eitaa logo
گردان ۳۱۳
1.8هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
4.1هزار ویدیو
78 فایل
یا اللّٰه . . . در هیـاهویِ بی‌صدایۍ ، برافراشتیم بیرقی را برای گم‌نکردنِ آرمان‌هایمان. . . شِنوای شُما . @khodadost_1 قَوانین و نُکات . @goordanh313
مشاهده در ایتا
دانلود
چشم همدست شما نمیشیم 😂✌️🏻 @gordan_313
گردان ۳۱۳
~}🌏🌱 「@gordan_313」
+برای من که لذت بخش بود پروردگارا ظهور این گنجیه صلح و اصلاح و آرامش را تعجیل بفرما ... ~آمین یا رب العالمین ❤️
enc_16844550464766640012553.mp3
2.93M
تو هم قول بدھ بہ این نوکرٺ ؛ تو تاریکـےِ قَبرَم آقا بیا . . (: ‌ | @gordan_313
♦️دکل♦️ ☑️ دکل، اولین کتاب داستانی است که با محوریت بیانیه گام دوم انقلاب نوشته شده است. این داستان در یک دبیرستان اتفاق می‌افتد و هدف آن آشنایی جوانان با بیانیه در قالب داستانی با درونمایه انقلابی است. روح‌الله ولی ابرقویی در جای جای داستان، و در پاسخ به سوالات دانش‌آموزان، تمام فرازها و متن بیانیه را آورده است و به تحلیل و تفسیر آن پرداخته است. 「@gordan_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹 🍃🌹 🌹 (رمان بهشت جهنمی) قسمت شصت و یکم (این فصل از زاویه دید های مختلف روایت شده است) (حسن) یکبار دیگر تعداد را میشمارم و کفش میپوشم. نمیدانم چقدر در حسابم هست. تا برسم به مغازه حمیدآقا، به این نتیجه رسیده ام که یک آبمیوه حدودا هزار تومان م شود و برای سی نفر، میشود سی هزار تومان. همین کافی ست! نه آنها هتل آمده اند نه من سر گنج نشسته ام آبمیوه ها را که میبرم به بچه ها تعارف کنم، چهره سید مصطفی درهم میرود. بچه ها انقدر از سر و کول هم بالا رفته اند که سنگ هم باشد، میخورند . مصطفی در گوشم میگوید : -این چیه؟ دوباره گدابازی در آوردی؟ خیلی کالری سوزوندن این بیچاره ها یه کیکم میگرفتی که پس نیفتن! تو مسئول تدارکاتی یا ندارکات؟ ابرو بالا میدهم: -بودجه نداریم اخوی! اگه کلیه ات خوب کار میکنه بده بفروشیم، یه سفره رنگین بندازیم! مصطفی درحالی که بچه ها را برای رفتن بدرقه میکند، میگوید : -حالا اربعین و بیست و هشت صفر رو چکار کنیم؟ درحالی که با کامران دست میدهم رو به مصطفی میکنم : -صاحب مجلس خودش میرسونه، آنقدر حرص نخور! صدای احمد، مصطفی را به سمت خودش میکشد . احمد مثل همیشه پر سروصدا و شلوغ است. درحالی که محکم با سیدمصطفی دست میدهد، میگوید : ادامه دارد ...🌱 🌹 🍃🌹 🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹 🍃🌹 🌹 (رمان بهشت جهنمی) قسمت شصت و دوم آقا سید ! یه هیئت دوتا کوچه بالاتر هست هفتگی! پسرعموهاتونن! مصطفی متعجب به احمد نگاه میکند . احمد میخندد: -منظورم اینه که سیدند . خیلی آدمای ماهی هستن... بریم یه بار هیئت شون؟ مصطفی میزند پست احمد: -فعلا برو خونه، مامانت نگران میشن. بعدا باهم حرف میزنیم. احمد آخرین کسی است که میرود. مصطفی تکیه میدهد به دیوار و نفسش را بیرون میدهد : -اوف... این هفته هم گذشت... از الان باید بریم تو فاز کارای اربعین. به سمت کمد میروم و پرونده ها را بیرون میکشم: -فعلا بیا این پرونده ها رو درست کنیم... اینا مدارک جدیده، بچه ها آوردن... مینشینیم کنار پرونده ها. مصطفی چند پرونده را نگاه میکند و میگوید : -ای بابا، اینا نصفش ناقصه! خب من اینا رو چجوری بفرستم آموزش فعلا ببینن؟ سر بلند میکنم: -چقدر حرص میخوری تو بابا! میارن کم کم... تو براشون کارکرد بزن... -تو برو پرونده های خواهران رو ببین... همش مرتب، تمیز... اونوقت ما چی ؟ -پرونده مهم نیست آقاسید ! بسیجی بودن که به کارت نیس! دلت بسیجی باشه! مصطفی از بی خیال بازی هایم حرص میخورد: -بسیجی باید منظم باشه! -کی گفته لعن نکنیم؟ باید روشنگری بشه! باید همه بدونن این عمر و ابوبکر ملعون چه کردند با دختر پیامبر؟ وحدت کجا بود؟ باید با دشمن امیرالمومنین وحدت داشته باشیم؟ سرتون رو شیره نمالن با این حرفا... ادامه دارد ...🌱 🌹 🍃🌹 🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
این لینک رو تبلیغ کنید توهمه گروه و کانال هایی که دارید کمتر از۱۸ساعت فرصت باقی مونده و حدود ۷هزار رای کم داریم برای پیگیری بازنگری در مجلس لینک اعتراض به لایحه عفاف و حجاب https://farsnews.ir/my/c/199238
بچه ها اینجارو ببینید :))) 🗣ᴍᴍᴅ ¦ مـمـد  @shahidansajjadi .
