🔆 امیرالمؤمنین #امام_على عليه السلام:
خشم را با سكوت درمان كنيد
📚 عيون الحكم والمواعظ ، ص 250
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313
💠 مرحوم حضرت آیت الله بهاءالدینی (ره):
🌸🍃 ذکر صلوات برای اموات خیلی خاصیت دارد.
🌼🍃 گاهی من برای اموات صلوات را هدیه میکنم و اثرات عجیبی هم دیدم.
🌺🍃 خواب دیدم فردی به چند نوع عذاب گرفتار است، مقداری صلوات برایش هدیه کردم دوباره در خواب دیدم، الحمدلله صلواتها او را نجات دادهاند.
🌹🍃 کسی میگفت: مادرم چندسال قبل مرده بود، یک شب خوابش را دیدم، گفت:
پسرم! هیچچیزی مثل صلوات روح من را شاد نمیکند؛ بهترین هدیه که به من می دهی، این ذکر است.
#صلوات
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313
پسر فوق العاده با مزه ای بود ، بهش میگفتند " آدم آهنی ". یک جای سالم در بدن نداشت. آنقدر طی این چند سال جنگ تیر ترکش خورده بود که کلکسیون تیر و ترکش شده بود!! دست به هر جای بدنش که می گذاشتی جای زخم جراحت کهنه و تازه بود.
اگر کسی نمیدانست و جای زخمش را محکم فشار میداد و دردش می آمد ، نمیگفت مثلا : ( آخ آخ آخ) یا (دردم اومد) بلکه با یک ملاحت خاصی عملیاتی را به زبان می آورد که آنجا آن زخم و جراحت را داشت.مثلا کتف راستش را اگر کسی محکم میگرفت میگفت:
« آخ بیت المقدس! »
و اگر کمی پایین تر را دست میزد ، میگفت: « آخ والفجر مقدماتی! »
و همین طور « آخ فتح المبین! » ، « آخ کربلای پنج و ... » تا آخر بچه ها اذیتش میکردند و
صدایش را به اصطلاح در می آوردند تا شاید تقویم عملیاتی را مرور کرده باشند !!!!!
#یادشهداصلوات ❤🌸
#شهید
#شهادت
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313
اگر مشکلات امام زمان رو کنار بذاری
و فقط به فکر مشکلات خودت باشی مثل
همونهایی هستی که در عاشورا به چادر
حضرت نرفتن مورد لعن خدا، اهلبیت
علیهالسلام و مردم قرار میگیری ...👀
منتظر یعنی اونی که عملیاتیه اونی که
وجودش، پولش،ذهنش، قلمش، قدمش، اندیشههاش،نیاتش، کار اجتماعیش، کار هنریش،کار سیاسیش،
شوهرداریش، زن داریش،بچهداریش، تربیت فرزندش🌹🍃
و عادتهاش در برطرف کردن
موانع ظهورحضرت مؤثره... این کسی
هست که توی چادر حضرته انشاءالله .
👤 استادشجاعی
#امام_زمان
#الهمعجللولیکالفرج
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313
📚 تقدیر
قسمت شصت
✍️«...میتونی یه تنه جای خالی تک تک اعضای خانواده ام رو پر کنی و درست فکر میکردم. حتی اون شب که اومدی دنبالم و تو خونه ات بهم پناه دادی مطمئن شدم که اشتباه نمی کنم و تو انتخاب درستی هستی. بعدش هم که تو و خانواده ات شدین عزیز ترین آدم های زندگیم، شدین خانواده ای که هیچوقت نداشتم. شاید باورت نشه وقتی با بچه ها بازی میکردم، آرزوم این بود که بچهی من و تو هم بینشون باشه و کم کم فهمیدم که دیگه حسی که بهت دارم یه دوست داشتن معمولی نیست و من عاشقت شدم. حتی دوست نداشتم یه لحظه ازت جدا شم و تمام تلاشمو کردم که عشقمو بهت نشون بدم که بهت نزدیک بشم و عین همون عشقو ازت بگیرم. قید رفتن رو زدم چون تو همهی نداشته هایی که میخواستم به خاطرشون از اینجا فرار کنم رو بهم داده بودی و فقط عشق مونده بود که اون شبی که بعد از مهمونی به خاطرم غیرتی شدی، فکر کردم به دستش آوردم. اون شب با فکر به این که غیرتی شدن و رفتارای بعدش از روی عشقت به من بوده، شد یکی از بهترین شبای زندگیم. فکر کردم دیگه میتونم رنگ خوشبختی رو ببینم و منم یه زندگی عاشقانه رو با کسی که همه کَسَمه داشته باشم ولی وقتی بعدش ازم عذرخواهی کردی، فهمیدم اشتباه میکردم و عشقی در کار نیست و تا ابد قراره برات یه امانتی باشم. اون لحظه حس کردم از همیشه بدبخت ترم. و تو فقط یه آدم وظیفه شناسی که داری طبق قرارمون رفتار میکنی. من اون شب بیشتر از هر وقت دیگه ای تو زندگیم شکستم و فهمیدم که زندگی قرار نیست روی خوشش رو بهم نشون بده.
