تا با او درگیر شویم. اما آنها سوار موتورسیکلت شدند و خواستند فرار کنند. ما هم تعقیبشان کردیم اما راننده موتورسیکلت با زرنگی خودش را از ما دور کرد و فرار کرد. نمی دانستیم که آن دو نفر شما هستید باید ما را ببخشید و حلال کنید. به برادر کاظمی گفتم مرد مؤمن اولاً عراقی ها اگر بخواهند بیایند با یک موتورسیکلت نمی آیند با تانک، نفریر و آمبولانس می آیند و در پاسگاه مستقر می شوند. ثانیاً من دیروز به شما گفتم که فردا برای شناسایی پاسگاه می آییم. ثالثاً عراقی ها به سمت موقعیت خودشان فرار می کردنــد نــه
پاسگاه شما!
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#گزارش_بخاک_هویزه
کانال رزمندگان دفاع مقدس
@defae_moghadas 👈لینک عضویت
✧✧ ܭߊࡅ߭ߊܠܙ حܩߊܢܚܘ ܥܼࡅ߭ࡐܢߺ ✧✧
🍂
هدایت شده از منتخَبِ اَخبار ویژه
1️⃣طرف توی #فتنه سال 88 در تجمعات غیرقانونی حاضر شد و بر علیه نظام حرف زد!
2️⃣طرف سال 89 دستگیر می شود و به زندان اوین هدایت می شود. طرف با زنان بهایی نشست دوستانه برگزار می کند. طرف توهین به مقدسات می کند و تازه از زندان آزاد می شود
3️⃣ ... بعد همین طرف در نشست با دومین شخص ممکلت جلسه می گذارد و نظراتش را بیان می کند!!!!
👈 این فرصت برای همه مردم وجود دارد؟! حتی آنانی یک هزارم این خانم خطا و نه جرم، داشتند!
✅مدیونید اگه فکر کنید آن طرف، فائزه هاشمی است!
🔸دلم می سوزد برای نظام....
همه چی آرومه تو به من دل بستی
این چقدر خوبه که تو کنارم هستی
همه چی آرومه غصه ها خوابیدن
✍️ #علی_صالحی_زاده
اخبار را در#منتخب_اخبار ببینید↙️
eitaa.com/joinchat/1231028412C5231d1781b
هدایت شده از أُنس با قرآن 🕊
🌸 رسول خدا صلی الله علیه و آله سلم فرمودند:
🍁 ثَلَاثَةٌ مِنَ الذُّنُوبِ تُعَجَّلُ عُقُوبَتُهَا وَ لَا تُؤَخَّرُ إِلَى الْآخِرَةِ عُقُوقُ الْوَالِدَيْنِ وَ الْبَغْيُ عَلَى النَّاسِ وَ كُفْرُ الْإِحْسَانِ.
🔹 سه گناه است که کیفرشان در همین دنیا می رسد و به آخرت نمی افتد: آزردن پدر و مادر، زورگویی و ستم به مردم، ناسپاسی نسبت به خوبی های دیگران.
📚 امالی شیخ صدوق، جلد ۱ ص ۲۳۷
🆔 @SedayeVahy 🕊️🤍
🥀 #پنجشنبه ست
اینطوری برای اموات خیرات بفرستید
🥀اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ 🥀
یاد میکنیم از همه
شهـدا،علمـا و درگذشتـگانمان
🌼با فاتحه و صلوات
بر محمد و آل محمد🌷
دوستانی که مایلند زیارت نیابتی برای خودشان ویابستگانشکان ویاگذشتگانشان انجام شود امروز به ایدی ذیل پیام دهند انشاالله امشب شب جمعه در حرم امام حسین ع زیارت نیابتی انجام خاهیم داد
https://eitaa.com/joinchat/964887344C2a9f7900e6
@Mokeb111
هدایت شده از هیات رزمندگان اسلام عاشقان ثارالله خمینی شهر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید حاج ابراهیم همت:
آسانترین جنگ در دنیا ، جنگ با اسرائیلی هاست ...
🔹فتح قدس نزدیک است.
#حاج_ابراهیم_همت
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅
╭┅─────────┅╮
https://eitaa.com/mokbansaralmahdi
╰┅─────────┅╯
هدایت شده از کارمند تراز انقلاب اسلامی
🔴هوش خوبه اما وجدان هم لازمه
🔹این روزها اگه یه سر سوزن وجدان داشته باشی سمت درست تاریخ خواهی ایستاد؛ هوش و استعداد و علم رو که خیلیها دارن اما عاقبت بخیر نمیشن.
لینک کانال کارمند تراز انقلابی
https://eitaa.com/joinchat/2384003173Cad17c5d736