eitaa logo
گُزَل وطنم نوخندان
224 دنبال‌کننده
29.8هزار عکس
7هزار ویدیو
419 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🌙🥀 🗓🔻 ☑️آغاز ایام حسینی🖤 از ماه حزن و اندوه آل محمدعلیهم السلام است،که همه انبیاء وملائکه و شیعیان و دوستان اهل بیت علیهم السلام محزون اند.باید گفت:ماه حزن واندوه تمام عالم است، چرا که همه ساله از اول محرم تا روز عاشورا پیراهن پاره پاره سیدالشهداء علیه السلام را از عرش خدا رو به زمین می آویزند و حزن واندوه عالم را فرا می گیرد. همچنین آغاز مجالس عزاداری حضرت اباعبدالله علیه السلام است، که مردم را به امور اعتقادی خویش آشنا می کند،ودستورات دین خود را از حسینیه ها و تکایا و مساجد به خانه های فکر ودل خود به ارمغان می برند. شرکت در مراسم عزاداری امام حسین علیه السلام واشک بر آن حضرت، از وظایف ما در زمان غیبت امام زمان علیه السلام است. روز اول محرم، امام حسین علیه السلام در قصر بنی مقاتل نزول اجلال فرمودند، و از عبیدالله بن حر جعفی دعوت به یاری نمودند، ولی او اجابت نکرد و بعداً پشیمان شد. 🆔@gozalvatanemnokhandan✍️
🥀🌙🥀 🗓🔻 ⚫️: ☑️ ورود امام حسین علیه السلام به کربلا؛ بنابر مشهور در این روز در سال ۶۱ آقا و مولایمان حضرت اباعبدالله الحسین سید الشهداء علیه السلام با اهل بیت و اصحابشان وارد کربلای معلی شدند. در آنجا اسب حضرت حرکت نکرد. امام پرسیدند : نام این زمین چیست؟ گفتند : غاضریه نام دیگرش را پرسیدند گفتند:شاطئ الفرات اسم دیگری هم دارد؟ گفتند : کربلا هم می گویند. در این هنگام حضرت آهی کشیدند و گریه شدیدی نمودند و فرمودند : اللهم انی أعوذ بک من الکرب و البلاء به خدا قسم زمین کربلا همین است. به خدا قسم اینجا مردان ما را می کشند! بخدا قسم اینجا زنان و کودکان مارا به اسیری می برند! بخدا قسم اینجا پرده حرمت ما دریده می شود ای جوان مردان ، فرود آیید که محل قبرهای ما اینجاست. 🆔@gozalvatanemnokhandan✍️
🥀🌙🥀 🗓🔻 ⚫️: ☑️ نامه امام حسین علیه السلام برای اهل کوفه؛ در این روز امام حسین علیه السلام برای بزرگان کوفه نامه ای نوشتند و آن را به قیس بن مسهّر صیداوی دادند که به کوفه برساند. مأمورین بین راه قیس را گرفتند و پس از آنکه او بر ضد یزید وابن زیاد سخن گفت ، او را به شهادت رساندند. ورود عمر بن سعد به کربلا در این روز عمر بن سعد با با شش یا نه هزار سوار برای قتل پسر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم وارد کربلا شد و در مقابل آن حضرت لشکر گاه ساخت و خیمه برافروخت. ورود ابن سعد به کربلا در روز چهارم هم نقل شده است. 🆔@gozalvatanemnokhandan✍️
🥀🌙🥀 🗓🔻 ⚫️: ☑️ در روز چهارم محرم ، عبیداللّه‏ بن زیاد مردم کوفه را در مسجد جمع کرد و سخنرانی نمود و ضمن آن مردم را برای شرکت در جنگ با امام حسین علیه‌‏السلام تشویق و ترغیب کرد. به دنبال آن ۱۳ هزار نفر در قالب ۴ گروه که عبارت بودند از: ۱. شمر بن ذی الجوشن با چهار هزار نفر ۲. یزید بن رکاب کلبی با دو هزار نفر ۳. حصین بن نمیر با چهار هزار نفر ۴. مضایر بن رهینه مازنی با سه هزار نفر به سپاه عمر بن سعد پیوستند. به‌هم پیوستن این نیرو‌ها از این روز تا عاشورا برقرار بوده است. 🏴 🆔@gozalvatanemnokhandan✍️
