5.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ از خمینی یاد بگیرید
▪️هنگامی که امام خمینی به صحنه آمد، آیا شرایط از پیش آماده بود؟ او در تبعید و زندان بود...
▪️انسان است که شرایط را میسازد، نه آنکه منتظر بماند شرایط به سراغ او آید.
▪️حقیقت آن است که نخبگان امروز در سرزمینهای عربی ما در حالت انتظار به سر میبرند و این انتظار تا کنون به هیچ نتیجهای منتهی نشده!
👤 "سامی العریان" نويسنده فلسطينى
🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید
🆔 @gozargaah_ir
12.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ چرا منطقه قفقاز مهم است؟
🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید
🆔 @gozargaah_ir
🔹 بند چهار بیانیه کمیته هستهای شعام: "در صورت اتخاذ هر گونه اقدام خصمانه علیه جمهوری اسلامی ایران و تأسیسات هستهای، از جمله بازگرداندن قطعنامههای مختومه شده شورای امنیت، اجرای این ترتیبات (توافق قاهره) متوقف میشود."
🔺 از این لحظه هرگونه همکاری با آژانس، اقدام علیه امنیت ملی است.
🖋 مهدی خانعلیزاده
🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید
🆔 @gozargaah_ir
⭕️ تکرار اشتباه
▫️ روز گذشته قطعنامه پیشنهادی کره جنوبی رئیس دورهای شورای امنیت سازمان ملل برای تمدید تعلیق تحریمهای سازمان ملل علیه ایران، با ۹ رای مخالف و ۴ رای موافق و ۲ رای ممتنع، رای نیاورد. با عدم تصویب این قطعنامه مکانیسم ماشه فعال باقی مانده و در انتهای دوره سی روزه مفاد تحریمی قطعنامههای قبلی علیه ایران باز خواهند گشت.
🔶 کشورهای روسیه، چین، الجزایر و پاکستان به این قطعنامه رای موافق داده، کشورهای آمریکا و اروپاییها رای مخالف و کره جنوبی که پیشنهاد دهنده قطعنامه بود رای ممتنع داد. ترکیب آرا نشان دهنده صف بندی بازیگران در این موضوع است.
🔷 ایران در روزهای اخیر تلاشهایی برای غیرفعال کردن مکانیسم ماشه انجام داد. توافق عراقچی با گروسی در قاهره از مهمترین آن بود. این توافق بر اساس مطالبه سه کشور اروپایی صورت گرفت. توافقی که حتی عدم اجرای آن هزینههای مهمی برای ایران داشت.
🔶 آژانس حاضر نشده است که حمله آمریکا و رژيم صهیونیستی به تاسیسات مشروع هستهای ایران را محکوم کند. اما ایران با توافق قاهره مشروعیت آژانس را مورد تایید قرار داد و به خروج آژانس از بحران مشروعیت کمک مهمی کرد. در این توافق حتی قانون مصوب مجلس شورای اسلامی رعایت نشد.
🔷 رای مخالف اروپاییها و آمریکا به این قطعنامه یک اقدام خصمانه علیه ایران است که طبق اظهارات عراقچی که بر اساس مصوبه کمیته هستهای دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی (نه خود شورای عالی امنیت ملی) منجر به عدم اجرایی شدن توافق ایران با آژانس میشود. البته باید دید که تصمیم دولت ایران در این زمینه چه خواهد بود چرا که چنین شرطی در متن توافق وجود نداشته و این را سخنگوی وزارت امور خارجه نیز تایید کرده است.
🔶 حدود ۱۰ روز دیگر فرایند فعال شدن مکانیسم ماشه به سرانجام میرسد و در این مدت تلاشهای دیپلماتیک ادامه خواهد داشت. اما نکته مهم این است که بر اساس تجربیات گذشته و خصوصا همین روزها روشن است که امتیازدهی یکطرفه و اعتمادسازی یک طرفه نمیتواند منجر به حل چالشها و پیشرفت مسایل خارجی شود. این رویکرد غلط باید تصحیح شود.
🔷 غربیها خود نیز معترف اند که بازگشت قطعنامهها علیه ایران فشار جدیدی بر ایران ایجاد نمیکند. لذا در حال نمایش برای افزایش فشار روانی و امتیازگیری از ایران هستند. ایران نباید وارد بازی بدون انتهای امتیازدهی شود. تمدید مکانیسم ماشه یک خطای راهبردی خواهد بود که هزینههای بسیار بیشتری نسبت به بازگشت قطعنامهها برای ایران در پی خواهد داشت.
🔶 دولت باید به صورت فعال تدابیر لازم برای مدیریت شرایط خصوصا در حوزه اقتصادی را اتخاذ کند. بانک مرکزی و وزارت اقتصاد به راحتی میتوانند تبعات روانی بازگشت قطعنامهها را مدیریت کنند. با این کار است که پیام قدرت به دشمن مخابره خواهد شد.
🖋 مسعود براتی
🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید
🆔 @gozargaah_ir
توافق حزب الله و عربستان؛ خیلی دور خیلی نزدیک!🇱🇧🇮🇷🇸🇦
عربستان اختلاف گذشته با مقاومت را کنار بگذارد، سلاح مقاومت به سمت اسرائیل است نه لبنان و ریاض. این بخشی از صحبت های شیخ نعیم قاسم دبیرکل حزب الله لبنان بود.
