هدایت شده از حزبضدماطریکث/کمبوجیه
⭕️ #فورییییی | جوربه و ماهی رسما شیپ شدن !!
رسانه های خبری سنسنسننشنش را دنبال کنید.
هدایت شده از Lucky arts 🎨(پنج و شش شنبه فقط )
یه جمع دخترونه هم من میکشم میزنم تو دهنشون 🗿👍
زیر سیگاری ارژنگو گرگَلی
یه جمع دخترونه هم من میکشم میزنم تو دهنشون 🗿👍
دا مگه با این قضیه مشکل داریم مهربان تر لطفا
زیر سیگاری ارژنگو گرگَلی
البته از نظر من اسمشونو نمیشه هنرمند گذاشت
صرفا با ۸۰ درصدم
تلگرام پره ارتیست که از لحاظ اسکیل واقعا خوبن ولی محتوایی که میکشن حالمو بد میکنه ...
هدایت شده از World of 〽️arius عشایر
داستان عشق ناممکن
در باغی زیبا، گربهای به نام جوربه زندگی میکرد. او هر روز کنار حوض مینشست و به ماهیهای رنگارنگ خیره میشد. یک روز، چشمش به ماهی زیبایی افتاد که با ظرافت در آب شنا میکرد. آن ماهی هم متوجه نگاههای گرم جوربه شد.
کمکم، این دو موجود متفاوت با هم آشنا شدند. جوربه از دنیای بیرون آب میگفت و ماهی از شگفتیهای زیر آب تعریف میکرد. عشقی عجیب بینشان شکل گرفت، اما تفاوتهایشان مانع بزرگی بود.
باغبان پیر که شاهد این عشق نامتعارف بود، برای کمک به آنها قایقی کوچک ساخت. حالا جوربه میتوانست نزدیک ماهی باشد بیآنکه خیس شود. این نزدیکی عشقشان را عمیقتر کرد.
خبر این عشق در باغ پیچید. حیوانات برای تماشا میآمدند، پرندهها برایشان میخواندند و پروانهها میرقصیدند. اما زندگی همیشه آسان نبود. روزی طوفانی، قایق واژگون شد و جوربه به خطر افتاد. ماهی با تلاش بسیار او را نجات داد.
این حادثه پیوندشان را محکمتر کرد. جوربه شنا آموخت و ماهی یاد گرفت بیشتر روی آب بماند. آنها ساعتها کنار هم میگذراندند و از دنیاهای متفاوتشان میگفتند. عشقشان به همه نشان داد که با وجود تفاوتها، میتوان راهی برای با هم بودن یافت.