eitaa logo
هاد
4.6هزار دنبال‌کننده
283 عکس
124 ویدیو
22 فایل
(وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ) هم جهت با قاعده های عالم زندگی کنیم
مشاهده در ایتا
دانلود
دعوت(۳) با یه سری از دوستان چند روز هست که می ریم توی شهر و با مردم گفتگو می کنیم... دوستان این خییلی کار لازمیه... الان ما رفتیم و تجربه کردیم که بسیااار هم اثر داره...مردم الان حالت دلسردی دارن...یه کم که باهاشون وارد گفتگو میشی همین که باهات از درد و دل هاشون میگن و همین که می بینن درکشون میکنی و میشنون تو هم مثل اونها دنبال دارویی یا مستاجری یا... بهمون اعتماد میکنن..حرف هاشون رو میشنویم و باهاشون وارد همفکری و هم صحبتی میشیم و براشون استدلال میاریم... ما مخاطبمون عموما خانمها هستن و با بچه هامون میریم که نشون بدیم کارمون یه کار ارگانی و سازمانی نیست...نشون بدیم که "مادر"یم و داریم میگیم بیاید شرکت کنید در انتخابات هم همدلی و گوش دادن هست تو کارمون... هم بشارت که امید میدیم بهشون که با انتخاب درست میشه اوضاع رو تغییر داد و هم انذار که پشت نظام رو نباید خالی کرد و... نقطه ی اوج حرفامون که وقتی بهش می رسیم اون رو همممه قبول میکنن حاج قاسمه...و اینکه اون تفکر که امنیت رو تامین کرده معیشت رو هم میتونه رشد بده و...حالا دیگه وارد جزییات نشم... خواستم بگم ما با دوستامون به این نتیجه رسیدیم که نشستن تو خونه و با همفکرهامون تو فضای مجازی بحث و تحلیل مبادله کردن الان کار درستی نییست الان باید بریم سراغ مردم...بریم سراغ ملت امام خمینی ...ملت امام حسین...بریم سراغ ملت آقا...و اونها رو دونه دونه هرچقققدر که میتونیم از دل این دامی که براشون پهن شده بیرون بکشیم... هیچ کس هم نباید بگه من نمی تونم...ما میریم قدم میذاریم اثر رو خدا میده...می دونید بنی اسرائیل اول پاشون رو گذاشتن تو دریا...بعد دریا شکافته شد...؟ پاشید قدم بگذارید تو خیابون و این مردم رو هرقدر میتونید روشن کنید ...ان شاالله خدا ببینه ما داریم وسط میدون دست و پا میزنیم، خودش اثر بده به دل های مردم ولی اگر مومنین نیان وسط نمیشه... ✍فاطمه کیمیایی http://eitaa.com/haad1442
دعوت(۴) میخوام یکی از موردهایی که امروز صحبت کردیم باهاشون رو براتون تعریف کنم من و دوستم باهم قرار گذاشتیم قبل از شروع هر گفتگویی ۱۴ صلوات هدیه می کنیم به شهید حاج حسین همدانی که خودشون هرچی برای مخاطب و خود ما لازم هست به زبونمون جاری کنن و کمک کنن... هیچی دیگه این سری دیدیم دوتا خانوم روی نیمکت نشستن از دور گفتیم بریم سراغشون صلوات ها رو شروع کردیم... جلوتر که رسیدیم چهره شون واضح تر شد...کم حجاب بودن و اونها هم از اون دور شروع کردن چپ چپ نگاه کردن به ما...دعوا از چشماشون می بارید... جوریکه دوستم بشنوه گفتم یا خودِ حاج حسین همدانی! اونم همین رو گفت و ریز خندیدیم... رفتیم جلو سلام کردیم...پشت چشمی نازک کردند،جواب کوتاهی دادن و روشون رو برگردوندن...انگار که سالهاست با ما قهر بوده باشن...صحبت رو شروع کردیم اصلا راه نمیدادن ( بعدا فهمیدیم خواهر هستن) اونکه بزرگتر بود گفت من اصلا نمیدونم چی میگید و ۴۲ ساله داریم رنج می کشیم...اون یکی با عصبانیت گفت من اصلا کاری به سیاست ندارم...شما مشکلی دارید؟ (تو دلم به خودم دلداری دادم و گفتم اشکال نداره از اول هم میدونستی بعضی وقتا جواب نمیده اینم از همون موارده، محترمانه تهش خداحافظی می کنیم و میریم) دوستم تا حرف میزد خواهر بزرگتر بهش میگفت منم اگه مثل شما پول بهم بدن میام تبلیغشون میکنم... می گفت راست بگید شما از کدوم ارگان و سازمان اومدین ؟ کدوم کاندیدا بهتون پول داده ؟ هرچی می گفتیم که ما یه سری دوستیم که خانه داریم و به جایی وصل نیستیم می گفت امکان نداره... راه نمیدادن دلخور بودن حسابی... من رفتم روبروی خواهر کوچیکه که هم سن و سال خودم بود و دوستم ایستاد روبروی خواهر بزرگه... او حرف میزد و من اوایل مدام می گفتم میدونم...میفهمم...ما هم همینیم... تو صحبتاش فهمیدم این خانوم بیماری خاص داره و داروش کمیابه...چند دقیقه ای انتخابات رو رها کردم...از روند درمانش پرسیدم...زنگ زدم به همسرم شماره ی یه دکتری که میشناختیم رو گرفتم...بهش دادم...گفت می بینی زندگیمو...چرا رای بدم؟ کی به فکر ماست؟ تو این فاصله دوستم با خواهر بزرگه صحبت میکرد...و او هم مدام بهش می گفت راستشو بگو شما مال کدوم سازمانید...😅 اما خبر نداشت که این دوستم از اوناست که تا کسی رو به نتیجه نرسونه ول نمیکنه😁 از اثر دولت در زندگی گفتیم...از قدرت رییس جمهور...چرا باید رای بدیم...خودشون انتخاب نمیکنن...حق رایی که ما داریم و خیلیا ازش محرومند...از حاج قاسم و تفکر زنده اش...از ظرفیت های عظیم این کشور...از اینکه شیوه ی انتخابمون غلط بوده...از اینکه چطور باید انتخاب درست داشته باشیم... دردسرتون ندم... صحبتمون ادامه داشت...یکساعت حدودا... آخرش گره های چهره شون باز شده بود...می خندیدن... دلمون نمیومد از هم جدا بشیم...اونها هم... تا میومدیم خداحافظی کنیم یه حرف تازه میزدن...ما هم پایه.... آخرش گفتن حتما رای میدیم...و با بقیه هم حرف می زنیم...و گفتن ببخشید که اول صحبت بداخلاقی کردیم و غر زدیم و.... ✍فاطمه کیمیایی http://eitaa.com/haad1442
اون چیه که دشمن هنوز ازش ناامید نشده علیه ملت ایران؟؟؟ همه ما تاریخ ایران رو، از قبل از پهلوی تا انقلاب اسلامی، شنیدیم. یکی از کارهای مهمی که قدرتهای استعمارگر و سلطه گر در برخورد با ملتها می کنن تا بتونن به راحتی به اونها حکومت کنن، ایجاد حس حقارت در اون ملتها و تزریق احساس ناتوانی به اونهاست. دقیقا کاری که در ایران انجام گرفت و در پی اون رضاخان پهلوی روی کار اومد بدون اینکه ملت اظهارنظر یا ایستادگی کنن. این بلایی بود که سر خیلی از مردم جهان آوردن. دلیل قبول دیکتاتوری ۵۰ ساله توسط ملت ایران، همین احساس حقارت بود. اما در انقلاب اسلانی دقیقا برعکسش اتفاق افتاد. جوونهای کشور احساس کردن که می تونن یک کار نشدنی رو (به قضاوت همه) انجام بدن؛ یعنی تکون دادن حکومت پهلوی و ریشه کن کردن اون؛ حکومتی که هم از خارج با تمام توان حمایت می شد و هم از داخل به شدت سخت گیر بود. و این شد که الان احساس عمومی ملت (نه احساس چند نفر در دستگاه حکومت)، احساس عزت ، قدرت و ایستادگی در مقابل زورگویی با صراحت هست؛ هرچند که اقلیتی منزوی بخوان منفی بافی کنن! اثر گذاشتن در روحیات مردم، سیاست تلاش برای تحقیر ملت و از بین بردن احساس عزت، قدرت و اطمینان به نفس ملی، خطریه که هنوز هم ما رو تهدید میکنه! البته که به فضل خدا ما هم خوب باهاش مقابله کردیم تا حالا؛ مثل عملکردمون تو حادثه کرونا، پرتاب ماهواره، کارهای علمی در رابطه با ویروس کرونا، نهضت کمک مومنانه و ... . جوون آگاه ایرانی! خودمون رو باور کنیم تا با فریب همیشگی استکبار یعنی تحقیر ملتها که هنوز دشمن ازش ناامید نشده، مسموم نشیم. ✍حمیده ذوالفقار http://eitaa.com/haad1442
دعوت(۵) روی نیمکت پارک با دوستش نشسته بود و چای می نوشید و بازی کودکانشان را تماشا می کرد. پوشش و موهای بیرون زده اش باعث شده بود پیش خودمان کمی احتمال بدهیم که ممکن است نخواهد در انتخابات شرکت کند. من و دوستم جلو رفتیم و سلام و عصر بخیر گفتیم و گفتگو درباره ی انتخابات را با روش خاص خودمان شروع کردیم. تا موضوع را فهمید، گفت: "من خودم همیشه رای داده ام و همیشه هم رای خواهم داد، اما همسرم این بار نمی خواست رای بدهد، تا اینکه یک جایی خواندم حاج قاسم گفته جمهوری اسلامی حرم است و ... به همسرم گفتم اگر می خواهی من در زندگی ات بمانم باید رای بدهی؛ همسرم این بار هم رای می دهد." شما را نمی دانم، من اما با شنیدن این جمله، بی وقفه، بی درنگ، تصویر شیر زنان نوغانی که مهریه هاشان را به شوهرانشان بخشیده بودند و نگذاشته بودند امامشان غریبانه به خاک سپرده شود و صحنه ی قلیان شکستن زنان ناصرالدین شاه در پی حکم تحریم تنباکوی میرزای شیرازی پیش چشمم جان گرفت. آن زن می گفت: اگر می خواهی من در زندگی ات بمانم باید رای بدهی؛ و من می شنیدم : آنکس که مرا به تو حلال کرده قلیان را بر من حرام کرده است ... این صدا شبیه همان صدا بود که در طول تاریخ، بارها از حنجره ی زنان مسلمان سرزمینم شنیده شده بود. با این تفاوت که این زن، زن مسلمان ایرانی عصر خمینی بود و بی تفاوتی نسبت به رشد و هدایت دیگران در قاموسش جایی نداشت. راستش این روزها که از وسایل ارتباط جمعی صدای رای نمی دهم، رای نمی دهی، رای نمی دهند بلند است و چرتکه های محاسبه ی مشارکت عمومی حسابی سرشان شلوغ، من به همراه جمعی از دوستانم، گوش هایمان را می گیریم و از فضای مجازی بیرون می زنیم و دست در دست کودکانمان راهی پارک های شهر می شویم و خودمان ارتباط جمعی برقرار می کنیم با مردمی که در وسایل ارتباط جمعی جور دیگری معرفی می شوند!! رفقا از ما به شما نصیحت؛ شما هم گوش هایتان را بگیرید و از گوشی هایتان بیرون بیایید و بزنید به دریای دل مردمتان. محروم نکنید خودتان را از لذت پیوند خوردن و یکی شدن با مردم. مردم از آنچه در آینه می بینید به شما نزدیکترند... ✍ثمره حسینی http://eitaa.com/haad1442
الان چی مُده؟؟ الان دیگه کمونیسم و لیبرال دموکراسی و ... از مُد افتاده؛ امروز فقط جمهوری اسلامی مُده! باور نداری؟؟ همه مردم جهان دارن تو رسانه ها این وضع تماشایی رو میبینن: در آمریکا رئیس جمهوری که خودش انتخابات رو برگزار کرده ادعای تقلب تو انتخابات رو می کنه؛  فاصله طبقاتی در اون کشور بیداد می کنه؛ رفتار دولت مردای آمریکایی با مردمشون تاسف باره؛ تبعیض نژادی و قساوت ماموران آمریکایی هولناکه و ...  . دولتهای دیگه غربی هم هر کدوم به وسع خودشون نمونه ای از این اوضاع فاجعه بار هستن. همه اینها نشون دهنده عمق بحران اخلاقی و اجتماعی و بطلان فلسفه سیاسی و اقتصادی حاکم بر اونها است. جالبتر اینه که خود آمریکایی ها چندین کتاب درباره این انحطاطهای جامعه خودشون نوشتن. پس همون طور که کمونیسم از هم پاشید، لیبرال دموکراسی هم در شرف فروپاشیه! اما جمهوری اسلامی، هر چند هنوز به نقطه ایده آل خودش نرسیده و حرکتش به سمت اون حرکت شایسته ای نبوده، برای تبدیل جهان به جایی که تبعیص و اشرافی گری نباشه، از فساد و آلودگی دور باشه، اخلاق و فرهنگ صحیح بین همه مردم رواج داشته باشه  و ... ، برنامه و الگوی مستقلی داره. و اگر بخوایم منصفانه نگاه کنیم میبینیم که ما مردم ایران در این راه پیشرفتیم، خیلی از موانع رو برداشتیم و با اعتماد به وعده های قرآنی، مقاوم ایستادیم .... . ما رئیس جمهوری رو انتخاب میکنیم که الگوی اسلام رو برای حکومت به رخ جهان بکشه !! از طرف پرده بردارانِ چهره ی کریهِ لیبرال دموکراسی ... ✍حمیده ذوالفقار http://eitaa.com/haad1442