🥀🌙🥀 🗓🔻 ⚫️: ☑️ در روز پنجم محرم عبیداللّه‏ بن زیاد ، شخصی بنام "شبث بن ربعی"را به همراه یك هزار نفر به طرف كربلا گسیل داد. عبیداللّه‏ بن زیاد در این روز دستور داد تا شخصی بنام "زجر بن قیس" بر سر راه كربلا بایستد و هر كسی را كه قصد یاری امام حسین علیه‏ السلام داشته و بخواهد به سپاه امام علیه‏السلام ملحق شود ، به قتل برساند. همراهان این مرد ۵۰۰ نفر بودند. در این روز با توجه به تمام محدودیتهایی كه برای نپیوستن كسی به سپاه امام حسین علیه‏السلام صورت گرفت ، مردی به نام "عامر بن ابی سلامه" خود را به امام علیه‏السلام رساند و سرانجام در كربلا در روز عاشورا به شهادت رسید. 🏴 🆔@gozalvatanemnokhandan✍️
🥀🌙🥀 🗓🔻 ⚫️: ☑️ در روز ششم محرم،عمر بن سعد نامه‌ای بدین مضمون از عبیدالله دریافت کرد که: با سپاهیان خود بین امام حسین علیهم السلام و اصحابش و آب فرات فاصله بینداز، به طوری که حتی قطره‌ای آب به امام نرسد،‌‌ همان گونه که از دادن آب به عثمان بن عفان خودداری شد! عمر بن سعد ۵۰۰ سوار را در کنار شریعهٔ فرات مستقر کرد. یکی از آن‌ها فریاد زد:‌ ای حسین! به خدا سوگند که قطره‌ای از این آب را نخواهی آشامید تا از عطش جان دهی! حضرت فرمود: «خدایا! او را از تشنگی هلاک کن و هرگز او را مشمول رحمتت قرار مده.» حمید بن مسلم می‌گوید به چشم خود دیدم که نفرین امام علیه السلام عملی گشت. امام حسین علیه السلام سپاه دشمن را چنین نفرین کرد: بار خدایا! باران آسمان را از اینان دریغ کن ، و بر ایشان تنگی و قحطی همچون سالهای قحطی یوسف در مصر پدید آور و آن غلام ثقفی (حجاج بن یوسف) را بر ایشان بگمار تا جام زهر به ایشان بچشاند. زیرا آن‌ها به ما دروغ گفتند و ما را خوار ساختند و خداوند (به توسط آن غلام) انتقام من و اصحاب و اهل بیت و شیعیان مرا از اینان بگیرد. تعداد نظامیانی که لباس و سلاح جنگی و حقوق از حکومت غاصب بنی امیه گرفته و به جنگ امام حسین علیه السلام آمده بودند را ، بالغ بر ۳۰ هزار جنگجو نوشته‌اند‌. 🏴 🆔@gozalvatanemnokhandan✍️
🥀🌙🥀 🗓🔻 ⚫️وقاییع : ✍️ در روز یازدهم محرم،«ابن سعد» تا حدود ظهر روز يازدهم به دفن اجساد پليد كوفيان مشغول بود. پس از اتمام كار در حالى كه پيكر پاك فرزند رسول خدا (ص) و ياران پاكبازش در زير آفتاب رها شده بود، دستور داد سرهاى ديگر شهداى كربلا را از بدن ها جدا كنند و به قصد تقرّب به ابن زياد و گرفتن جايزه با خود به كوفه ببرند. اين سرهاى پاك كه مجموع آنها با سر امام عليه السلام به ۷۲ سر نورانى مى رسيد بين قبائل تقسيم شد و به سوی کوفه حرکت داده شد. ☑️ از دشوارترين لحظات تاريخ كربلا، كه در عظمت و سنگينى با همه آسمانها و زمين برابرى مى كند، لحظه وداع جانسوز قافله اسيران با بدن هاى پاره پاره شهيدان است. دشمنان، اسيران دلسوخته را بر شتران بدون جهاز سوار کردند و از كنار آن پيكرهاى پاك شهيدان عبور دادند، همان پيكرهاى غرقه به خونى كه يكجا همه عزّت و مظلوميت را در خود جمع و خلاصه كرده بودند. ☑️ حضرت زینب(س) با ديدن پيكر به خون آغشته برادر، رو به آسمان كرد و گفت: «أَللَّهُمَّ تَقَبَّلْ هذا الْقُرْبانَ؛ خدايا اين قربانى را قبول فرما!» اين جمله چون پتكى بر سر دشمن فرود آمد و كوس رسوايى آنها را