فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶 بانو...!🧕
اگر در مکانی هزاران نفر نامحرم بهت زل بزنن چه حسی پیدا میکنی؟
#استوری
#کانال_دختران_زینبی
.
•••‼️
#تلنگر
••↻
یهروزلباسِتنگ ...
یهروزلباسِگشـاد ...
یهروزلباسِڪوتـاه ...
یهروزلباسَبلند ...
یهروزلباسِتیره ...
یهروزلباسِشاد ...
یهروزلباسِپاره ...
••
هیرفتیمدنبالِمدڪهیهوقت
بھموننگنعقبموندھ❗️
رفتیمدنبالسِتڪردنڪه
بشیمشیڪتریــنآدمِدنیا :|
یهوقتبهخودتمیایمیبینی
باشیطونستشدی !!!
••
« ســـورهاعـــرافآیــھ²⁶ »
وَلِبٰـــــاسُاَلتَّقْــــوىٰذٰلِكَخَیْــــرٌ
بھترینلباس؛لباسِتقواست((:
••
#وقتشھکھبیداࢪشویم‼️
#تلنگر
#شهدا ♥️🌱
مهریہهمسرانشهداچہبود...؟؟↡
همسر #شهیدمهدیباکری :
سلاحڪلتڪمــرے #شهید .و.یڪ
جلدقرآن.♥️🌱
همسر #شهیدابراهیمهمت :
بنا.بہ.درخواستهمســرشهید
هیچمهریہاےدرنظرگرفتہنشد.♥️🌱
همسر #شهیدسیدمحسنصفوی :
#شهادت سیدمحسنصفوے♥️🌱
همسر #شهیدجهانآرا :
یڪ سڪه طلا♥️🌱
همسرلبنانے #شهیدچمران :
یڪجلدقرآنڪریم.و.یڪلیرهلبنانے♥️🌱
همسر #شهیدجلالافشار :
یڪچڪبامبــلغبســیارپاییـن
مبلغچڪپسازازدواجبہفرمانده
سپاهاصفـهانتقـدیمشد.تا.خــرج
رزمنــدگان.درجبــهہهاشود.♥️🌱
همسر #شهیدناصرکاظمی :
یڪسڪهطلا...
بہعشقامامخمینے«ره»♥️🌱
همسر #شهیدحسنغفاری :
زیارتشهرهاےمڪه،مدینه، #مشهد ،
سامرا، #کربلا ،نجف،ڪاظمین.ڪه
همگےانجامشده.♥️🌱
همسر #شهیدصادقعدالتاکبری :
یڪسفرحج♥️🌱
همسر #شهیدمحسنحججی :
۱۲۴هـزارصـلوات،حفظقــرآن،
۵سڪهطلا،۱۴شاخہگلنرگس
بہعشــق #امام_زمان «؏ـج»🌱
#خـــادم_الرضـــا
🖤«بسم الله الرحمن الرحیم»🖤
🖤برنامه خودسازی روزانه ۱۴٠٠/۱۱/۳٠
(شنبه)🖤
شرط اول قدم آن است، که مجنون باشی🖤
۱_امید داشتن به خدا🖤
۲_احترام به پدر و مادر و دیگران🖤
۳_مطالعه کتاب و درس خواندن🖤
۴_کمک کردن به دیگران🖤
۵_صدقه دادن🖤
۶_گوش نکردن به موسیقی های لهو و حرام🖤
۷_مسخره نکردن🖤
۸_خواندن حداقل دو صفحه قرآن🖤
۹-دل نشکستن🖤
۱٠_خواندن زیارت عاشورا و دعای عهد🖤
۱۱_تهمت نزدن🖤
۱۲_دروغ نگفتن🖤
۱۳_غیبت نکردن🖤
۱۴_فرستادن ۲۸٠صلوات🖤
۱۵_خواندن نماز سر وقت🖤
۱۶_دعا برای سلامتی و ظهورامام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)🖤
۱۷_تسبیحات حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)🖤
۱۸_صبور بودن🖤
۱۹_مغرور نبودن🖤
۲٠_رازداری🖤
۲۱_امربه معروف🖤
۲۲_نهی از منکر🖤
۲۳_گفتن ذکر روزانه🖤
۲۴_خواندن آیت الکرسی🖤
۲۵_فکرکردن به خود و مرگ🖤
۲۶_مهربان بودن🖤
۲۷_صادق و راستگو بودن🖤
۲۷_سلام دادن هر روزه به ائمه معصومین🖤
۲۸_خواندن نماز شب🖤
۲۹_دعا برای دیگران 🖤
۳٠_انفاق کردن🖤
۳۱_استفاده درست از فضای مجازی🖤
۳۲_دائم الوضو بودن🖤
۳۳_جهاد در راه خدا🖤
#الهم_عجل_الولیک_الفرج_بحق_زینب
#خندهحلال...シ
رانندگیمقاممعظمرهبری...!
