در تالارِ آینهها ایستادهام.جایی که هر انعکاس،نامی از گذشته را زمزمه میکند.
دست بر پارچهی لطیفِ لباسم میکشم و حس میکنم هر تارش از رؤیای کودکی بافته شده است.
باد،پردههای مخملی را میجنباند و بوی یاس در هوا میپیچد؛
شبیه یادِ کسی که هرگز نرفتش و هرگز هم نماند.
همه میپندارند پرنسس بودن یعنی تاج و لبخند.
اما حقیقت،ساکتتر از اینهاست؛
پرنسس بودن یعنی یاد بگیری چطور با دلت حرف نزنی و چطور در اوجِ زیبایی،اندکی اندوه پنهان نگه داری و چطور میان هزار نگاه،هنوز خودت را آرام و بینقاب دوست بداری.
در سکوتِ قصر،صدای قدمهایم پژواک میشود و من میفهمم که سلطنت شاید چیزی جز همین نباشد.
توانِ زیستن در خلوتِ طلایی بیآنکه از تنهایی بترسی.
𑜶𝑹𝑨𝑰𝑶𝑵
17𝑵𝒐𝒗𝒆𝒎𝒃𝒆𝒓2025
یه چیزی یادم افتاد خیلی رفت رو مخم واقعا کلمات چقدر میتونن دروغ باشن.
یه بار یه استوری گذاشته بودم چند سال پیش بعدش یه نفری اومد نوشت مهم نیست من تورو هرجور باشی دوست دارم اصلا اهمیت نداره خوب باشی بد باشی یا شکست خورده و موفق من در هر حالت کنارتم😐دروغ دروغ دروغ دروغ پشت دروغ اح...