eitaa logo
🩸ســـــلآم بــــر شهــــــــــــــدآء🩸
929 دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
8.3هزار ویدیو
92 فایل
**🌺 امـروز قـرارگـاه حسـین بـن علـی، ایـران است/ بدانید جمـهوری اسـلامی حـرم اسـت و این حـرم اگـر مـانـد، دیـگر حـرم‌هـا می‌مـانند🌺** آیــــدی مـدیـران👇 @G_salambarabrahim @HkshahiD لیـنـک کـانال👇 @gsalambarshohada
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 | 📍پیشقدم در کارهای خیر 🔻پدر شهید نقل می‌کند: شهید تاجبخش در بیشتر اوقات، تمام و یا بخشِ قابل توجّهی از حقوق خود را برای رفع مشكلات مردم به عنوان قرض‌الحسنه یا بِلاعوض می‌داد و در جواب آنهایی كه علّتش را جویا می‌شدند، به این آیه‌ی قرآن استناد می‌كرد كه «هركس در راه خدا چیزی یا پولی قرض دهد، خداوند ده‌برابر به وی برمی‌گرداند.» كمک به فقرا و محرومان از دیگر كارهایی بود كه پس از به شهادت‌رسیدن وی از سوی دوستانش اطلاع یافتیم. زمانی كه محمد می‌فهمید كسی از بچه‌های هیئت یا مسجد كاری یا مشكلی دارد، اجازه‌ی استراحت به خودش نمی‌داد و به كمک دوستانش می‌شتافت.همیشه به دنبال كار خیر بود و وقتی فهمید كه مقبره‌ی چهار شهید گمنام شهر گتوند در حال تعمیر و بازسازی است، به بنده گفت كه تمام هزینه‌های این مرمّت را تقبّل می‌كنم، به شرطی كه تا زنده‌ام این مسئله فاش نشود. 🌷شهید مدافع‌حرم محمد تاجبخش🌷 ┄┅┅❅❁❅┅┅💚 https://eitaa.com/gsalambarshohada 🩸کانال ســــــلام بـــر شهـــــــــدآء🩸 💚┄┅┅❅❁❅┅┅┄
🔰 | 🔻 شب عملیات آمد پای خاکریز کنار بقیه بچه ‌ها مثل یک بسیجی ساده اسلحه دستش گرفت و جنگید . قرار بود نیروی کمکی بفرستند اما خبری نشد. علی برای بررسی موقعیت رفت جلو سر خاکریز یه لحظه بلند شد که تیر خورد به قلبش و افتاد زمین انگار تشنه اش بود ولی کسی آب همراهش نبود خودش سفارش کرده بود قمقمه هاتون را پر نکنید ما به دیدار کسی می رویم که تشنه لب شهید شده.... سردار 🌷 📕 خط عاشقی ، ج۱ ┄┅┅❅❁❅┅┅💚 https://eitaa.com/gsalambarshohada 🩸کانال ســــــلام بـــر شهـــــــــدآء🩸 💚┄┅┅❅❁❅┅┅┄
🔰 | 📍زندگی مرفه... 🔻مرتب روزه می گرفت و خیلی وقت ها نماز شب میخواند.نماز شب او نماز معمولیبیدار نبود. طوری گریه می کرد که اتاق به لرزه می افتاد. ما گاهی از صدای گریه او بیدار میشدیم. او هیچوقت دوست نداشت مرفه زندگی کنیم و از روز اول زندگی مان در منزل اجاره ای زندگی می کردیم در آن زمان ارتش به پرسنل خانه سازمانی می داد. من از او خواستم منزل سازمانی بگیرد، گفت بگذار کسانی که نیاز دارند بگیرند. 🌷شهید سید موسی نامجو🌷 ┄┅┅❅❁❅┅┅💚 https://eitaa.com/gsalambarshohada 🩸کانال ســــــلام بـــر شهـــــــــدآء🩸 💚┄┅┅❅❁❅┅┅┄