نقش من؟! امروز صبح در کتاب باارزش "برادر قاسم"، از قول سردار دلها، جریان گردان غواصان ثارالله به فرماندهی شهید حاج احمد امینی در عملیات والفجر ۸ را می خواندم، ماجرای خط شکنی در رودخانه وحشی و خروشان اروند... مردان برومند و پاک سیرت و صورتی که شبها هر کدام کنار نخلی مانند یتیمان مسلم بر آستان الهی زانو زده و مناجات می کردند و در روز شیران بیشه کارزار بودند. بارها و بارها برای تسلط بر اروند تمرین کردند و تمام بدنشان تاول زده بود و چشمانشان زخمی ولی روحشان تنومندتر شده بود. هر کدامشان مانند یک فرمانده بر اروند سخت،مسلط بودند. در جلسه توجیهی عملیات یکی از فرماندهان از حاج احمد پرسید اگر دشمن شما را ببیند چه می کنید؟ پاسخ این بود که "و جعلنا" می خوانیم و به مادران زهرا (س) متوسل می شویم. هر کس تقوای الهی پیشه کند، خدا بهترین راه ها را به او نشان می دهد. (عملیات والفجر ۸ تدبیر نظامی ویژه ای بود که متخصصان نظامی دنیا هنوز آن را با تعجب تحلیل می کنند) او هیچ هراسی ندارد چرا که "ان الله معنا" و باور دارد "ومارمیت اذرمیت و لکن الله رمی" نائب امام زمان فرمود: "من قبلاً... گفتم کسانی که سخن نافذی دارند، مردم را به حضور در انتخابات تشویق کنند، حالا می‌خواهم علاوه بر آن عرض بکنم، تک‌تک آحاد مردم خودشان را موظّف بدانند که علاوه بر شرکت در انتخابات دیگران را هم به شرکت در انتخابات دعوت کنند" جهاد امروز ما همین دعوت است و شرط نافذ بودن سخن هم برداشته شده. در میدان جهاد حاضر شویم و اثرش را به خدا بسپاریم ✍مرضیه آسیابان http://eitaa.com/haad1442
خانه تکانی با طعم انتخابات! . تصور کنید، یک خانم خانه دار هستید که با زحمت فراوان و خونِ دل خوردن بعد مدتها خانه دار شدید و البته این خانه شرایط ایده آل شما را ندارد اما تا حد زیادی دوستش دارید، خب حالا از صبح که بیدار شدی کل خونه را گرد گیری کردید، هرچی اشغال و اضافات بوده بیرون ریختی، به قول ما خانم ها الان خونه برق میزنه، میخوای چای عصرگاهی رو بریزی و برنامه دلخواه و مورد علاقه ات رو ببینی که یهو، خونه بغلی که فرسوده هم بود را تخریب می کنند برای ساختن، که کلا خونه نازنینت میشه خاک و غبار. توی این وضعیت چکار می کنید؟! آیا اعتراض می کنی و به نشانه اعتراض خونه رو ترک می کنی و میگی دیگه به من ربطی نداره که خونه توی چه وضعیتی باشه یا اعتراض می کنی اما تلاش می کنی که دوباره غبار رو بگیری و خونه دوباره تمیز بشه؟! . توی حالت اول وقتی خونه رو ترک کنی چند تا اتفاق ممکنه بیافته، یکی اینکه پشیمون بشی و دوباره با سر زیر برگردی و خوب وقتت رو تلف کردی و پیش دیگر اعضای خانواده شأن خودتو از دست دادی و شاید هم اعضا توی تصمیم گیری هاشون تو رو دخالت ندن یا اصلا بر نگردی و مجبور بشن برای خونه، دنبال خانم جدید بگردن حالا اینا مثاله و در مثل مناقشه نیست اما انتخابات برای ما همینه درست غبار گرفته، درسته که ممکنه خونه ایده آل مون نباشه، درسته که از وضعیت موجود پیش اومده عصبانی هستیم و گله مند اما دلیل نمیشه که خونه رو ترک کنیم! درسته؟! ✍هدی هدایتی http://eitaa.com/haad1442
فقط و فقط، مقایسه کنید .... در جهان انقلاب های زیادی اتقاق نیفتاده!  اما تا به حال دقت کرده اید که تفاوت آنها با هم چه بوده؟ بیایید سه انقلاب بزرگ معاصر را با هم مقایسه کنیم: 🔻انقلاب کبیر فرانسه: قبل از انقلاب، در فرانسه قوای نظامی به دلیل ربع قرن جنگ با کشورهای همسایه، حسابی فرسوده شده بودند.  اوضاع اقتصادی اصلا روبه راه نبود و خزانه هم خالی بود. رهبران انقلاب، رهبری مقطعی داشتند و مدام از شخصی به شخص دیگر تغییر می کردند؛ انتقال قدرت از هر یک به دیگری، خونین بود و قانون اساسی چندین بار نوشته شد و در نهایت به یک حکومت استبدادی انجامید. به علاوه این انقلاب محدود به پاریس و روستاهای حومه آن بود و چون حکومت ضعیف بود، همان شورش های پایتخت کار را تمام کرد. برای انقلاب کبیر فرانسه برگزاری جشن سالگرد تا سالها ممکن نبود چون نظام حاکم بر آن و قانون اساسی اش مدام تغییر می کرد و هنوز درک مشترکی از حکومت شکل نگرفته بود. و اما بعد از چهل سال، انقلاب فرانسه به اکثر اهداف خود دست نیافت. یکی از مهمترین اهداف آن، آزادی و پایان استبداد بود اما هفت سال بعد از انقلاب دچار استبداد ناپلئونی شد. 