پول و شرایط رفتنم خیلی وقت بود که جور شده بود و من دیگه نمیخواستم برم ولی تو نشون دادی که اشتباه میکردم.
الان همونطور که گفتم میرم آنکارا که کارهای مصاحبه ام رو انجام بدم و میخواستم بعدش برگردم اما با توجه به رفتار چند شب پیشت که مثل بابام زورگو شده بودی، چون ترسیدم که این بار تو نذاری از کشور خارج شم، برخلاف میل باطنیم، تا جواب مصاحبه ام بیاد، میرم پیش مامانم که تازگی ها فهمیدن تو ترکیه اس. اینم گفتم که فکر نکنی از اول قصدم یهویی رفتن بوده و بهت دروغ گفتم.
در آخر، میخوام بابت تمام خاطرات قشنگی که کنارت داشتم ازت تشکر کنم و بگم دوستت دارم، تا همیشه. خدانگهدار. پوپک»
جمله های آخرش رو تو ذهنم تکرار کردم و بعد، نامه رو گذاشتم کنار، سرم رو بین دستام گرفتم و نفهمیدم کی بغضم شکست!
حالا به بقیه چی بگم؟ این خونه و شرکت رو چیکار کنم؟ اصلا بدون پوپک چجوری باید زندگی کنم؟ قبلش چجوری بودم؟ همهی پس اندازمو دادم پای شرکت دیگه پولی هم که تو بانک ندارم.
گفت عاشقم بود؟ هنوزم دوسم داره؟ من همیشه عاشق خانواده ام بودم و طاقت دیدن ناراحتیشون رو نداشتم و ندارم. واقعیت اینه که طاقت دوریشونم ندارم حتی اگه ازشون ناراحت باشم. اینکه دوست ندارم بدون پوپک زندگی کنم هم یعنی عاشق شدم؟ اینکه نذاشتم بره مهمونی که آسیب نبینه هم برای همین بود؟
دستی به صورتم کشیدم و امتدادش دادم تا رو موهام! چیه این فکرای مسخره؟ حالا که دیگه نیست، واسه خودش تصمیم گرفت بره. چه فرقی داره منم عاشقش باشم یا نه!
به همه پیام دادم و گفتم یه هفته ای شرکت تعطیله و بعد هم حوله ام رو برداشتم و به حموم پناه بردم!
تعطیلی یک هفته ای شرکت شد یک ماه و تو این مدت حتی به تلفن کارمندا هم جواب ندادم. یعنی هفتهی اول جواب تلفن هیچکس رو ندادم اما بعدش که دیدم بابااینا خیلی نگرانمن، بهشون گفتم دارم میرم ترکیه که پیش پوپک باشم. دروغ گفتم که دروغ قبلی رو درست کنه. دروغ زندگی عاشقانه ام با پوپک رو! بعدش هم گوشیمو خاموش کردم و یه وقتایی فقط روشن میکردم، پیام میدادم و میگفتم حالمون خوبه و دوباره خاموشش میکردم که فرصت مکالمهی بیشتر و احتمالا ادامهی زنجیرهی دروغ پیش نیاد. دوست نداشتم اذیت شن ولی حوصلهی سوال جواب هاشونم نداشتم.