🔰 | 📍گناه نکردن.... 🔻از وقتی این ظرف های تفلون را خریده بودم، چند بار گفته بود یادت نره! فقط قاشق چوبی بهش بزنی. دیگر داشت بهم بر میخورد، با دلخوری گفتم ابراهیم! تو که این قدر خسیس نبودی برای اینکه سوء تفاهم نشود زود گفت نه! آدم تا اونجا که میتونه باید همه چیز رو حفظ کنه، باید طوری زندگی کنه که کوچکترین گناهی نکنه. 🌷شهید محمد ابراهیم همت🌷 ┄┅┅❅❁❅┅┅💚 https://eitaa.com/gsalambarshohada 🩸کانال ســــــلام بـــر شهـــــــــدآء🩸 💚┄┅┅❅❁❅┅┅┄
| 📍خودسازی برای تحصیل در حوزه علمیه رفته بود قم . یک روز که به دیدنش رفتم دیدم و زندگیش خیلی ساده است . با سابقه ای که از وضع مالی پدرش داشتم گفتم : محمد شما که وضع مالی تون خوبه پس چرا چیزی برای خودت نداری؟ مگه حرومه که آدم زندگی بهتر از این داشته باشه؟ گفت : تقوا و زهد بدون خودسازی به دست نمیاد اولین چیزی که برای یک طلبه لازمه زندگی کردن مثل پایین ترین قشر جامعه است. 🌷شهید محمد شریفی🌷 ┄┅┅❅❁❅┅┅💚 https://eitaa.com/gsalambarshohada 🩸کانال ســــــلام بـــر شهـــــــــدآء🩸 💚┄┅┅❅❁❅┅┅┄
‍ ‍ ❣ روضه‌ برای اطمینان قلب در کربلای5، شلمچه، شهرک دوعیحی جلو ستون حرکت می‌کردم که شهید مجید بهادری گفت برایم روضه بخوان! گفتم بلد نیستم. گفت جان مجید یک روضه بخوان می‌خواهم قلبم مطمئن شود. من هم با زبان ساده روضه وداع شروع کردم. ناله مجید بالا رفت. نشست و گریه کرد. بعد بلند شد و مرا بغل کرد و گفت: ¤¤قلبم مطمئن شد¤¤ من نفهمیدم چه گفت تا شب عملیات که در کنارم تیر به قلبش اصابت کرد و فریاد یا حسین (ع) سر داد و تمام. تازه معنی قلب مطمئن را فهمیدم. 👈 راوی: پوررکنی ┄┅┅❅❁❅┅┅💚 https://eitaa.com/gsalambarshohada 🩸کانال ســــــلام بـــر شهـــــــــدآء🩸 💚┄┅┅❅❁❅┅┅┄
🔰 | 📍 لباس پاره شده.... 🔻لباسش پاره شده بود. سوزن را نخ کرد و نشست به وصله زدن. گفتم بابا ناسلامتی تو رئیس ستاد لشکری، این طرف و اون طرف جلسه میری، خوب نیست لباست وصله پینه ای باشه. سرش را تکان داد و گفت بزرگان دینمون وقتی که لباسشون پاره میشد، وصله می‌کردند و میپوشیدن، یعنی شما میگی من از اون بزرگوارها بالاترم؟! 🌷 ┄┅┅❅❁❅┅┅💚 https://eitaa.com/gsalambarshohada 🩸کانال ســــــلام بـــر شهـــــــــدآء🩸 💚┄┅┅❅❁❅┅┅┄
🔮 نیت عاشقانه 🌹 روزي از «رضا» پرسيدم: تا به حال چند بار مجروح شده اي؟ تبسمي كرد و گفت: يازده بار! و اگر خدا بخواهد به نيت دوازده امام، در مرتبه ي دوازدهم شهيد مي شوم.» او همان طور كه وعده داده بود، مدتي بعد در منطقه ي «شرهاني» به وسيله ي تركش خمپاره راه جاودانگي را در پيش گرفت. راوي : همسر سردار شهيد «رضا چراغي» _ فرمانده ي لشگر محمد رسول الله (ص) ┄┅┅❅❁❅┅┅💚 https://eitaa.com/gsalambarshohada 🩸کانال ســــــلام بـــر شهـــــــــدآء🩸 💚┄┅┅❅❁❅┅┅┄