🔻انقلاب اکتبر روسیه: قبل از انقلاب سربازانِ برگشته از جنگ با ژاپن و جنگ جهانی اول، مخالف حکومت بودند. تولیدات کاهش پیدا کرده بود و مدیریت اقتصاد کشور دچار بحران شده بود. این انقلاب رهبر مشخصی نداشت و بعد از پیروزی، تازه رهبران وارد صحنه شدند. انتقال قدرت در این انقلاب از رهبری به رهبر دیگر، با توطئه و قتل همراه بود. محدوده این انقلاب، سن پترزبورگ، مسکو و چند شهر صنعتی بود. جشن سالگرد انقلاب در روسیه، جشن مردمی و راهپیمایی نبود و فقط از برخی دستاوردها رونمایی می شد. و در نهایت چهل سال بعد از این انقلاب، جنگ سرد اتفاق افتاد و کمی بعد، اتحاد شوروی فروپاشید. 🔻انقلاب اسلامی ایران: پیش از انقلاب، نه ارتش فرسوده و خسته بود و نه خزانه کشور خالی یا اقتصاد، بحران زده؛ اما فاصله طبقاتی بیداد می کرد. رهبر این انقلاب،  شخص امام خمینی و به هیچ حزبی وابسته نبود. بعد از ایشان هم به طور قانونی و بدون چالش، رهبری به شخص آیت الله خامنه ای منتقل شد و در جلسه انتخاب رهبر، خود ایشان از مخالفین انتخاب خود بود. گستره این انقلاب سرتاسر ایران، از شهرها گرفته تا روستاها و تمام اقشار را در برگرفت. به این صورت که مردم برای کشته هایشان چهلم گرفتند و اقشار مختلف، چرخهای صنعتی و اداری کشور را از کار انداختند. جشن سالگرد این انقلاب با راهپیمایی مردم و جشنهای مردمی همراه است و این روز، روز خدا نامیده شد. و در نهایت ،این انقلاب  پس از چهل سال روی آرمانها و ارزشهای خود ایستاده است و همواره به طرف اهدافش پیش رفته. 👌حالا می فهمم چرا تا به حال برای هیچ نظامی، به اندازه جمهوری اسلامی ایران، پیش بینی زوال نشده است!  نظانی که جهان دو قطبی شرق و غرب آن روز را به جهان سه قطبی تبدیل کرد! بس که از قدرت آن می ترسند!💪 ✍حمیده ذوالفقار http://eitaa.com/haad1442
بیا ما منتظریم حرفی دارم با اونایی که همچنان نمی خوان رای بدن! ای کسایی که فکر می کنید با رای ندادنتون می تونید حرف بزنید! ای کسایی که فکر می کنید با رای ندادنتون می تونید اعتراضتون به وضع موجود رو برسونید! این روزها با بچه هامون اومدیم توی خیابون ها و پارک های شهر و با شماها حرف زدیم. با بچه هامون اومدیم که اگر رای ندادین و آینده این بچه ها خراب شد، اگر رای ندادین و امنیت این بچه ها ذره ای کم شد، چهره های معصوم این بچه ها رو بخاطر بیارین. اگر حاج قاسم دیگه ای رو شهید کردن، دیگه ناراحتیتون معنی نداره. حاج قاسم رو وقتی زدن که فکر کردن ما پشت نظام مون نیستیم. فخری زاده رو وقتی زدن که فکر کردن ما بی خیال کشور شدیم. رای ندادن ما یعنی رای دادن به اسرائیل، به سعودی، به منافقینی که دهه ۶۰ تو همین خیابونا ۱۷ هزار نفر از این مردم رو کشتن. البته الان دیگه جرات اون جنایات رو ندارن اما هنوز دستشون به حاج قاسم هامون می رسه، به فخری زاده ها می رسه، دستشون به مرزبانان ما می رسه. رسانه هایی که تو ماهواره بهتون می گن رای ندین، مرحله بعد از رای ندادن رو بهتون نمی گن، اما من بهتون می گم. اگر انتخابات شرکت نکردیم و اونا توهم بزنن که کشورمون رو بدون یار و یاور گیر آوردن، اولین چیزی که از دست می دیم، آدمای بدرد بخورمون هستن. حاج قاسم گفت جمهوری اسلامی حرم است. اگر این حرم ماند، بقیه حرم ها می ماند و اگر این حرم نماند، بقیه حرم ها هم نخواهد ماند. وقتی حاج قاسم گفت بقیه حرم ها نمی مانند یعنی هیچ نشانی از خوبی نمی ماند... ✍صالحه مددی http://eitaa.com/haad1442