به صدا درآورد. ☑️ سپس خود را به امام سجاد (ع) رساند و او را تسلى بخشيد و آينده كربلا و عاشورا را آنگونه كه ما امروز بعد از حدود ۱۴ قرن می بينيم دقيقاً ترسيم كرد، آرى قلب نازنين زينب(س) می دانست كه اين آغاز كار است هر چند تاريك دلان بنی اميّه و منافقان آن را پايان كار مى پنداشتند. ----------------------------- 📓پی نوشت: ۱. عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها و پیامدها، ص۵۴۴- ۵۴۶ ۲. مقتل الحسین مقرم، ص ۳۰۷ 🏴 🆔@gozalvatanemnokhandan✍️
🥀🌙🥀 🗓🔻 ⚫️وقاییع : ✍️ پس از ورود اسرا در روز ۱۲ محرم الحرام سال ۶۱ ه. ق. به کوفه شادی عجیبی توام با رعب و وحشت شهر را فرا گرفته بود ، ولی بر اثر تبلیغات عبیدالله بن زیاد که امام را خارجی معرفی کرده بودند کوفیان از این پیروزی بسیار شاد بودند و برای دیدن اسرا روانه کوچه‌ها و محله‌ها می‌شدند. واقعه کربلا آنقدر مصیبت‌ بار بود که وقتی اسرای کربلا به کوفه وارد شدند ، کوفیان خاندان پیامبر گرامی اسلام را نشناختند و عده‌ای نیز از نسب اسرا سؤال می‌کردند ، ولی با خطابه‌هایی که امام سجاد علیه السلام و حضرت زینب سلام الله علیها ایراد می‌کردند ، خودشان را به کوفیان و مردم می‌شناساندند و به حق بودن قیام امام حسین علیهم السلام اذعان کرده و شادی کوفیان را به عزا تبدیل می‌کردند. وقتی اسرا در مجلس عبیدالله بن زیاد که حاکم کوفه و عامل اصلی شهادت امام حسین علیهم السلام قرار گرفتند، وی در مقابل چشم اسرا و مردم با چوب‌دستی به سر مبارک امام زد و خود را پیروز میدان قلمداد کرد و کشته شدن امام حسین علیهم السلام را خواست خدا دانست، ولی با جواب‌های که از جانب حضرت زینب سلام الله علیها و امام سجاد علیه السلام شنید بیشتر رسوا شد. عبیدالله بن زیاد پس از مجلس خود دستور داد اسرا را در زندان کوفه حبس کنند که مدت زمان این حبس در تاریخ مشخص نیست ، ولی سختی‌هایی که اسرا در کوفه متحمل شدند بسیار دردناک بود ، ولی از این فرصت برای بازگو کردن قیام امام حسین علیه السلام اصل و هدفشان بهره کامل را می‌بردند تا دست بنی امیه را به مردم بشناسانند. 🏴 🆔@gozalvatanemnokhandan✍️
🥀🌙🥀 🗓🔻 ⚫️وقایع : ✍️ وقایع سومین روز شهادت حضرت ابا‌عبدالله الحسین‌(ع) به شرح ذیل است: * اسرای اهل بیت(ع) در مجلس ابن زیاد؛ پس از آنکه اسرا و سرهای مقدس شهدا را در کوفه گردانیدند،ابن زیاد در کاخ خود نشست و دستور داد سر مطهر امام حسین(ع) را در برابرش گذاشتند، آنگاه زنان وکودکان آن حضرت را به همراه امام سجاد(ع) در حالی که به طناب بسته بودند، وارد مجلس کرده،در برابر تخت آن ملعون ایستاده نگاه داشتند، در این حال درباریان آن ملعون به تماشا ایستاده بودند. * اسرای اهل بیت (ع) در زندان کوفه؛ پس از مجلس شوم ابن زیاد،اهل بیت(ع) را با غل و زنجیر وارد زندان کوفه کردند. * خبر شهادت امام حسین(ع) در مدینه و شام؛ ابن زیاد به مدینه و شام نامه نوشت و خبر شهادت امام حسین(ع) را منتشر ساخت. * شهادت عبدالله بن عفیف؛ عبدالله بن عفیف‌ازدی بزرگواری از اصحاب امیر‌المؤمنین(ع) بود و در جنگ‌های جمل و صفین 2 چشم خود را از دست داده بود، لذا مشغول عبادت بود. او هنگامی که شنید پسر زیاد ملعون به امیرالمؤمنین و امام حسین(ع) نسبت کذب می‌دهد‌، از میان جمعیت بر خاست وگفت: ساکت باش ای پسر مرجانه‌، دروغگو تویی و پدر توکه به تو این مقام را داد، ای دشمن خدا! فرزندان پیامبر(ص) را می‌کشی و در منابر مؤمنین این چنین سخن می‌گویی‌؟ مأموران خواستند معترض او شوند که با کمک قبیله‌اش به خانه رفت، ولی بعد آمدند و خانه او را محاصره کردن، پس از رشادت‌های او و دخترش دستگیر شد و همان طور که از خدا خواسته بود به دست بدترین خلق یعنی ابن زیاد به شهادت رسید. 🏴 🆔@gozalvatanemnokhandan✍️
🥀🌙🥀 🗓🔻 ⚫️وقاییع : ✍️ در روز چهاردهم محرم سال 61 هجری قمری عبيدالله به يزيد نامه‌اي نوشت و او را از شهادت امام حسين‌(عليه السلام) و اهل بيت آن حضرت با خبر ساخت. چون نامه به دست يزيد رسيد و از مضمون آن آگاه شد، در جواب نوشت تا سر مقدّس امام حسين (عليه السلام) و ساير شهدا را به همراه اسيران به سمت شام بفرستد. در کتاب منتهی الامال آمده است که عبيدالله زياد چون از قتل و اسر و نهب بپرداخت و اهل بيت را محبوس داشت نامه به يزيد نوشت و صورت حال را در آن درج نمود و رخصت خواست كه با سرهاي بريده و اسراي مصيبت ديده چه عمل آورد و مكتوبي ديگر به امير مدينه عمروبن سعيد بن العاص رقم كرد و شرح اين واقعه جانسوز را در قلم آورد و شيخ مفيد نقل کرده است که: بعد از آنكه سر مقدس حضرت را در كوچه‌هاي كوفه بگردانيدند ابن زياد (ملعون) او را با سرهاي سايرين به همراهي زحر بن قيس براي يزيد (لعين) فرستاد. بالجمله پس از آن عبدالملك سلمي را به جانب مدينه فرستاد و گفت به سرعت طي مسافت كن و عمروبن‌سعيد را به قتل حسين بشارت ده. عبدالملك گفت كه من به راحله خود سوار شدم و به جانب مدينه شتاب كردم و در نواحي مدينه مردي از قبيله قريش مرا ديدار كرد و گفت چنين شتاب زده از كجا مي‌رسي و چه خبر مي‌رساني، گفتم خبر در نزد امير است خواهي شنيد آنرا، آن مرد گفت: اناالله و انا اليه راجعون به خدا قسم كه حسين عليه السلام كشته گشته. پس من داخل مدينه شدم و به نزد عمروبن‌سعيد رفتم، عمرو گفت خبر چيست؟ گفتم خبر خوشحالي است اي امير، حسين كشته شد. گفت بيرون رو در مدينه ندا كن و مردم را به قتل حسين خبر ده. گفت بيرون آمدم و ندا به قتل حسين در دادم. زنان بني‌هاشم چون اين ندا را شنيدند چنان صيحه و ضجه از ايشان برخاست كه تاكنون چنين شورش و شيون و ماتم نشنيده بودم كه زنان بني هاشم در خانه‌هاي خود براي شهادت حضرت امام حسين عليه السلام مي‌كردند. آنگاه به نزد عمرو بن سعيد رفتم، عمرو چون مرا ديد بر روي من تبسمي كرد و شعر عمرو بن معديكرب را خواند: كَعَجيجِ نِسْوَتِنا غَد اهَ الاَرْيَب عَجَّتْ نِساءُ بَني زِيادٍ عَجَّهً آنگاه عمرو گفت هذه واعيه بواعيه عثمان يعني اين شيونها و ناله‌ها كه از خانه‌هاي بني هاشم بلند شد به عوض شيونها است كه بر قتل عثمان از خانه‌هاي بني اميه بلند شد. آنگاه به مسجد رفت و بر منبر آمد و مردم را از قتل حسين عليه السلام آگهي داد. (البته که بنی هاشم جز دفاع از خلیفه مقتول کاری انجام نداند. و موافق بعضي روايات عمرو بن سعيد كلماتي چند گفت كه تلويح و تذكره خون عثمان مي نمود، و اراده مي كرد اين مطلب را كه بني هاشم سبب قتل عثمان شدند و او را كشتند حسين نيز به قصاص