🔮 از خدامه بمیرم و امام زمان ع بیاد 🌹 یک روز داخل منزل که با ایشان علائم ظهور را مطالعه میکردیم من گفتم دو سوم جهان میمیرند تا امام زمان عج بیایند این یکی از نشانه هاست ...ولی حمید اقا گفتن من از خدامه بمیرم و امام زمانم بیاد اشکالی نداره با مرگ من یه قدم ظهور نزدیک بشه? در لحظه شهادتش مطمئن بودم حتما امام زمان عج رو ملاقات میکنه 🍀 روایت همسر شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی ┄┅┅❅❁❅┅┅💚 https://eitaa.com/gsalambarshohada 🩸کانال ســــــلام بـــر شهـــــــــدآء🩸 💚┄┅┅❅❁❅┅┅┄
🔮 کرامت شهید 🌹 برای فرزند دار شدن کاملا ناامید بودم و دل مرده وقتی متوجه شدم شهید مدافع حرم آورده اند آمدم بر سر مزار شهید حمید سیاهکالی مرادی و خیلی گریه کردم😭😭 و قسمش دادم و گفتم نذر میکنم بستنی بدهم در مزارتان و برایتان زیارت عاشورا بخوانم آن شب خواب دیدم شهید و همسرش به من هدیه ایی دادندخداوند به من بعد از دیدن خواب فرزندی به من عطا کرد و ما را غرق در خوشحالی کرد فرزندی سالم و زیبا😍😍 من هنوز مرید این شهید عزیز هستم و خاک پای خانواده محترمشان بعد از تولد فرزندم نذرم را در مزار این شهید ادا کردم.🙏🙏 🌸 شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی ┄┅┅❅❁❅┅┅💚 https://eitaa.com/gsalambarshohada 🩸کانال ســــــلام بـــر شهـــــــــدآء🩸 💚┄┅┅❅❁❅┅┅┄
🔮 دزد خوش شانس 🌹 عصر یک روز وقتی خواهر وشوهر خواهر ابراهیم به منزلشان آمده بودند هنوز دقایقی نگذ شته بود که از داخل کوچه سرو صدایی شنیده می شد. ابراهیم سریع از پنجره طبقه ی دوم نگاه کرد و دید شخصی موتور شوهر خواهرشان را برداشته و در حال فرار است.😱😱 ابراهیم سریع به سمت درب خانه آمد و دنبال دزد دوید و هنوز چند قدمی نرفته بود که یکی از بچه محل ها لگدی به موتور زد و آقا دزده با موتور به زمین خورد.تکه آهنی که روی زمین بود دست دزد را برید و خون هم جاری شد. ابراهیم به محض رسیدن نگاهی به چهره پراز ترس و دلهره دزد انداخت و بعد موتور را بلند کرد و گفت: سوار شو! همان لحظه دزد را به درمانگاه برد و دست دزد را پانسمان کرد.😍 کارهای ابراهیم خیلی عجیب بود و شب هم با هم به مسجد رفتند و بعد از نماز ابراهیم کلی با اون دزد صحبت کرد و فهمید که آدم بیچاره ای است و از زور بیکاری از شهرستان به تهران آمده و دزدی کرده. ابراهیم با چند تا از رفقا و نمازگزاران صحبت کرد و یه شغل مناسبی برای آن آقا فراهم کرد.مقداری هم پول از خودش به آن شخص داد و شب هم شام خورد و استراحت کردند.صبح فردا خیلی از بچه ها به این کار ابراهیم اعتراض کردند. ابراهیم هم جواب داده بود:مطمئن باشید اون آقا این برخورد را فراموش نمی کند و شک نکنید برخورد صحیح، همیشه کار سازه🙏🙏 🌸 شهید ابراهیم هادی ┄┅┅❅❁❅┅┅💚 https://eitaa.com/gsalambarshohada 🩸کانال ســــــلام بـــر شهـــــــــدآء🩸 💚┄┅┅❅❁❅┅┅┄