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 . مگر نه اینکه همه انسان ها در خسران و ضررند، جز یه عده از افراد! آن هایی که دلشان مأمن امن شده است و مؤمند و عمل صالح که از تعهد و تکلیف به همان ایمان است، انجام می دهند. که برای این صالحان بهشتی است چنین و چنان، خلیفه خداوندند در زمین، زمین ارث شان می شود، همان هایی که روزی پنج بار مسلمین به آنها درود و سلام می فرستند که الگوی صالحان، مسلم بن عقیل، عباس بن علی(ع)، امام خمینی(ره) بودند و هستند، این را از زیارت نامه شان می تواند فهمید، سلام علی عبدصالح المطیع لله... از همان سال های اول سن تکلیفم، آرزویم این بود که من هم در این گروه باشم. اما از کجا باید می دانستم که عملی که انجام می دهم صالح است، خلأیی را پر می کند، سبب فخر و عزت اسلام است که بتوان بر آن درود و سلام فرستاد. از کجا باید مطمئن شد که قبول است و جای حرف نیست. . کار ساده ای نیست، اما شدنی است. وقتی که ولی جامعه می گوید که حضور و مشارکت در پای صندوق های رأی، عمل صالح است، پس حتما هست. کار سختی نبود، شدنی بود. ملت امام حسین (ع) باشیم و باشیم و جزو صالحان، فقط با مشارکت و رأی دادن. امروز روز عاشورای ملت و امت ایران است، دو روز قبل ولی جامعه آمد، بهشت را از میان انگشتانش نشانمان داد، گفت که هر که می خواهد از صالحان شود، روز و روزی اش هست. عباس ها رفتند و زهیر ها هزار بار فدای حق شدند و دوباره سر برآوردند و دوباره شهید شدند، ها شیرینی بیشتر از عسلش را چشیدند و حالا این ماییم و صحنه پیکار... فرق می کند می خواهی حسینی باشی یا یزیدی. فرق می کند می خواهی ارث انبیاء را وارث شوی یا نه فرق می کند ... ✍هدی هدایتی http://eitaa.com/haad1442
امروز برای اونهایی که رای نمیدن رئیس جمهور انتخاب کردیم ان شاءالله که از سلیقه مون خوششون بیاد😎
برگ ها و ریشه ها دوازده سال محصل بودم و ۶ سال تحصیلات دانشگاهی دارم اما از شهید بهشتی و نظریاتش چیزی نمی دانم. او یکی از ۴ نفر اصلی در نظریه پردازی و نهادسازی و مجری برای انقلاب اسلامی است و من فارغ التحصیل مقطع کارشناسی ارشد فلسفه تعلیم و تربیت، از یکی از بهترین دانشگاه های تهران هستم اما در تمام این سالها حتی با یک نظریه او و یا با نهادسازی و اجرای او بطور رسمی آشنا نشدم. او ریشه من است ولی من از او هیچ نمی دانم. اخیرا هم مطالب کوتاهی از سخنرانی های او دست بدست می شود تا به مخاطب القاء کند، او خطی غیر از خط نظام و انقلاب داشته. در حالی که "ایشان از بن دندان معتقد به مبانی انقلاب بود" (آیت الله خامنه ای ۱۴۰۰/۴/۷) به همین راحتی فضای خالی ذهن پر می شود از تحریف. جنگ روایت ها را با روایت نکردن او واگذار می کنیم مثل کشتی گیری که از کشتی با حریف انصراف بدهد. تربیت رسمی ما یک صدم آنچه که روی نظریات سقراط و افلاطون و هابز و لاک و کانت و روسو تاکید دارد، روی نظریات امام خمینی و شهید بهشتی و ... مکث نمی کند. وقتی برای عنوان پایان نامه ام به استاد راهنما گفتم می خواهم اندیشه های فلان نوسوسیالیست غربی را با اندیشه های امام نقد کنم، گفت اگر اصرار داری بهتر است بطور کلی از منظر اندیشمندان مسلمان او رانقد کنی چون امام خمینی شخصیت علمی به حساب نمی آید! ان شاء الله از فرصت دولت آقای رئیسی استفاده کنیم و بخشی از محتواهای آموزشی رسمی را به اندیشه های امام خمینی و امثال شهید بهشتی اختصاص بدهیم تا مقداری "حق این بزرگوار شناخته بشود و گزارده بشود".(رهبر انقلاب۱۴۰۰/۴/۷) ✍صالحه مددی http://eitaa.com/haad1442
