برف آرام می‌بارید.انگار آسمان تصمیم گرفته باشد تمام صداهای دنیا را در یک لحظه خاموش کند.تابِ قدیمیِ پارک،سردتر از دست‌های من بود اما وقتی نشستم روی آن،چیزی در دل سکوت تکان خورد.مثل قلبی که یادش رفته باشد هنوز توان لرزیدن دارد. پاهایم را آرام جلو بردم؛تاب با لَختی یخ‌زده‌ای حرکت کرد.دنیا قاب شد میان رشته‌های فلزی.قاب شد میان نفس‌هایی که بخار می‌شد و گم می‌رفت.هر بار که بالا می‌رفتم،سفیدی برف نزدیک‌تر می‌شد.انگار سقف جهان خودش را پایین آورده باشد تا از تنهایی‌ام خبر بگیرد. هیچ‌کس نبود.نه صدای بچه‌ها،نه رد قدمی روی زمین.فقط من بودم و تابی که هر بار برگشتم،زمزمه‌ای کوتاه در گوشم می‌انداخت؛چیزی شبیه همدردی یک شیء قدیمی که سال‌هاست فراموش شده. باد،آرام از لای موهایم می‌گذشت.سرد اما مهربان.هر بار که تاب به عقب برمی‌گشت، حس می‌کردم از چیزی می‌گذرم.از روزهایی که تمام نشدند،از آدم‌هایی که نیمه‌کاره ماندند،از حرف‌هایی که هیچ‌وقت نگفتم. در میان برف،میان این سفیدی بی‌قصد،تاب خوردن شبیه رها شدن بود.نه از دنیا،از وزن خودم و برای چند لحظه،انگار فقط من و برف و حرکت آرام این تاب تمام جهان بودیم؛ جهانی که بالاخره یک‌بار برایم ساکت و ساده و تحمل‌پذیر شد. 𑜶𝑹𝑨𝑰𝑶𝑵 5𝑫𝒆𝒄𝒆𝒎𝒃𝒆𝒓2025

ᬊᬁ𝗩𝗜𝗕𝗘↷ انت_قام از کسی که دوستش داشتی ﴾⸽𝙶𝚁𝙰𝚈𝚆𝙷𝙸𝚂𝙺𝙴𝚈⸽﴿

_

کاش یه روز این مسئله جا بیفته وقتی چراغ اتاقم خاموشه بزار خاموش بمونه حتما یه دلیلی داره وقتی میای تو نزن روشنش کن چشمام با نور کور میشه نه با تاریکی اح....

مامانم اومده میگه عه زود بیدار شدی... نمیدونه تازه میخوام بخوابم🤌🏻

My mind is so busy and full of different thoughts full of different pains full of different complexes that if I spend a few hours in a dark room,the voice inside me won't allow me to be alone...

﴾⸽𝙶𝚁𝙰𝚈𝚆𝙷𝙸𝚂𝙺𝙴𝚈⸽﴿

_

درود و نور🕯🕰 "ویـــــسـღـــکـے خاکـــســـتـــرے میخواد دوتا یادگارـےتقدیم چنل هاتون کنه." بر اساس پروفایل چنلتون یه داستانــــــ که خودم با توجه به حسـے که ازش میگیرم مینویسم و یه استیکر هم با اسم چنلتون تقدیمتون میکنم. این پیامو فور کنید و تا تقدیم کردن داستان و استیکرهاتون پاکش نکنید. °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•° محل فرستادن لینک چنلتون📨 محل دریافت یادگارـے هاتون📜