ahe-ghaze128.mp3
5.1M
خواب روزه دار همیشه عبادت نیست.....
گــــــاهی خیـــــانت است....
#روز_قدس
#گوشــــــــــهنشین📚📿
📎 @gosheneshin💌
#ماهِشبِجمعہ 💔
ای غزه رسیدن به هدف نزدیک است
چون مسجدالاقصی به نجف نزدیک است...
#ساعتبهوقتفرودگاهبغداد
#هفتهیدویستُوبیستویکم💔
#روز_قدس
#گوشـــــهنشین📚📿
📎 @gosheneshin💌
والا گوشی من دیشب الکی الکی کیلیر شده.😓
این کانالا یه جوری کیلیر کیلیر میکنند انگار بچه محل سردار حاجیزادهای چیزی هستند....والا
💚 گوشـہنشین💚
بله وحشت شما باعث لذت بسیار ماست ☺️
به قول بابونهی توییتر،استراتژی ترس از آمپول هم اکنون توسط پاسداران انقلاب اسلامی در حال اجراست😄
تو یه فیلم چند ثانیهاے رو از حاج آقا پناهیان اونم از سنگر یهودیا دیدی، ولی ما پخش زنده برنامهشو دیدیم، فلذا ما مثل هم نیستیم...😕
#هفتسراژدها🙊
4_5873120369983885271.mp3
12.92M
یه سلام کنیم محضر امام حسنِ عزیزِ اصیلِ نجیبزاده که معزالمومنینِ کهکشانِ راه شیریه و عسـلِ مصفّـا ریزِ جامِ شرابِ طهوره افلاکیان، که امشب با یه ضربهی کاری، اون ملعونِ یهودی زاده رو برای اَبد فرستاد اونجایی که میباید، هنياً لک قیر داغ و سُربِ مذاب، هم برای تو هم برای اون خانمِ شترقرمزی که موقع شنیدن خبر شهادت آقام امیرالمومنین سجدهی شکر بجا آورد، لعن و گُرزِ آتشینِ دربونِ جهندم بر تو و هر کسی که امامکشی رو پایه گذاری کرد و خاک عالمین بر سرِ بی شرفِ هر چی صهیونیستِ بی وطنِ و تُف تو ذاتِ همهی بدخواهایِ امامانِ معصومِ ما و شیعیانِ مظلومشون، هرچند که ارزشِ یه دونه وصلهی نعلینِ آقای ما حتی ارزش یه پُرزِ عبایِ پشمینِ آقاے عزیزِ ما، هزار و سیصدتا سرِ ابن مجلم میارزه، اما علیایحال، از هزار و چهارصد و چهارسال پیش تا همین الان، شب و روزِ بیست و هفتمِ رمضان عیـــده مایه...🤌
#یامعزالمومنین💚
#ماه_رمضان🌙
#گوشـــــهنشین📚📿
📎 @gosheneshin💌
💚 گوشـہنشین💚
حضرتِ شعر و شعور.... #آسدمرتضے🍎 #بیستمفروردین🍎 #گوشـــــهنشین📚📿 📎 @gosheneshin💌
به وقت سالروز شهادت آسد مرتضی آوینی که وقتی از او پرسیدند كه چه آرزویی داری، پیش از آنكه فكر كند گفت: «رهایی قدس»…🕊
#شادےروحشصلوات💚
#گوشـــــهنشین📚📿
📎 @gosheneshin💌
امروز از این زاویه تو مدرسه درگیر یه عملیات آدمربایی بودیم، یه قشون کشی مسلحانه با سلاح سرد سر اختلاف خونوادگی و بیچاره دخترک معصومی که مثل بید تو بغل ما میلرزید،
من پشتی در رو انداخته بودم و منیرهسادات ورودی سالن رو پوشش میداد،
چند قدمی من یه بابا بزرگ با سلاح سردش ایستاده بود و با پُکهای پشت هم سیگار نفسمو بند آورده بود....
خلاصه که بخیر گذشت اما من چندتا فحش جدید یاد گرفتم🙊