محافظآقا(مقاممعظمرهبری)تعریفمیکرد...؛میگفترفتهبودیممناطقجنگیبرایبازدید...
تویمسیرخلوتآقاگفتن
اگهامکاندارهبگذاریدکمیهممنرانندگیکنم...
منهمازماشینپیادهشدم
وحضرتآقاپشتماشیننشستند
وشروعبهرانندگیکردند...
میگفتبعدچندکیلومتررسیدیم
بهیکدژبانیکهیکسربازآنجابود
وتاآقارودیدهلشد...
زنگزدمرکزشونگفت...:
قربانیهشخصیتاومدهاینجا...
ازمرکزگفتنکه:کدومشخصیت...؟!
گفتنمیدونمکیه
اماخیلیآدممهمیهستخیلیییی...
گفتن...:
چهشخصیتمهمیهست
کهنمیدونیکیه...؟؟
سربازگفت...:
نمیدونم؛ ولیگویاکه
آدمخیلیمهمیهکهحضرتآقارانندشه...!!
اینلطیفهرو
حضرتآقاتوجمعیبیانکردند
وگفتندکهببینیدمیشهلطیفهایروگفت
بدوناینکهبهقومیتوهینشود...
"برگرفتهازخاطراتمقاممعظمرهبری"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تفاوت دونسل😑
واقعا زیباست👌🏻
فڪ ڪن برے #سوریہ . .✨
بہ همہ بگے فردا میرمـ
پیش بے بے . .😍
برے تو صحن..🏃
پرچم یا عباس . .🚩
سربند •{ڪلنا عباسڪ یا زینب}•...🥀
برے تو حرمـ🕌
رو بہ روے ضریح..😭
•بگے خانوم اجازه میدین
برم دفاع ڪنم از حرمتون . .⚔
•بعد . .↩️
یہ پلاڪ . .🙃
یہ لباس بسیجے . .😎
یہ ڪلاشینڪف . .👻
یہ ڪلت . .🔫
یہ گلولہ ..💢
یہ بیابون . .🏜
بیابون نہ بهشت 🌸🍃
پشتتـ يہ گنبد🕌
انگار خانم داره نگاتـ میڪنہ😍
خانوم نگات میڪنہ😊
حس میڪنے ڪنارتہ🍃
بهت افتخار میڪنہ
بهت لبخند میزنہ😌
یہ نگاه به پشتـ سرتـ
بہ پرچم یا عباس میندازے🙃🚩
میگے اربابـ
تا اسم شما رو گنبد هست . .
مگه ڪسے میتونہ💢
بہ حرم چپ نگاه ڪنہ😡❌
خم شے بند پوتینتو
سفت میڪنے . .
سربندتو سفتـ میڪنے🙃
ڪلاشتو سفتـ میچسبے😏
ڪلاشتو میگیرے میگے یا عباس✊🏻
بعد از اینکه چندتا داعشے
حرومے رو به هلاڪت رسوندے😤
ببینے یہ ضربه خورده بہ قلبت🙃💔
قلبت شروع میڪنہ بہ سوختن🔥
از خون دستت میفهمے
مجروح شدے🙂
میگے بے بے ببخشید شرمندم😔
دیگه توان ندارم😭
دوستاتـ جمع شن دورتـ
نفساتـ بہ شمارش میوفتہ😭💔
چشمات تار ميبینہ😞
بے بے بیاد بالا سرتـ برا شفاعت😭
خون زیادے ازتـ رفتہ💔
دوستاتـ پاهاتو بلند ڪنن
تا خون بہ مغزتـ برسہ . .