🔮 شفای زهرا 🍀 تنها فرزندم زهرا و تنها يادگار حاج مهدي در تب مي سوخت و تلاش هايم براي پايين آوردن دماي بدنش اثري نداشت. 😔😔 نگران بودم. اگر بلايي سرش مي آمد، خودم را نمي بخشيدم.😭 بالاي سرش نشستم و قدري قرآن خواندم. در همين حال به یاد قسمتي از پارچه اي كه روي جنازه ي همسرم انداخته بودند و چند نفر با خواست خدا به وسيله ي تبرك جستن به آن پارچه شفا يافته بودند، افتادم.😍😍 پارچه را آوردم و كنار زهرا خوابم برد. در عالم رؤيا ديدم حاج مهدي در كنار بستر زهرا نشسته و او را بغل گرفته است. او مرا از خواب بيدار كرد و با لبخندي گفت: «چرا اين قدر ناراحت هستي؟»😊😊 گفتم: «زهرا تبش پايين نمي آيد، مي ترسم بلايي سرش بيايد.» حاج مهدي گفت: «ناراحت نباش. زهرا شفا پيدا كرده و ديگر تب ندارد.»☺️☺️ از خواب بيدار شدم. به اطرافم نگاه كردم. كسي نبود. دست بر پيشاني زهرا گذاشتم، تب نداشت. آري او شفا يافته بود.🙏😍😊 "" شادی روح شهدا صلوات "" راوي : 🌹 همسرشهيدحاج مهدي طیاری ┄┅┅❅❁❅┅┅💚 https://eitaa.com/gsalambarshohada 🩸کانال ســــــلام بـــر شهـــــــــدآء🩸 💚┄┅┅❅❁❅┅┅┄
🔮 سجده شهادت 🌹 شهيد بسيجي «علي قرائي» بسيار زياد سجده مي كرد و مي گريست. 😔 در شبانه روز 5 بار زيارت عاشورا مي خواند. هميشه مي گفت: «من در سجده به شهادت مي رسم.» در كربلاي 5 بود كه شنيديم شهيد قرائي در حال سجده به شهادت رسيده است.😭😭 راوي : محسن شيخي """شادی روح شهدا صلوات """ ┄┅┅❅❁❅┅┅💚 https://eitaa.com/gsalambarshohada 🩸کانال ســــــلام بـــر شهـــــــــدآء🩸 💚┄┅┅❅❁❅┅┅┄
🌹خاطره‌ای از کودکی شهید چمران ✍شهید چمران در ابتدایی تحصیل می‌کرد. روزی دوست همکلاسی کنار تخته در حالی که معلم در تخته‌ سیاه می‌نوشت، گچی به دیوار پرتاب می‌کند که به کتف معلم می‌خورد. معلم عصبانی شده و برگشته می‌گوید: کدام پدر فلان شده این کار را کرد؟ سریع بیرون بیاید.😡😡 چمران برخاسته می‌گوید: من بودم. و معلم با سیلی صورت چمران را سرخ می‌کند.😔 بعد از چمران پرسیدند: چرا دروغ گفتی من بودم؟ چمران گفت: کسی که گچ را زده بود لاغر بود و معلم عصبی و من مطمئن بودم کتک خواهد زد و اهل بخشش نیست، او طاقت کتک نداشت و دیدم از ترس می‌لرزد، ولی من درشت‌تر بودم و طاقتم بیشتر از او بود.😊😊 📚 نقل از دکتر ابوالفضل بهرام‌پور ‌‌‌‌ ┄┅┅❅❁❅┅┅💚 https://eitaa.com/gsalambarshohada 🩸کانال ســــــلام بـــر شهـــــــــدآء🩸 💚┄┅┅❅❁❅┅┅┄
او در سیره شهدا ذوب شده بود... مــادر از خصوصیـاتش اینگونه روایت می‌کند : علیرضا لباس نو نمی‌پوشید ... می‌گفت مگر رزمنده‌های ما لباس نو می‌پوشیدند. موقع خواب تشک زیرش نمی‌انداخت و می ‌گفت: مگر شهدای‌ما روی تشک میخوابیدند او بسیجی به تمام معنا بود؛ وقتی از او می‌پرسیدم در پادگان چه کاره هستی؟ می‌گفت : جاروکشم ... شوخ طبع بود و در عین حال با ادب از هر غذایی نمی‌خورد و می‌گفت نمی‌دانم پول این غذا از چه راهی تهیه شده ، اهل تضرع بود و عبادت خالصانه گاهی شب‌ها که می‌رفتم رویش پتو بیاندازم که سردش نشود، می ‌دیدم عبا انداخته و دارد قرآن می‌خواند و گریه می‌ڪند.... ┄┅┅❅❁❅┅┅💚 https://eitaa.com/gsalambarshohada 🩸کانال ســــــلام بـــر شهـــــــــدآء🩸 💚┄┅┅❅❁❅┅┅┄