تغییر تاکتیکی مهم در لحظه ای تاریخی. بنظر می رسد این تغییر لحن بخشی از راهبردهای منطقه ای ایران در موضوع تعامل و ایجاد مناسبات جدید با عربستان سعودی است.
ریاض سالهاست از فضای داخل لبنان به ویژه بعد از انقلاب تشرین فاصله گرفته بود و بارها و بارها اجازه نداد که سعد حریری، رهبر جریان المستقبل و اهل سنت لبنان دوباره وارد سیاست این کشور شود.
ریاض در یکسال اخیر و بعد از شکست حزب الله در جنگ با اسرائیل و قبول قطعنامه 1701 سعی کرد «پروژه سیاسی» خود را در لبنان اجرا کند. ابتدا به سراغ ریاست جمهوری رفت و با همکاری آمریکا جوزف عون را به بعبدا فرستاد و بعد با کنار زدن نجیب میقاتی و بقیه رقبا توانست نواف سلام را به سرای الحکومه بفرستد.
البته ریاض یک معادله در لبنان را نادیده گرفت. اگر در لبنان نتوانی بازیگر مثبتی باشی قطعاً میتوانی به یک بازیگر مخرب تبدیل شوی. کاری که ایران و حزب الله لبنان بارها به سعودی تذکر دادند و در سفر آخر علی لاریجانی به ریاض بر سر آن بحث و تبادل نظر شد.
اکنون پالس های مثبت از سوی هر دو طرف در جریان است. عربستان می داند که برهم زدن بازی توسط حزب الله عواقب سختی برای لبنان و دولت و متحدان سعودی دارد و ایران هم کامل واقف است نمی تواند بازیگری مثل حماس در 7 اکتبر برای حزب الله قائل شود و مقاومت لبنان را به حال خود واگذار کرده یا دست به یک «انتحار تمام عیار» در لبنان زد.
به همین علت ایران راه میانه را انتخاب کرد. راهی شبیه همان مسیر «انصارلله» در یمن. روزی بن سلمان آرزو داشت که حوثی ها در یمن را یک ماه نابود کند و بر صنعا مسلط شود. اما این کار 8 سال طول کشید و در آخر ناموفق هم بود.
در همین راستا آنها به راهی میانه رسیدند و در یک توافق بین الطرفین سعی کردند مشکلات را کم و تنش ها را کاهش دهند. در این توافق هر دو طرف همدیگر را به صورت غیررسمی و اعلانی به رسمیت شناختند و اکنون نزدیک به سه سال است که در سطح تنش بسیار کم مشق همسایگی می کنند.
شاید برای مقاومت لبنان و ایران این مدل توافق بهترین راهکار باشد. دلیل آن هم چند چیز است:
ابتدا اینکه حزب الله از زیر فشار داخلی برای خلع سلاح رها می شود و عربستان در فشار عملی عقب نشینی می کند
نکته بعد آنکه با این موضوع مقاومت لبنان می تواند وقت بخرد و فرآیند بازسازی خود را تکمیل کند و برای جنگ آتی با اسرائیل آماده شود
از سوی دیگر مخالفان مسیحی تندرو و اهل سنت حزب الله هم کمی آتش تهیه خود علیه جریان شیعی را در لبنان کاهش می دهند
و از همه مهم تر با خرید زمان به انتخابات پارلمانی سال 2026 لبنان نزدیک می شویم و در آن زمان دوگان شیعه به ویژه حزب الله با کسب کرسی های کامل می تواند دوباره قدرت خود را به اثبات برساند و برای گزینه دولت بعدی فکری اساسی کند و از شر فردی مثل «نواف سلام» که کامل در زمین آمریکا بازی می کند رها شود.
🖋 محمدعلی حسننیا
🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید
🆔 @gozargaah_ir
⭕️ معنای به رسمیت شناختن فلسطین
در روزهای اخیر شماری از دول، بهویژه کشورهای غربی از جمله انگلستان، کانادا، استرالیا و پرتغال اعلام کردند که موجودیت فلسطین را به رسمیت شناختهاند. پرسش اصلی بدین قرار است که این رسمیتبخشی، حامل چه معنایی است و آیا در چارچوب تحلیلی موسوم به «راهحل دو دولتی»، این اقدام به زیان سرنوشت ملت فلسطین خواهد بود یا به سود آن؟
نخست باید خاطرنشان کرد که فلسطین، عنوانی است تاریخی و دیرین، که به سرزمینی در جنوب شرقی دریای مدیترانه اطلاق میشد، حتی پیش از آنکه استعمارگران پا به این دیار نهند. بنابراین چه دولتهای دیگر این موجودیت را به رسمیت بشناسند یا نشناسند، فلسطین یک واقعیت تاریخی و غیرقابلانکار است. اما با کمال تأسف، استعمارگران متأثر از نفوذ صهیونیستها و منافع آنان از پذیرش این عنوان سر باز زدند. اگرچه در دوران موسوم به قیومیت، پس از جنگ جهانی اول، انگلستان این خطه را تحت عنوان «فلسطین» تحت سیطره خود گرفت، پس از خروج و تشکیل رژیم جعلی اسرائیل، دیگر حاضر به شناسایی رسمی این نام نبود. سالیان متمادی، عمده دولتهای غربی تنها موجودیت اسرائیل را به رسمیت میشناختند و با توجه به سیطره این کشورها بر نهادهای بینالمللی، فلسطین عملاً از حضور و ظهور در عرصه سیاست و رسانه جهانی محروم ماند. علت این امر - چنانکه پیشتر اشاره شد - همسویی و همراهی غرب با اهداف و مطامع صهیونیستی بود.
