.
#نهم_ربیع #عبدالزهرا
🌹سبک: #محمد_الجنامی(درب العشک)🌹
🚩بند اول:
امیر ظلم و جنایت، عمره
کثیف و اصل نجاست، عمره
سُنّی بی شرف خودش میدونه
تَهِ خباثت و ظلمت، عمره
ای بی، ناموس، دیوث، عمر
مثله، ویروس، منحوس، عمر
ملعونه، حیوونه، پستِ بی حیا عمره
بدتر از، شیطانه، دشمن خدا عمره
بی رگ و، بی ریشس، وَلَدُ الزِّنا عمره
عمر، صد پدر
🎈🎈🎈🎈🎈
🚩بند دوم:
اونیکه باباش، داییشه عمره
عمش، ننش و آبجیشه عمره *
سُنّی بی شرف خودش میدونه
اونیکه جاش تو آتیشه عمره
خائن، غاصب، قاتل، عمر
راهش، کفر و، باطل، عمر
مجنونه، مأبونه، اَشق الاشقیا عمره
اسمش عن، میاره، ذکره تو خَلا عمره
لعنت بر، خاندانش، حاصل زِنا عمره
عمر، صد پدر
✍️به قلم: ❣ #عبد_الفیروز ❣
* 🔴 قَالَ آيَةُ اَللهِ اَلْعُظْمَى اَلْإِمَامُ اَلصَّادِقُ صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ : كَانَتْ صُهَاكُ جَارِيَةً لِعَبْدِ الْمُطَّلِبِ، وَ كَانَتْ ذَاتَ عَجُزٍ، وَ كَانَتْ تَرْعَى الْإِبِلَ، وَ كَانَتْ مِنَ الْحَبَشَةِ، وَ كَانَتْ تَمِيلُ إِلَى النِّكَاحِ، فَنَظَرَ إِلَيْهَا نُفَيْلٌ جَدُّ [فُلَانٍ] فَهَوَاهَا وَ عَشِقَهَا مِنْ مَرْعَى الْإِبِلِ فَوَقَعَ عَلَيْهَا، فَحَمَلَتْ مِنْهُ بِالْخَطَّابِ، فَلَمَّا أَدْرَكَ الْبُلُوغَ نَظَرَ إِلَى أُمِّهِ صُهَاكَ فَأَعْجَبَهُ عَجُزُهَا فَوَثَبَ عَلَيْهَا فَحَمَلَتْ مِنْهُ بِحَنْتَمَةَ، فَلَمَّا وَلَدَتْهَا خَافَتْ مِنْ أَهْلِهَا فَجَعَلَتْهَا فِي صُوفٍ وَ أَلْقَتْهَا بَيْنَ أَحْشَامِ مَكَّةَ، فَوَجَدَهَا هِشَامُ بْنُ الْمُغِيرَةِ بْنِ الْوَلِيدِ، فَحَمَلَهَا إِلَى مَنْزِلِهِ وَ رَبَّاهَا وَ سَمَّاهَا بِ: الْحَنْتَمَةِ، وَ كَانَتْ مَشِيمَةُ الْعَرَبِ مَنْ رَبَّى يَتِيماً يَتَّخِذُهُ وَلَداً، فَلَمَّا بَلَغَتْ حَنْتَمَةُ نَظَرَ إِلَيْهَا الْخَطَّابُ فَمَالَ إِلَيْهَا وَ خَطَبَهَا مِنْ هِشَامٍ، فَتَزَوَّجَهَا فَأَوْلَدَ مِنْهَا [فُلَان]، وَ كَانَ الْخَطَّابُ أَبَاهُ وَ جَدَّهُ وَ خَالَهُ، وَ كَانَتْ حَنْتَمَةُ أُمَّهُ وَ أُخْتَهُ وَ عَمَّتَهُ.
🟠 حضرت آیت الله العظمی امام صادق صلوات الله علیه می فرمایند: صُهّاک جاریه و کنیز عبدالمطلب بود و صاحب عقب و باسن بزرگی بود و مشغول چرانیدن شترها بود اصل او حبشی بود و میل به نکاح و ازدواج داشت، پس چشم «نُفَیل» پدربزرگ عمر به او افتاد و شیفته ی او گشت و عاشق او شد و در چراگاه با او مباشرت و نزدیکی نمود پس او هم آبستن به #خطاب شد. وقتی خطاب به دنیا آمد و بزرگ شد و به حد بلوغ رسید، یک نگاهی به مادر خود #صحاک کرد، پس کفل و باسن بزرگ مادر را پسندید و از آن خوشش آمد در این هنگام بر روی مادر قرار گرفت، پس او آبستن شد به دختری به نام حنتمه، صهاک از اهل خود ترسید و او را در میان پارچه پشمی قرار داد و او را بین چهارپایان مکه انداخت در این هنگام هشام بن مغیره بن ولید او را یافت و به منزل خود برد و او را بزرگ نمود و نام #حنتمه را برای او انتخاب کرد و در میان عرب رسم بوده که هر کس یتیمی را بزرگ کند او را فرزند خود میخواند وقتی حنتمه بالغ شد خطاب به او نظر کرد و میل به سوی او پیدا کرد و از هشام او را خواستگاری نمود و با او ازدواج کرد و فلان (عمر) از او متولد شد و #خطاب، #پدر عمر و #جد عمر و #دایی عمر است و #حنتمه #مادر او و #خواهر او و #عمه او بوده است.
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج31، ص: 100
📚عقد الدّرر
📚منهاج البراعة (خوئى)، ج3، ص: 51
📚کشکول بحرانی
📚ماذا تقضون
👇