eitaa logo
فرزندان حضرت زهرا (س) - کانال رسمی مرکز گزینش و استخدام فراجا
23.6هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2.8هزار ویدیو
51 فایل
کانال رسمی مرکز گزینش و استخدام فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران (پلیس) ارتباط با ادمین: https://rubika.ir/gozinesh_police
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 قرآن كريم جزء ٣٠، سوره مبارکه عادیات: (آیه ۱ و ۲) امام باقر (علیه السلام)- جابربن‌یزید گوید: از امام باقر (علیه السلام) درباره کلام خداوند عزّ‌وجلّ: وَالْعَادِیَاتِ ضَبْحًا پرسیدم. ایشان فرمود: «تاختن اسب در جنگ است». -تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۳۳۴ 🤲اللّهُـمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّـکَ الفَــرَج🤲 ─┅═༅═►┉༅✧༅┉◄═༅═┅─ @gozinesh_police
🔷🔸شأن نزول سوره عاديات: 👇 امام باقر (علیه السلام)- ابان‌بن‌تغلب از امام باقر (علیه السلام) نقل کرده است: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) میان اهل صُفّه قرعه کشید و هشتاد تن از ایشان را به‌سوی بنی‌سلیم فرستاد و ابوبکر را بر آنان امیر کرد. او به سوی آنان راهی شد و نزدیکی حَرّه با آن‌ها رویارو شد، حال آن که سرزمینشان سنگلاخی در میان بیابانی پر از سنگ و درخت بود و شیبی سخت به‌سوی آنان داشت. از این رو ابوبکر را درهم شکستند و از یاران او جمع انبوهی را به قتل رساندند. چون ایشان نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بازگشتند، ایشان کار را به عمربن‌خطّاب سپرد و او را فرستاد. بنی‌سلیم در میان سنگها و به زیر درختها در کمین او نشستند و چون خواست فرود آید، شبانه بر او هجوم بردند و او را درهم شکستند تا اینکه سپاهش به ساحل دریا رسید، پس عمر نیز شکست خورده بازگشت. این بار عمروبن‌عاص نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) رفت و عرض کرد: «ای رسول خدا! مرا بر ایشان بگمار و مرا به‌سویشان بفرست». رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به او فرمود: «تو این امر را بر عهده گیر». عمروبن‌عاص به سویشان بیرون شد و آنان او را نیز درهم شکستند و از یارانش بسیاری را به قتل رساندند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) چند روزی دست نگه داشت و آنان را نفرین میکرد، سپس بلال را فرستاد و به او فرمود: «ردای نجرانی و قبای خطّی مرا بیاور». آنگاه حضرت امام علی (علیه السلام) را فراخواند و کار را به ایشان سپرد و فرمود: «او را روانه کردم که کرّار است و از جنگ نمیگریزد». سپس فرمود: «خداوندا! اگر میدانی که من فرستاده توام، مرا به کمک او محافظت فرما و دربارهاش آنچه صلاح میدانی، روا دار» و اینگونه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در حقّ او بسیار دعا کرد. حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام) فرمود: «گویی کنون رسول خدا (صلی الله علیه و آله) پیش چشم من است و حضرت علی (علیه السلام) را در کنار مسجد احزاب همراهی میکند و حضرت علی (علیه السلام) بر اسب سرخ مو و کوتاه دمی سوار است و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به ایشان سفارش می‌کند. پس حضرت (علیه السلام) راهی شد و رو به‌سوی عراق گذاشت، چنان که گمان بردند ایشان میخواهد به جای دیگری رهسپارشان کند. اینگونه حضرت (علیه السلام) آنان را روانه کرد و رو به سوی دهانه آن وادی گذاشت و در شب راه پیمود و در روز پنهان شد تا این که به نزدیکی آن قوم رسید. آن گاه به یاران خود فرمان داد تا اسبها را علوفه دهند و آن‌ها را در جایی باز ایستانند و فرمود: «جای خود را ترک نکنید»، و خود پیشاپیش آنان به راه افتاد. چون عمروبن‌عاص دید که حضرت (علیه السلام) چه کرد و نشانه پیروزی آشکار شد، به ابوبکر گفت: «این پسر، جوانی کم سال است و من بهتر از او این سرزمین را میشناسم. در اینجا دشمنی سهمگینتر از بنی‌سلیم برای ما وجود دارد؛ کفتارها و گرگهایی که اگر بر ما هجوم آورند، ما را فراری میدهند و ترسم از این است که ما را تکّه‌تکّه کنند. پس با او حرف بزن تا اجازه دهد از این وادی بالا رویم». ابوبکر رفت و با آن حضرت (علیه السلام) در سخن شد و در این باب بسیار گفت. امّا حضرت (علیه السلام) هیچ پاسخش را نداد. ابوبکر نزد آنان بازگشت و گفت: «به خدا سوگند! هیچ پاسخم را نداد». عمروبن‌عاص به عمربن خطّاب گفت: «تو به نزدش برو، شاید تو بر او از ابوبکر نیرومندتر باشی». عمر رفت و حضرت (علیه السلام) همان کاری را با او کرد که با ابوبکر کرده بود. او برگشت و خبرشان داد که