آه خانه ی پدر. ....mp3
1.32M
♡🎧♡
🔺#دلگویه_های 🌙#رمضان...
✍️آه خانه ی پدر ...
چیدن سفره ی افطار و سحر
حوضِ نیلی
گل شمعدانی و یاس و پیچک
سرِ سجاده ی نور
وقت خوشرنگ اذان
خنده های مادر ...
بوی آشِ نذری
قیل و قالِ کودکان
ربنای افطار
عطرِ ماهِ رمضان ...
کاش می شد برگشت
به همان معدنِ یکرنگی و عشق
به همان قصرِ پر از عطر بهشت
به همان لحظه ی افطار و سحر
به همان عصرِ پر از سادگی و ساده دلی
کاش می شد برگشت
به همان خانه ی پر مهرِ پدر ...
#دکلمه
♡✍️
☑️#دلگویه_های #مولایمان #امام_علی_علیه_السلام
🟤در قسمتی از کتاب کشتی پهلو گرفته ،
🔻نویسنده از زبانِ مولاعلی علیه السلام مینویسه...
فرمودند: گاهی احساس میکردم
که فاطمه اصلا دل ندارد.
وقتی میدیدم به هیچ چیز دل نمیبندد،
با هیچ تعلقی زمینگیر نمیشود،
هیچ جاذبهای او را مشغول نمیکند؛
یقین میکردم که او جسم ندارد،
متعلق به اینجا نیست...
روحِ محض است، جانِ خالص است.
گاهی احساس میکردم که؛
فاطمه دلی دارد که هیچ مردی ندارد..
استوار چون کوه، با صلابت چون صخره، تزلزلناپذیر چون ستون های محکم و نامرئی آسمان...
یکّه و تنها در مقابل یک حکومت
ایستاد و دلش از جا تکان نخورد.
من مامور به سکوت بودم و حرفهای
دلِ مرا هم او میزد.
گاهی احساس میکردم فاطمه دلی از
گلبرگ دارد، نرمتر از حریر، شفافتر ازبلور...
و حیرت میکردم که یک دل چقدر میتواند نازک باشد، چقدر یک انسان میتواند مهربان باشد.
غریب بود خدایا، فاطمه غریب بود...
من گاهی از دلِ او، راه به عطوفتِ تو میبردم.
#فاطمیه🖤
🆔@gozalvatanemnokhandan✍️
📹
💌#دلگویه_های...
▪️مولایمان؛🖤
بانو سه ماه منتظر این دقیقه ام
مشغول کارِ خانه شدی خوش سلیقه ام؟
زهرا مرا چه قدر بدهکار می کنی؟
داری برای دل خوشی ام کار می کنی
در این سه ماه آب شدم،امتحان شدم
با هر صدای سرفه ی تو نصفِ جان شدم
با دیدنت، نگاه مرا سیلِ غم گرفت
با اولین تبسم تو، گریه ام گرفت
این بوی نان داغ به من جانِ تازه داد
حتی به پلکهای حسن جانِ تازه داد
زحمت نکش! هنوز سرت درد می کند
باید کمک کنم، کمرت درد می کند
آیینه ی پُر از ترکم احتیاط کن
با بالِ خسته شاپرکم احتیاط کن
تا کهنه زخمِ بازویتان تیر می کشد
دستاس خانه آهِ نفس گیر می کشد
با اینکه اهلِ صحبت بی پرده نیستم
راضی به رنجِ دستِ ورم کرده نیستم
از دستِ تو به آه شکایت بیاورم
نگذاشتی طبیب برایت بیاورم
جارو نکش! که فاطمه جان درد می کشم
دارم شبیه پهلوی تان درد می کشم
جارو نکش! که عطر بهشت ست می بری!
رویِ مرا زمین نزن این روزِ آخری
باغِ بدون غنچه و گل دلنواز نیست
ویرانه را به خانه تکانی نیاز نیست
گیرم که گرد گیریِ امروز هم گذشت
فصل بهار آمد و این سوز هم گذشت
آشفته خانه ی جگرم را چه می کنی!؟
خاکی که ریخته به سرم را چه می کنی؟
زهرا به جایِ نان، غم ما را درست کن
حلوایِ ختمِ شیرخدا را درست کن
مبهوت و مات ماندم ازاین مِهر مادری!؟
دستِ شکسته جانب دستاس می بری؟
جانِ علی! بگو که تو با این همه تبت
شانه زدی چگونه به گیسوی زینبت؟
شُستی تنِ حسین و حسن با کدام دست؟
آماده کرده ای تو کفن با کدام دست؟
حرف از کفن شد و..جگرت سوخت فاطمه
از تشنگی لب پسرت سوخت فاطمه
حرف از کفن شد و..کفنت ناله زد:حسین
خونابه های پیرهنت ناله زد: حسین
⚫️ایام #فاطمیه #تسلیت
🆔@gozalvatanemnokhandan✍️
♡
💌#دلگویه_های من و ...
✍️نیاز داشتم همین حالا کسی به من میگفت: غم به دلت راه نده، خدا کنار توست، نمیبینی؟ نمیبینی اشاره میکند که رها کنی و بسپاری به خودش؟! نمیبینی دارد آرامت میکند؟ مثل بابایی که بچهاش را؟! که هی دلخوشیهای کوچک میگذارد مقابلت و میخندد و به چشمهات زل زده تا ببیند دوباره میخندی؟!
نیاز دارم #خدا بغلم کند و بگوید: آرام بگیر بندهی من! من خودم همه چیز را درست میکنم، برو آبی به صورتت بزن و نفسی عمیق بکش و مابقی قصه را بسپار به من و غصهی هیچ چیز را نخور.
🆔@gozalvatanemnokhandan✍️