eitaa logo
🩸ســـــلآم بــــر شهــــــــــــــدآء🩸
921 دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
8.7هزار ویدیو
93 فایل
**🌺 امـروز قـرارگـاه حسـین بـن علـی، ایـران است/ بدانید جمـهوری اسـلامی حـرم اسـت و این حـرم اگـر مـانـد، دیـگر حـرم‌هـا می‌مـانند🌺** آیــــدی مـدیـران👇 @G_salambarabrahim @HkshahiD لیـنـک کـانال👇 @gsalambarshohada
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 | 🔻 شهادت نوع را عوض میکند وقت مرگ را عوض نمیکند... از مرگ نترسید؛ جوری در زندگی حرکت کنید که خداوند شهادت را نصیبتان کند و از دنیا ببرد. ❤️ 📹 لحظه شهادت مصطفی صدر زاده ┄┅┅❅❁❅┅┅🌹 https://eitaa.com/gsalambarshohada 🍒کانال سلام بر شهدا🍒 🌹┄┅┅❅❁❅┅┅┄
﷽ 🕊🖤 ‍🕊﷽ ❤️روزے ڪه دلم شهیـد مذهبـــ بشود 🌹خون رگـــ غیرتـم لبالبـــ بشود ❤️آموختم از « مدافعـان حـرمت » 🌹باید ڪه سرم فداے «زینب» بشود شهیدمدافع حرم 🕊 🌸سلام روزتون شهدایے 🌸 ┄┅┅❅❁❅┅┅💚 https://eitaa.com/gsalambarshohada 🩸کانال ســــــلام بـــر شهـــــــــدآء🩸 💚┄┅┅❅❁❅┅┅┄
. گفتہ‌بود: . اگردرماه‌رمضان‌شهید‌شوم . زحمت‌تشییع‌پیڪرم‌را‌ . بہ‌مردم‌نمےدهم . در‌ماه‌رمضان‌شهید‌شد . اماطبق‌قرارےڪہ‌با‌خدا‌داشت . پیڪرش‌بعد‌از‌ماه‌مبارڪ . تفحص‌و‌تشییع‌شد... :) ...🌷 ┄┅┅❅❁❅┅┅💚 @gsalambarshohada 💚┄┅┅❅❁❅┅┅┄
باید مراقب‌ قلب‌ ها باشیم‌ آنهاخیلی‌زود غبار‌مـی‌گیرند. راه‌ دل ،‌چشـم‌ است. آنها را که‌ پوشاندی ،قلبت‌ باز خواهد‌ شد ونظاره‌گر وجه‌الله‌ خواهی‌ بود! ┄┅┅❅❁❅┅┅💚 @gsalambarshohada 💚┄┅┅❅❁❅┅┅┄
اخلاق جواد این طوری بود اهل حاضری زدن و رفتن نبود. هرجا که می رفت، منشأ تحول بود. جواد حالتی داشت که حواسش به همه جا بود. بی خیال چیزی نمی شد. انگار هر اتفاقی می افتاد، وظیفه ای روی دوشش احساس میکرد و میخواست آن را حل کند. با تمام وجودش کار میکرد. شاید به خاطر همین بود که یک جا بند نمی شد. من میگویم جواد دنبال بود. اگر جایی اعتراض میکرد و میگفت: این کارتان اشتباه است، به خاطر همین بود. می خواست کارها خوب پیش برود؛ خوب پیش برود که بشود؛ آن قدر قوی که مولای درز کارهایش نرود. جواد دنبال تمام شدن نبود اینکه برود سر کار و برگردد خانه، راضی اش نمی کرد. من میگویم خدا به این کارهایش نگاه کرد و شهادت را روزی اش کرد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┄┅┅❅❁❅┅┅💚 @gsalambarshohada 💚┄┅┅❅❁❅┅┅┄
محل کارمان نطنز بود و خانه‌هایمان، اصفهان. دو سه نفر بودیم که هیچ کدام ماشین نداشتیم، به جواد میگفتم بیا با اتوبوس برویم، تاکسی خیلی طول میکشد تا پر شود می‌گفت: من با اتوبوس نمی‌آیم، این بی‌بندوباری‌ها را که می‌بینم حالم بهم می‌خورد. می‌گفتم: صندلی جلو می‌نشینیم. می‌گفت: آنجا هم یک وقت راننده آهنگ می‌گذارد و بحثمان می‌شود. ┄┅┅❅❁❅┅┅💚 @gsalambarshohada 💚┄┅┅❅❁❅┅┅┄