.
#گریز_های_مداحی شهادت #امام_حسن_عسکری علیه السلام
🌴حضرت در مصیبت برادر گریبان پاره کرد
یکی از پسران امام هادی علیه السلام به نام محمد در زمان آن حضرت از دنیا رفت. شیعیان و دوستان از هر دو به خانه می آمدند و تسلیت عرض می کردند.
ناگهان مشاهده کردند جوانی را که گریبانش را چاک زده بود، وارد مجلس شد و در جانب راست پدرش نشست.
امام هادی علیه السلام به او فرمود: پسر جان خدا را شکر تازه کن که درباره تو امری را پدید آورد (مقام امامت بعد از مرا به تو سپرد). آن جوان گریه کرد و شکر خدا کرد و کلمه استرجاع را به زبان آورد.
مردم پرسیدند که این جوان کیست؟
گفتند: حسن بن علی علیه السلام پسر امام هادی علیه السلام.(1)
اشاره گریز:
شهادت حضرت ابالفضل علیه السلام
منبع:
1- اصول کافی، ج 1، 326.
#گریزهای_مداحی
#گریزهای_مداحی_شهادت_امام_عسکری
#شهادت_امام_عسکری
.
🍁گریزهای مداحی شهادت #امام_عسکری علیه السلام
🌴سیراب شدن حضرت در لحظه شهادت
ابوسهل می گوید: بر امام حسن عسگری علیه السلام در مرضی که به همان مرض از دنیا رحلت فرمود وارد شدم و در نزد آن حضرت بودم که خادم خود عقید را، امر فرمود: «ای عقید، از برای من آب را با مصطکی».(1) بجوشان پس بجوشانید و مادر حضرت حجة علیه السلام آن آب را برای امام حسن علیه السلام آورد.
پس همین که قدح را به دست آن جناب داد و خواست بیاشامد، دست مبارکش لرزید و قدح به دندان های ثنایای نازنینش خورد، پس قدح از دست نهاد و به عقید فرمود: «داخل این اطاق می شوی، می بینی کودکی را به حال سجده، او را بیاور نزد من.»
ابوسهل می گوید، عقید گفت؛ من داخل شدم به جهت پیدا کردن آن طفل، ناگاه نظرم افتاد به کودکی که سر به سجده نهاده بود و انگشت سبابه را به سوی آسمان بلند کرده بود، پس سلام کردم بر آن جناب، آن حضرت نماز را مختصر کرد و چون تمام کرد، عرض کردم که سید من می فرماید: که نزد او بروی.
پس در این هنگام مادرش آمد و دستش را گرفت و او را به نزد پدرش امام حسن علیه السلام برد، ابوسهل می گوید: چون آن کودک به خدمت امام حسن علیه السلام رسید، سلام کرد نگاه کردم بر او؛
«وَ اِذا هُوَ دُرّیُّ اللَّونِ و فی شَعرِ رَأسِهِ قَطَطٌ مُفَلَّجُ الاِسنانِ.»
یعنی دیدم که رنگ مبارکش روشنایی و تلألؤ دارد و موی سرش به هم پیچیده و مجعد است و مابین دندان هایش گشاده است.
همین که امام حسن علیه السلام نگاهش به کودکش افتاد، بگریست و فرمود:
«یا سَیَدَ اَهلَبِیته اِسقِنی فَانّی ذاهِبٌ اِلی ربّی.»
ای سیّد اهل بیت، خود مرا آب بده، همانا من می روم به سوی پروردگار خود، یعنی رفتنم نزدیک شده.
پس آن آقازاده آن قدح آب جوشانیده با مصطکی را گرفت به دست خویش و حرکت داد لب هایش را و سیرابش کرد.(2)
اشاره گریز:
تشنگی حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام در ل روز عاشورا ولحظه شهادت
منبع:
1- مصطکی صمغی است سفید، نرم، خشبو و شیرین.
2- منتهی الآمال، شیخ عباس قمی ص 1331.
#گریزهای_مداحی
#گریزهای_مداحی_شهادت_امام_عسکری
.
🔸🔹 ابن شهرآشوب در كتاب ارزشمند مناقب از ابوهاشم روايت ميكند كه:
🔸من هيچ گاه به محضر حضرت هادي عليه السلام و حضرت عسكري عليه السلام مشرف نمي شدم مگر اين كه از ايشان دليل و برهاني بر مقام امامتشان مشاهده ميكردم.
🔹 زماني نزد حضرت عسكري عليه السلام مشرف شدم و در نظر گرفتم از آن حضرت مقداري نقره بگيرم كه انگشتري براي تيمن و تبرك بسازم.
🔸وقتي نشستم، منظور خود را فراموش كردم. زماني كه تصميم گرفتم برخيزم، ناگاه ديدم آن برگزيده ي خدا انگشتري به من داد و فرمود:
🔹تو در نظر داشتي كه از من براي ساختن يك انگشتر، نقره بگيري؛ولي من انگشتر ساخته شده به توميدهم كه نگين و مزد ساختن آن افزون برخواسته ي توست. خداوند اين انگشتر را براي تو مبارك نمايد. (١)
گریز :👇
🔸 اينها خانواده ى كرم هستند ، و انگشتر هديه دادن رو از اميرالمومنين آموخته اند ، اما روايتى كه دل هر عاشقى را آتش مي زند روضه ى بريدن انگشت اباعبدالله و بردن انگشتر است .
🔹بجدل بن سليم همان ملعونى بود كه در ميان گودال قتلگاه براى بردن انگشتر امام حسين عليه السلام اقدام كرد،مختار دستور داد او را دستگير كرده و بياورند، به او گفتند كه:
🔸 اين شخص همان كس است كه انگشت مبارك امام حسين عليه السلام را قطع كرده و انگشتر آن حضرت را برداشته است. پس دستور داد دستها و پاهاي او را قطع كردند و او را همانطور رها كردند تا به هلاكت رسيد(٢)
📚منابع:
١- تاريخ چهارده معصوم صفحه ٤١٦ به نقل از مناقب ابن شهر آشوب
٢- قصه ى كربلا به ضميمه قصه ى انتقام صفحه ٥٦٦
#گریزهای_مداحی
#گریزهای_مداحی_شهادت_امام_عسکری
.