eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
5.5هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
608 ویدیو
835 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. هرچه هست، درِ خانهء اهلبیت است ، کسی دست خالی برنمیگردد السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ اگر در این خانه بیایی: " گمشده " می‌آیی، اینجا سرپناهت می‌کنند " بی‌رمق " می‌آیی، اینها تکیه‌گاهت می‌کنند جز درِ اين خانه را يك بار هم حتّى نكوب اهلِ هر خانه، جز اینجا روسیاهت می‌کنند تا نَفَس در سینه داری خویش را اینجا کِشان هر که باشی اهل خانه، رو به راهت می‌کنند كاه باشى پشتِ این درگاه، کوهت می‌کنند کوه باشی بر درِ اين خانه، کاهت می‌کنند مادرِ اين خانواده، مادریّ اَت مى‌کند مادرت را اهلِ خانه، با وجاهت می‌کنند غم مخور هر قدر هم که خُرد باشی اهل‌بیت... می‌شناسندت در این درگه، نگاهت می‌کنند مستكين می‌آیی و بیچاره و بی‌آبرو وقت رفتن از درِ اين خانه، شاهت می‌کنند یک قدم بردار، صد لطف و کرم را بنگری شام باشی این خدا رویان، پگاهت می‌کنند اوج می‌گیری، خودت را وقفِ اين انوار كن با نگاهی، خالی از هر اشتباهت می‌کنند صبحگاهان، اربعینِ عهد را بر پا کنی... وعده‌ دادند آخر از خیلِ سپاهت می‌کنند هر چه هم پرونده‌ات سنگین بُوَد روز جزا... گر بخواهند این شفیعان، بی‌گناهت می‌کنند مرثیه خوان را مدد کن با سرشکِ خالصت روضه‌ها روشن‌تر از انوار ماهت می‌کنند گر پذیرند اهلِ اين خانه، تو را بر نوکری... صاحب بالاترین میزانِ جاهت مى‌کنند بی‌خودی جایی به جز اینجا مکن خود را حرام غیر این در، هر کجا باشی تباهت می‌کنند پنجشنبه ۷ بهمن ۱۴۰۰ .
. 👈🏼👈🏼 ابن شاذان قمی رضوان الله علیه روایت کرده است: حدثني محمد بن عبد الله بن عبيدالله بن مرة رحمه الله قال: حدثنا عبد الله بن محمد البغوي قال: حدثني علي بن الجعد، قال: حدثني أحمد بن وهب بن منصور، قال: حدثني أبو قبيصة شريح بن محمد العنبري، قال: حدثني نافع ، عن عبدالله بن عمر ابن الخطاب قال: قال رسول الله صلى الله عليه‌ وآله لعلي بن أبي طالب عليهما السلام: يا علي! أنا نذير أمتي، وأنت هاديها، والحسن قائدها، الحسين سائقها، وعلي ابن الحسين جامعها، ومحمد بن علي عارفها، وجعفر بن محمد كاتبها، وموسى بن جعفر محصيها، وعلي بن موسى معبرها ومنجيها وطارد مبغضيها ومدني مؤمنيها، ومحمد بن علي قائمها وسائقها، وعلي بن محمد ساترها وعالمها، والحسن ابن علي مناديها ومعطيها، والقائم الخلف ساقيها ومناشدها «إن في ذلك لآيات للمتوسمين» يا عبدالله. 📝 عبدالله بن عمر نقل کرده است که پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله به أمیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمودند: ای علی! من هشداردهنده امتم هستم و تو هدایت‌کننده امت، و حسن پیشوای این امت، و حسین راهنما و هدایت‌کننده، و علی بن الحسين جمع‌کننده امت، و محمد بن علی عارف امت، و جعفر بن محمد کاتب امت، و موسی بن جعفر شماره‌کننده امت، و علی بن موسی عبوردهنده و نجات‌دهنده امت و دورکننده کینه‌توزان و دشمنان و جمع‌کننده مومنین، و محمد بن على قائم و رساننده امت، و على بن محمد پوشاننده [عیوب] و عالم امت، و حسن بن علی ندادهنده وعطاکننده امت، و قائم فرزند حسن، ساقی و معرف امت است. سپس پیامبر خطاب به عبدالله بن عمر نموده و این آیه را تلاوت فرمودند: «در این مطلب برای هوشمندان، عبرت و بصیرت بسیار است» ای عبدالله! 📚 مائة منقبة، ابن شاذان قمی (چاپ انتشارات انصار المهدی علیه السلام)، ص ۲۸-۲۹ .