اما در پی فجایع بیسابقه و جنایات گسترده صهیونیستها، بهویژه طی دو سال اخیر در غزه، بیداریای در افکار عمومی جهان پدیدار شده که حتی دولتهای حامی دیرین رژیمصهیونیستی را تحتفشار نهاده تا برای آرامسازی وجدانهای معترض جهانی هم که شده، تا حدودی حقوق فلسطینیان را به رسمیت بشناسند. بهعبارتدیگر، کشورهای غربی و اروپایی دریافتند که رویکردهای مستبدانه و ستمگرانه یکجانبه صهیونیستها علیه مردم فلسطین، دیگر در منطقه کارایی ندارد.
آیا این رسمیتشناسی را میتوان بهمثابه پیروزی برای فلسطین تلقی کرد؟ مسلماً این اقدام، عقبنشینی نسبی غرب از موضع پیشین خود - که نادیده گرفتن کامل حقوق ملت فلسطین بود - و یک گام بهپیش برای فلسطینیان محسوب میشود، اما کافی نیست و نمیتوان در آن متوقف شد. معهذا، بههیچروی بهمعنای پذیرش کامل حقوق فلسطینیان نیست. پذیرش فلسطین بهصورت توأمان با موجودیت رژیم غاصب صهیونیستی، خود نشان از تداوم ظلم بر مردم فلسطین دارد. باوجوداین، این رویداد گامی بهپیش است.
از سوی دیگر، باید متذکر شد که راهحل موسوم به «دودولتی» نهتنها راهحلی عادلانه و واقعبینانه نیست، بلکه مغایر حقوق مسلم مردم فلسطین و حتی از منظر عملی نیز غیرقابل اجراست، چراکه از یکسو، جامعه صهیونیستی با همه تنوع گرایشهای آن، در سالهای اخیر بهشدت به راست افراطی گراییده و اکثریتشان هرگونه مصالحه با فلسطینیان را رد میکنند و بهویژه پس از عملیات «طوفان الاقصی» که فلسطینیان را از حقوق اولیه، چون حق حیات هم محروم میدانند. از دیگر سو، جامعه فلسطین نیز به این حقیقت واقف شده که راهحلهای سازشکارانه گذشته نهتنها حقوق آنان را تأمین ننموده، بلکه صرفاً مهلتی برای توسعهطلبی رژیمصهیونیستی فراهم آورده است. ازاینرو، حتی بسیاری از هواداران جریانات سازشطلب در درون فلسطین نیز از این موضع عدول کردهاند و جنایات اخیر صهیونیستها عملاً این گفتمان را به حاشیه رانده است.
در نتیجه، آنچه تحت عنوان «راهحل دودولتی» مطرح میشود، بیشتر تخیلاتی در اذهان برخی سیاستمداران است تا واقعیتی قابل تحقق در عرصه عمل. هیچیک از طرفین مناقشه - نه صهیونیستها و نه فلسطینیان - بهطورجدی قائل به این راهحل نیستند و هر یک خواهان تشکیل دولتی کامل و مستقل تحت حاکمیت خویش هستند.
از منظر حقوق اولیه بشری، با عنایت به تعلق تاریخی این سرزمین به فلسطینیان و اسکان دیرینه آنان در منطقه، حق تعیین سرنوشت میبایست به مردم فلسطین واگذار شود. منطقیترین راهحل ممکن، برگزاری همهپرسی میان ساکنان واقعی این سرزمین - اعم از فلسطینیان مقیم و آوارگان محق برای بازگشت - است. دادههای جمعیتشناختی نیز حاکی از آن است که در هر سناریوی محتمل، نتیجه چنین رفراندومی، تشکیل کشوری فلسطینی از بحر تا نهر خواهد بود.
🖋 محمدجواد اخوان
🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید
🆔 @gozargaah_ir
⭕️ سخنان شیخ نعیم قاسم درباره عربستان سعودی نشانه چیست؟
🔸شیخ نعیم قاسم دبیرکل حزب الله لبنان در تازه ترین سخنرانی خود در روز جمعه 28 شهریور-19 سپتامبر از عربستان سعودی خواست تا صفحه جدیدی را در روابط با مقاومت باز کند.
🔹دعوت دبیرکل حزب الله به "باز کردن صفحه ای جدید" با عربستان که توجهات زیادی را معطوف به خود کرده، حاوی پیامهایی هم به داخل لبنان و هم به بازیگران منطقهای است. قاسم در سخنرانی روز جمعه صراحتاً پیشنهاد داد اختلافات گذشته کنار گذاشته شود و بر دشمن مشترک-اسرائیل-تمرکز شود؛ تأکیدی که نشان می دهد این اظهارنظر بیش از آنکه صرفاً یک ژست نمادین باشد، در متن یک محاسبه راهبردی قرار دارد.
🔹در سطح داخلی، اظهارنظر قاسم دو هدف را دنبال می کند: اول آنکه تصویر حزبالله را از یک بازیگر صرفاً نظامی و بی میل به تعامل، به نیرویی مسئول و در عینِ حال مقتدر تبدیل کند؛ و دوم آنکه از فشارهای سیاسی و اقتصادی بر بدنه اجتماعی حزب الله بکاهد. وقتی رهبر اصلی حزب الله از "صفحه جدید" سخن میگوید، برای شهروند لبنانی این معنا را دارد که حزب الله خواهان ثبات و کاهش اصطکاکهای فرقهای است، بیآنکه هویت بنیادینِ مقاومت در برابر اسرائیل را نفی کند. این ترکیبِ پیام (تعامل مشروط در برابر حفظ بازدارندگی) از نظر سیاسی برای مخاطبان داخلی کارکردی ملموس دارد و میتواند در کوتاه مدت فضای سیاسی لبنان را آرامتر کند.