زیر علمت امن ترین جای جهان است ✍️وقتی ابرهه تصمیم گرفت کعبه را با خاک یکسان کند عبدالمطلب گفت این خانه صاحبی دارد و من صاحب شتران خود هستم. کل آن سپاه قدرتمند با ابابیل نابود شد. اما همین کعبه بعدها بارها به دست سلاطین بعد از رسول الله با منجنیق به آتش کشیده شد و ویران شد. خدای متعال ولی خود و خلیفه الله را در غار ثور حفظ کرد بارها پیامبر را با امدادهای غیبی خود محافظت کرد مثل قضیه ترور رسول الله در بازگشت از غزوه تبوک که خدای متعال پیامبر را از قصد آنان با خبر کرد یا ماجرای ترور پیامبر توسط یهودیان بنی نضیر که با امداد غیبی از این توطئه با خبر شد. اما همین خداوند کریم و رحیم و حکیم امیرالمومنین را زیر تیغ ابن ملجم و ابی عبدالله را زیر تیغ شمر و سنان با امداد غیبی اش حفظ نکرد که زنده بمانند. یک جا جان امام را برای جامعه حفظ میکند یک جا نه. ماجرا از چه قرار است؟ ✍️امدادهای غیبی قواعد زیادی دارد اما مهمترین قاعده این است که امداد غیبی زمانی میاید که فرد یا جامعه همه تلاش خود را تا نهایت انجام داده باشند. وقتی فرد و جامعه همه داشته های خود را تا نهایت بروز و ظهور داده باشند امداد و نصرت الهی میاید. ان تنصروا الله ینصرکم یعنی نصرت الهی در امتداد نصرت ما است که بروز و ظهور میکند. اطیعو ا الله و اطیعوا الرسول لعلکم ترحمون یعنی رحمت الهی زمانی بروز و ظهور میکند که اطاعت را به کمال رسانده باشید. همین قاعده ساده نشان میدهد که امداد های غیبی ممکن است برای یک جامعه محقق شود و برای دیگری نه. برای یک فرد محقق شود و برای دیگری نه. چه بسا جامعه ای رشد نایافته تر و ضعیف تر، تمام داشته و توانشان را پای کار بیاورند و شامل امدادهای ویژه الهی شوند اما جامعه رشد یافته تر همان میزان رفتارها و توان بلکه بیشتر را پای کار بیاورد و شامل این امدادها نشود چون داشته ها و توان او بیشتر از این مقدار است. ✍️وقتی میگوییم داشته ها و توان یک فرد یا یک جامعه مرادمان همه ابعاد و داشته ها است. لذا روی توان فهم و درک و علم فرد و جامعه خط نزنید. جامعه ای که به دانسته های خود عمل نمیکند شامل امدادهای غیبی نمیشود و جامعه ای که توان یافتن همان دانسته ها را ندارد ولی به همه دانسته هایش عمل میکند شامل امدادها میشود. من فرض میکنم که جامعه عراق شامل امداد غیبی باشد اینطور که برخی اساتید تصور میکنند و در تجمعهای اربعینی هیچ اتفاقی برایشان نمیافتد اما آیا این به معنای آن است که این اتفاق برای جامعه ایران هم میافتد؟ ✍️صبر کنید یک نکته دیگر هم عرض کنم. و آن اینکه زیارت امام حسین ع با همه ثوابهایی که دارد اگر عنوان نصرت امام عصر عج برش صادق نباشد پشیزی ارزش ندارد. همانطور که اگر کسی در زمانه نبرد عاشورا به زیارت پیامبر یا امیرالمومنین یا حج خانه خدا میرفت پشیزی ارزش نداشت. همه دین را ذیل نصرت امام باید فهمید. نقش زیارت ابی عبدالله در نصرت امام عصر را باید دید تا اهمیت این زیارت را متوجه شویم. در زیارت اربعین میخوانیم لیستنقذ عبادک من الجهاله و حیره الضلاله یعنی هدف امام حسین ع باید اقامه شود که هدایت انسانها است. پیامبر ص گریه کنهای مدینه را مواخذه کرد که اتبکونه و لا تنصرونه، آنچه ملاک است نصرت است. در همین زیارت اربعین میخوانیم و نصرتی لکم معده. بی اهمیتی به هدف امام باعث میشود به نام همه مقدسات مقابل رهبری جبهه حق قرار بگیریم. دستوراتش را نشنویم و نادیده بگیریم به نام امداد های غیبی. ✍️ زیر سوال بردن واکسیناسیون عمومی، زیر سوال بردن اعتماد مردم به مدیران بهداشت و درمان جامعه دینی که خروجی اش هرج و مرج و سرگردانی عمومی است. به نام مقدسات خطای راهبردی است. نقد مدیران و انحصار طلبی پزشکی مدرن و به حاشیه راندن تجربیات پزشکی سنتي البته کار خطایی نیست و باعث بلوغ و رشد جامعه خواهد شد اما اگر بنا است و به نفی و انکار و بی اعتمادی بینجامد نتیجه اش یا منزوی کردن حرفهای در جای خود درست میشود و یا ایجاد هرج و مرج اجتماعی میکند. متاسفانه مدتی است بسیاری از دوستان و اساتید و بزرگواران با تحلیلهای عجیب و غریب عملا سد راه شده اند تا پیش برنده جامعه. این مسیر خطا است و اینکه به نام مقدسات و ارزشهای دوست داشتنی این مردم انجام میشود خطای بزرگتری است. @ali_mahdiyan http://eitaa.com/haad1442
