✿⃟📞✦
حاجقاسم یہ جاییمیگن:
حتےاگہیہدرصد،احتماݪ بدےڪہ:
یہنفریہࢪوزےبرگردھ وتوبہڪنہ
حقندار؎راجبشقضاوتڪنے! :)
📄📞¦↫ #حاجقاسم✨
↻🐹🧡••||
•|ـاَزنِگآهِࢪو؎تـودِلسـیࢪمِےگَـࢪددمگَࢪ
•|ـآخَـࢪآدَمبـٰاتوبـٰاشدپیࢪمِےگࢪددمَگࢪ..!؟
🐹⃟🧡¦⇢ #ڪودڪانہ
↻🖤☁️••||
درهیـٰاهُو؎ِتَجَمُع،مـٰابیـنِدَرِدوَغَـم
جـٰاندآدَموَڪَسۍنَدآنِسـتچِـرآ..!
☁️⃟🖤¦⇢ #پسرانہ
↻🚙🦋••||
دࢪیـاے آࢪام چـادࢪم را
در هیــچ تــنـد بــادے بہ آغـوش
دشــمن نمــۍ سپــاࢪم…!💙
🚙⃟🦋¦⇢ #چادرانھ
«🧡»
-
-
اُوجمِعرـآجنـِشینۍمَـنایناَستفَقـط
گوشِـهاۍاَزحرَمـتپَھـنڪُنمبالَـمرـآ...シ!
❁ ¦↫ #امام_رضا
❁ ¦↫ #حرم_زیارت
ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ
🌿#کلام_شهید🕊🖇
__________________
زیر پایتان را نگاه کنید روی
خون چه کسانی پای میگذارید و
راه میروید؟ بعد فردای قیامت
چگونه میخواهید جوابگو باشید؟
خون شهدا را پایمال نکنید...
#شهیدمسلماسدیزاری♥
∞|
◖•🌾•⤹﷽⤸•🌾•◗
رمان:#انتخابی_دیگر
#پارت_۱
به قلم:گمنام و خادم الشهدا
••••••••••••••🥀•••••••••••••
#بیوگرافی_رمان
توی یه خانواده ی مذهبی و پولدار به دنیا اومدم اسمم ماجده است
ولی خودم مذهبی نیستم
پدرم شغلش،مهندسی ساختمان
مادرمم شغلش،معلم ریاضی
برادربزرگم اسمش سجاد و شغلش پلیس مبارزه با مواد مخدر
برادر کوچیکم اسمش جواد،کلاس هفتم
خودمم اسمم ماجده است و کلاس نهم هستم
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
#رمان
مامان گفت:ماجده ،مامان ، حاضری؟
گفتم:آره مامان جون حاضرم
مامان گفت:پس بیا دیگه
گفتم:باشه الان میام
از اتاق اومدم بیرون و از پله ها اومدم پایین
گفتم:بریم
مامان گفت:بریم
رفتیم سوار ماشین شدیم
سجادگفت:این چه تیپی یِ زدی!
گفتم:چیش بده!؟ به این خوبی
سجادگفت:حدقل اون موهات و بده تو
گفت:خدا موهام و پس برای چی آفریده!؟ آفریده که بیرون باشه و همه ببینن
سجادگفت:باش😏
تا چِشم به هم زدیم رسیدیم خونه ی مامان جون
باباگفت:بچه ها بیاید پایین
من،سجادوبرادر کوچکم گفتیم:باش
رفتیم خونه ی مامان جون
رسیدم پیش مامان جون
گفتم:سلام مامان جون ، حالت چطوره؟
مامان جون گفت: سلام عزیزم حالت خوبه شما منم خوبم
گفتم:ممنون مامانی
همه با مامان جون احوال پرسی کردیم و نشستیم
مامان جون به ما گفت: نوه های گلم به مامانتون کمک کنید تا سفره رو بندازه
گفتم: چشم
پاشدم و سفره رو چیدیم
ناهار و خوردیم و ظرف هارا جمع کردیم
به مامان گفتم:مامان کار نداری
مامان گفت:نه عزیزم
رفتم پایه گوشی و با دوستم چت کردم
دوستم گفت:ماجده میای بریم کافیشاپ
گفتم: بزار از بابام اجازه بگیرم ،بهت خبر میدم
به بابا گفتم
بابا با دوستم بریم کافیشاپ؟
بابا یه کم به فکر فروع رفت و گفت باش
گفتم:ممنون
رفتم سر گوشی
به دوستم گفتم :عزیزم میام
دوستم گفت :باش پس یه ساعت دیگه کافیشاپ همیشگی باش
گفتم:باشه، بای
رفتم توی اتاق لباسام و پوشیدم و ارایش کردم و موهام و دادم بیرون
از همه خداحافظی کردم همین که داشتم از در بیون میرفتم بابا گفت:
بابا جان وایسا سجاد الان میرسونتت
گفتم:نه نمیخواد
بابا گفت:نمیخواد چیه!سجاد ،بابا بی زحمت ماجده رو برسون
سجادگفت:چشم بابا
••••••••••••••🥀••••••••••••••
#کپی_ممنوع_حتابالینک_کانال
╔═~^-^~⛓🥀═ೋೋ
ೋೋ═⛓🥀~^-^~═╝
⚘﷽⚘
•-🕊⃝⃡♡-•بیا نور چشم های دنیا بیا،
بیا ای مسیحای دلها بیا،•-🕊⃝⃡♡-•
_دوست داری بشی یار امام زمان؟
_نمیدونی چکار باید بکنی که دیگه گناه نکنی؟
🦋اینکه ناراحتی نداره یه کانال هست به اسم🍃 مسیحای دلها 🍃که منظورش 🍂امام زمانه🍂، میتونی بیای اینجا که کلی...