🔹اما به همان اندازه که این دعوت جنبه داخلی مهمی دارد، جنبه منطقهای و دیپلماتیک آن نیز قابل توجه است. سخنان قاسم همزمان شد با دور تازه ای از رایزنیهای تهران و ریاض؛ از جمله سفر علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران، به عربستان و دیدار او با مقامات سعودی که تلاشی از سوی تهران با هدف ایجاد زبان و هدف مشترک با ریاض در ضرورت مهار اسرائیل به عنوان اصلی ترین عامل تهدید منطقهای بود. چنین تطابق زمانی نشان میدهد که پیام حزب الله را باید در چارچوب تلاشهای هماهنگتر ایران برای مدیریت خطرات ناشی از افزایش تنشها در منطقه فهمید.
🔹واکنش سعودیها اما تاکنون مثبت و روشن نبوده است. ریاض که در سالهای گذشته حزبالله را گروهی مخاطرهآفرین و حتی تروریستی دانسته و روابط خود با لبنان را براساس منافع امنیتی و سیاسی تنظیم کرده، پاسخ گرمی به این دعوت نداده است. سکوت یا پاسخ محتاط سعودی را نباید نفی مطلق، بلکه علامت شرطگذاری و احتیاط خواند: یعنی احتمال ورود به گفتگو تنها در ازای تضمینهای روشن امنیتی و سیاسی، و با شروطی که نفوذ نظامی و سیاسی حزبالله را در لبنان محدود سازد. به بیان دیگر، درِ دیپلماسی بسته نیست اما آستانهٔ ورود به آن بالا و پر از پیششرط است.
🔹بنابراین پرسش اصلی این است که آیا این اعلام آمادگی میتواند به یک تحول راهبردی در سیاست سعودی نسبت به لبنان و حزب الله بینجامد؟ پاسخ واقع گرایانه این است که در کوتاهمدت، نه.
🔹ملاحظات ساختاری و سابقهٔ خصومت و بدگمانی، انگیزههای متحدان منطقهای ریاض و نیز نیاز سعودی به امتیازات ملموس در برابر هرگونه انعطافپذیری از جمله موانع کلیدی است. با این حال تجربههای دیپلماتیک اخیر در منطقه نشان داده که وقتی منافع راهبردی دو طرف همپوشانی پیدا کند، بهویژه در شرایطی که خطر نظامی اسرائیل بالا میگیرد، امکان انعطاف مشروط وجود دارد. آنچه میتواند فضای گفتوگو را باز کند، تضمینهای ملموس در زمینه کاهش تنش، تعهد به عدم مداخله فرامرزی و ترتیبات امنیتی و حقوقی مشخص است.
✅بنابر آنچه گفته شد سخنان نعیم قاسم را نباید صرفاً یک ژست یا نمایش تبلیغاتی تلقی کرد؛ این دعوت قطعهای از پازل بزرگتر است که تهران، ریاض و بازیگران لبنانی در آن نقشآفرینی میکنند. اگر قرار باشد این جمله به فعل تبدیل شود، نیازمند صبر دیپلماتیک، تضمینهای عملی و مرحلهبندیِ اعتمادسازی است. تا آن زمان، آنچه بیش از همه محتمل به نظر میرسد، گفتوگوهای مشروط و تدریجی است؛ دیالوگی که شاید آتشِ فوران را فرو نشاند اما بعید است فوراً به عادیسازی کامل یا تغییر راهبردیِ یکباره بینجامد.
🖋 محمد خواجوئی
🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید
🆔 @gozargaah_ir
⭕️ تهدیدپذیری، خطری بزرگ در بزنگاه نظم جدید
▫️ رهبر انقلاب در سخنان مهم خویش در سهشنبه شب، همزمان با حضور رئیس جمهور پزشکیان در نیویورک، موضوع بسیار مهم و راهبردی در حوزه سیاست خارجی را تبیین نمودند. ایشان در تبیین دلایل مضر بودن مذاکره با آمریکا در شرایط کنونی بر پدیده خطرناک «تهدیدپذیری» ایران اسلامی تاکید کردند.
🔶 تهدیدپذیری به معنای آن است که یک کشور در عرصه خارجی و در مواجهه با تهدیدات ناشی از سایر بازیگران، تغییر رفتار داده و برای بهبود وضعیت به امتیازدهی روی آورد. این نشانهای از «تهدیدپذیری» آن کشور خواهد بود. در ادبیات سیاست خارجی مفهوم «تنشزدایی» همسنگ تهدیدپذیری است. تنشزدایی پس از پایان جنگ یکی از مولفههای اصلی شکلدهی به سیاست خارجی ایران بوده است. نقطه اوج این سیاست را میتوان در دولت خاتمی و دولت روحانی مشاهده کرد.
🔷 تنشزدایی به این معنا است که اولویت در سیاست خارجی جلوگیری از ایجاد تنش و یا کاهش تنشهای ایجاد شده است. این سیاست همیشه همراه با ارایه امتیاز به طرف مقابل است. هرچند تنشزدایی ظاهری زیبا دارد و کسی موافق تنش نیست و همه دوست دارند وضعیت بدون تنش باشد، اما باید توجه داشت که تنش به عنوان معلول تهدید امری همیشگی در صحنه بینالملل بوده و خصوصا کشوری که در نظم کنونی بینالملل به دنبال استقلال و پیشرفت باشد، ناگزیر با تنش از سوی قدرتهای سلطهگر مواجه خواهد شد. لذا اگر به دنبال تنشزدایی برود وارد یک مسیر بدون انتها خواهد شد.
🔶 تنشزدایی یا همان تهدیدپذیری، مسیر بدون انتهایی برای ایران اسلامی است. وقتی ادراک دشمنان از ایران، بازیگری تهدیدپذیر و فراری از مواجهه با تنش باشد، به صورت مستمر به تهدید کردن و تنشزایی رو آورده و از این مسیر به دنبال امتیازگیری مستمر خواهند بود. خصوصا با توجه به اینکه تهدید کردن و تنشزایی با هزینه بسیار کم صورت گرفته و طبیعی خواهد بود که مورد استقبال دشمن قرار گیرد. در طول ۲۲ سال گذشته که سیاست تنشزدایی در برابر دشمنان دنبال شده است، تجربیات متعددی اثبات کننده این حقیقت صورت گرفته است. دشمنان با بدعهدی نسبت به تعهدات خود در برابر ایران، همیشه تنش را حفظ کرده و حاضر به پایان تنش نبوده بودند. پرونده هستهای ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی از مهمترین مصادیق این موضوع است.
🔷 این موضوع در زمانی که تحولات اساسی در معادلات قدرت و نظم بینالملل در حال رقم خوردن است، اهمیت مضاعف پیدا میکند. بازیگرانی در این مقطع بزنگاهی بهتر میتوانند منافع ملی خود را تامین کنند و در جایگاه بالاتری قرار بگیرند که به صورت فعال و مستقل بتوانند طراحی بازی و کنشگری داشته باشند. برای مثال کشورهای اروپایی به دلیل آنکه نسبت به تهدیدات نشات گرفته از دولت آمریکا، پذیرش جدی دارند، در این لحظات به اجبار رفتارهای دیکته شده از سوی آمریکا را دنبال میکنند. چه در موضوع جنگ روسیه و اوکراین و چه در موضوع رقابت با چین، به جای توجه به منافع ملی خود از تصمیمهای آمریکا که مبتنی بر منافع آمریکا است، تبعیت میکنند.
🔶 مسیر درست در سیاست خارجی «تهدیدزدایی» است. این هدف با اتخاذ تصمیمهای درست در لحظات حساس حاصل میشود. در حال حاضر آمریکا با تهدید ایران میخواهد ایران را به میز مذاکره بیاورد. اگر ایران مذاکره با آمریکا را بپذیرد، برای آمریکا و سایر بازیگران این ادراک ایجاد و تثبیت میشود که ایران با تهدید حاضر به انجام رفتاری مغایر با منافع ملی خود میشود. در نتیجه تهدید کردن و تنشزایی کردن علیه ایران افزایش مییابد. دامنه آن نیز به موضوعات متنوعی نیز گسترش مییابد.
🔷 این را به خوبی میتوان در روابط آمریکا با متحدان خود مشاهده کرد. تا آنجا که نسبت به روابط کشورهای اروپایی با چین نیز مداخله کرده و برای آنها تعیین تکلیف میکند. برای آنکه سیاست «تهدیدزدایی» عملیاتی شود ابتدا باید نشان داده شود که ایران برای تامین منافع ملی خود از مواجهه با تنش و تهدید دشمن نمیترسد و حتی در صورت نیاز حاضر به افزایش تنش نیز هست.
🔶 رهبر انقلاب در ابتدای روی کار آمدن ترامپ در سال گذشته به روشنی تاکید کردند که در صورت تهدید، تهدید متقابل و در صورت عمل به تهدید، اقدام متقابل از سوی ایران انجام خواهد شد. این بیان در راستای سیاست تهدیدزدایی بود هرچند عدم انسجام نظری در سطح سیاستمداران ایرانی از اثرات این بیانات کاست. تصریح رهبر انقلاب بر ضررهای مذاکره زیر سایه تهدید، فرصتی است برای تثبیت سیاست تهدیدزدایی در سیاست خارجی کشور که موجب کاهش هزینهها و استفاده بیشتر از فرصتها خواهد شد.
🖋 مسعود براتی
🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید
🆔 @gozargaah_ir
⭕️ مدل تبلیغ سيد «خلق الگوی انقلابی» بود!
سید حسن از جنس انقلاب اسلامی بود لذا مدل تبلیغ و فعالیت او هم نام و فکر انقلاب را زنده کرده بود. وقتی میگویم «مدل انقلاب اسلامی» چند ویژگی میتوان برای آن در نظر گرفت:
با ایستادگی در مقابل ظالمی بنام رژیم تا دندان مسلح صهیونی، نام انقلاب اسلامی و شیعه انقلابی را زنده کرده بود و محور اصلی همه آزادگان را به درستی به سمت قدس نشان میداد.این روزها بیش از همیشه سخنان او فهم می شود.
حامی مظلومان بود و برای او شیعه و سنی فرقی نداشت و نهایتا هم جان خود و فرماندهان عزیزش را در راه غزه و برادران مجاهد و مظلوم سنی خود داد. این چیزی بجز مسیر شیعه سنتی بود که او با شفافیت مسیر خود را از آنان جدا کرد.