. زیارت جامعه کبیره وَ فِعْلُکُمُ الْخَیْرُ وَ عَادَتُکُمُ الْإِحْسَانُ وَ سَجِیَّتُکُمُ الْکَرَمُ…   «وَ فِعْلُكُمُ الْخَيْرُ»   «و فعل شما (حضرات معصومین) خیر است»   در این فراز امام را مخاطب قرار می‌دهیم، خیلی زیبا است این که به شما اجازه داده می‌شود در حضور امام عرض ادب می‌کنیم و همین حضور بهجت و سرور خاصی نصیب انسان می‌کند.   فعل معصومین فعل خداست   «وَ فِعْلُكُمُ الْخَيْرُ» به این معناست که لحظه‌ای و ذره‌ای شرّ از سوی حضرات معصومین صادر نمی‌شود و همه افعال آنان کمال محض و وجود کامل است، چون فعل آنان حقیقتاً فعل خدا است فعل آنها نیست. وقتی گفته می‌شود «وَ فِعْلُكُمُ الْخَيْرُ» چه فعل قلبی آنان، چه ظاهری آنان ،چه فعل باطن که قلب و سرّ است، چه افعال ظاهریه، همه فعل خداست. فعل آنان می‌تواند دعا یا نفرین باشد مثلاً امیرالمؤمنین علیه‌السلام در نهج البلاغه گاهی از فردی تعریف می‌کنند و گاه فرد دیگری را نفرین می‌کنند. همه این امثال خیر است، یا به کسی خیر کثیر می‌دهند و دیگری را منع می‌کنند. هر دو خیر است. در این فراز به حضرات معصومین می‌گوییم همه افعال و اعمال و نیات شما الهی است و ذره‌ای غیر خدا در نیات شما راه ندارد. مفسری درباره «وَ فِعْلُكُمُ الْخَيْرُ» می‌گوید تمام افعال شما مرغوب و مورد رغبت است یعنی اگر می‌خواهیم مکارم اخلاق و اعمال صالح را ببینیم باید به سیره معصوم مراجعه کنیم هرآنچه از آنها دیده می‌شود بهترین است. همه افعال صالح و نیات خالص و کرامات اخلاقی قائم به شما است. حضرات معصومین در مقابل خدای سبحان کمترین اعتراضی ندارند. به تیغم گر زند دستش نگیرم                            وگر تیرم زند منت پذیرم     «وَ عَادَتُكُمُ الْإِحْسَانُ»   «و عادت شما (حضرات معصومین) احسان است»   شیوه دائم شما لطف به زیردستان است. این لطف تا جایی ادامه دارد که وجود مقدس امام حسن مجتبی علیه‌السلام به حضرت اباعبدالله علیه‌السلام می‌گویند: قاتل خود را می‌شناسم اما به تو معرفی نمی‌کنم که او را قصاص کنی. همچنین در جایی دیگر از تاریخ آمده است زمانی که امیرالمؤمنین علیه‌السلام به هنگام شهادت در بستر بودند و مردم برای ایشان شیر می‌آوردند سؤال کردند آیا از این شیر به ابن‌ملجم هم داده‌اید؟ و همچنین سفارش کردند اگر من از دنیا رفتم «ضربةٌ بِضربة» فقط یک ضربه شمشیر به او بزنید، گویا احسان طبیعت ثانوی معصوم شده است. قانون و عادت حضرات معصومین احسان کردن است. لطف و احسان خمیره حضرات معصومین است. هم به دوست احسان می‌کنند و هم به دشمن. در یکی از جنگ‌ها دشمن شمشیر امیرالمؤمنین علیه‌السلام را طلب کرد و حضرت به ایشان دادند.   «وَ سَجِيَّتُكُمُ الْكَرَمُ»   «و خوی شما (حضرات معصومین) کرم است»   در خلق و خوی و سرشت شما کرامت نهفته است، مخزن کرم خدا در اختیار شما است. کار شما اکرام است؛ گاهی با رزق، گاهی با علم، گاهی با دعا. اجمالاً بدون آنکه مقدار کرم برای شما کرم می‌کنید. برای کریم مقدار و اندازه مهم نیست. فردی به امیرالمؤمنین علیه‌السلام آمد و گفت: من فقیرم به من کمک کنید حضرت به قنبر گفتند: چهارتا به او بده. قنبر پرسید: درهم یا نقره؟ حضرت فرمودند فرقی ندارد. کریم کسی است که قبل از سؤال عطا می‌کند و مقدار عطا برای او مهم نیست. فقط می‌خواهد عطای او فراوان باشد. این به اندازه خردلی به چشم کریم نمی‌آید و منتی بابت عطا بر فرد نمی‌گذارد و عوضی در مقابل آن طلب نمی‌کند.   