🌹 نهار خونه پدرش بودیم، همه دور تا دور سفره نشسته بودن و مشغول غذا خوردن.... رفتم تا از آشپز خونه چیزی برای سفره بیارم. چند دقیقه طول کشید. برگشتم دیدم همه نصف غذایشان را خورده اند ولی آقا مهدی دست به غذا نزده تا من برگردم و با هم شروع کنیم.... همسر شهید مهدی زین الدین ┄┅┅❅❁❅┅┅💚 https://eitaa.com/gsalambarshohada 🩸کانال ســــــلام بـــر شهـــــــــدآء🩸 💚┄┅┅❅❁❅┅┅┄
🌷 علی سفارش کرده که بعد از شهادتش برایش ۵ روز روزه بگیرند و تا یک سال نماز بخوانند. تا ۵ روز همه خواهرانش با هم برایش روزه گرفتیم ، و پدر تا یکسال سفارش علی را در مورد نمازها بجا آورد بعد از اتمام یک سال پدر که می دانست علی برای جمع آوری بیشتر توشه آخرت سفارش به خواندن نماز کرده بود یک بار دیگر برای ادامه راه او، قصد خواندن نماز را نمود که با اقتدا نمودن به اولین نماز پس از اتمام سفارش علی، به گفته وی علی پیش رویش ظاهر گردید و از پدر بسیار تشکر نمود و گفت که میزان نمازهای من به اتمام رسیده و دیگر راضی به زحمت و سختی شما نیستم. 🌼شــادی روح پــاک شهید "علی رمضانی "صــلــوات🌼 ┄┅┅❅❁❅┅┅💚 https://eitaa.com/gsalambarshohada 🩸کانال ســــــلام بـــر شهـــــــــدآء🩸 💚┄┅┅❅❁❅┅┅┄
🌹📖 گفتم: محسن جان! دیر میای بچه ها نگرانتند. لبخند زد و حرفی زد که زبانم را قفل زد. غیرتمند گفت: هر چی من بیشتر کار کنم، نتانیاهو کمتر خواب راحت به چشمش میاد؛ پس اجازه بده بیشتر کار کنم. معنای این حرفش را زمانی فهمیدم که شهید شد؛ وقتی که نتانیاهو توئیت زد و برای یهودیها شنبه خوبی را آرزو کرد. از شنبه آرام در اسرائیل گفت. شنبه بعد از محسن فخری زاده.... 🕊 ┄┅┅❅❁❅┅┅💚 https://eitaa.com/gsalambarshohada 🩸کانال ســــــلام بـــر شهـــــــــدآء🩸 💚┄┅┅❅❁❅┅┅┄
💌 برای خرید سر عقد رفته بودیم موقع پرو لباس مجلسیم یواشکی بهم گفت: «هنوز نامحرمیم! تا بپسندی بر‌می‌گردم.» رفت و با سینی آب هویچ بستنی برگشت برای همه خریده بود جز خودش. گفت خودم میل ندارم. وقتی خیلی اصرار کردیم مادرش لو داد که روزه گرفته است. ازش پرسیدم: « حالا چرا امروز؟😳» گفت: «می‌خواستم گرهی تو کارمون نیفته و راحت بهت برسم» 🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┄┅┅❅❁❅┅┅💚 https://eitaa.com/gsalambarshohada 🩸کانال ســــــلام بـــر شهـــــــــدآء🩸 💚┄┅┅❅❁❅┅┅┄
| 🔻 رتبه اول دانشگاه تورنتوی کانادا را به دست آورده بود، وقتی درسش تمام شد و برگشت ایران، تصمیم گرفت برود جبهه ! گفتم، شما تازه آمدی و ازدواج کردی ، یه مدت بمان بعد برو جبهه، گفت، نه مادر جان، من پول این مملکت را در کانادا خرج کرده ام تا درسم تمام شود، وظیفه ی شرعی ام اینه که، برم جبهه و به اسلام و مردم خدمت کنم ... 📕 ستارگان خاکی ج۲۲ ص۶۳ ┄┅┅❅❁❅┅┅💚 @gsalambarshohada 💚┄┅┅❅❁❅┅┅┄