اما ميگے:
پاهامو بذارین
زمین سرمو بلند ڪنین🙂
بے بے اومده میخوام
بهش سلام بدم💔 :)
چند دقیقه بعد چشماتو ببندے😌
چند روز بعد بہ خانوادتـ
خبر بدن شهید شدے🙂🖤 :)
عجبرویایے :)💔
#راض_بابا♥️
#قسمت_شصت_وسوم🍓
به آهستگی پلک هایش را روی هم گذاشت و دوباره باز کرد و اطمینان را به قلب ما داد. مرضیه به من که ساکت ایستاده بودم نگاه کرد.
دستانم را جلوی صورتم گرفتم و قطرات اشکی را که فرو می ریختم پاک کردم و
گفتم:" چرا راضیه به این روز افتاده این حقش نیست راضیه که این همه قوی بود از هیچی نمیترسی چرا باید اینجوری بشه. دلم برای همه چیزش تنگ شده بود. برای داد زدن هاش موقعی که داشت درس میخواند اذیتش می کردم و حتی برای نصیحت های که در گوشی اش.
_ داداشی امشب خونه عمه اینا با بچه ها بازی می کردی من یه حرفایی شنیدم به هم می زندین که بد بود. سوار ماشین بودیم و داشتیم از مهمانی برمیگشتیم که این حرف را زد. صدای اهنگرادیو برایم لالایی شده بود. مرضیه سرش را به صندلی تکیه داده بود و خواب هفت پادشاه میدید. راضیه هم بین من و مرضیه نشسته بود.
چشمانم بین بسته شدن و باز بودن مانده بود که راضیه سرش را به گوش من نزدیک کرد و آهسته گفت:" علی از همین نه سالگی سعی کن حرف زشت نزنی. بعد هم تو میتونی قشنگ تر رفتار کنی و حرف های بهتری بزنی. چشمانم باز ماندن را ترجیح داد اما سرم را به طرف پنجره برگرداندم و هر از گاهی به مادر و پدر که با هم حرف می زنند می پاییدم.
اگه مامان و بابا این چیزا رو بدونن حتما ناراحت میشوند و از اینکه بچهها شون اون حرفارو زدن خجالت میکشند اما یه جوری رفتار نکنیم که آبروشون بره. گاهی حرف هایش گره گشای کارم بود و حتی وقتی به خاطر تنبلی در درس خواندن تنبيه می شدم باز راضیه را کنار خودم میدیدم.
یک بار که در اتاق زانو به بغل گرفته و ناراحت نشسته بودم وارد اتاق شد و در را روی هم گذاشت. با لبخندی که صورتش را قشنگ تر پی کرد کنارم نشست و دستش را دور گردنم حلقه کرد و گفت:" نبینم علی مرد خدا اخماش رو توی هم کنه.
همین طوری که شرم زده بودم گفتم
_ مامان بابا دعوام کردن.
بوسهای به گونه ام زد.
_ میدونم اما خوب اونا میخوان موفق باشی و وقتی میبینن کوتاهی می کنی عصبانی میشند.
به شانه ام زد و ادامه داد:" هر موقع امتحانات را خراب کردی به خودم بگو تا باهات کار کنم که امتحان بعدی را خوب بگیری و خوشحال بشن."
گره ابروهایم را باز کردم و به راضیه خیره شدم که گفت:
راستی نمازت رو خوندی ابروهایم را به نشانه منفی بالا بردم و با کنجکاوی پرسیدم:
_ راستی چرا باید نماز بخونیم؟
دستش را از دور گردنم برداشت و چهار زانو روبرویم نشست.
_علی وقتی کسی کاری برای ما انجام میده یه جوری ازش تشکر میکنیم مگه نه؟
کپی داستان راض بابا با ذکر۱۰ صلوات🌱
دخترونــــ💕ـــــه مذهبے