یه خرید اساسی برای خونه کردم و دیگه بیرون نرفتم. در رو قفل کردم و حفاظ رو هم کشیدم که همه فکر کنن کسی اینجا نیست. واقعا هم نبود جز یه جسمی که برای زنده موندن خودش فقط گاهی غذا میخورد و دیگه هیچی!...
بی رمق رفتم سمت دستشویی. موقع بیرون اومدن، چشمم خورد به تصویر خودم تو آیینه و لبخند تلخی رو لبام نشست. آخرین بار کِی رفتم حموم؟ یادم نمیاد. کِی ریشامو مرتب کردم. سَری از روی تاسف تکون دادم و اومدم بیرون. نگاهی به خونه انداختم و به این فکر کردم که اصلا آخرین بار کِی ظرف شستم و خونه رو مرتب کردم؟
همه جا بوی آشغال میداد اما دیگه حوصلهی جمع کردنشون رو نداشتم. مواد غذایی داشت تموم میشد و نمیدونستم بعدش باید چیکار کنم. به صاحبخونه هم گفتم فعلا اجاره شو از پول پیش کم کنه!
خودمو انداختم رو مبل و به ساعت نگاه کردم و فهمیدم شب شده.
دفترم رو برداشتم که اتفاقات امروز رو بنویسم.
ادامه دارد...
تعجیل در فرج #امام_زمان صلوات 🌷
📚 تقدیر
قسمت شصت و یک
✍️«ششم آبان ماه هزار و چهارصد ودو
امروز سی امین روزیه که بدون پوپک شب شد. یک ماه بدون پوپک»
در ادامه جملهی تکراری هرروز رو نوشتم: «کاش ممنوع الخروجش میکردم . کاش الان اینجا بود»
دیگه حوصلهی نوشتن نداشتم، اصلا مگه اتفاق خاصی افتاده بود که بنویسمش! خودکار رو انداختم کنار و تکیه دادم به مبل، چشمامو بستم و با خودم تکرار کردم: «یک ماه بدون پوپک. ماهی بدون پولک!»
راستی ماهی بدون پولک چه شکلی میشه؟ یهو یاد ماهی گفتنش افتادم و جواب دادم میشه مثل من! یه ماهیِ بی عُرضه بدون پولک، آره الان من ماهی بدون پولکم. ماهی بدون پولک! سعی کردم چهره اش رو تو ذهنم مجسم کنم. یاد شب عروسیمون افتادم که بهش گفتم مثل فرشتهای شدی که از ماه اومده! با فکر اون شب باز لبخندی رو لبم نشست و رفتم دم پنجره و چشم دوختم به آسمون.من حتی نمیدونم پوپک کجاست؟
چجوری یک ماه دوریش رو تحمل کردم وهیچ کاری نکردم؟ چجوری طاقت آوردم اینجا بمونم و فقط غصهی نبودنش رو بخورم؟ چرا هنوز اینجام؟ اگه اون هم جای من بود، تسلیم میشد؟ قطعا نه! مثل وقتی که حق همه مون رو از باباش گرفت، میجنگید. یا مثل وقتی که برای ثبت این شرکت تلاش کرد. یا وقتی دونه دونه مشتری ها رو کشید اینجا. و منه احمق همهی زحماتش رو با یک ماه تعطیلی شرکت به باد دادم.
رفتم زیر دوش و فکر کردم، چطوری باید پیداش کنم؟ برم ترکیه؟ خوب کجای ترکیه دنبالش بگردم؟ نه! این راهش نیست.
بیشتر فکر کردم و یاد روزی افتادم که شرکت رو ثبت کرد. برای شرکت یه حساب اینستاگرام درست کرد و گفت اگر رفت میتونم از اون طریق باهاش در ارتباط باشم و ازش کمک بگیرم.
افکار مزاحم رو پس زدم و دوش رو بستم.
