eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
8هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
755 ویدیو
1هزار فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🌺 چند داستان کوتاه مناسب منبر 2 صاحب منتخب التواریخ می نویسد در شهر کربلا ،عطاری که مشهور به تقوا بود مریض می شود و مرضش طولانی می گردد یک نفر از دوستان به عیادتش می رود و می بیند از وسائل زندگی و خانه چیزی برایش نمانده، حصیری زیر پایش و متکائی زیر سرش هست، این آقای تاجر به چنین روزی افتاده است! پسرش وارد شد گفت: پدر برای نسخه امروز پول نیست تا دوا بخرم، متکای زیر سرش را به او داد و گفت: این را هم ببر و بفروش ببینم راحت می شوم یا نه؟ دوست عیادت کننده پرسید مطلب چیست؟ گفت: من در کربلا نمایندگی فروش آبلمیوی شیراز داشتم، آبلیمو وارد می کردم به مبلغ گزاف می فروختم، ناگهان در کربلا تب حصبه عمومی شد و طبیبها مداوای عام کردند که آبلیمو نافع است، روز اول کاری نکردم، از فردا به خودم گفتم چرا آبلیمو را ارزان بفروشم حالا که خریدار فراوان دارد، دو برابر و بعد چند برابر کردم، مردم بیچاره هم ناچار می خریدند بعد دیدم آبلیمو دارد کم می شود و هر چه گران می کنم می خرند ولی تمام می شود، شروع کردم آب در آبلیمو کردن و سپس آبلیموی مصنوعی و تقلبی درست کردم، مال فراوانی به دست آوردم، لیکن چندی بعد بستری شدم، در اثر این بیماری آنچه پول آبلیمو به دست آوردم دادم تا امروز که دیدی همین متکا باقی مانده بود این را نیز دادم ببینم راحت می شوم یا نه؟ فاعتبروا یا اولی الابصار(1). 1-قلب قرآن، 176 ➖➖➖➖➖➖➖➖ از امام صادق (ع) روایت شده است: در جنگ احد، برخی از یاران رسول خدا (ص) گریختند و به جز تنی چند، از جمله علی بن ابی طالب (ع) و ابودجانه، کسی در میدان، کنار پیامبر نماند رسول خدا (ص) فرمود: «ای ابودجانه، تو را از قید بیعتی که با من داشتی رها کردم. تو نیز برو. ولی درباره ی علی (ع)، من از او هستم و او از من است». ابودجانه در حالی که می گریست، گفت: «به خدا سوگند، من نمی گریزم». سپس سرش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت: «به خدا سوگند، خود را از بیعتی که [باتو] کرده ام آزاد نمی سازم و از تعهد آن بیرون نمی آیم. ای رسول خدا، به سوی چه کسی باز گردم؟ آیا به سوی همسر و فرزندم که می میرند بازگردم، یا به خانه ام که خراب می شود، یا ثروتم که فانی می شود، یا اجلم که نزدیک شده است؟ این گفتار خالصانه، پرشور و پرسوز ابودجانه که با گریه همراه بود، دل پیامبر را سوزاند و دیگر به ابودجانه چیزی نگفت. سپس یک تنه با دشمن جنگید؛ به گونه ای که همه ی بدنش مجروح و به خونش رنگین شد. او در یک سوی پیامبر با دشمن می جنگید و حضرت علی (ع) در سوی دیگر. سرانجام، ابودجانه بر اثر زخم های بسیار پیکرش بر زمین افتاد. حضرت علی (ع) او را نزد پیامبر برد. ابودجانه به پیامبر گفت: «ای رسول خدا، آیا به بیعت خویش وفا کردم؟» پیامبر (ص) فرمود: «آری، به خیر باشی». ابوجعفر محمدبن یعقوب الکلینی، روضه الکافی، ص 319، 320 ➖➖➖➖➖➖➖ یكى از علماء بزرگ (مرحوم آیة الله سید باقر مجتهد سیستانى پدر آیة الله سید على سیستانى ومرحوم سید محمود مجتهد سیستانى ) در مشهد مقدس براى آنكه به محضر عجل اللّه شرفیاب شود ختم زیارت عاشورا در چهل جمعه هر هفته در مسجدى از مساجد شهر آغاز می كند ایشان فرمودند: در یكى از جمعه هاى آخرین ، ناگهان شعاع نورى را مشاهده كردم