خاندان کرم   خلق و خوی این خانواده کرم است. درباره مرحوم دربندی، یکی از عرفا می‌گویند: او حضرت امام حسین را قسم داد تو را به جان مادرت قسم می‌دهم شمر را شفاعت نکن. او می‌گفت امام حسینی که من می‌شناسم حتی شمر را شفاعت می‌کند. و این از کرامت اوست. همچنین در ثواب زیارت اباعبدالله آمده است کسی که زائر قبر حسین شود ملائکه تا قیامت بر سر قبر حسین دعاگوی او هستند و چهار ماه در خانه او اقامت می‌کنند. این میزان عطا و بخشش به جهت کریمانه بخشیدن اوست. خدای سبحان اسم «کریم» خود را در عالم توسط حضرات معصومین به نمایش گذاشته است.   «وَ شَأْنُكُمُ الْحَقُّ و الصِّدْقُ وَ الرِّفْقُ»   «شأن شما (حضرات معصومین) حق و صدق و رفق است»   «وَ شَأْنُكُمُ الْحَقُّ»   شأن و شخصیت و جایگاه شما حق است. هیچ‌کس به غیر از شما این جایگاه را ندارد. فقط شما شما می‌توانستید در این جایگاه قرار بگیرید. شما در امر معرفت مزیّن به حقیقت معرفت شده‌اید، بالاترین جایگاه معرفت را دارید.   «وَ الصِّدْقُ»   گفتار شما صدق محض است. هرآنچه می‌گویند عمل می‌کنند. حضرت علی بن موسی الرضا علیه‌السلام در روایتی می‌فرمایند:«اگر عارفانه به زیارت من بیایید در چند مرحله به دیدار شما می‌آیم از جمله در قبر…» این کلام صدق است. چه آنکه وعده باشد یا وعید.   «وَ الرِّفْقُ»   حضرات معصومین
. وَ فِعْلُکُمُ الْخَیْرُ وَ عَادَتُکُمُ الْإِحْسَانُ وَ سَجِیَّتُکُمُ الْکَرَمُ… علیهم السلام عالم فدای نام دل آرای اهل بیت، شد اعتبارما ز تولای اهل بیت، ولله کس نیامده همتای اهل بیت، دارای ثروتیم و زاعطای اهل بیت، یعنی که هست مابودازهست اهل بیت، مجنون شدیم و ازنمک دست اهل بیت، فاخرکسی که ازگل اینان سرشته شد، اشرف لقب گرفت و امیر فرشته شد، در باب عشق مست مدیران رشته شد، بر قلب رهروان ولا این نوشته شد، گیرم شود که هردو جهانم از آن ما، هرگز نمی شویم و زیاران حق جدا، عاشق کسی بودکه زاهل اراده است، بر آستان شیر خدا سرنهاده است، درهردلی محبت ومهری فتاده است، ماعشقمان غلامی این خانواده است، این شد سبب که ما شرف خلق داوریم، تحت لوای حضرت زهرای اطهریم، داده صفا به عالم امکان صفایشان، حق آفریده کون و مکان را برایشان، چون کیمیا قسم به خدا خاک پایشان، حاتم بود گدای گدای گدایشان، این چشمه ای ازین یم پر از تلاطم است، باب الکرامتش تو ببین وادی قم است، اهل سخاوت اند و کرم کارشان بود، خیر الوری ز حرکت انظارشان بود، رشک بشر به میثم تمارشان بود، فخر زمانه ساءل دربارشان بود، شکرخدا که مستیم ازجام وباده شد، اسباب آبروی من این خانواده شد، باید زفضلشان همه دم گفتگو شود، شرح مقام و منصبشان موبه مو شود، مزد غلام درگهشان آبرو شود دنیا اگر اراده کنند زیر و رو شود، ما را چه میشود زکرم مبتلا کنند، خدمتگذار صحن و سرای ولا کنند، این از ازل همیشه شده اعتبار ما، ذکر و شعار هردم ایل و تبار ما، ما نوکریم و این سبب افتخار ما، دست نبی و شاه نجف سایه سار ما، تاکردگار حضرت مولا خدا بود، بی شک علی امیر و علی ناخدا بود، از خیرشان تمامی عالم بقا گرفت، هر ذره از محبت اینان بها گرفت، باید که نام اعظمشان را طلا گرفت، زانو زد و به رسم ادب کربلا گرفت، گفتم زکربلا، دل من پر بهانه شد، مرغ دلم به جانب گنبد روانه شد، یارب نفس بده که زجانانه دم زنم، دم از مقام طایفه ی محترم زنم، بی وقفه بهر آل عبا من قلم زنم، رنگی زعشق و عاطفه برباورم زنم، یارب مرا تهی ز مرام و وفا نکن، یک لحظه ای مرا تو از اینها جدا نکن، ✍ .