🔴‌ اشک وینیسیوس فوتبالیست به خاطر توهین به رنگ پوستش VS 🔴مکتب و مراجع شیعه 🔹‌ تنها راه نجات بشریت اسلام است...@gordan_313
⚠️در تنش بین ایران و مواظب باشیم آتش بیار معرکه نباشیم! @gordan_313
15.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌ « این اشتباه است که همیشه دنبال توضیح فواید اعمال هستیم» ❌ فواید ‼️ ❌ فواید روزه ‼️ ❓پس چکار کنیم؟ 🎙دکتر علی تقوی@gordan_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ «اگر من گمراه هستم، تقصیر خداست» 🔥خود قرآن گفته: خدا هرکی را بخواهد ، گمراه می‌کند (یضل من يشا) >>> پس جبره و تقصیر من نیست. 🎙پاسخ: مرتضی‌ کهرمی@gordan_313
⚠️غلام‌سیاه امام حسین علیه‌السلام ⚽️گریه‌های وینیسیوس جونیور رئال مادرید رو بخاطر توهین به رنگ پوستش دیدین؟ حالا این قضیه رو بخونید: یکی ازشیعیان ساکن آمریکا نقل میکنه، دهه اول مراسم روضه گرفته بودیم، شب اول یه سیاه‌پوستی ازسرکنجکاوی اومده بود تو جلسه، یکی ازبچه‌ها هم براش ترجمه می‌کرد چی میگیم، فرداشب دیدیم با چندتا سیاه‌پوست دیگه اومدن، پس فردا تعدادشون بیشتر شد، همین جوری تعداد سیاهپوست‌ها زیاد شد تا مجبور شدیم یه جای دیگه روهم برای مراسم در نظر بگیریم. شب آخر ۱۵۰ تا سیاه‌پوست گفتن ما میخوایم مسلمون بشیم و شیعه بشیم! پرسیدم: چیشده مگه؟ همشون نگاه کردن به اونی که شب اول اومده بود. ازش پرسیدم چی شده؟ گفت: شب اول که اومدم یه تیکه از روضه، غلام سیاه اباعبدالله رو خوندین، همونی که اباعبدالله مثل پسرخودش سرشو گذاشت رو پاهای خودش، بلند بلند براش گریه کرد؛ همون شب رفتم به این سیاه پوستا گفتم بیاید یه دینی و یه آقایی رو پیدا کردم که توش سیاه و سفید فرقی نداره.. @gordan_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دلتنگیِ مادر یکی از شهدای غواصِ عملیات کربلای۴ :)💔 شهدا را یاد کنیم با صلواتی تا یادمون کنند.. @gordan_313
به بعضیا خبر بدید که سپیده بابایی ملی پوش آلیش، مدال نقره آسیاییش رو به شهید تهرانی مقدم تقدیم کرده شاید بفهمن که فرزند شهید بودن فقط به نیست. 🇮🇷❤️🫀✌️🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داشت از خوبی سگ میگفت که یهو...🤯 حیوانات قابل اطمینان نیستن😐
به نامش،به یادش و در پناهش شروع می کنیم:)♥
اینفلوئنسر چینی در پخش زندهٔ تیک‌تاک هفت بطری مشروب نوشید و مُرد 🔺 یک اینفلوئنسر چینی اصطلاحاً «شاخ مجازی»، در پخش زنده تیک‌تاک چینی (دوین) پس از نوشیدن هفت بطری از یک نوع مشروب الکلی قوی چینی، جان خود را از دست داد🤐 🔸جنازه «سان گیانگ» اینفلوئنسر ۳۴ساله چینی، ۱۲ ساعت پس از یک پخش زنده در سکوی دوین از سوی خانواده‌اش پیدا شد😐 「@gordan_313
واکنش علیرام نورایی به گستاخی طالبان @gordan_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°°°°°° «بذار بگه : به تو چه» °°°°°° ⛔️ یڪدفعـه میبینـی فضا عوض شد❗️ 📛یکدفعه میبینی آنچه را نمی دیدی❗️ 🎙دکتر علی تقوی اونوقت میگی تو رو خدا بذارین برم یه بی رو هدایت کنم. 「@gordan_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°°«از چادر امام زمان(عج) بیرون نباشیم.»°° 🔴 مهمترین سوال قبر و قیامت ؟ 🎙استاد_شجاعی برای چکار کردیم؟ 「@gordan_313