| 🔻 رتبه اول دانشگاه تورنتوی کانادا را به دست آورده بود، وقتی درسش تمام شد و برگشت ایران، تصمیم گرفت برود جبهه ! گفتم، شما تازه آمدی و ازدواج کردی ، یه مدت بمان بعد برو جبهه، گفت، نه مادر جان، من پول این مملکت را در کانادا خرج کرده ام تا درسم تمام شود، وظیفه ی شرعی ام اینه که، برم جبهه و به اسلام و مردم خدمت کنم ... 🌷 📕 ستارگان خاکی ج۲۲ ص۶۳ ┄┅┅❅❁❅┅┅💚 @gsalambarshohada 💚┄┅┅❅❁❅┅┅┄
🌟 | 🔻یکبـار وصیت کرد ، وقتی مـن را گذاشتید توی قبر ، یک مشت خاک بپاش به صورتم. پرسیدم، چرا؟ گفت، برای ایـنکه به خودم بیایم. ببینم دنیایـی که بهش دل بسته بودم و بخاطرش معصیت می‌ کردم یعنی همین... 🌷 📕 ستارگان خاکی ┄┅┅❅❁❅┅┅💚 @gsalambarshohada 💚┄┅┅❅❁❅┅┅┄
شاهرخ حر انقلاب 1.mp3
33.04M
_قسمت 1⃣ 📚🎙 ...🇮🇷 🔸گـوینده: مهدی_نجفی 🎙 🔹زمان: ۲۲:۴۶⏰ ┄┅┅❅❁❅┅┅💚 @gsalambarshohada 💚┄┅┅❅❁❅┅┅┄
💌 شهید مدافع‌حرم عبدالحسین یوسفیان اینم عاقبت تأخیر در نماز صدای اذان را که می‌شنید، دست از کار می‌کشیــــد؛ وضو می‌گرفــــت و بااخــــلاص در درگاه خدایش نمــــاز می‌خواند. نمازخواندنش دیـــدنی بـــود؛ تا به حال کسی را با این حــــال و خلــــوص ندیده بودم یک روز مأموریتی داشتیم که به لشکر رفته بودیم؛ کارهایمان که تمام شد، سوار ماشین شدیم. صــــدای اذان را می‌شنیدیم که عبدالحسین گفت: «پیــــاده شوید تا نمازهایمان را اول وقت بخوانیم و برویــــم!» یکی از دوستان گفت: «تا گردان راه زیادی نیســــت؛ در گــــردان نمازمان را می‌خوانیــــم» در طول مسیــــر، عبدالحسین دائمــــاً می‌گفت: «اگر در زمــــانِ نماز اول وقت تأخیــــر بیفتد، در تمام کارها تأخیــــر میُفتد!» یکهــــو برای ماشین اتفاقی افتاد و بدلیل آن مشکل، توقّف کردیم. عبدالحسین خنده‌ای کرد و گفت: «اینم عاقبت تأخیــــر در نمــــاز»😏 🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات 🎊اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد🎊 ┄┅┅❅❁❅┅┅💚 @gsalambarshohada 💚┄┅┅❅❁❅┅┅┄
کتاب نخبه شهید داریوش رضایی‌نژاد در آیینه خاطرات اثر: دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی 📝متن یادداشت: باسمه تعالی الحمدلله که کتابی درباره شهید نخبه و دانشمند شهید رضایی‌نژاد خواندم چند وقتی بود که کتاب را خریدم اما تا امروز توفیق مطالعه پیدا نکرده بودم. این شهید نماد شعار "ما می‌توانیم" است او در درجه عالی تواضع شجاعت و مبتکر بودن قرار داشت. همسر شجاع و قهرمان او و فرزند مقاوم او راهش را چه خوب ادامه دادند. سلام بر او و درخواست شهادت از او و درود بر خانواده بزرگوارش 📆تاریخ یادداشت: ۱۴۰۰/۴/۸ یادداشت‌های در ابتدای کتب ┄┅┅❅❁❅┅┅💚 @gsalambarshohada 💚┄┅┅❅❁❅┅┅┄