با حوله دویدم سمت گوشیم. روشنش کردم و رفتم تو اینستاگرام و تو دنبال کننده های صفحهی شرکت دنبالش گشتم ولی نبود. چطور ممکنه نباشه. اسمش رو سرچ کردم و عکسش رو دیدم ولی وقتی میزدم روش، هیچ چیزی ازش نشون نمیداد. یعنی چی؟ خودش گفته بود چجوری باهاش در تماس باشم، پس چرا نمیشه؟
بلاکم کرده بود. حالا باید چیکار میکردم؟
زل زدم به عکس کوچیکش که تو میدون معروف ترکیه با کبوتر ها گرفته بود. اسمش چی بود؟ یبار میگفت یکی از آرزوهاش بوده که اونجا عکس داشته باشه البته زیر برج ایفل و تو قایق کنار ساختمون های ونیز و کلی جای دیگه هم جز آرزوهاش بود. حالا از اینکه به آرزوش رسیده خوشحاله؟
اونم دلتنگ من میشه؟
یک روزم با نگاه کردن به عکسش گذشت و بعد به فکرم رسید که با یه حساب دیگه باهاش ارتباط برقرار کنم. یکی درست کردم به اسم علی. اولین اسمی که به ذهنم رسید اسم بابا بود و همون رو گذاشتم و وارد صفحه اش شدم. درسته که صفحه اش خصوصی بود اما چون این حسابم بلاک نشده بود، میتونستم عکس پروفایلشو بزرگتر و واضح تر ببینم!
دستاشو باز کرده بود که کبوتر ها رو پَر بده.
بهش درخواست دادم و بیشتر روز رو خیره شدم به صفحهی گوشی اما قبولم نکرد و ناچارا بهش پیام دادم.
یجورایی هم خوشحال بودم که پسر دیگه ای رو هرچند تو دنیای مجازی قبول نکرده و هم ناراحت بودم که از این طریق هم نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم.
نزدیک شب بود که آنلاین شد اما نه پیامم رو خوند و نه جواب داد.باید خوشحال میبودم ولی نبودم. دوست داشتم حتی شده به اسم یه غریبه باهاش در ارتباط باشم بلکه این دلتنگیم رفع شه! دوباره بهش پیام دادم که باز هم بی جواب موند و دوباره فکر کردم و فکر کردم و در نهایت به این نتیجه رسیدم که این بار یه حساب با اسم دخترونه برای خودم درست کنم و چقدر این کار برام سخت بود، به خصوص اینکه مجبور بودم چند روزی صبر کنم و بعد بهش پیام بدم که شک نکنه و اون چند روز برام مثل چند سال گذشت و مدام چشمم به عکسش بود و لحظه هایی که آنلاین میشد.
بعد از یک هفتهی جهنمی، بلاخره بهش پیام دادم. با حساب یه دختر که برای عکس پروفایلش یه طرح گرافیکی گذاشتم به این امید که جواب بده.
بهش پیام دادم و تو همون پیام اول خودم رو به عنوان یه طراح ایرانی که ساکن آمریکاست معرفی کردم و گفتم از طریق صفحهی شرکت باهاش آشنا شدم و با توجه به اینکه سرپرست پروژه ها بوده، دوست دارم باهم همکاری داشته باشیم.
ساعت از دوازده گذشته بود که رفتم سراغ اینستاگرام و دیدم جواب داده. مثل یه پسر نوجوون ذوق زده شدم و سریع جوابشو دیدم ولی در حد یه جواب سلام ساده بود و نظری در مورد همکاری نداده بود ولی همین جواب ساده هم خوب بود دیگه نبود؟
مکالمات ما چند روزی طول کشید و بلاخره باهم دوست شدیم ولی تمام مدت با اینکه باهاش حرف میزدم و یجورایی کنار خودم حسش میکردم، یه حس عذاب وجدانی هم بابت دروغ هایی که بهش میگفتم داشتم، اگربرمیگشت دیگه نمیذاشتم بره! شاید خودخواهی بود اما باید بهش میگفتم حسم بهش چیه و ازش میخواستم بمونه! خودشم دوست نداشت بره، ناچار شده بود. باید کنار من میموند.
