eitaa logo
📚حکایات شیرین بهلول 📚
2.5هزار دنبال‌کننده
595 عکس
438 ویدیو
6 فایل
📚حکایات شیرین بهلول و..📚 💚شامل پندها واندرزهای حکیمانه ست💙 #کپی نمودن آزاده👌وباعث نشر وگسترش آگاهی ودانائی میشه شما هم دوستانتونو به این کانال دعوت کنید🙏 تادراین چرخه قرار بگیرید🙏 🔍تبادل و تبلیغ 🔰🔰 @Mn8888 @Eng_movahedzadeh @mahdimovahed110
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 آنقدر شور بود که خان هم فهمید هنگامی که کسی در انجام کار‌های نادرست و استفاده نابه‌جا از موقعیت‌ها زیاده‌روی کند، تا جایی که حتی ابله‌ترین آدم‌ها و نیز ساکت‌ترین افراد را هم به اعتراض وادار کند، از این ضرب‌المثل استفاده می‌شود. زمانی هر روستایی خانی داشت. مردم روستا مجبور بودند هر ساله مقداری از دسترنج خود را به خان بدهند و همه از خان می‌ترسیدند. یکی از روستاها خانی داشت که بسیار ابله بود. خان آشپزی داشت که توجهی به درست پختن غذا نمی‌کرد.غذاهایی که آشپز می‌پخت بدبو ، بدطعم و بی‌ارزش بودند، اما خان متوجه نمی‌شد و هیچ اعتراضی نمی‌کرد و آشپز نیز این را می‌دانست. اطرافیان خان هم گرچه می‌دانستندغذا‌ها بدهستند اما از ترس اینکه به روی خان بیاورند، سکوت می‌کردند وآشپز نیزبه کار خود ادامه می‌داد. یک روزکه آشپزباشی مشغول غذاپختن بود ناگهان سنگ نمک ازدستش در رفت و مستقیم افتاد توی دیگ غذا. آشپز ابتدا تصمیم گرفت که سنگ نمک را دربیاورداما وقتی به یادآوردکه خان هیچ وقت توجهی نمی‌کند تصمیمش عوض شد و به پختن غذا ادامه داد وقتی غذا آماده شد و همه دور سفره نشستند هر کس با بی‌میلی غذای خودش را کشید با خوردن اولین لقمه آه از نهاد همه برآمد اما جرات اعتراض نداشتندخان دوسه لقمه خورد و حرفی نزد. اماانگار کم‌کم متوجه شوری غذا شده باشد ، دست ازخوردن کشیدرو به آشپزش کرد گفت: ببینم غذا کمی شور نشده است؟ آشپزتکذیب کرد اطرافیان که اولین بار اعتراض خان را دیده بودند جرات یافته و یکی از آنها فریاد کشید: «خجالت بکش! این غذا آنقدر شور شده که خان هم فهمید.» 🕯📖 🥀📚 @h_bohlol 📚 🌼📚 @h_bohlol2 📚 🍃🍂 🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸 ☕️
💎 مقام ویژهٔ ماه رجب از دستمان نرود! هر جایی و هر زمانی که دیدید دین‌مان می‌گوید زیاد «استغفار» کنید، این را بدانید که در آن‌جا خدا یک مقام بزرگ و والایی برای ما حاضر کرده است. خودمانی بگویم؛ خدا خوف داشته که مبادا این مقام از دست ما برود؛ فرموده: استغفار کن تا لیاقت پیدا کنی تا آن مقام را به تو بدهم! ببین خدا در ماه رجب چه آماده کرده است که بزرگ‌ترین اعمال این ماه، استغفار است. هر چقدر می‌توانید در این ماه استغفار کنید. [ آیت‌الله سیدحسن عاملی ] 🕯📖 🥀📚 @h_bohlol 📚 🌼📚 @h_bohlol2 📚 🍂🌼🍂 🍂🌼🍂🍂 🍃🍂🌼🍃🍂 🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸 ☕️🌿•
📝』حاج احمد هیکل درشتی داشت. بچه ها سر به سرش می گذاشتند. با این هیکل درشت چطور می خواهی توی قبرهای کوچک گلزار شهدا جا شوی؟ می خندید و می گفت: همین قبرها هم برای من زیاد است. آرزویش این بود که اربا اربا شود. فرستاده بود دنبالم. رفتم سنگر فرماندهی. گفت: می خواهم شعر “کبوتر بام حسین (ع)” را برایم بخوانی. گفتم: قصد دارم دیگر این شعر را برای کسی نخوانم. برای هر کسی که خواندم شهید شده. گفت: حالا که این جوری است حتما باید بخوانی. دلم می خواد کبوتر بام حسین بشم من/فدای صحن و حرم و نام حسین بشم من دلم می خواد زخون پیکرم وضو بگیرم/مدال افتخار نوکری از او بگیرم وسط خواندن حال و هوای دیگری داشت و صدای گریه هایش سنگر را پر کرده بود. دلم می خواد چو لاله ای نشکفته پرپر بشم/ شهد شهادت بنوشم مهمون اکبر بشم وقتی در ابتدای عملیات کربلای پنج، در پشت خاکریز در حال ساخت، مستقر شده بود، گلوله توپی خاکریز را مورد هدف قرار داد. ترکش های گلوله بالای سینه و پاهایش را برده بود. شده بود یک تکه گوشت له شده. همان که می خواست؛ اربا اربا. 🗣❥راوی:حسین یکتا و علی مالکی 📚❥کتاب مربع های قرمز ؛ خاطرات شفاهی حاج حسین یکتا . . 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم' 🕯📖 🥀📚 @h_bohlol 📚 🌼📚 @h_bohlol2 📚 🍂🌼🍂 🍂🌼🍂🍂 🍃🍂🌼🍃🍂 🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸 ☕️🌿•
9.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روحانیون محترم مواظب باشین اینطوری رکب نخورید!😁 ‌ 🥀📚 @h_bohlol 📚 🌼📚 @h_bohlol2 📚 🍂🌼🍂 🍂🌼🍂🍂 🍃🍂🌼🍃🍂 🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸
14.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همخوانی سرود «آخوندا نمی‌ذارن»😂 به سبک سرود معروف اینجا ایرانه☺️ اینجا ایرانه اینجا طلبه‌ها بیدارن اینجا ایرانه اینجا آخوندا نمی‌ذارن اینجا ایرانه اگه بخوای فتنه بسازی طلبه‌ها جون میدن نمیذارن اگه کسی عماممو پرتاب کنه بره هوا میشم فداش، من خاک پاش خوب آخه من یه آخوندم😅 اینجا ایرانه اینجا آخوندا چه باحالن😁 اینجا ایرانه شیخاشم حماسه می‌سازن اینجا ایرانه زن و زندگی چه آزاده مرد و میهن ایران چه آباده، اینجا ایرانه دیدی نشد فتنه کنی؟! ضایع شدی مایه شدی😜 این مملکت صاحاب داره خدا داره ارباب داره سلطان داره❤️ مادر داره رهبر داره مردم داره شهید داره اینجا ایرانه اینجا مردمش خیلی خاصن اینجا ایرانه دشمناش همه آس و پاسن اینجا ایرانه اینجا کشور همه خوباس هنر نزد ایرانه نه اروپاس ذره‌ای از خاک وطن اگه چسبیده به پوتین دشمن با خون من شسته میشه به جون من اینجا ایرانه🇮🇷 🎙 کاری از حاج‌آقا صالح پور 🥀📚 @h_bohlol 📚 🌼📚 @h_bohlol2 📚 🍂🌼🍂 🍂🌼🍂🍂 🍃🍂🌼🍃🍂 🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸
