. ✨ بسم رب شهدا ✨ 🌱 صبح است و گنجشکان روی درخت حیاط خانه میخوانند ، جیک جیک جیک جیک مثل همان گنجشکان زمان محاصره #آبادان ، مثل پرندگانی که مانند مردمش یکسال با هر خمپاره وحشتزده از خوابی که معلوم نبود بیداری دنیویست یا #شهادت زیر آوار خانه شان دفن می شدند، _ به چشم خود دیدم گنجشکی که ترکش به نوکش خورده بود و در لین بزرگ ۱۵ #احمدآباد ساکت و خلوت افتاده و به بالینش آمدم توی دستانم گرفتم، بهش گفتم دژخیمان زمان به تو هم رحم نکردند تو هم خونی شدی، نوک #قشنگت شکست حالا چطور دانه خواهی گرفت و برای جوجه هایت می بری کمی بالهایش را تکان داد، سرش به اینطرف و آنطرف افتاد، با صدایی جیک شاید می‌گفت: چرا ؟ چرا من ؟ من چند صد متر از لانه ام دور شدم، جوجه هایم منتظرند و گرسنه ، ،، _ فقط به جیک جیک ناله اش گوش می دادم شاید می گفت: کمکم کن ، کمکم کن ،،، _ دقایقی بعد گنجشک زخمی با بالهای روحانی اش بال زد و پر کشید و جوجه هایش بی مادر شدند ، ، ، ، در ادامه.....👇

. 🌱 خواستم بهش بگم ما هم قربانی می دهیم ما هم پدران و مادرانی و جوانانی داریم که مثل تو بیگناه آماج گلوله توپ و خمپاره قرار دارند و روزی نیست که #شهید نداشته باشیم ، روزی علیرضا ابوالهدایی داشتیم خونی شد و پر کشید ، روزی مرتضی دهکردیان داشتیم، محمود تاج الدین ، محمود فارسی بندری ، عبدالنبی شولی، احمد آغاجری، صادق جعفری، احمد علاقه بند، محمد رضا عطایی، روزی حمید قبادی نیا داشتیم 🌷 روزی اکبر علیپور داشتیم که با شنیدن خبر شهادتش در سپاه، برادرم منصور عطشانی و حاجی محسنپور با دیدن همدیگه به بغل هم افتاده بغضشان ترکید و بسیار گریه کردند، ، ، ، عباس بنی مسنی، جواد بغلانی، حمید زارع و جمشید محمودی و عبدالعلی تمیمی و عباس علیزاده و احمد رضا آذرمهر و احمد لیراوی داشتیم روزی علیرضا حدپور و حسین حیدری داشتیم .... در ادامه....👇

. 🌱 آری گنجشک شهیدم، ، ، روزهایی داشتیم که شهدایمان را بدون پدر و مادر در گلستان #شهدا دفن می کردیم و شبهایی داشتیم که در تاریکی قبر می کندیم و با چراغ فانوس #شهدا را در لحد می گذاشتیم، 🌷 مسلم رنجبر و مهرزاد آقاجری و حکیم بن رشید ، محمد و برادرش عبدالرضا طوینی و کامران جدی نژاد و طالب سامری و کاظم محیسنی آئیدی و اسماعیل باورصاد و فرخی نژاد ، ابراهیم چنگیزیان و ابراهیم رضایی و سید عبسی موسوی و ناصر دریس و غلامحسین چنگلوایی و مهدی و مریم فرهانیان را دفن میکردیم ، _ سال ۶۵ روزی را بیاد دارم که فاضل شیرالی بالای پیکر #شهید حمید طاهری نشسته و من دوربین بدست دقایقی قبل از دفن حمید بهم گفت: فیلم گرفتی؟ کافیه ؟ منم دوربین را روی چهره فاضل آوردم و گفتم بله گرفتم ، ، ، ، ، مدتی بعد فاضل هم پر کشید و پیش حمید و دوستانش رفت ،، ، ، ، ، ، 🌱 پس از سالها هر وقت از لین ۱۵ احمد آباد گذر میکنم یاد آن گنجشک ترکش خورده می افتم _ ارادتمند ، ناصر عطشانی @guolzargharib🕊

. زمانی که احساس خستگی کردی... از زبان سید #شهید . @guolzargharib

✨ _ ای کاش.... #یا_مهدی #علقمه #شهدا @guolzargharib🕊

. طلاییه... مِس رو طلا میکنه💛 @guolzargharib🕊

. سلام ما به #هویزه @guolzargharib🕊

. هر کس خدا رو در پیچ و خم دنیا گم کرد به او آدرس #شلمچه را بدهید @guolzargharib🕊