ادامه دارد
تعجیل در فرج #امام_زمان صلوات 🌷
مهدی جان میدانی آقــاجان
خواب مانده ایم
از همان روز اول، همان روز در سقیفه، همان موقع کنار در خانه
میدانی اگر خواب نبودیم کار به پهلوی مادر نمی رسید
به خار در چشمان پدر نمی رسید
به جگر سوخته مجتبی
به ظهر عاشورا، به زندان، به زهر
به غربت یتیمی نمیرسید
اگر خواب نبودیم کار به انتظار شما نمی رسید…
شما دعا کن که بیدار شویم 😓💔
#یا_مهدی_ادرکنی
#امام_زمان
#الهمعجللولیکالفرج
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313
هدایت شده از 🌹قرار عاشقی(دعای فرج) 🌹
✰💫﷽💫✰
•••❈🍃🌸🍃❈•••
❈نهجالبلاغه در آینه تصویر❈
قرآن را نیک بفهمید که بهار دلهاست.
📚نهجالبلاغه خطبه ۱۱۰ (بند۲)
#نهج_البلاغه
•••❈🍃🌸🌸🌸
#استاد_پناهیان میگفت ..
_ چراخودترورهانمیکنی ؟
_ دادبزنیازامامحسینبخـوای ؟
_ برودرِخونهاباعبداللّٰه
_ منتشروبکش،دورشبگرد !
_ مناجاتکنباامامحسین:)
_ بگوامامحسینممنباتوآغازکردم ..
_ ولمنکنی !
_ دیگهنمیکشمادامهبدم
_ متوقفشدم ..
_ امامحسینبازمدستترومیگیره
_ فقـطبخـواهازش :)!
#حسینی
#امام_حسین
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313
#دلتنگی
هربار چیزی گم میکنیم
می گویند چندصلوات بفرست
ان شاءالله پیدا می شود!
مولای عزیزتر از جانمان
چند صلوات بفرستیم تا پیدایت کنیم؟...♥️!
#امام_زمان
#الهمعجللولیکالفرج
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313
کاش میان این جنگ ها
و آشوب ها صدایی بیاید
الا یا اهل العالم أنا امام المهدی 🤍🌸
#یامهدی_ادرکنی
#امام_زمان
#الهمعجللولیکالفرج
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313
هدایت شده از 🌹قرار عاشقی(دعای فرج) 🌹
🍃🌸 دعای فرج را بخوانیم به نیت چهارده نور الهی (علیهم السلام)، شهدا و امام شهدا و مومنین عزیز
ان شاء الله خداوند متعال امر فرج را تسریع فرموده و ما را از یاران و سربازان حضرت مهدی(عج) قرار دهد🤲
🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹
🌷 #شهید_محمدرضا_قربانی
تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۰۶/۲۵ - جزیره مجنون عراق
✍🏻 بخشهایی از وصیتنامه این شهید عزیز:
✅ عزیزان من، لذت زندگی ، در جهاد مستمر در همه ابعاد است و لذتی بالاتر از خدمت به ملت و جامعه نیست پس این لذت را دریابید و ای مسئولین آگاه باشید که خداوند ناظر بر اعمال و افکار ماست.
✅ مبادا فریب شیاطین را بخورید. بر گرد چراغ رهبری حلقه زده و با استقامت اسلام و عدل را در جامعه خویش استوار سازید
🌸 هدیه به روح مطهر شهید عزیز صلوات
🌺 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
#انتشار_حداکثری_اش_با_شما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این طور نماز خوندن مردم رو بی نماز میکنه !
#نماز
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313
🔴 محـــــاسبه نفـــــس
✍ در روايات متعدّدى سفارش شده كه براى رهايى از حساب قيامت، در دنيا هر شخصى خودش را محاسبه و حسابرسى كند، يعنى در هر شبانه روز چند دقيقه و ساعتى را به فكر در عملكرد خود بپردازد تا اگر كار نيكى انجام داده خدا را شكر كند و اگر كار خلافى مرتكب شده است، توبه و عذرخواهى و جبران نمايد.
در حديث مى خوانيم: كسى كه خودش را محاسبه كند، خداوند در قيامت دوباره از او حساب نمى كشد و خداوند بالاتر از آن است كه به حساب كسى برسد كه او خود به حسابش رسيده است.
امام كاظم عليه السّلام فرمود: از ما نيست كسى كه در دنيا از خود غافل باشد و به حساب كار خودش در هر روز رسيدگى نكند.
