هدایت شده از کانال حمید کثیری
اینها تصاویر ماهواره خیام از داخل خاک افغانستان است. تصاویری که نشان میدهد میلیونها متر مکعب آب پشت سدها ذخیره شده و هیئت حاکمه افغانستان در این باره صداقت به خرج نداده است.
👈 روزی که جمهوری اسلامی ماهواره به فضا پرتاب میکرد، عدهای تمسخر میکردند و آن را کاری پوچ میدانستند. فارغ از اینکه بتوانیم حقآبه ایران را از افغانستان بگیریم یا نه، همین که یک فناوری بومی در چنین مواقعی به کار میآید، ارزش آن کار استراتژیک را عیانتر میکند.
پینوشت: ساخت و پرتاب ماهوارههای سنجش از دور (RS)، فقط در اختیار معدودی از کشورها از جمله ایران است.
#حمید_کثیری 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
هدایت شده از کانال حمید کثیری
🔴 برای #غدیر چه کنیم؟! (۱)
اول، این خاطره را از سیره مرحوم آیتالله شیخ علی اکبر برهان که از شاگردان آیتالله آقا سید علی قاضی و از اساتید اعاظمی چون شیخ علی آقا پهلوانی بودند، بخوانیم. این خاطره از فرزند مرحوم شیخ علی اکبر نقل شده و مربوط به شب عرفه است، اما به نظر در هر زمانی قابل استفاده میباشد. با هم بخوانیم؛
_______________
فردی بود به نام آقای ذكایی که حياط بسيار بزرگی در خيابان پامنار داشت با اتاقهای متعدد، وضع مالیاش هم خوب بود. ماه به ماه برای دريافت اجاره به در منزل ما میآمد. اجاره آن روز ۵۰۰ تومان بود، كم نبود.
شب عرفهای بود، پدرم داشت آماده میشد تا لب حوض منزل وضو بگيرد كه در زدند. گفت: «در را باز كن ، حاج آقای ذكايی است، اجارهاش را میخواهد.»
آمد داخل، به حاج آقا سلام كرد. مرحوم پدرم به من گفت: «پاكت آنجاست، برو بياور و به حاج آقا بده» رفتم پاكت را كه قبلاً آماده كرده بود، برداشتم و بردم به آقای ذكايی دادم. تشكر كرد و قبل از اين كه برود از پدرم سؤال كرد: «امشب شب عرفه است؟»
گفت: «بله، امشب شب عرفه است»
سؤال كرد: «اعمال امشب چيست؟ اعمال امشب را برای ما نمیگوييد؟»
تا آقای ذكايی اين حرف را زد مرحوم پدرم بلند شد ايستاد و گفت: «امشب اعمالی برای من دارد و اعمالی هم برای شما!»
خيلی با اخلاق خوب، با بيان خوب و زبان خوب و صورت باز پاسخ دادند.
او با تعجب سؤال كرد: «مگر فرقی میكند؟ مگر من و شما دارد؟»
مرحوم پدرم فرمود: «بله، فرق میكند! اعمالی كه برای من هست ادعيه و زيارت امام حسين عليهالسلام است، نمازهايی است، اذكاری است، بيدار بودن و احيا گرفتن است، اين است كه تا صبح بنشينم و خدا را بخوانم و عبادت كنم، اين مربوط به من است.
اما آن اعمالی كه برای شماست اين است كه الآن مقداری برنج و روغن خوب بخری و ببری در منزل كسانی كه واقعاً محتاج هستند، كسانی كه سال میگذرد و برنج نديده و نخوردهاند، به ياد امام حسين به آنها بدهی و دلشان را شاد كنی، چون شب عرفه است و شب امام حسين است، بعد هم به خانهات برو و تخت بگير تا صبح بخواب! من بايد بيدار باشم و برای شماها دعا كنم، برای خودم دعا كنم!»
_______________
#حمید_کثیری 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
#انتخابات
#شماره بیست و چهار
🔴 شرایط بسیار شبیه این روزها بود...
(گزارشی کوتاه از دیداری شیرین و حرفهایی راهبردی که شاید به کار امروزمان بیاید، اگر...)
متنی میخواندم از برادر عزیزم رحیم آبفروش که مخصوص همین روزهاست و مخاطبش همه ما هستیم. شما هم بخوانید ...
- - - - - - - - - -
در فاصله پنجاهروز مانده تا انتخابات خدمت آقا رسیده بودیم،
«دوِدوِنودودو»
«بیستوچهارِسهِنودودو» هم انتخابات ریاستجمهوری بود...
همان انتخاباتی که برای هشتسال، تلخترین روزهای کشور را رقم زد...
از قضا، در اردوگاه مدعیان انقلابیگری، رقابت آن دوره هم بین #قالیباف و #جلیلی بود...