تلنگر، پروفایل، استوری، بدون تعارف و خیلی برنامه های قشنگ تر داره ✨
پس زود بیا و فعالیت های بینظیرشون رو ببین🤩
@Massha
اِکیپ
@poshte_sangar
💟آیت الله مجتهدے تهرانے (ره):
💠همیشه مقید به غسل توبه باشید، شاید بعد از آن غسل مردید
غسل نشاط را هم نیت کنید که وقتی عبادت می کنید نشاط داشته باشید
دیدید آدم گرسنه ، چه با نشاط غذا میخورد؟
آدمی که خوابش می آید چه با نشاط میخوابد و لذت می برد؟
✅عبادت هم نشاط می خواهد، ماها برای عبادت کسل هستیم. لذا باید مقید باشید غسل نشاط انجام دهید.
عاشقانه ای از جنس شهدا😌
حتما بخونید.🌱
ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺩﺭ ﺧﻮﻧﻪ ﯼ خونواده ﺷﻬﯿﺪی ﺧﺒﺮ ﺑﺪﯾﻢ...
ﮐﻪ ﺑﯿﺎیید ﺍﺳﺘﺨﻮﻧـﺎﯼ ﺷﻬﯿﺪﺗﻮنو ﺗﺤﻮﯾﻞ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ…
ﺩﺭ ﺯﺩﯾﻢ
ﺩﺧﺘﺮ خانومے ﺍﻭﻣﺪ ﺩﺭﻭ واﮐﺮﺩ...
ﮔﻔﺘﻢ:
ﺷﻤﺎ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ شهید بزرگوار نسبتی دارید؟
چطور مگہ...؟!
ﺑﺎﺑﺎﻣﻪ...💔
ﮔﻔﺘﻢ: پیکرﺷﻮ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻥ،
میخوان ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﻇﻬﺮ ﺑﯿﺎﺭنش...
زد زیر گریه و گفت:
یه ﺧﻮاهشی ﺩﺍﺭﻡ...
ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺑﻌﺪ ﺍیـن ﻫﻤﻪ ﺳﺎﻝ ﺍﻭﻣﺪﻩ...💔
میشه به جای ظهر پنجشنبه،
شب جمعه بیاﺭﯾﺪﺵ...؟!😢
شب جمعه...
ﺗﺎﺑﻮتو ﺑﺎ ﺍﺳﺘﺨﻮنا،
بردﯾﻢ ﺑﻪ ﻫﻤﻮﻥ ﺁﺩﺭﺱ...
ﺗﺎ ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ...
ﺩﯾﺪﯾﻢ ﮐﻮﭼﻪ ﺭﻭ ﭼﺮﺍغونی کردن...
ﺭﯾﺴﻪ ﮐﺸﯿﺪن...
کوچه ﺷﻠﻮغه و مردم ﻣﯿﺎﻥ و میرﻥ🚶
ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺟﻠﻮ و پرسیدیم
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﭼہ ﺧﺒرررﻩ…؟!😳
گفتن: ﻋﺮﻭسی ﺩﺧﺘﺮ ﺍﯾـﻦ ﺧﻮنه است…!
ﺗﺎ ﺍﻭﻣﺪﯾﻢ ﺑﺮﮔﺮﺩﯾﻢ
ﺩﯾﺪﯾﻢ...
ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺑﺎ ﭼﺎﺩﺭ ﺩﻭﯾﺪ ﺗـﻮ ﮐﻮﭼﻪ و داد میزد:
ﺑﺎﺑﺎﻣﻮ کجا میبرید...؟💔
ﻧﺒﺮﯾـﺪش...💔
یه عمر ﺁﺭﺯﻭم بود که ﺑﺎﺑﺎﻡ...
ﺳﺮ ﺳﻔﺮﻩ ی ﻋﻘﺪم باشه...💕
ﻣﻦ ﻣﻬﻤﻮﻧﯽ ﮔﺮﻓﺘﻢ...
ﺑﺎﺑﺎﻡُ ﺑﯿﺎﺭﯾﺪ...❤
ﺑﺎﺑﺎﺷﻮ ﺑﺮﺩﯾﻢ، ﭼﻬﺎﺭ تا تیکه اﺳﺘﺨﻮوﻥ ﮔﺬﺍﺷﺖ، ﮐﻨﺎﺭﺳﻔﺮﻩ ﯼ ﻋﻘﺪ...💕
خدا را شکر که مهمان منی امشب، تو بابا...
استخوون دست باباشو برداشت…
کشید رو سرش و گفت:
"بابا جون…❤
ببین دخترت عروس شده…💕
عاقد: برای بار سوم میپرسم:
عروس خانوم وکیلم...؟
با اجازه پدرم...بله...
شهدا شرمنده ایم😭
#شهیدانہ
میدونے شرط تحول چیہ..؟
شرط تحول شناخت خداست
وقتے اللهُ بشناسے،
عاشقش میشوے!
♥️وقتے عاشقش باشے
گناھ نمیکنے
🔕و وقتےگناھ نکنے
📄امتحان میشوے
اگر قبول شدے🌱
شہید میشوے😞💔