از مجادلات کلامی بیجا خصوصا بین شیعه و سنی پرهیز می کرد و وحدت مسلمانان را تنها راه آزادی آنان از بردگی استکبار تعریف مینمود. روش تبلیغ او نمایش الگوی انقلابی در جهان بود نه مجادلات و مناظرات!
با ایجاد قدرت در یک جریان بسیار کوچک در کشوری محدود نشان داد که «کم من فئة قليلة..» قابل تحقق و نمایش است. نشان داد که ایستادن مقابل بزرگترین قدرت ها نیز شدنی است.
وی براستی الگوی تمام عیار روحانیت شیعه است. الگویی از جنس مولایش امام علی علیه السلام که دغدغه ش عزت مسلمین و دفاع از مظلومان بود نه تفرقه میان آنان و پرداختن به مسایل فرعی!
🖋 علیرضا کمیلی
🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید
🆔 @gozargaah_ir
⭕️ جولانی از دیدار با ترامپ چه چیزهایی بدست میآورد؟
🔹روز چهارشنبه ۲۴ اردیبهشت برای اولین بار ابومحمد الجولانی (احمد الشرع) با دونالد ترامپ رئیسجمهور ایالات متحده دیدار کرد. آخرین بار، ۲۹ سال قبل رؤسای جمهور وقت ایالات متحده و سوریه با یکدیگر دیدار کرده بودند؛ دیداری که نتیجهبخش نبود و حافظ اسد با درخواستهای بیل کلینتون در زمینه عادیسازی رابطه با رژیم صهیونیستی موافقت نکرد.
💢سوریه جدید و مسئله عادیسازی
🔸ترامپ در دیدار با جولانی ۴ خواسته را مطرح کرده که یکی از آنها پیوستن به پیمان ابراهیم است. بیشتر مقامات حکومت جدید سوریه در این زمینه اعلام آمادگی کرده بودند که در صورت بازگشت رژیم به توافق آتشبس ۱۹۷۴، بر سر این موضوع رایزنی کنند. به نظر میرسد هدف از این اعلام آمادگی، وادارسازی مقامات تلآویو به «خروج از مناطقی که اخیراً اشغال کردهاند»، «توقف حملات هوایی به سوریه» و «پاک شدن این فاکتور از معادلات میان سویدا و دمشق» باشد.
💢اهداف راهبردی جولانی
🔸مهمترین هدف راهبردی جولانی در قصر الشعب، نه توسعه یا تأمین امنیت و حتی حفظ تمامیت ارضی سوریه، بلکه تثبیت و تحکیم حکومت خود بر دمشق است. گرچه او برای نیل به این هدف آماده اعطای امتیازات زیادی است، ترجیح میدهد امتیازات اعطایی در حوزه «سیاست داخلی» سوریه نباشد تا در داخل با محدودیتهای کمتری برای تحکیم قدرت خود تلاش کند. ترامپ از معدود کسانی است که نسبت به مسائل داخلی سوریه نوعی بیتفاوتی را پیشه کرده است. در سایه این هدف، جلب رضایت واشنگتن از سه منظر برای جولانی دارای اهمیت به سزایی است:
1️⃣رفع تحریمها
🔸شاخصهای اقتصادی نشان میدهد تحریمهای آمریکا اقتصاد سوریه را به مرحله فروپاشی رسانده بود. به عنوان مثال در ابتدای سال ۲۰۲۰ و پیش از اجرای قانون قیصر، نرخ دلار در سوریه در بازار رسمی و بازار نقدی غیررسمی به ترتیب ۵۵۰ و ۱۵۰۰ لیر سوری بود. اما در زمان سقوط اسد در بازار رسمی یافت نمیشد و در بازار غیررسمی بین ۲۲هزار تا ۲۴ هزار لیر معامله میشد. بدون تردید همین «فروپاشی اقتصادی» یکی از علل سرنگونی سریع حکومت سابق بود.
🔸بعد از سقوط اسد، کشورهای عربی و بخشی از سرمایهگذاران حاضر در غرب برای ارسال کمک یا سرمایهگذاری در سوریه آماده بودند؛ اما تحریمها اجازه انتقال سرمایه را نمیداد. این باعث میشد تا تغییر معناداری در حوزه معیشت مردم رخ ندهد و نارضایتیها افزایش یابد. رفع تحریمها یا اعطای معافیتهای مستمر میتواند به ورود سرمایه خارجی به سوریه کمک کند. گرچه این سرمایهگذاریها نمیتواند سوریه را کاملاً بازسازی کند، اما میتواند امید را در دل مردم سوریه زنده نگه دارد. همین که مردم سوریه نسبت به آینده امیدوار شوند، با دولت جدید همراهی خواهند کرد.
2️⃣مشروعیت بینالمللی
🔸جولانی تلاش زیادی برای جلب رضایت طرفهای بینالمللی، بهویژه کشورهای غربی، انجام داده است. با این حال، تا این لحظه وی صرفاً به عنوان رئیس دوره انتقالی به رسمیت شناخته شده است. طرفهای غربی همچنان بر اجرای قطعنامه ۲۲۵۴ تأکید میکنند و کشورهای عربی نیز در ظاهر از این قطعنامه حمایت میکنند. تنها کشوری که از این موضوع عبور کرده، قطر است.