▪️▪️▪️
خدمت آقا که رسیدیم، از ابتدا منتظر بودیم درباره انتخابات بشنویم ... اما مثل بسیاری از موارد که دل من جایی است و دلدار جای دیگری، اینبار هم هرچه منتظر ماندیم، خبری نشد که نشد ...
اصلاً نگرانی آقا چیز دیگری بود!:
«...حقیقتاً #نگرانی بنده در طول سالهای متمادی بیش از نگرانی اقتصادی و سیاسی و اجتماعی، #نگرانی_فرهنگی بود...»
جالبتر استدلال حضرتش بر این امر بود:
«علت هم برای شماها واضح است؛ البتّه برای خیلیها واضح نیست!»
▪️▪️▪️
از «جبهه فرهنگی - سیاسی غرب» در مقابلمان گفتند و دل این جبهه را شکافتند و سه جبهه را بیرون کشیدند:
1️⃣ جبهه سرمایهداریِ خطرناک و آدمخوار
2️⃣ جبهه صهیونیستی با اهداف مشخّص
3️⃣ جبهه ارتجاع فکری و خوکصفتی در زندگی بشری
در ادامه همین مباحث بود که دستور تشکیل جبهه صادر شد:
«این طرف هم #بایستی جبهه تشکیل داد.»
و بعد هم آن جمله طلایی:
«از #افراد و حتّی #مجموعه_ها به تنهایی کار برنمیآید، باید یک #کار_وسیع_جبهه_ای انجام بگیرد.»
و بلافاصله از مردم گفتند:
«کار هم جز با #حضور_مردم امکان ندارد؛ یعنی #ابتکارات_مردم خیلی کارها میکند...»
از ضرورت «پشتوانه فکری و نظری بسیار محکم» گفتند، از لزوم تقویت خودسازی، تقوا، پرهیزکاری، پاکدامنی، از ضرورت نظارت مؤمنانه و نفی نظارت دیوان سالارانه
▪️▪️▪️
آقا از همه چیز گفته بودند، جز انتخابات!
دوباره درباره اهمیت کار فرهنگی و جبههسازی گفتند:
«به هر حال آنچه شماها به آن همّت گماشتهاید و دارید دنبال میکنید کارهای بسیار مهمّی است»
و مهمتر را #ادامه_کار عنوان کردند و برای این مهم راهکار ارائه دادند:
«نفَستان را #نفس_عمیق قرار بدهید؛ نگذارید نفَستان بین راه قطع بشود؛ اگر بخواهید نفَس، نفَس عمیقی باشد، الزاماتی دارد، هم #الزامات_روحی_و_معنوی دارد،
هم #الزامات_مدیریّتی_و_تدبیری دارد.»
▪️▪️▪️
صحبتها به پایان خودش نزدیک میشد و خبری از آنچه منتظرش بودیم، نبود ...
نگاهی به برگهها انداختند و برخی تذکرات لازم را هم حواله دادند به بعد ...
داشتیم حسابی ناامید میشدیم که ناگاه ورق برگشت:
«یک چیز #مهم که الآن به این مناسبت، بهخصوص در این برهه زمانی لازم است عرض کنم، از #گسترش_نفوذ_و_کلمه در سطح کشور در #مسائل_زودبازده، سعی کنید استفاده نشود،
مثل #انتخابات و ...
#حیف است که #کار_وسیع_فرهنگی را که انسان میخواهد انجام دهد، این را وسیلهای قرار بدهد که در انتخابات. یکی جلو بیاید و یکی عقب برود.
به نظر من #حیف است این تشکیلات را تا جایی که ممکن است صَرف این جور #کارهای_زودبازده کنید.
البته من انتخابات را به عنوان مثال گفتم،
چون حالا در پیش است ...»
توقع هر حرفی را داشتیم، جز این کلام!
انگار سطل آب یخی را خالی کرده بودند روی فرق سرمان!
شرایط بسیار شبیه این روزها بود ...
▪️▪️▪️
نگاه آقا بلندتر و عمیقتر از این حرفها بود، هرچند ما قدرشناس نیستیم، اما آقا ما را برای کارهای بزرگتری میخواست:
«این کارها را باید برای #تقویت_بنیه به کار برد. ما باید یک #بنیه_فرهنگی قویای، هم در خودمان و در مجموعه نظام به وجود بیاوریم، هم در تکتک مردم به وجود بیاوریم. هدف والای ما ایجاد یک #تمدّن_اسلامی به معنای حقیقی کلمه است که در آن
هم #دنیا هست،
هم #آخرت هست؛
هم عزّت در ملأ اعلیٰ هست،
هم عزّت در روی زمین هست.»
▪️▪️▪️
حد وسط کلام آقا هرکسی بود که دارای «#گسترش_نفوذ_و_کلمه در سطح کشور»
باشد، این گسترش نفوذ هرچه بیشتر، خطاب قویتر و بار سنگینتر ...
چشمدرچشم آقا، نشسته بودیم و از دولب خودش این کلمات را شنیده بودیم، حجت تمام بود!
#حمید_کثیری 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4