كه از خانه ى نزدیك آن مسجدى كه من در آن مشغول به زیارت عاشورا بودم مى تابید، حال عجیبى به من دست داد، از جاى برخاستم و بدنبال آن نور به در آن خانه رفتم ، خانه كوچك و فقیرانه اى بود، از درون خانه نور عجیبى مى تابید. در زدم وقتى در را باز كردند، مشاهده كردم حضرت ولى عصر امام زمان عجل اللّه فرجه در یكى از اتاق هاى آن خانه تشریف داشتند و در آن اتاق جنازه اى را مشاهده كردم كه پارچه اى سفید بروى آن كشیده بودند، وقتى من وارد شدم و اشك ریزان سلام كردم ، حضرت بمن فرمودند: چرا اینگونه دنبال من مى گردى و رنج ها را متحمّل مى شوى؟ مثل این باشید (اشاره به آن جنازه كردند) تا من دنبال شما بیایم! بعد فرمودند: این بانوئى است كه در دوره بى حجابى (رضا خان پهلوى ) هفت سال از خانه بیرون نیامده مبادا نامحرم او را ببیند! 📚شيفتگان حضرت مهدى(عج)، ج 3، ص ۱۵۸، گوهر صدف، ص 48 .
. حجت_خدا فقیر اوست که قلبش تهی ز مهر شماست گرفتم آنکه جهان، پُر ز سیم و زر دارد مردی از شیعه خدمت امام صادق(ع) آمد و عرض کرد: آقا، من فقیر شده‌ام. امام فرمود: «اَنْتَ مِنْ شیعَتِنا وَ تَدَّعِی الْفَقْرَ»؛ «تو شیعه‌ی ما هستی و اظهار فقر می‌کنی»؟ و حال آن که: «شیعَتُنا کُلُّهُمْ اَغْنِیاء»؛ «همه‌ی شیعیان ما اغنیا هستند». فقیر میانشان نیست. گفت: آقا، چه طور فقیر در میانشان نیست؟ من فقیرم. فرمود: بگو ببینم اگر تمام دنیا را پر از نقره كنند و به تو بدهند، حاضری آن محبّتی را که به ما داری از دل بیرون كنی؟ گفت: نه، به خدا قسم، اگر همه را هم طلا كنند، من حاضر نیستم محبّت و ولایت شما را از دست بدهم. امام(ع) فرمود: پس تو ثروتمندی؛ سرمایه‌ای داری که از همه‌ی کره‌ی زمین که پر از طلا و نقره باشد بالاتر است. پس آن كسی فقیر است كه آنچه تو داری ندارد، مسائل مادّی چیزی نیست که بگویی من فقیرم. آنگاه مقداری پول عنایت فرمودند تا جنبه‌ی ظاهرش هم درست بشود. یونس‌بن‌یعقوب می‌گوید، عرض كردم: «لَوِلایی لَکُمْ وَ ما عَرَّفَنِیَ اللهُ مِنْ مَحَبَّتِکُمْ اَحَبُّ اِلَیَّ مِنَ الدُّنْیا بِحَذافِیرِها»؛ «[آقا] به خدا قسم، این ولایت و محبّتی كه به شما دارم، از تمام دنیا و آنچه در آن است نزد من محبوب‌تر است». او خیال می‌كرد حرف خوبی زده است. امام(ع) اندکی از این حرف ناراحت شد و فرمود: «یا یُونُسُ قِسْتَنا بِغَیْرِ قِیاسٍ»؛ «ای یونس، تو در مورد ما مقایسه‌ی نادرستی کردی». محبّت ما را با دنیا و ما فیها مقایسه كردی؟ مگر دنیا چیست؟ «مَا الدُّنْیا وَ ما فیها اِلّا سَدُّ فَوْرَةٍ اَوْ سَتْرُ عَوْرَة»؛ «دنیا مگر چیست؟ با غذایی شكم را سیر كردن و با لباسی عورت خود را پوشاندن». این چیزی نیست كه آن را با محبّت ما مقایسه می‌كنی. «وَ اَنْتَ لَکَ بِمَحَبَّتِنَا الْحَیاةً الدّائِمَة»؛[۱] «محبّت ما حیات ابدی برای تو می‌آورد».   پی نوشت   [۱]ـ بحارالانوار، جلد ٧٨، صفحه‌ی ٢٦٥، حدیث ١٧٧. دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت آیت الله سید محمد ضیاءآبادی ........... اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد . امام صادق (ع) مى‏فرماید: «رَحِمَ اللّه شیعتنا خُلِقُوا مِن فاضِلِ طِینَتِنا و عُجنوا بماء وِلایتنا یَحزَنُونُ لِحُزننا و یفرَحُون لِفَرحِنا(6)؛ خداوند شیعیان ما را رحمت کند که از زیادى سرشت ما آفریده شده‏اند و با آب ولایت ما عجین گشته‏اند، آنان به خاطر اندوه (و غصه‏هاى) ما غمناک مى‏شوند و شاد مى‏شوند بخاطر شادى ما».
. اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد بن‌ حسن می‌گوید : نامه‌ای به امام حسن عسکری(ع) نوشتم و از فقر و تنگدستی شکوه کردم، ولی بعدا پیش خود گفتم : مگر امام صادق(ع) نفرموده که فقر با ما بهتر از توانگری با دیگران، و کشته‌ شدن با ما بهتر از زنده‌ ماندن با دشمنان ما است؟! امام حسن عسگری(ع) در پاسخ نامه من نوشت : «إنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَخُصُّ أوْلِيَاءَنَا إذَا تَكَاثَفَتْ ذُنُوبُهُمْ بِالْفَقْرِ وَقَدْ يَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ مِنْهُمْ وَ هُوَ كَمَا حَدَّثَتْكَ نَفْسُكَ الْفَقْرُ مَعَنَا خَيْرٌ مِنَ الْغِنَى مَعَ عَدُوِّنَا وَ نَحْنُ كَهْفُ مَنِ الْتَجَأ إلَيْنَا وَ نُورٌ لِمَنِ اسْتَضَاءَ بِنَا وَعِصْمَةٌ لِمَنِ اعْتَصَمَ بِنَا، مَنْ أحَبَّنَا كَانَ مَعَنَا فِي السَّنَامِ الْأعْلَى وَ مَنِ انْحَرَفَ عَنَّا مَالَ إلَى النَّار» هرگاه گناهان دوستان ما زیاد شود، خداوند آنها را به فقر گرفتار می‌کند و گاهی از بسیاری از گناهان آنان در می‌گذرد. همچنان‌ که پیش خود گفته‌ای، فقر با ما بهتر از توانگری با دشمنان ماست. ما برای کسانی که به ما پناهنده شوند، پناهگاهیم و برای کسانی که از ما هدایت بجویند، نوریم. ما نگهدار کسانی هستیم که (برای نجات از گمراهی) به ما متوسل می‌شوند. هر کس ما را دوست بدارد، در رتبه بلند (تقرب به خدا) با ماست و کسی که پیرو راه ما نباشد، به‌ سوی آتش خواهد رفت. 📚مناقب ابن شهرآشوب، ج‏۴، ص۴۳۵ .
. و انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد علیهم_السلام 📝 امام صادق عليه‌السلام: از مرده در قبر او پيرامون پنج چيز سؤال مى‏شود: از نمازش، زكاتش، حجّش، روزه‏اش و ولايتش نسبت به‌ما خاندان. پس، ولايت از گوشه قبر به‌آن چهار چيز گويد: هر یک از شما كم و كاستى داشتيد، كامل كردن آن به‌عهده من. 📚 کافی، ج۳، ص۲۴۱، ح۱۵ قال الإمامُ الصّادقُ عليه ‏السلام: يُسألُ المَيِّتُ في قَبرِهِ عن خَمسٍ: عن صَلاتِهِ، وزَكاتِهِ، وحَجِّهِ، وصيامِهِ، ووَلايَتِهِ إيّانا أهلَ البَيتِ. فتَقولُ الوَلايةُ مِن جانِبِ القَبرِ للأربَعِ: ما دَخَلَ فِيكُنَّ مِن نَقصٍ فَعلَيَّ تَمامُهُ. .