حضرت (علیه السلام) هیچ پاسخی به او نداده است. ابو بکر گفت: «نه، به خدا سوگند! از این جا نمیرویم، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به ما فرمان داد که سخن علی (علیه السلام) را بشنویم و از او فرمان بریم». چون حضرت امام علی (علیه السلام) بالاآمدنِ سپیدهدم را احساس کرد، بر آنان یورش برد و خداوند ایشان را بر سرزمین آنان چیره گرداند. در آن دم نازل شد: وَالْعَادِیَاتِ ضَبْحًا * فَالْمُورِیَاتِ قَدْحًا * فَالْمُغِیرَاتِ صُبْحًا * فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعًا * فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بیرون آمد و فرمود: «به خدا سوگند! صبح هنگام علی (علیه السلام) بر آن قوم حملهور شد. سپس نماز خواند و این سوره را در نماز قرائت فرمود. چون روز سوّم فرا رسید، حضرت امام علی (علیه السلام) به مدینه وارد شد، حال آنکه یکصدوبیست سوار از آن قوم را به هلاکت رسانده بود و ششصدوبیست نوجوان را به اسارت گرفته بود». -تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۳۳۰ -تأویل الآیات الظاهره، ص۸۱۱/ البرهان عليه‌السّلام @gozinesh_police
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 قرآن كريم جزء ٣٠، سوره مبارکه عادیات: (آیه ۳تا ۵) امام باقر (علیه السلام)- جابربن‌یزید گوید: از امام باقر (علیه السلام) درباره کلام خداوند عزّ‌وجلّ: ... فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعًا پرسیدم. فرمود: «امام علی (علیه السلام) و یاران ایشان چنان زخمهایی به آنان زدند که در خون خود غلتیدند». تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۳۳۶ 🤲اللّهُـمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّـکَ الفَــرَج🤲 ─┅═༅═►┉༅✧༅┉◄═༅═┅─ @gozinesh_police
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرآن كريم جزء ٣٠، سوره مبارکه عادیات: (آیه ۶ تا ۷) پیامبر (صلی الله علیه و آله)- از پیامبر (صلی الله علیه و آله) روایت شده است: کنود؛ به‌معنای حسود است و در این آیه منظور، عمروبن‌عاص است چراکه او در آن هنگام که ترس خود از حیوانات درّنده را آشکار کرد به شدّت علاقه‌مند به خیر یعنی زندگی بود و خداوند در آیات بعدیِ این سوره، او را تهدید نموده است. تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۳۴۰ 🤲اللّهُـمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّـکَ الفَــرَج🤲 ─┅═༅═►┉༅✧༅┉◄═༅═┅─ @gozinesh_police
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرآن كريم جزء ٣٠، سوره مبارکه عادیات: (آیه ۸ تا ۹) امام صادق (علیه السلام)- وَإِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدِیدٌ؛ او امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) است. تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۳۴۲ 🤲اللّهُـمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّـکَ الفَــرَج🤲 ─┅═༅═►┉༅✧༅┉◄═༅═┅─ @gozinesh_police
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرآن كريم جزء ٣٠، سوره مبارکه عادیات: (آیه ۱۰ تا ۱۱) امام علی (علیه السلام)- ای بندگان خدا! بدانید که شما و آنچه در این دنیا دارید و حوادثی که بر شما می‌گذرد همان مسائلی می‌باشد که بر گذشتگان شما هم گذشته است و آن‌ها هم مانند شما در این دنیا زندگی می‌کردند و عمر آن‌ها هم از شما طولانی‌تر و شهرهای آن‌ها آبادتر و آثارشان عمیق‌تر بود... بعد از زندگی به‌صورت مردگان در آمده‌اند آن‌ها بعد از عیش و عشرت و شادمانی خاک شدند، دوستان در مصیبت آن‌ها جمع شدند و در خاک آرمیدند، آن‌ها به جایی رفته‌اند که دیگر برگشتی نیست، آن‌ها دور هستند، چنین نیست! این سخنی است که او به زبان می‌گوید (و اگر بازگردد، کارش همچون گذشته است)! و پشت سر آنان برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند (مؤمنون/۱۰۰) شما هم مانند آن‌ها خواهید شد و بدن‌های شما پوسیده می‌گردد، و به تنهایی روی خاک‌ها قرار خواهید گرفت، و در قبرها جای خواهید کرد هنگامی که کارها پایان یابد و قبرها از هم شکافته گردند وَ حُصِّلَ ما فِی الصُّدُور شما در آن هنگام مقابل خداوند بزرگ قرار خواهید گرفت، دل‌ها از ترس گناهان خائف و پریشان می‌باشند و می‌دانند چه کرده‌اند، پرده‌ها بالا می‌روند و فاش می‌شوند و عیب‌ها آشکار می‌گردند و رازها بر ملا می‌شوند. تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۳۴۲ 🤲اللّهُـمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّـکَ الفَــرَج🤲 ─┅═༅═►┉༅✧༅┉◄═༅═┅─ @gozinesh_police