🔸اجرای واقعی قطعنامه ۲۲۵۴ به معنای «گردش قدرت در میان نخبگان سیاسی» است که مورد پسند و پذیرش جولانی نیست و او طی ماههای اخیر هم نشان داده که زیر بار تقسیم کیک قدرت یا شراکت در اداره کشور نمیرود! با این حال واقعیتهای روی زمین و فشارهای خارجی او را وادار به انعطاف میکند.
🔸ترامپ اما شخصیتی دارد که چندان به مسائل داخلی سوریه اهمیت نمیدهد و جولانی میتواند بدون ارائه امتیازات بزرگ - بهویژه در حوزه اقلیتها - رضایت او را جلب کند. در صورتی که آمریکا حکومت جولانی را به رسمیت بشناسد، راه برای برقراری روابط دیپلماتیک عمیق با بخش بزرگی از کشورهای جهان هموار خواهد شد.
3️⃣رقابت با نیروهای دموکراتیک سوریه
🔸مسئله سوم، رقابت میان جولانی و مظلوم عبدی یا رقابت بین حکومت جدید دمشق و نیروهای دموکراتیک سوریه (قسد) است. باید توجه داشت که هم علت موجده و هم علت مبقیه قسد، ایالات متحده بوده است.
✅از زمان تأسیس قسد تاکنون، دمشق ارتباط مستقیمی با واشنگتن نداشته است. جولانی تصور میکند از طریق برقراری رابطه با واشنگتن میتواند این برگ برنده را از حریف بگیرد. هدف او نه قطع رابطه میان قسد و واشنگتن، بلکه «کاهش اعتبار حمایت واشنگتن از قسد» است تا بتواند از موضع قدرت با آنها وارد مذاکره شود.
🖋 علیرضا مجیدی
🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید
🆔 @gozargaah_ir
⭕️ چرا مجازات ورزشی، اقدام مهمی برای واکنش به جنایات رژیم صهیونیستی خواهد بود؟
به دنبال افزایش فشارهای بینالمللی بر دولتها و نهادهای اروپایی برای واکنش قاطع به جنایتهای رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه، اتحادیه فوتبال اروپا (یوفا) هفته آینده جلسهای در خصوص کنار گذاشتن تمامی تیمهای فوتبال اسرائیل از رقابتهای ملی و باشگاهی یوفا برگزار خواهد کرد.
نشریه تایمز لندن اعلام کرد اتحادیه فوتبال اروپا (یوفا) هفته آینده جلسهای تشکیل خواهد داد که هدف آن تصمیمگیری در خصوص حضور نمایندگان فوتبال اسرائیل در رقابتهای بینالمللی قاره اروپا خواهد بود. مطابق این گزاش، اکثر اعضای کمیته اجرایی یوفا، نمایندگان رژیم صهیونیسیتی را بابت نسل کشی در نوار غزه، سزاوار حذف از رقابتهای قارهای دانستهاند. صرفنظر از اینکه نتیجه جلسه هفته آینده یوفا درباره تیمهای فوتبال اسرائیل چه خواهد شد، این سوال مطرح میشود که جایگاه ورزش در تنبیه کشور متجاوز چیست و چرا کنار گذاشتن تیمهای فوتبال اسرائیل از رقابتهای یوفا حائز اهمیت است؟
نگاهی به واکنش جامعه ورزش به جنایتهای رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه گویای این است که افکار عمومی از مسابقات ورزشی به عنوان فرصتی برای محکوم کردن جنایتهای اسرائیل مینگرد. در همین راستا، در مسیر مسابقات دوچرخهسواری «ووئلتا ۲۰۲۵» در اسپانیا، هزاران نفر در حاشیه مسیر مسابقات تجمع کردند و با پلاکاردها و شعارهایی علیه اسرائیل، خواستار پایان دادن به بیعملی مسئولان شدند. هواداران تیمهایی چون اوساسونا، ریو والکانو و بیلبائو در اسپانیا در ورزشگاهها پرچم فلسطین را به اهتزاز درآورده و شعارهایی علیه جنایات اسرائیل سر دادهاند. در کشورهای بلژیک، اسکاتلند، نروژ و حتی آمریکا نیز در مسابقات ورزشی، افکار عمومی حمایت خود را از مردم غزه و انزجار خود را از رژیم صهیونیستی بیان کردهاند.
علاوه بر این، نهادهای ورزشی نیز دغدغه و نگرانی خود را در خصوص جنایتهای رژیم صهیونیستی بیان کرده و حتی واکنش به آنرا یک «ضرورت اخلاقی» توصیف کردند. در ایتالیا، انجمن مربیان فوتبال با اجماع کامل اعضا نامهای به فدراسیون ملی نوشت و خواستار درخواست رسمی از یوفا و فیفا برای تعلیق اسرائیل از رقابتهای بینالمللی شد. «رنزو اولیویِری»، رئیس این انجمن، اقدام را «ضرورتی اخلاقی» خواند و تأکید کرد که ارزشهای انسانی و ورزشی اجازه سکوت در برابر ظلم را نمیدهند. فدراسیون فوتبال نروژ اعلام کرده است که تمامی درآمد حاصل از مسابقه پیشرو مقابل تیم ملی اسرائیل را به نفع قربانیان فلسطینی اختصاص خواهد داد.
بنابراین، عرصه ورزش در کشورهای مختلف و در مسابقات مختلف از جمله مسابقات جهانی به عرصهای برای واکنش افکار عمومی علیه جنایتهای رژیم اشغالگر قدس تبدیل شده است. اخیراً گزارشهایی درباره تصمیم اتحادیه فوتبال اروپا (یوفا) برای کنار گذاشتن تیمهای فوتبال اسرائیل از مسابقات اروپایی منتشر شد. این موضوع هفته آینده در جلسه یوفا بررسی خواهد شد. چرا واکنشهای ورزشی و همچنین اقدام یوفا حائز اهمیت زیادی است؟
مهمترین دلیل اهمیت واکنشهای ورزشی به جنایتهای رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه، این است که تلویحاً به معنای محکومیت انفعال و سکوت و حتی حمایت کشورهای غربی و آمریکا از جنایتهای رژیم صهیونیستی است. در حالی که کشورهای اروپایی اقدام جدی در این خصوص انجام نداده و حتی شریک نسلکشی اسرائیل در غزه هم هستند، نهادهای ورزشی اروپایی و همچنین مردم کشورهای مختلف اروپا عمق جنایتهای رژیم صهیونیستی را درک کرده و مخالفت خود را با سیاستهای حمایتی دولتهای اروپایی نشان میدهند.
دلیل دیگر اهمیت این است که واکنشهای ورزشی از جمله کنار گذاشتن از مسابقات فوتبال سبب شدت گرفتن فشارها علیه اسرائیل نیز خواهد شد. پس از آغاز جنگ روسیه علیه اوکراین، کشورهای اروپایی و برخی نهادهای جهانی ورزشی از جمله یوفا و فیفا در مخالفت با این جنگ و برای افزایش فشار علیه روسیه، حضور این کشور در مسابقات مختلف جهانی از جمله فوتبال را ممنوع کردند که این ممنوعیت همچنان ادامه دارد. در مسابقات اخیر جام جهانی کشتی که در کرواسی برگزار شد کشتیگیران روسی از حضور در این مسابقات با پرچم روسیه محروم بودند.
دلیل دیگر اهمیت نیز این است که اقدام احتمالی یوفا میتواند به دیگر مسابقات جهانی نیز تسری پیدا کند و حتی اگر نهادهایی نیز از واکنش به اسرائیل خودداری کنند، تحت فشار افکار عمومی جهانی قرار خواهند گرفت. در همین راستا، روزنامه معروف مارکا نوشت تعلیق احتمالی نمایندگان اسرائیل از رقابتهای قارهای یوفا الزاماً به معنای تکرار آن توسط فیفا نخواهد بود، اما این سازمان را در آستانه جام جهانی 2026 در موقعیتی بسیار دشوار قرار خواهد داد.
🖋 سیدرضی عمادی
🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید
🆔 @gozargaah_ir
⭕️ بعد از اسنپ بک؟!ً
چند ماهی است که همه درباره مکانیزم ماشه یا همان سازوکار حل اختلاف در برجام صحبت می کنند. مکانیزمی که شاید در اسم در متن برجام به نام اسنپ بک نیامده است ولی در بندهای 36 و 37 به صراحت درباره بازگشت دو طرف به تعهدات قبل از توافق هسته ای صحبت می شود.
ایران از سال 98 و یکسال بعد از خروج آمریکا از برجام شروع به کاهش تعهدات خود در توافق هسته ای کرد و تا سال 1401 تقریبا تمام تعهدات را کامل به قبل از برجام و حتی بیشتر از توان قبلی هسته ای خود کشاند.
اروپایی ها هم که عملا نقش غیرمستقل و مثبتی بعد از خروج آمریکا بازی کردند و نشان دادند رئیس اصلی جای دیگری است. اکنون همچی به نقطه سرخط رسیده است. ایران توانسته غنی سازی 60 درصد را انجام دهد و مهم ترین ابزار این موضوع که چانه زنی تهران محسوب می شود 400 کیلوگرم مواد غنی شده 60 درصد است که طرف غربی فعلاً نمی داند کجا قرار دارد!
سوال اصلی آن است بعد از اعمال مکانیزم ماشه تهران چه واکنشی نشان خواهد داد و طرف مقابل چه کنشی به آن دارد؟
اولین سناریو آن است که ایران از npt خارج شود اما به سمت ساخت بمب هسته ای نرود. این طرح میتوان خطرات جدی برای ایران در پی داشته باشد و با بهانه تراشی آمریکا مقدمات حمله نظامی یا ائتلاف کوتاه مدت علیه تاسیسات هسته ای را مجدد فعال کند.
دومین نظریه آن است که ایران از NPT خارج نشود، اما کلیه توافقات قبلی نظیر قاهره و مناسبات با آژانس بین المللی انرژی اتمی را کنار بگذارد و تا ندادن امتیاز جدی به تهران پرونده هسته ای را در ابهام قرار دهد و موضوع 400 کیلوگرم مواد هسته ای مسکوت و پنهان بماند که بنظر می رسد شورای عالی امنیت ملی و دستگاه های حاکمیتی نظری مبنی بر این منوال دارند.
سومین موضوع که شاید خطرناک ترین سناریو باشد هم آن است که تهران مانند کره شمالی در سال 2003 تمام درهای کشور روی موضوع هسته ای را بسته و به سمت ساخت سلاح هسته ای برود. این موضوع با توجه به صحبت اخیر آیت الله خامنه ای و همچنین حمله قطعی نظامی در زمان خلا رسیدن به تسلیحات هسته ای جزء ضعیف ترین سناریوهاست و بعید است دو طرف به سمت آن بروند.
🖋 محمدعلی حسننیا
🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید
🆔 @gozargaah_ir