. . علیهم‌السلام ✍ کیم من قطره‌ای افتاده در دامان دریایم و یا چون ذرّه در دامان مهر عالم آرایم به‌خاک چارده‌معصوم رخ‌سُودم عجب‌نبود که گردد سرمهٔ چشم ملک خاک‌کف پایم اگر آواره ام آوارۀ آل رسول استم اگر دیوانه‌ام دیوانۀ اولاد زهرایم بگو تا عضوعضوم را جدا سازند از پیکر نخیزد جز صدای یاعلی از کلّ اعضایم بود از صدهزاران سال طاعات و عباداتم تولاّی علی بهتر وز آن بهتر تبرّایم اگر بی مهر او قرآن بخوانم خصم قرآنم و گر بی‌حبّ او ایمان بیارم کفر تنهایم به بینایی قسم صد بار نابینائی‌ام بهتر که‌افتدلحظه‌ای برخصم‌کوُرَش چشم‌بینایم بگو گردد چو قرآن آیه آیه پای تا فرقم به‌قرآن جز امیرالمؤمنین کس‌نیست مولایم نه باجنّت نه باحورا، نه با غلمان بود کارم که از مولای خود نبود به جز مولا تمنّایم بود شور ولایت در نوای روح انگیزم تو گویی‌می‌دمد روح‌القدس‌پیوسته در نایم به روزحشر دور چارده معصوم می‌گردم نه با جنّت بود کارم نه از نار است پروایم غلام میثم مولا امیرالمؤمنین گشتم که‌شد با نام«میثم» ختم شعر روح‌افزایم «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .
. شعری در مورد دعای توسل -(دل چه صفا گیرد از دعای توسل) دل چه صفا گیرد از دعای توسل حالِ دعا گیرد از دعای توسل قلب همه عاشقانِ آل محمد (ص) نور خدا گیرد از دعای توسل هر دلِ آکنده از محبت مولا شور و نواگیرد از دعای توسل ای که دلت روشن است ز نور ولایت دیده ضیا گیرد از دعای توسل هر دلِ افروخته از عشق و محبت نور ولا گیرد از دعای توسل مهر و ولای علی و آل پیمبر در دل جا گیرد از دعای توسل شیعه ی مخلص به ذکر و شور حسینی کربُبلا گیرد از دعای توسل ای که مریضی ، مریضِ جرم و معاصی درد شفا گیرد از دعای توسل دست توسل بزن به دامن عترت قلب جلا گیرد از دعای توسل دست « رضا » را خدا از کرم خویش روز جزا گیرد از دعای توسل شاعر: ........................ . توسل شد نمک انجمن دعای توسل نسخه ی داروی من دعای توسل مظهر اسماء حق،اسامی معصوم می برد ازدل محن همدم شب زنده دارهای سحر خیز زمزمه ی مردوزن دعای توسل درکتب ادعیه میان دعاها همچو گلی درچمن دعای توسل بانک اسیرو نیایش لب بیمار نغمه ی دوراز وطن دعای توسل کاش زتربت نوشته شدی بر حاشیه های کفن ،دعای توسل حل کند این مشکلات غصه واندوه بادوسه یابن الحسن دعای توسل .................. دعای توسل بخوان دعای توسل، عجب صفا دارد بخوان که آیه به آیه شرف نما دارد بخوان دعای توسل، علی و آل علی زجود و لطف و کرامت، نظربه ما دارد بخوان دعای توسل، خدای لم یزلی به آستان ولایت ، مه ولا دارد بخوان دعای توسل به نام حسین بخوان که خاک شفا را ز کربلا دارد بخوان دعای توسل، که منبع احسان کریمِ آلِ پیمبر ، به ما‌ عطا دارد بخوان دعای توسل، به یاد شاه ولا که یاد قتلگهش بس به دل نوا دارد اوخی دعای توسل ، جلا تاپا اورگین بو ئولکَده بو مکاندا ، صفا تاپا اورگین اوخی دعای توسل، که باب رحمت دی که آیه آیه سی والله، بیر اوزگه جنّت دی اوخی دعای توسل ، قسم وئر آللّهَه که قووماسین قاپیسینّان بیر آیری درگاهه اوخی دعای توسل ، خدایِ فرد و امین که اِیلییب دی علی تک، بیزه امیر تایین اوخی دعای توسل ، خدای حیِّ قدیر اِدیب دی کلِّ جهانه عَلینی شاه و امیر اوخی دعای توسل، گول اوسته بولبوله باخ بو باغ و گلشنِ حَق دَه ، ثمرلی حاصله باخ اوخی دعای توسل ، بیراز عنایت ائله ائمّه نین هامیسین بیر بَه بیر زیارت ائله اوخی دعای توسل ، چاغیر شه زَمَنی دِئ یا امامِ زمان گل ، یِتیر وِصالَه م‍َنی ✍شعر از زینجناب .
