✍ #خاطرات_افلاکیان
چه خبر از برزخ ( از خاطرات شهید)
آیت الله حق شناس، در مجلسی که بعد از شهادت احمدعلی داشتند بین دونماز، سخنرانیشان را به این شهید بزرگوار اختصاص داده و با آهی از حسرت که در فراق احمد بود، بیان داشتند:
“این شهید را دیشب در عالم رویا دیدم .از احمد پرسیدم چه خبر؟ به من فرمود: تمام مطالبی که ( از برزخ و…) می گویند حق است. از شب اول قبر و سوال و…اما من را بی حساب و کتاب بردند.
رفقا! آیت الله بروجردی حساب و کتاب داشتند. اما من نمی دانم این جوان چه کرده بود؟ چه کرد که به اینجا رسید؟!"
#شهید_احمدعلی_نیری🌷
┄┅┅❅❁❅┅┅💚
https://eitaa.com/gsalambarshohada
🩸کانال ســــــلام بـــر شهـــــــــدآء🩸
💚┄┅┅❅❁❅┅┅┄
✍ #خاطرات_افلاکیان
مقنعه ( خاطره ای از شهید )
حمید به این چیزها خیلی حساس بود.
به من میگفت« فاطمه ! این چیه که زنها میپوشند ؟ »
میگفتم « مقنعه را میگویی ؟ »
میگفت : « نمیدانم اسمش چیه .
فقط میدانم هر چی که هست برای تو که بچه بغل میگیری و
روسری و چادر سرت میکنی بهتر از روسریست .
دوست دارم یکی از همینها بخری سرت کنی راحتتر باشی . »
گفتم « من راحت باشم یا تو خیالت راحت باشد ؟
خندید گفت « هر دوش »
از همان روز من مقنعه پوشیدم و دیگر هرگز از خودم جداش نکردم ،
تا یادش باشم ، تا یادم نرود او کی بوده ، کجا رفته ، چطور رفته ، به کجا رسیده .
🌷 #شهید_حمید_باکری🌷
┄┅┅❅❁❅┅┅💚
https://eitaa.com/gsalambarshohada
🩸کانال ســــــلام بـــر شهـــــــــدآء🩸
💚┄┅┅❅❁❅┅┅┄
✍ #خاطرات_افلاکیان
در بیمارستان کرمان درمان شهرستان کرمان در آخرین لحظات عمر شهید بزرگوار بودم که شهید نگاهش به اطراف بود و من به ایشان گفتم چیزی می خواهید فرمودند: خیر چون خیلی اصرار کردم گفتند من چیزهای را می بینم که شما نمی بینید من شروع به گریه و زاری کردم شهید با لبخند گفت: مقدار زیادی فرشته ها دور من حلقه زده اند که در همین گفت و گو بودیم که شهید به آسمان پرواز کرد و شهید شد یاد و خاطره اش گرامی باد.
🌷 #شهید_حسن_رضوانی🌷
✍ #راوی : همرزم شهید
┄┅┅❅❁❅┅┅💚
https://eitaa.com/gsalambarshohada
🩸کانال ســــــلام بـــر شهـــــــــدآء🩸
💚┄┅┅❅❁❅┅┅┄