🎴 کمک به سادات مومن مشابه کمک و دستگیری از اجداد طاهرین آنهاست. با کمک خیرین در حال جمع آوری هزینه عمل آب سیاه چشم یکی از سادات مومنه هستیم تا نگذاریم چشمان او نابینا شود...هرچقدر در توان دارید از کمک به اولاد پیغمبر و فرزند موسی ابن جعفر علیهم السلام دریغ نفرمائید..... سهم سادات گرفته تا نذورات مبلغی از هزینه توسط خیرین پرداخت گردیده است وما برای تامین مابقی هزینه ها به کمک شما نیاز داریم. 🏮اطلاعات بیشتر مدیرموسسه خیریه👇 @Eng_m110 🌕‌ شماره کارت جهت دریافت کمکهای شما به نام موسسه خیریه اهل البیت(ع)👇 6037991899692622
این داستان رو حتما بخونید👇 خانم می پرسد: "تخم مرغ خود را چقدر میفروشید؟ فروشنده دست فروش پاسخ می دهد هرتخم مرغ، نیم دلار؛ خانم میگوید؛من۶ تخم مرغ به قیمت ۲/۵ دلار میخرم یااینکه میروم. فروشنده قبول میکند و میگوید، این شروع خوبی برای من است زیرا امروز حتی یک تخم مرغ هم نفروخته ام و برای زنده ماندن به آن نیاز دارم. خانم تخم مرغ هایش را با قیمت مناسب ودلخواهش خریدو با احساس برنده شدن سوارماشین شیک خود شد و با دوستش به رستورانی شیک رفتند. او و دوستش آنچه را که می خواستند سفارش دادند. آنهافقط کمی‌ از غذای خود را خوردندو مقدار زیادی از آن را باقی گذاشتند. آنها قبض را که 150 دلار بود 200 دلار دادند و به صاحب رستوران شیک گفتند که بقیه ان را به عنوان انعام نگه دارد ... این داستان ممکن است برای صاحب رستوران شیک کاملاً عادی به نظر برسد ، اما برای فروشنده تخم مرغ بسیار ناعادلانه است... سئوالی که مطرح میشود این است: چراهمیشه هنگام خرید از نیازمندان بایدنشان دهیم که قدرت داریم؟ وچرامّانسبت به کسانی که حتی نیازی به سخاوت ما ندارند سخاوتمندهستیم؟ من یکباراین مطلب را در جائی خواندم که می گفت پدرم از افراد فقیرباقیمت بالا اجناسشان را میخرید؛هرچندکه به وسائل احتیاج نداشت. گاهی اوقات هزینه بیشتری برای آنها نیز میپرداخت؛شگفت زده شدم. یک روزاز او پرسیدم "پدرچرا این کاررا میکنی؟ پدرم پاسخ داد:این خیریه ای است که در عزّت پیچیده شده است؛پسرم. این احتمال هست که این پیام را به اشتراک نگذارید؛امّا جزو افرادی هستید که برای خواندنش زمان گذاشته اید... پس این تلاش برای "انسان سازی" یک گام فراتر رفته است ... در مسیردرست ... 🕯📖 🥀📚 @h_bohlol 📚 🌼📚 @h_bohlol2 📚 🍂🌼🍂 🍂🌼🍂🍂 🍃🍂🌼🍃🍂 🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸 ☕️ ‌
🌷 🌷 !🌷 🌷در مدیریت داخلی سپاه بانه خدمت می‌کردم، روزی خبر آوردند از نیروهای بسیجی ابهر و هیدج که در گردان قائم مشغول خدمت بوده‌اند، پیش ما برگشته‌اند و دوره‌ی سه ماهه‌شان به پایان رسیده است. می‌خواستند به مرخصی بروند. به خاطر این‌که با من همشهری بودند این جوان‌ها را به من سپردند. من هم برای این‌که سهل‌انگاری نکنند؛ آن‌ها را دور و بر خودم نگه داشتم و برایشان پست نگهبانی تعیین کردم تا وسیله نقلیه بیاید و به عقب منتقلشان کنند. 🌷وقت رفتنشان در حین خداحافظی پرسیدم: مهمات و این جور چیزها که به همراه ندارید؟ صدا از کسی در نیامد؛ من هم تفتیش مختصری کردم و آن‌ها را به خدا سپردم. چند دقیقه از رفتنشان نگذشته بود که از واحد عملیات به من زنگ زدند و گفتند: بیا. من هم رفتم. جوان‌ها سرشان را از شرمندگی پایین انداخته بودند. رزمندگان بخش عملیات خبر دادند که این جوانان داشتند مهمات می‌بردند. 🌷در کمال تعجب گفتم: من که همه‌جا را گشتم. مشخص شد همان هندوانه‌ای که همراه داشتند را خورده و داخلش را پر فشنگ کرده بودند. هنگام تفتیش کامل، مشخص شده بود که هندوانه برش خورده و از همان‌جا به این پسرهای ناقلا شک کرده بودند. هنوز هم بعد سال‌ها آن پسرها، که الان مردان جا افتاده‌ای شده‌اند را می‌بینم و هربار با لبخندی شیرین از کنار هم رد می‌شویم. : رزمنده دلاور جعفر صالحی . . 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم' 🕯📖 🥀📚 @h_bohlol 📚 🌼📚 @h_bohlol2 📚 🍂🌼🍂 🍂🌼🍂🍂 🍃🍂🌼🍃🍂 🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸 ☕️
✍ به خدا توکل کن! 🔹در گفت‌وگو با یکی از تاجران مشهور در یکی از کشورهای اسلامی از شگفت‌ترین خاطره زندگی‌اش سوال کردند. 🔸مرد تاجر گفت: در یکی از شب‌ها دچار دلتنگی عجیبی شدم و احساس کردم به هوای آزاد نیاز دارم. 🔹هنگام پیاده‌روی در بازار، گذرم به مسجدی افتاد که درب آن باز بود. با خود گفتم: بروم و در این مسجد دو رکعت نماز بخوانم، شاید آرامشی بیابم! 🔸با واردشدن به مسجد متوجه شخصی شدم که رو به قبله با دستان باز و بلند با جدیت و ملتمسانه خدا را فرامی‌خواند! 🔹از التماس و و اصرارش متوجه درماندگی و نیازمندی‌اش شدم! 🔸منتظر ماندم تا مناجاتش را به پایان رساند. به وی گفتم: ای برادر، به نظر می‌رسد مشکل و ناراحتی طاقت‌فرسایی داری! به من بگو؛ چه شده و مشکلت چیست؟! 🔹گفت: ای برادر! به خدا سوگند بدهکارم و بدهی مرا نگران و اندوهگین کرده و چاره‌ام را بریده است! 🔸گفتم: بدهی‌ات چند است؟ 🔹گفت: چهارهزار (پول رایج کشورش) 🔸از جیبم چهارهزار بیرون آوردم و به او دادم. آن‌قدر خوشحال شد که نزدیک بود از خوشحالی پرواز کند. بسیار تشکر کرد و مرا دعا کرد! 🔹سپس کارت ویزیتی درآوردم که شماره تماس و آدرس محل کارم روی آن نوشته شده بود. 🔸کارت را به او دادم و گفتم: ای برادر! این کارت را بگیر و هرگاه نیازی داشتی، بدون درنگ و تردید تماس بگیر یا به دفتر کارم تشریف بیاور. 🔹با خود گفتم از پیشنهاد و مردانگی‌ام خیلی خوشحال می‌شود، اما در کمال ناباوری جواب داد: خدا پاداش نیکتان دهد، به کارت ویزیتتان نیازی ندارم و هرگاه محتاج و نیازمند شدم، نماز می‌خوانم و پروردگارم را می‌خوانم و دستم را به‌سوی او دراز می‌کنم و حاجتم را از او می‌طلبم و خداوند به آسانی و خیلی زود حاجتم را برآورده می‌کند. همچنان‌که این بار چنین کرد. 🔅پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله می‌فرماید: «اگر شما چنانکه شایسته است بر خدا توکل نمایید، روزی شما مانند پرندگان که صبحگاهان گرسنه از لانه خارج می‌شوند و شبانگاهان با شکم سیر به لانه برمی‌گردند، نصیبتان می‌شود.» 🔸خداوندا! نیک توکل‌کردن و نیک واگذارکردن نیازهایمان را به ما بنمایان. 🕯📖 🥀📚 @h_bohlol 📚 🌼📚 @h_bohlol2 📚 🍂🌼🍂 🍂🌼🍂🍂 🍃🍂🌼🍃🍂 🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸 ☕️
✨﷽✨ ✅داستان واقعی شیخ اسد الله ✍آن سید امام زمانت بود... 💠 زائر عتبات عالیات بود، نجف اشرف، از حرم که برگشت خوابید، در عالم رویا مولا علی بن ابی طالب آمدند به دیدارش، پرسید از حضرت،يا اميرالمؤمنين! آيا در مدت عمرم موفق به زيارت مولا و سيدم و امام زمانم شده ام يا نه؟» حضرت جواب دادند: «بلي.»، گفت: «کجا؟» فرمودند: «حرم من علی (عليه السلام) در وقت فلان و روز فلان، مشرف شدی، آمدی کنار قبر و پايين پای من که نماز بخوانی، ديدی سيدی جلوتر نماز می‌خواند و قرائت او بسيار جلب توجهت کرد... تصميم گرفتی نصف پولی را که در جيب داری بعد از فراعت ايشان از نماز به او بدهی، و گوش دادی به قرائت او، بيشتر جذبت کرد، تصميم گرفتی تمام پولت را به او بدهی و ايشان بعد از سلام نماز، روی خود را برگرداند و به جانب تو و فرمودند: «تو فردا نياز به آن خرجي داری، لازم نيست به من بدهی؛آن سيد امام زمانت بود.» امام زمان ارواحنافداه از همه ی فردای همه ی ما با خبر هستند،مولا حتی آخرین برگ کتاب زندگی مان را می دانند،بیایید تا فرصت هست دخیل ببندیم به چشمان زهرایی اش و بخواهیم از وجود مبارکش، دمِ رفتنمان کاری با ما کند که جد غریبش با حُر کرد،آقاجان اگر نشد عباست باشم،حُرِّ پشیمانت که می توانم بشوم... عاقبت حُر شَوَم و توبه ی مردانه کنم 📚برداشتی آزاد از کتاب شریف اثبات الولایه . . 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم' 🕯📖 🥀📚 @h_bohlol 📚 🌼📚 @h_bohlol2 📚 🍂🌼🍂 🍂🌼🍂🍂 🍃🍂🌼🍃🍂 🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸 ☕️
❤️ اهميت‌و‌چرايی‌دعا‌برای‌ظهور (قنوت‌ِ عشّاق) يکی از شاگردان مرحوم آيت الله بهاءالدينی می گويد: سال های بسياري در قنوت نماز حضرت آيت الله بهاءالدينی آيات نورانی قرآن کريم و دعاهاى مرسوم را مى شنيديم تا اين که ناگهان متوجه شديم نوع کلمات و عبارات ايشان تغيير يافته است. وقتى دستان خود را مقابل صورت می گرفتند براى حضرت مهدى (عجّل الله فرجه) دعا می کردند: "اللهم کن لوليک الحجه بن الحسن صلواتک عليه و علي آبائه...." روزى که در محضر آقا بوديم و فرصت مناسبی فراهم شد از تغيير رويه ايشان پرسيديم، به يک جمله بسنده کردند: "حضرت پيغام دادند در قنوت به من دعا کنيد." 📚کتاب آيت بصيرت، ص۱۰۷ 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم' 🕯📖 🥀📚 @h_bohlol 📚 🌼📚 @h_bohlol2 📚 🍂🌼🍂 🍂🌼🍂🍂 🍃🍂🌼🍃🍂 🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸 ☕️