eitaa logo
هیئت یازهرا(س)-بروجرد
208 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
5.3هزار ویدیو
218 فایل
•|بِسْمِ رَبِّ الفاطِمَةُ| آدرس: اندیشه-بلوار ارتش - شقایق 11 پلاک 12 جلسه هفتگی دوشنبه شب هاساعت20 ارتباط 👇 @sobhani57 @sobhani58
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃دلم حسابی تنگ بود. حال خسته ام را با خودم بردم تا شفا گیرد. . 🍃پس از خواهر شاه خراسان و دو رکعت نماز، دل آشفته ام پرکشید سوی . سوار تاکسی شدم و آدرس را به راننده دادم . . 🍃آرام آرام سوی گلزار قدم برداشتم .بطری های کنار درب ورودی، نشان از قرار همیشگی خسته دلانی بود که برای خلوت به این گلزار می آیند. . 🍃فضای مسقف پیچیده در چپ و راست که متشکل از مزار شهداست و نورهای سبز و سرخ، که حاصل تابش نور خورشید به سقف های رنگ شده شیروانی بود حال خاصی را به انسان هدیه می داد. . 🍃ناگهان دستور داد و پایم به سمت راست قدم برداشت.تعدادی دور تا دور مزار نشسته بودند.در ظاهر فضا پر از سکوت بود اما، این سکوت شاهد حرف های دلشان با زین الدین بود. . 🍃شهید فرمانده لشکر علی بن ابی طالب و برادرش ، فرمانده اطلاعات و عملیات تیپ ۲ لشکر علی بن ابی طالب، در کنار هم آرام گرفته بودند. . 🍃 مهدی، فرمانده ای که همیشه خودش اولین نفر بود برای . می گفت: «اگر فرمانده نیم خیز راه بره،نیروها سینه خیز راه میرن .اگه بمونه تو که بقیه میرن خونه هاشون» . 🍃آرزوی داشت. عکس دخترش در جیب لباسش بود اما از ترس قرار شد بعد از عملیات آن را ببیند. . 🍃به رسم حضرت نمازهای اول وقتش حتی در جاده های جنگ هم ترک نشد . به نیت پیروزی در عملیات ها ،نماز شب هایش ، حال خوشش و هایش در باخدا ، هنوز هم از خاطرات زیبای به جا مانده در ذهن و رزمنده هاست.خوش به حالش که خدا را شناخت و چه زیبا او را خرید . . 🍃لبانم معطر به خواندن ای ، چشمانم خیس از حسرت و صدای که مرا به خود آورد... و خدایی که در این است... . 🕊به مناسبت سالروز تـولد . ✍️نویسنده: . 📅تاریخ تولد: ۱۸مهر ۱۳۳۸ . 📅تاریخ شهادت: ۲۷ آبان ۱۳۶۳.سردشت . 📅تاریخ انتشار: ۱۸ مهر ۱۳۹۹ . 🥀محل دفن: گلزار شهدا امامزاده علی بن جعفرقم @hamidsobhani
ا ﷽ ا ☘پنج گریه‌کننده تاریخ ▪️شیخ صدوق رحمه‌اللَّه در كتاب الخصال، با سندش از امام صادق علیه‌السّلام روایت كرده: افرادى كه بسیار گريه می‌كردند پنج نفر بودند: ، ، ، دختر محمّد صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله و على بن‌الحسين() عليهم‌السّلام ⬅️ اما آدم(علیه‌السلام)، بر(فراق) بهشت آن‌قدر گریه کرد که در دو گونه‌اش اثر گریه‌ای همچون نهر پدید آمد ⬅️ اما يعقوب، بر یوسف (علیهما‌السلام) آن‌قدر گریست تا بینایی خود را از دست داد و به او گفتند:"به خدا سوگند که تو آن‌قدر یاد یوسف می‌کنى تا درمانده شوى، یا بمیرى!". ⬅️ اما يوسف(علیه‌السلام) نیز برای یعقوب(عليه‌السلام) آن‌قدر گریست که اهل زندان اذيت شدند و به او گفتند: یا روز گریه کن و شب آرام باش یا شب گریه کن و روز آرام باش و او نیز یکی از دو پیشنهاد آنان را پذیرفت ⬅️ اما فاطمه(سلام‌الله‌عليها)، بر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله چنان گریه کرد که مردم مدینه اذیت شدند و به او گفتند گریه‏ زیاد تو، ما را آزار می‌دهد؛ لذا آن‌‌حضرت بر سر قبر شهیدان می‌رفت و هراندازه كه مى‌خواست گريه مى‌كرد ⬅️ اما على بن الحسين عليه‌السّلام بیست سال یا چهل سال بر حسین علیه‌السلام گریه کرد و پيش روى او طعامى گذاشته نمى‌شد مگر اينكه اشک می‌ریخت تا جايى كه يكى از خدمتكارانش به او گفت: يابن رسول اللّٰه فدايت شوم! همانا من مى‌ترسم كه بمیرى. امام در جواب او فرمود: إِنَّمٰا أَشْكُوا بَثِّي وَ حُزْنِي إِلَى اَللّٰهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اَللّٰهِ مٰا لاٰ تَعْلَمُونَ إِنِّي مَا أَذْكُرُ مَصْرَعَ بَنِي فَاطِمَةَ إِلاَّ خَنَقَتْنِي لِذَلِكَ عَبْرَةٌ . "من از اندوه سخت و غم خويش به سوى خداوند شكايت مى‌برم و از جانب خداوند چيزى را مى‌دانم كه شما نمى‌دانيد. من هيچ وقت قتلگاه فرزندان فاطمه(علیها‌السلام) را به ياد نمى‌آورم مگر اينكه بخاطر آن، گريه گلوگيرم مى‌كند. 📚الخصال ج ۱، ص ۲۷۲ حضرت سلام الله علیها حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• https://eitaa.com/h_yazahra_brj
🩸 گریه و عزای علیه‌السلام حدّ و مرز ندارد، میزان عمل است 🩸 🥀 منهال گوید: از کوچه عبور می‌کردم، دیدم آب از ناودان خانه‌ای سرازیر است. اجتناب کردم؛ شخصی بانگ بر من زد که: 🥀 وای بر تو! از این اجتناب می‌کنی، مگر نمی‌دانی این چشم امام زین‌العابدین صلوات الله علیه است!؟ 🥀 گفتم: چگونه می‌شود شخصی چنین کند که چشم او از ناودان بریزد؟! 🥀 دقّ الباب کردم. غلامی آمد، اذن دخول خواستم و رفتم بالای بام خانه حضرت‌... 🥀 دیدم علیه‌السلام می‌خواهد تجدید وضو کند؛ را به کف دست می‌گیرد و می‌کند و به آب می‌گوید: 🥀 ای آب! تو بودی و پدرم را با لب تشنه کردند؟! 🥀 عرض کردم: مگر اشک چشم شما چه قدر است؟! 🥀 إمام علیه‌السلام فرمود: ای منهال! آنچه را که من دیدم تو که ندیده‌ای؛ چون بر این مصیبت باید تا محشر گریست! 🥀 روز بیهوش شدم، چون به هوش آمدم دیدم عمه‌ام زینب کبری سلام‌الله علیها آمده و می‌گوید: 🥀 ای‌نور دیده من! برخیز که عالم دگرگون شده است. زیر بغلم را گرفت و پرده خیمه را بالا زدم، دیدم سر پدرم را روی کرده‌اند..! 📕 جامع المجالس (خطی)، صفحه ۲۶۳ https://eitaa.com/joinchat/687145811C67da9df322