. علیهم‌السلام سلامٌ علی آلِ طاها و یاسین به این خلق و این خوی و این عزّ و تمکین رخش مصحف فاطمه، حُسن، قرآن پُر از «قدر» و «وَاللَّیل» و «وَالشَّمس» و «وَالتّین» درود الهی بر آن خُلق نیکو سلام محمّد بر آن خوی شیرین نماز از خضوعش به پرواز آید دعا از نفس‌های او بسته آذین به سجاده‌اش آسمان آورد سر به ذکر دعایش خدا گوید آمین سلام خدا بر خضوع و خشوعش قیام و قعود و رکوع و سجودش درود خداوند حَیّ جلیلش به قدر و کمال و جمال جمیلش عجب نیست در مسلخ عشق و ایثار اگر بوسه بر دست آرد خلیلش عجب نیست کز عرشۀ عرش اعلا طواف آرد از چارسو جبرئیلش سلاطین غلامش، خواتین کنیزش طوایف مریدش، قبایل دخیلش بسا تخت شاهی فرو رفت در گل کجا حاکم گِل شود حاکم دل؟ امامی‌ست کو را اُمَم می‌شناسد کریمی‌ست کو را کرم می‌شناسد صفا، مروه، مسعی، حَجَر، حِجر، زمزم طواف و مطاف و حرم می‌شناسد بیابان مکه، منا، خیف، مشعر سماوات و لوح و قلم می‌شناسد زمین می‌شناسد، زمان می‌شناسد عرب می‌شناسد، عجم می‌شناسد یم و قطره و ماه و خورشید، او را به ذات الهی قسم می‌شناسد سلام خدا بر اَب و جَدّ و مامش مسلمان بود هر که داند امامش «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .
. با مُشرک و با لات و هُبل بد بوده در یاریِ بی‌کسان زبانزد بوده آموزه‌ی دین اگر که بی‌حد بوده از خُلق پسندیده‌ی "احمد" بوده آورده برایمان چه خیر و برکات بفرست به اسلامِ "محمد" صلوات شد نام علی باعثِ تاب و تبمان واجب‌ تر از لقمهٔ نانِ شبمان ذکرِ "مددی علی علی" بر لبمان حیدر همه‌ی قداستِ مذهبمان تا لال نَمیریم به هنگامِ ممات بر شاه نجف، "ساقی کوثر" صلوات دل با همه‌ی ارادت و عشقِ تمام بر حضرتِ "صدیقه" فرستاده سلام سائل درِ این خانه گرفت‌ست مقام می‌خواهی اگر شهید، باشی گمنام بفرست به "ٱم الشهدا" بعدِ صلات بر مادر سادات؛ به "زهرا" صلوات تفسیری از اعجازِ ازل خواهد شد با نام "حسن" زهر؛ عسل خواهد شد شمشیر به آیینه بدل خواهد شد حاجاتِ گدا نگفته حل خواهد شد بفرست به قصدِ کسبِ فیض و حسَنات بی واسطه بر "حسن" دمادم صلوات عالی و پسندیده صفات است" حسين" انگیزه‌ی زیبایِ حیات است "حسين" فرمانده‌ی کشتی نجات است "حسين" بانیِ سفر تا عتبات است "حسين" با نیت کربلا و امضایِ برات بفرست سه "یاحسین" بعد از صلوات آن نورِ جلی که داده قیمت به بشر مشغولِ عبادت‌ست شب تا به سحر دارد کلماتش همه از خیر، خبر خورشیدِ صحیفه‌اش هدایت‌محور داده‌ست به بندگی عیار و جَلَوات بر سجده‌ی "سجاد" سلام و صلوات دین از برَکاتِ منبرش یافت قوام می‌گفت حدیث؛ می‌شد آغازِ قیام زیباست چقدر در کلامش احکام عِلمش شده فکر و ذکرِ آیاتِ عظام در حج و صفا و مروه و در عرفات بفرست به نورِ علمِ "باقر" صلوات مردی که رئیسِ مذهبِ شیعه شده بانیِ مقام و منصبِ شیعه شده پیشانیِ او ماهِ شبِ شیعه شده نامش همه دم ذکر لبِ شیعه شده تا رد شدن آسان شود از مرزِ صراط بی واهمه بفرست به "صادق" صلوات بستیم دخیلِ سبز بر بابِ مراد شد حال و هوایِ استجابت ایجاد بی وقفه روا کرد و عجب رونق داد تا حاجتِ سائلان به دستش افتاد بفرست به نیتِ صبوری و ثبات بر خشمِ فرو خورده‌ی "کاظم" صلوات هر چند گناهکار و سهل انگاریم دریا شده و از کرَمش سرشاریم تا در دو جهان ضامن آهو داریم از هر چه که بهتر است برخورداریم پیچیده میانِ حرمش این نَغَمات بر حضرتِ "سلطانِ خراسان" صلوات با بخشش‌ ِ خود روح به عالم بخشید بی واسطه آب و نان به حاتم بخشید از صبح ِ عَلیَ الطلوع هر دم بخشید از وسعتِ جودِ خود به ما هم بخشید تا دل بشود قابل و عالی‌درجات بفرست "جواد إبن رضا" را صلوات ما گمشدگانیم و هدایت عشق است هنگام عنایت شده! دعوت عشق است دلدادگی و شوق زیارت عشق است در سامره توفیقِ عبادت عشق است هر لحظه بخوان: «فَرَّجَ عَنّا غَمَرات»* بر جامعه‌ی "حضرتِ هادی" صلوات وابسته شدیم؛ عاشقِ سرمستیم بر خیلِ گدایان، همه شب پیوستم در سامره زائرانه پیمان بستیم دوم‌ "حسن" است و خاکِ پایش هستیم بفرست به عشقِ «یا مُجیبََ الدّعَوات» بر حضرتِ "عسکری" هزاران صلوات آن منجیِ غایب از نظر می‌آید یک جمعه حوالیِ سحر می‌آید یا اینکه غروب؛ بی خبر می‌آید وٱلله که حضرتِ پدر می‌آید تا اینکه شود، عشقِ به "مهدی" اثبات بفرست به نیّتِ ظهورش صلوات! * فرازی از زیارت جامعه کبیره: «فَرَّجَ عَنّا غَمَرات» شدّت گرفتارى را از ما برداشت .
. و توسل به علیهم السلام عباس داداش زاده (فانی تبریزی) الهی الهی به حقّ رسول مگردان دلم را ز هجران ملول طریق هدی را نشانم بده حقیقت چه باشد؟ همانم بده شکیبایی و حلم و جود و کرم عطایم کن و وارهان از الم به این بندۀ پست و آشفته حال عطا کن کمال و جمال و جلال الهی الهی به حقّ علی‌ که باشد نبی‌ را چو جان و ولی مرا مست گردان ز صهبای او پریشان کن از نام زیبای او نیاید به جز نام او بر زبان نباشد به جز ذکر او در میان چنان مست گردان ز مینای او که گوید وجودم هوالحقّ و هو خُم وحدت از ساغر «لا» بده سپس می ز صهبای «الاّ» بده همه او شود جمله گفتارها پی او بود جمله کردارها الهی الهی به حقّ بتول‌ دعایم نما از عنایت قبول به آن آیت کوثر مصطفی‌ عطایم نما حال ذوق و دعا به درگاه قربت پناهم بده به باب ولایت تو راهم بده مکن بنده‌ات را ز درگاه دور که محروم گردد ز فیض حضور الهی الهی به حقّ حسن‌ به آن مظهر حُسن هر انجمن به آن پور پیغمبر مرسلین به آن نور عین رسول امین‌ به آن نوگل باغ عشق و وفا ببخش و ببخشا گناهان ما به مردم عطا کن در این روزگار صبوری و صلح و صفا و وقار الهی الهی به حقّ حسین‌ به آن مصطفی‌ و علی‌، نور عین شوم تا ز اهل وقار و وفا مرا با ولایش نما آشنا به حقّ شهیدان کرب و بلا شراب شهادت نصیبم نما شهادت بود لطف پروردگار به مشتاق حقّ و به عشّاق یار الهی الهی به سجّاد پاک به آن بی‌قرین گوهر تابناک به آن عابد آن سید مه لقا به آن سر خوش از باده کبریا قیام و رکوع و سجودم بده به سرّ حقیقت شهودم بده عطایم نما جمله در روز و شام دعا و مناجات و ذکر مدام الهی الهی به باقر‌ امام محمّد‌ به نام و محمّد‌ مقام به آن عالم نادر روزگار به آن کاشف علم پروردگار علوم خداوند و علم زمان عطا کن ز فضلت به خلق جهان مرا آگه از جمله اسرار کن ز اهل سخن، اهل کردار کن الهی الهی به صادق‌ امام به آن شیعیان را امام همام به آن صاحب عزّت بیکران به آن آیت علم و جان جهان مرا علم و عرفان عنایت نما مقام ولایت کرامت نما مقامی که از پرتو نور آن حقیقت ببینم به چشم عیان الهی الهی به موسی‌ امام به آن کاظم‌ پاک عالی مقام به آن بوالحسن‌ کنیه، آن پارسا به آن عارف کوی قرب و لقا به آن مبتلای جفای عدو به آن عاشق سر خوش از جام «هو» مرا بر حقیقت دلالت نما دلم را محلّ عنایت نما الهی الهی به موسی الرّضا‌ به سلطان هشتم به میر هدی به آن مظهر عشق و شور و وفا به آن منبع جود و حلم و رضا امام رئوفی که با یک نظر کند خاک را کیمیا همچو زر ز کبر و ز نخوت نجاتم بده به عشق ولایت حیاتم بده الهی الهی به حقّ جواد‌ به آن مظهر الفت و عدل و داد به آن آیت جود و احسان و عشق به آن منبع علم و عرفان و عشق مرا اهل جود و کرم کن، خدا رها از همه درد و غم کن، خدا به کوی ولا آشنایم نما سخا و کرامت عطایم نما الهی الهی به هادی‌ راه به آن بندگان را ز جان پادشاه به آن رهبر خیل آزادگان دلیل هدایت به کون و مکان مرا رهرو راه قرآن نما به دردم ز رحمت تو درمان نما مرا غصّه از درد بی‌دردی است خلاصم کن از هر چه جز مردی است الهی الهی به حق حسن‌ به آن عسکری‌، مونس ذوالمنن به آن اسوۀ زهد و تقوی و راد به آن زبدۀ عالم عدل و داد به آن گوهر تابناک ولا به آن جوهر عصمت کبریا در این عصر بی دردی و ننگ و عار رها کن مرا از غم روزگار الهی الهی به مهدی‌ ماه به آن صاحب مکنت و عزّ و جاه به آن آخرین یادگار رسول‌ به آن طالب خون پاک بتول‌ به آن صاحب ملک و صاحب زمان‌ خدیو ملک منظر انس و جان مرا می ز خمخانه او بده شرابی ز مینای «یاهو» بده ز جان تا شوم مست شیدای او بسوزان دلم را به سودای او جهان پر ز ظلم و ستم گشته است پر از غصّه و درد و غم گشته است نه از مهر و عدل و عدالت خبر نه از دین حق و دیانت خبر نباشد خبر از نشاط و سرور نبینم به دوران به جز ظلم و زور نه در خیل مردم وفا مانده است نه مهر و نه لطف و صفا مانده است برونها همه صلح و مهر است و داد درونها همه پر ز مکر و فساد در این روزگار پر از درد و غم کجا باشد آن قائم منتقم؟ الهی به آن صاحب ذوالفقار مرا وارهان از غم انتظار به «فیروز» و «فانی» ز راه کرم (1) عنایت کن و وارهان از الم به هر دو که باشند بیمار او مهیا نما راه دیدار او کند شمس حق تا ز مشرق ظهور مرا مست کن از شراب طهور به آن جوهر جان و جان جهان مرا ز آتش قهر خود وارهان ندارم به کف غیر عصیان خویش مرا میهمان کن به احسان خویش به فضل تو هستیم امیدوار کرم کن ببخشا به هشت و چهار ــــــــــــــــــــ (1)حاج فیروز زیرک کار .
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
📋 درنگی بر دوران حیات امام حسن عسکری علیه السلام 🎙 #حامد_کاشانی 📆 یکشنبه ۲ مهر ماه ۱۴۰۲ #شهادت_امام
. شیخ طوسی در کتاب «مصباح» در اعمال روز جمعه فرموده: جماعتی از اصحابمان، از ابوالمفضّل شیبانی خبر دادند که گفت: ابو محمّد عبدالله بن محمّد عابد بدالیه حدیثی نقل کرد و به زبان خویش گفت: از مولای خود امام حسن عسکری(علیه السلام) در منزلشان در «سرّمن رأی»، سال دویست وپنجاه وپنج خواسته ام که بر من دیکته کند [یعنی کلمه کلمه بگوید]، شیوه و روش صلوات فرستادن بر پیامبر و جانشینان آن حضرت را (صلوات الله علیهم) و با خود کاغذ بزرگی حاضر کردم، پس بر من دیکته کرد با لفظ خود، بدون آنکه از کتابی ببیند؛ فرمود: صلوات بر پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کما حَمَلَ وَحْیک وَبَلَّغَ رِسالاتِک، وَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کما أَحَلَّ حَلالَک وَحَرَّمَ حَرَامَک وَعَلَّمَ کتابَک، وَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کما أَقامَ الصَّلاةَ وَآتَی الزَّکاةَ وَدَعا إِلی دِینِک، وَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کمَا صَدَّقَ بِوَعْدِک وَأَشْفَقَ مِنْ وَعِیدِک، وَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کمَا غَفَرْتَ بِهِ الذُّنُوبَ وَسَتَرْتَ بِهِ الْعُیوبَ وَفَرَّجْتَ بِهِ الْکرُوبَ، وَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کمَا دَفَعْتَ بِهِ الشَّقاءَ وَکشَفْتَ بِهِ الْغَمَّاءَ وَأَجَبْتَ بِهِ الدُّعاءَ وَنَجَّیتَ بِهِ مِنَ الْبَلاءِ، خدایا بر محمّد درود فرست، چنان