[ "🕌🕊 "]
#خاطرهشهدایے
✍🏻 به نقل از مادر محترم مدافع حرم
#شهیدمحمدهادےنژاد
🕊 چند روز قبل از رفتن به #سوریه ازم خواست که بزارم بره سوریه. باهاش مخالفت کردم وگفتم تو مال جنگ نیستی و من فقط یک پسر دارم و اگر تو بری دیگر کسی را ندارم.
✨ شب که خوابیدم #حضرتزینب (علیهاالسلام) و پسر مو ازم خواست و گفت با رفتنش مخالفت نکنم. وقتی خبر شهادتشو شنیدم اصلا ناراحت نبودم چون حضرت زینب محمد منو #انتخاب کرده بود .
#نحوهشهادتاصابتموشكوقطعشدنسر
چه زیبا اقتدا کردی به #پسرفاطمهس
تاریخ شهادت۹۴/۹/۱۷
#صلیاللهعلیکیااباعبداللهالحسین
#اللهمعجللولیكالفرجبحقزینبڪبرے
┄┅┅❅❁❅┅┅💚
https://eitaa.com/gsalambarshohada
🩸کانال ســــــلام بـــر شهـــــــــدآء🩸
💚┄┅┅❅❁❅┅┅┄
#خاطرهشهدایی
همسر شهیدباکری :
🌷روزی در حالی که آقا مهدی، از خانه بیرون میرفت به او گفتم: چیزهایی را که لازم داریم بخر، گفت: بنویس، خواستم با خودکاری که در جیبش بود بنویسم، با شتاب و هراس گفت:
💢 مال بیت المال است و استفاده شخصی از آن ممنوع است و حتی اجازه نداد چند کلمه با آن بنویسم.
#شهیدمهدیباکری
#شهــــــدآء
┄┅┅❅❁❅┅┅💚
https://eitaa.com/gsalambarshohada
🩸کانال ســــــلام بـــر شهـــــــــدآء🩸
💚┄┅┅❅❁❅┅┅┄
#خاطرهشهدایی
🌷 مصطفی در عین اینکه اهل شوخی وخنده بود بسیار پسر پردل وجراتی بود... درمقابل مشکلات کوتاه نمی امد
#مصطفی_ردانی_پور در دبستان شیخ لطف الله درس میخواند
📝 یک روز معلم امتحان گرفت گفته بود بایدپدرتان پایین برگه را امضا کند یا انگشت بزند. نمره مصطفی خوب نبود نمیخواست برگه رانشان پدر بدهدبرای همین تصمیم گرفت خودش پایین برگه را انگشت بزند
🤔 کمی فکر کرد گفت انگشت من از بابا خیلی کوچیکتره معلم میفهمه.!بعدبه ذهنش رسید
🧧 استامپ آورد گذاشت رو زمین و انگشت پا را داخل استامپ زدو بعد پایین ورقه!!
#أللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهــــــدآء
┄┅┅❅❁❅┅┅💚
@gsalambarshohada
💚┄┅┅❅❁❅┅┅┄