📚 تقدیر
قسمت چهل و یک
✍️دستی به چشماش کشید و دوباره سرشو انداخت پایین، دستاشو قفل هم کرد و بعد از یه مکث طولانی گفت: «نه! اگر ازدواج کنم، با این پیش فرض که دیگه اختیارم دست اون نیست و اگرم به دیدن مامانم برم، حرفش زمین نمی افته، تمام حق و حقوقم رو بهم میده!»
دوست نداشتم باور کنم که منظورش از کمک، اون چیزیه که تو ذهنمه!!
آب دهنم رو قورت دادم و تو سکوت به موهای بِلوندش چشم دوختم که یهو سرشو آورد بالا، نگاهمو دستگیر کرد و گفت: «اون آقایی که اخراجش کردم رو یادتونه؟»
سرم رو به تایید حرفش تکون دادم که ادامه داد: « اون هم قرار بود.. یعنی.»
نفس کلافه ای کشید، از روی صندلی بلند شد، به میزش تکیه داد و بدون اینکه نگاهم کنه گفت: «ببینید، گفتنش برام خیلی سخته، به خصوص به شمایی که متوجه شدم اصلا مثل اون آقا و امثالش، دنبال پول نیستید. ولی می تونم این تضمین رو بکنم که می تونیم با پولی که بابام بعد از ازدواج بهم میده، با هم از ایران بریم و قطعا شما هم اونجا بهتر و بیشتر جای پیشرفت دارید!»
یهو ساکت شد و احساس کردم باید چیزی بگم، نفس عمیقی کشیدم و گفتم: «از کجا مطمئنید که این پول رو بهتون میدن؟»
انگار با سوالم یکم آروم شد که دوباره نشست روبهروم و با هیجان گفت: «خوب چون همین الانش هم اگه بحث زمین افتادن حرفش نبود، اون پول رو بهم می داد که منو از سرش باز کنه و بتونه با همسر جدیدش راحت زندگی کنه!»
تمام تلاشم رو کردم که چهرم حالت تعجب نگیره و با لبخندی گفتم: «راستش، نمی دونم چی بگم.»
با صدای زنگ گوشیم، هردو به اسم بابا که روی صفحه اش افتاده بود نگاه کردیم. با لبخندی گفت جواب بدم و منم از خداخواسته و با این فکر که بابا چه به موقع زنگ زده، گوشی رو جواب دادم ولی وقتی لحن بابا برعکس همیشه خالی از هر آرامشی بود و گفت حال مامان بد شده و بردنش بیمارستان، کم مونده بود همونجا از ترس و ناراحتی بمیرم!
مرادیان که متوجه حالم شد، سریع از اتاق رفت بیرون و با یه لیوان آب برگشت ولی فرصت نشد لیوانو ازش بگیرم و با گفتن ببخشیدی از شرکت زدم بیرون!
وقتی رسیدم بیمارستان وضعیت مامان به ظاهر خوب بود و میخواست با رضایت خودش مرخص بشه ولی همه ی بچه ها که اومده بودن، داشتن اصرار می کردن که حرف دکتر رو جدی بگیره و قلبشو عمل کنه! به محض اینکه رسیدم متوجه شدم همه دارن با اخم نگاهم می کنن و پیش خودم دنبال دلیلش بودم!
مگه من چیکار کرده بودم؟
رفتم کنار مامان و سرش رو بوسیدم، با چشمای اشکی نگاهم کرد و زیر لب «ماشاالله»ی گفت ودوباره از بابا خواست مرخصش کنه!
بابا بدون توجه به حرفش،آروم منو از اتاق بردبیرون و برام توضیح داد که چه اتفاقی افتاده و من نمی تونستم باور کنم، مامان که تاهمین چند ساعت پیش حالش خوب بود یهو اینجوری راهی بیمارستان و به تشخیص دکتر عمل لازم بشه و بعد هم مقاومت کنه و بگه تا عروسی منو نبینه زیرتیغ جراحی نمیره! یعنی به خاطر ناراحتی های جریان من و رضوانه اینطور شده بود؟ واقعا میخواد تا من ازدواج نکنم عمل نکنه؟اونم چنین عمل مهمی رو؟اصلا چجوری می خوان اجازه بدن مرخص شه؟باید به زور هم که شده عملش کنن وقتی انقد ضروریه دیگه!
دست خودم نبود که تعادلم رو از دست دادم و افتادم زمین. به بابا نگاه کردم و خواستم بپرسم خاله و رضوانه هم در جریانن یا نه که از دور دیدمشون.
به کمک بابا از جام بلند شدم، سلام کوتاهی به هم دادیم و اونا همراه بابا رفتن تو!
مامان مجبور شد اون شب رو بمونه بیمارستان و آزاده موند پیشش! رضوانه برگشت کافه و من خاله رو رسوندم خونه شون، بدون اینکه کلمه ای باهم حرف بزنیم.
باید یه کاری می کردم! مامان به خاطر خودخواهی من اینجور شده پس خودمم درستش می کنم!
مستقیم رفتم سمت کافه ی رضوانه. وقتی رسیدم، داشت با یه آقایی صحبت می کرد و فقط این تیکه ی صحبتشون رو شنیدم که آقاهه می گفت از روز اول افتتاحیه تو کافه بوده و انگار اگه هر روز بعد کار اینجا نیاد یه چیزی تو زندگی اش کم داره! رضوانه هم داشت با لبخند گوش می کرد که ببخشیدی گفتم، گوشه ی مانتواش رو گرفتم و گفتم: «میشه حرف بزنیم؟»
با تعجب نگاهم کرد، با لبخند خجالت زده ای از اون آقا عذرخواهی کرد و همراه هم رفتیم یه گوشه و نشستیم، رضوانه خواست چیزی برام بیاره که نذاشتم و گفتم: «ببخشید مزاحم کارت شدم ولی به خاطر مامانه!»