🔘 سلبریتی های صدر اسلام ♦️ عمر بن سعد در گفتگو با کوفه اینتر نشنال گفت: اعدام حرمله را محکوم می کنیم. چگونه ممکن است که او با کودکان نامهربان بوده باشد در حالیکه خودش زمانی کودک بوده است و اگر او کودکان را دوست نداشت خوب قاعدتاً می بایست زندگیش را از نوجوانی شروع می کرد. ♦️ ضمن اینکه وی از چهره های مطرح ورزش تیراندازی است پس جای او زندان نیست در نتیجه آزادش کنید!!😂 ♦️ یعنی با این استدلالهاشون تن بدبخت ارسطو رو تو گور لرزوندن😂 @gordan_313
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹 🍃🌹 🌹 (رمان بهشت جهنمی) قسمت شصت و سوم دلم در سالن کنفرانس است و فکرم در روضه دیروز . خیره ام به مصطفیِ بالای سن اما اصلا نمیفهمم چه جوابی به اساتیدش میدهد . صدای سخنران دیروز در ذهنم میپیچد . روحانی سید و مسنی که همه مریدش بودند و التماس دعایش میگفتند . برایشان مثل خود امام بود، انگار! هر بار هم بین حرف هایش صدای لعن بر خلفا بلند میشد . وقتی همه صلوات میفرستند، به خودم می آیم و میفهمم جلسه دفاع تمام شده. همه از جا بلند میشوند جز من. سرم هنوز درد میکند . بس که ریتم مداحی دیروز تند بود! انقدر تند که نفهمیدم مداح چه میگوید . اما یک قسمت از شعر را که شنیدم، کلا دست احمد را گرفتم و زدم بیرون. آن جا که مداح خواند: -خدایی دارم و نامش حسین است. (نعوذ باالله) از دیروز تا الان، اعصاب برایم نمانده است. قرار بود مصطفی برود ولی درگیر پایان نامه و دفاعش بود. نمیدانم چرا اصلا به این هیئت دل خوشی ندارم. یک لحظه با خودم میگویم شاید حسادت باشد؛ شاید حسودی ام شده که هیئت شان امکانات خوبی دارد! خداراشکر فعلا کسی با من کاری ندارد و همه دنبال آقای مهندس مصطفی هستند. انقدر در خودم فرو رفته ام که نمیفهمم کی دفاع سید مصطفی تمام شد و نمره نوزده را گرفت و راه افتادیم که برویم رستوران تا شیرینی بدهد. انقدر حواسم پرت است که همه می فهمند ذهنم درگیر است و چندبار سربه سرم میگذارند؛ اما باید با مصطفی حرف بزنم تا به نتیجه برسم. آخر سر موقع ناهار، مصطفی میزند پشتم و میگوید : -چیه تو انقدر سیب زمینی شدی؟ چته تو؟ شدی عین برجِ... مریم نمیگذارد ادامه دهد: -عه! داداش! خب ذهنش درگیره... دیروز رفته بودیم این هیئته که یکی از نوجوونای مسجد گفته بود... سخنرانش کلا وحدت بین مسلمین و اینا رو برد زیر سوال! خنده بر لبان مصطفی میخشکد و جد پی میشود: -چی؟ فرصت را مناسب میبینم و مهر سکوتم را میشکنم: -به اسم روشنگری هرچی دلش خواست به خلفا و عایشه گفت! کلا حرفاش بودار بود. مداحشونم که... چهره مصطفی درهم میرود: -حسن! نکنه... به ثانیه نکشیده منظورش را میگیرم. دلشوره عجیبی به جانم می افتد . مصطفی قاشق را در بشقاب میگذارد و آرنجش را بر میز تکیه میدهد . زمزمه اش را که میشنوم، دلهره ام بیشتر میشود. با خروج کلمه (شیرازی ها)، نه فقط من، که مریم و الهام هم نگران شده اند. ادامه دارد ...🌱 🌹 🍃🌹 🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