خون عثمان كشته شد. آنگاه براي مصلحت گفت به خدا قسم دوست مي داشتم كه حسين زنده باشد و احياناً ما را به فحش و دشنام ياد كند و ما او را به مدح و ثنا نام بريم، و او از ما قطع كند و ما پيوند كنيم چنانچه عادت او و عادت ما چنين بود، اما چه كنم با كسي كه شمشير بر روي ما كشد و اراده قتل ما كند جز آنكه او را از خود دفع كنيم و او را بكشيم { ای دروغ گو ! }. پس عبدالله بن سايب كه حاضر مجلس بود برخاست و گفت اگر فاطمه زنده بود سر فرزند خويش مي‌ديد چشمش گريان و جگرش بريان مي‌شد، عمرو گفت ما با فاطمه نزديكتريم از تو اگر زنده بود چنين كه مي‌گوئي، لكن كشنده او را كه دافع نفس بود ملامت نمي‌فرمود. آنگاه يكي از موالي عبدالله بن جعفر خبر شهادت پسران او را به او رسانيد عبدالله گفت اٍنّالِلّهِ وَ اِنّا اِلَيْهِ راجِعُونَ. پس بعضي از مواليان او و مردم بر او داخل شدند و او را تعزيت گفتند، اين وقت غلام او ابواللسلاس گفت: هذا ما لقينا من الحسين بن علي. يعني اين مصيبت كه به ما رسيد سببش حسين بن علي بود. عبدالله چون اين كلمات را شنيد در خشم شد و او را با نعلين بكوفت و گفت: يَابْنَ اللَّخْناءِ اَلْلِحُسَيْن تَقُولُ هذا. اي پسر كنيزكي گنديده بو آيا در حق حسين چنين مي‌گوئي، به خدا قسم من دوست مي‌داشتم كه با او بودم و از وي مفارقت نمي‌جستم تا در ركاب او كشته مي‌گشتم، به خدا سوگند كه آنچه بر من سهل مي‌كند مصيبت فرزندانم را آنست كه ايشان مواسات كردند با برادر و پسر عمم حسين عليه السلام و در راه او شهيد شدند. اين بگفت و رو به اهل مجلس كرد و گفت سخت گران و دشوار است بر من شهادت حسين عليه السلام لكن الحمدلله اگر خودم حاضر نبودم كه با او مواسات كنم فرزندانم به جاي من در ركاب او سعادت شهادت يافتند. 🏴 🆔@gozalvatanemnokhandan✍️
🥀🌙🥀 🗓🔻 ⚫️وقاییع : ✍️ ابن زیاد پس از فرستادن سر امام حسین علیه السلام ، اسراء را در سال۶۱ ، با شمر ذی الجوشن و مخفر بن ثعلبه عائذی به شام فرستاد، آن ملعون به دست و پا و گردن مبارک امام سجاد علیه السلام زنجیر انداخت و اسراء را سوار بر شتر بی‌جهاز کرد. عبیدالله بن زیاد ملعون ، اهل بیت عصمت و طهارت را مانند اسیران کفار ، دیار به دیار با ذلت و انکسار ، طوری که مردم به تماشاى آنها مى‌آمدند ، به شام آورد. (لهوف سید بن طاووس) در این روز وقتی راهب فهمید سر پسر پیغمبر خدا را میبرند ده هزار درهم به خولی داد تا شب سر امام حسین علیهم السلام را به او بدهد خولی هم پذیرفت ، ده هزار درهم را گرفت و سر مطهر را به راهب سپرد. راهب سر مطهر را به مشک خوشبو نمود و آن را روی سجاده‌اش گذاشت و تمام شب را گریه کرد. وقتی صبح شد به سر منور عرض کرد: ای سر من ، من جز خویشتن ، چیزی ندارم ولی شهادت می‌دهم که معبودی جز خدا نیست ، جد تو محمد صلی الله علیه و آله و سلم پیامبر خداست و گواهی می‌دهم که من غلام و بنده توهستم و عرض کرد: ای اباعبدالله بخدا سوگند ، بر من سخت است که در کربلا نبودم و جان خود را فدای تو نکردم. ای اباعبدالله ، هنگامی که جدت را دیدار می‌کنی گواهی ده که من شهادتین گفتم و در خدمت تو اسلام آوردم، آنگاه گفت: اشهد ان لا اله الا الله صبح سر را به آنها تحویل داد. 🏴 🆔@gozalvatanemnokhandan✍️