سرشو تکون داد و با ناراحتی گفت: «آره، واقعا ناراحت شدم و برام عجیب بود که چرا قبول نمی کنه زودتر عمل شه!»
سرم رو انداختم پایین و گفتم: «به خاطر من، یعنی فکر کنم ما!»
سرم رو بلند کردم و وقتی تعجب رو تو چهرش دیدم ادامه دادم: « میگه تا عروسی ماهان رو نبینم زیر تیغ جراحی نمی رم!»
رضوانه با اخم گفت: «این دیگه چجور لجبازی کردنیه؟داره با جون خودش بازی می کنه»
سرم رو به تایید حرفش تکون دادم و گفتم «ببین، دکتر گفته، هر ثانیه دیر کردن هم به ضررشه، میشه کمکمون کنی؟»
ادامه دارد
تعجیل در فرج #امام_زمان صلوات 🌷
14.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥تلنگر
"ایستگاه آخر... چوب زیتون"
💠ای کاش بتونیم توی انجام واجبات
وترک منکرات به وظیفه مون عمل کنیم،
چون به اینجا که رسید دیگه راه برگشتی
وجود نداره...😔
هدیه به ارواح طیبه شهدا، امام شهدا،
اموات مؤمنین ومومنات وتعجیل در
فرج آقا #امام_زمان صلوات 🌷
#ربیع_الاول
#شب_جمعه
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313
12.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷شهید حاج قاسم سلیمانی :
جبههها مملو از بهشتیانی بود که بهشت
افتخار میکرد به وجودشان و مشتاق دیدار وزیارتشان بود...
🌷کجاییدای شهیدان خدایی🌷
شب جمعهس حتما از شهدا یاد کنید و
شک نکنید اونها یادتون میکنن وهواتون
را دارن...🌷
#ربیع_الاول
#امام_زمان
#شب_جمعه
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313
8.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فرمایشات امیرالمؤمنین علی(ع)💚
«یکی ازفرمولهای کلیدی نهجالبلاغه»
#ربیع_الاول
#امام_زمان
#شب_جمعه
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اثرات دل شکستن چیه؟
🎙از زبان حاج آقا عالی
💥یکی از حق الناسهایی که خیلی
راحت انجام میشه دل شکستنه،
مواظب باشیم دلی رونشکنیم چون
صدای شکستن دل تاآسمانها میره...
#ربیع_الاول
#امام_زمان
#شب_جمعه
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313
هدایت شده از 🌹قرار عاشقی(دعای فرج) 🌹
🌺 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
🍃🌸 دعای فرج را بخوانیم به نیت چهارده نور الهی (علیهم السلام)، شهدا و امام شهدا و مومنین عزیز
ان شاء الله خداوند متعال امر فرج را تسریع فرموده و ما را از یاران و سربازان حضرت مهدی(عج) قرار دهد🤲
🌷 #شهید_گمنام
🌹 هدیه به پیشگاه مقدس و نورانی مادر پهلو شکستهٔ شهیدان گمنام ، حضرت فاطمه الزهراء (س) ، ارباب بی کفن حضرت سیدالشهداء (ع) و جمیع شهدا بالاخص شهدای جنایات اخیر رژیم صهیونیستی و ان شاء الله نابودی هر چه سریع تر استکبار جهانی و منابع شرارت و شیطنت در جهان صلوات
🌺 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
#شب_زیارتی_ارباب
#انتشار_حداکثری_اش_با_شما
هدایت شده از 🌹قرار عاشقی(دعای فرج) 🌹
4_5945291574496723226.mp3
12.99M
#حتما_بشنوید
🎧 زیارت عاشورا حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) با نوای حاج میثم مطیعی
🌹بخوانیم به نیت امام زمان
(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
التماس دعا 🤲
#شب_زیارتی_ارباب
#انتشار_حداکثری_اش_با_شما
6.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
مرد چای ریز و ابی عبدالله (ع)
در هنگام مرگ...💔
🎙صابر خراسانی
السلام علیک یااباعبدالله💔
#ربیع_الاول
#امام_زمان
#شب_جمعه
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313
💔🌷💔
إِلَهِی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلاً قَرِیباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِ وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَانِ یَا مَوْلانَا یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ
💔🌷💔
#امام_زمان
#جمعه
#ربیع_الاول
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313
9.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
💠كودكي كه امام حسين (ع) را
به اسباب بازي نفروخت...💔
💠معرفت و محبت اين بچه به
امام حسين (ع) ديدنيه...💚
امام صادق (ع):
مَنْ وَجَدَ بَرْدَ حُبِّنَا عَلَي قَلْبِهِ فَلْيُكْثِرِ
الدُّعَاءَ لِأُمِّهِ فَإِنَّهَا لَمْ تَخُنْ أَبَاهُ
💠هر كس خنكاي محبت ما را در قلب خويش احساس مي كند، براي مادرش زياد دعا كند،
زيرا اين محبت ما را مرهون پاكدامني مادرش است.💚
📘من لا يحضره الفقيه، ج3، ص: 493
#ربیع_الاول
#جمعه
#امام_زمان
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313
14.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠فضائل ونحوه خواندن نماز جعفر طیار
از زبان حجتالاسلام فرحزاد
💠خواندن نماز جعفر طیار قبل از ظهر روز جمعه بسیارسفارش شده
#ربیع_الاول
#جمعه
#امام_زمان
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313