#قيامت #نفس
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313
وشمامحبوبترینقصهِٔ
اینقلبشُدید🧡؛
#امام_حسین
#کربلا
#یااباعبدالله
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313
💔🌷💔
إِلَهِی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلاً قَرِیباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِ وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَانِ یَا مَوْلانَا یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ
💔🌷💔
#امام_زمان 💚
#الهمعجللولیکالفرج 🤲
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313
🌷شهید مدافع امنیت🌷
#الهمعجللولیکالفرج 🤲
هدیه به روح شهید
🌷#هادیعرفانینیا🌷
ودیگرشهدای راه اسلام وقرآن،
امام شهدا، اموات واسیران خاک،
وتعجیل در فرج آقا #امام_زمان
صلوات 🌷
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩هادی چطور شهید شد؟!
حجت الاسلام سید کاظم موسوی، رئیس کل دادگستری استان فارس با اعلام جزئیاتی از نحوه شهادت طلبه شهید مدافع امنیت احمدرضا(هادی)عرفانی_نیا گفت:
حوالی ساعت ۴:۵۰ سحرگاه ۲۲ مهر ۱۴۰۱
دوتا اغتشاشگر وطرفدارجنبش کثیف ززآ
مشغول شعارنویسی بودن، که هادی ودوستش اونارومیبینن ومیفتن دنبالشون واینجابوده که بوسیله سلاح گرم تیراندازی میکنن وتیر به سرهادی میخوره وشهید میشه...💔
تعجیل در فرج #امام_زمان صلوات 🌷
#الهمعجللولیکالفرج 🤲
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤲به نام خدایی که مهر او قوت قلب ما
و یاد او راحتی روح ماست هرگاه بنده بگوید:
🍃👈بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ🍃
🕋خداى متعال میگوید:
🌸بنده من بانام من آغازکرد برمن است كه كارهایش را به انجام رسانم و او را در همه حال برکت دهم🍃
🌸 پس الهـی بـه امیـد تـو 🌸
❤️ پیامبر اکرم (ص) میفرمایند:
🤲هرگاه يك نفر دعا مى كند، براى همه دعا كند؛ زيرا اين دعا به اجابت نزديكتر است.🌻
📚بحارالانوار👈 ج۹۰، ص۳۱۳
🙋♂️ سلام صبح شما بخیر و شادی
🌳آخرین دوشنبه شهریور ماه ۱۴۰۳
🤲 یا قاضی الحاجات 🕋
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍️نزدیک باز شدن مدارس هستش
دانش آموزان باید به فکر کتاب ودفتر
وسایل مورد نیازشون باشن...
💠ببینید این معلم چجوری کتابها و
طریقه استفاده ومعرفی یک کتاب مهم
رابیان میکنه...
#قرآن_کتاب_خدا
#آرامش
#امام_زمان
الهمعجللولیکالفرج 🤲
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
📿تسبیحات امیرالمؤمنین علی(ع)
🌷خیلی زیباست حتماًببینید...
#هفته_وحدت #امام_زمان
#الهمعجللولیکالفرج 🤲
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313
به قول آمصطفیٰ صدرزاده ؛
کسی كِ توی هیئت فقط سینه میزنه
خیلی کار بزرگی نمیکنه . کسی که
سینهمیزنه فقط یه سینهزنه ، شیعهٔ
مرتضیعلی باید با رفتارش عشقش
رو ثابت کنه . . !
#کربلا
#امام_حسین
#حرف_حساب
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌑 راهکار حفظ خانواده در آخرالزمان
#استاد_عالی
#امام_زمان
#الهمعجللولیکالفرج
#یامهدی_ادرکنی
☚ گروهفرهنگی۳۱۳
@goruh_farhangi_313
هدایت شده از 🌹قرار عاشقی(دعای فرج) 🌹
27.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 این ویدیو با #هوش_مصنوعی ساخته شده
⭕️ خطبه 188 نهج البلاغه:
مَا أَسْرَعَ السَّاعَاتِ فِي الْيَوْمِ وَ أَسْرَعَ الْأَيَّامَ فِي الشَّهْرِ وَ أَسْرَعَ الشُّهُورَ فِي السَّنَةِ وَ أَسْرَعَ السِّنِينَ فِي الْعُمُرِ!
چه زود مىگذرد ساعات روز و روزهاى ماه و ماههاى سال و سالهاى عمر!
با نهجالبلاغه همراه باشید