که وحی ات را به دوش جان کشید و پیام های تو را به مردم رساند و بر محمّد درود فرست همچنان که حلال کرد حلالت را و حرام نمود حرامت را و قرآنت را به مردم آموخت و بر محمّد درود فرست، چنان که نماز را بپا داشت و زکات پرداخت و به دینت دعوت نمود و بر محمّد درود فرست، چنان که به وعده ات ایمان آورد و مردم را از تهدید تو بیم داد و بر محمّد درود فرست، چنان که به خاطر او گناهان را آمرزیدی و عیوب را پوشاندی و گرفتاری ها را برطرف ساختی و بر محمّد درود فرست، چنان که بدبختی را به او دفع کردی و غمگینی را به سبب وجود او زدودی و دعا را اجابت فرمودی و از بلا نجات دادی؛ وَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کما رَحِمْتَ بِهِ الْعِبادَ وَأَحْییتَ بِهِ الْبِلادَ وَقَصَمْتَ بِهِ الْجَبابِرَةَ وَأَهْلَکتَ بِهِ الْفَراعِنَةَ، وَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کما أَضْعَفْتَ بِهِ الْأَمْوالَ وَأَحْرَزْتَ بِهِ مِنَ الْأَهْوَالِ وَکسَرْتَ بِهِ الْأَصْنامَ وَرَحِمْتَ بِهِ الْأَنامَ، وَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کمَا بَعَثْتَهُ بِخَیرِ الْأَدْیانِ وَأَعْزَزْتَ بِهِ الْإِیمانَ وَتَبَّرْتَ بِهِ الْأَوْثانَ وَعَظَّمْتَ بِهِ الْبَیتَ الْحَرامَ، وَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَیتِهِ الطَّاهِرِینَ الْأَخْیارِ وَسَلِّمْ تَسْلِیماً. و بر محمّد درود فرست، چنان که بندگان را به خاطر او رحم کردی و کشورها را به او زنده نمودی و گردنکشان را به وسیله او درهم شکستی و فرعون ها را هلاک کردی و بر محمّد درود فرست، چنان که اموال را به او چند برابر فرمودی و از هراس ها پناه دادی و بت ها را شکستی و به مردمان رحم نمودی و بر محمّد درود فرست، چنان که او را به بهترین دین ها برانگیختی و ایمان را به او نیرو دادی و بت ها را به وسیله او نابود کردی و خانه کعبه را به او عظمت دادی و بر محمّد و اهل بیت پاک نیکوکارش درود و سلام فرست سلامی شایسته. صَلَوات بر امیرمؤمنان(علیه السلام) اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ عَلِی بْنِ أَبِی طالِبٍ أَخِی نَبِیک وَوَلِیهِ وَصَفِیهِ وَوَزِیرِهِ، وَمُسْتَوْدَعِ عِلْمِهِ، وَمَوْضِعِ سِرِّهِ، وَبابِ حِکمَتِهِ، وَالنَّاطِقِ بِحُجَّتِهِ، وَالدَّاعِی إِلَی شَرِیعَتِهِ، وَخَلِیفَتِهِ فِی أُمَّتِهِ، وَمُفَرِّجِ الْکرَْبِ عَنْ وَجْهِهِ، قاصِمِ الْکفَرَةِ، وَمُرْغِمِ الْفَجَرَةِ، الَّذِی جَعَلْتَهُ مِنْ نَبِیک بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی. اللّهُمَّ وَالِ مَنْ والاهُ، وَعادِ مَنْ عاداهُ، وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ، وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ، وَالْعَنْ مَنْ نَصَبَ لَهُ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَالْآخِرِینَ، وَصَلِّ عَلَیهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّیتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ أَوْصِیاءِ أَنْبِیائِک یا رَبَّ الْعالَمِینَ. خدایا بر امیرمؤمنان علی بن ابی طالب درود فرست، برادر پیامبرت و ولی و برگزیده اش و وزیر و جایگاه سپردن دانشش و جایگاه راز و دروازۀ حکمتش و گویای به دلیل و برهانش و دعوت کننده به شریعتش و جانشین او در امّتش و برطرف کننده رنج و اندوه از چهره اش و درهم شکننده کافران و به خاک مالنده بینی بدکاران، آن که او را نسبت به پیامبرت به منزله هارون از موسی قرار دادی.