عالمی مبعوث بالحسین خبرهایی هست در پسِ پرده ی غیبِ عالم، که نه با این چشم ها دیدنی ست و نه با این گوش ها شنیدنی! محمد مصطفی هم که باشی حتی، برای شنیدن اهمّ اخبار عالم، باید که دیگرگون شوی، بسوزی و بگدازی و مشتعل گردی، آتش فشان خاموش درون سینه ات، باید که فعال شود و زبانه بکشد، و گدازه هایش بجوشد و سرریز کند در تمام هستی. باید که خورشید شوی و سراپا نور، تا بر اسرار مستور در نهان خانه های عالم بتابی و مکشوف و مشهودشان کنی.... باید که مبعوث شوی. و این فرایند انبعاث و انکشاف، اختصاصی به محمد مصطفی هم ندارد، حتی اگر حضرت ش هر آن چه را که دیده، به رایگان و بی مزد و منت بر تو روایت کند، این خبرها به گوش ت فرو نخواهد شد، مگر این که تو هم رستاخیز خودت را از سر گذرانده باشی و آتش و عطش بعثت به جان ت افتاده باشد! باید پس از عمری نفس_مرگ کشیدن، در حادثه ای و در صحنه ای، نفس ت بریده باشد و از تقلای بیهودگی ها دست کشیده باشی و جان داده باشی تا احیا کنند تو را و از نو بسازندت! و عموما و نوعا، آن آتشی که الله جل جلاله به جان بندگان ش می اندازد تا بسوزد و بسازدشان، لن تبرد ابدای حسین است که داغ ش، جرقه ی انفجار و انفطار انباره ی باروت فطرت بنی آدم است و همان رستخیز ناگهانی ست که یمیت و یحیی. و اربعین، صحرای محشری ست که مبعوث شدگان بالحسین را گرد می آورد تا مگر بزرگ ترین خبرهای عالم را رقم بزنند و پرده ی غیب و غیبت را بدرند و رحمت واسعه ی الهی را فتح باب کنند و بزرگ ترین خیر عالم را به اجر ببرند که بقیه الله خیر لکم ان کنتم مومنین! ای رستخیز ناگهان، ای رحمت بی منتها ای آتشی افروخته در بیشه ی اندیشه ها امروز خندان آمدی، مفتاح زندان آمدی بر مستمندان آمدی چون بخشش و فضل خدا خورشید را حاجب تویی، امید را واجب تویی مطلب تویی، طالب تویی، هم منتها هم مبتدا در سینه ها برخاسته، اندیشه را آراسته هم خویش حاجت خواسته، هم خویشتن کرده روا خامش که بس مستعجلم، رفتم سوی پای علم کاغذ بنه، بشکن قلم ساقی درآمد الصلا برداشت اربعینی من از کتاب طرح کلی حضرت آقا، جلسه ی 15، بعثت در نبوت ✍رضوان زندیه http://eitaa.com/haad1442
هدایت شده از وصل خوبان
روایت گری.mp3
38.39M
💠دوم دیماه، شب جمعه درجمع راویان زائر که از سراسر ایران اسلامی به گلزار شهدای کرمان آمده بودند،روایتی متفاوت از حاج قاسم ویار باوفایش حاج حسین ، نقل شد که همه را متٱثر ساخت. 🔹راوی:حسنی سعدی ✅ @vaslekhooban
📌ستاره قاسم در کهکشان راه خمینی 🔺قسمت اول 🔹چقدر خوب است که کودکان وقتی به دنیا می‌آیند کسی نمی‌داند سرنوشت چه تقدیری برای آنان رقم زده و تاریخ برای شانه نحیف برخی از این کودکان‌گریان، چه مأموریتی گران‌سنگ تدارک دیده است. آری! اینگونه بود که دست فرعون به‌رغم تمام دست و پا زدن‌هایش، به فرزند عمران و یوکابد نرسید و موسی دودمان طاغوت عصر خود را در نیل بر باد داد. و آن زمانی بود که از چشم دنیااندیشان و ظاهربینان کار مؤمنان به پایان رسیده بود؛ در پیش، امواج خروشان نیل بود و از پس، لشکر جرّار فرعون. اما تقدیر الهی چیز دیگری بود. پس فرمان آمد که ‌ای موسی! عصای خود را بر دریا بزن ... و شد آنچه ناشدنی می‌نمود. ♦️تابستان سال 1953 برای «دوایت آیزنهاور» سی و چهارمین رئیس‌جمهور آمریکا شیرین بود. ماموران سازمان CIA در تهران به فرستادگان و مزدوران بریتانیایی که دیگر کبیر نبود پیوستند و عملیات آژاکس را با موفقیت به سرانجام رساندند. دولت وقت با کودتا سرنگون شد و شاه لرزان و فراری دوباره بر تخت نشست. «آلن دالس» رئیس ‌CIA اگر از آینده چیزی می‌دانست بدون شک پنج سال بعد، تیمی از ماموران خود را بار دیگر راهی ایران می‌کرد اما این بار نه به مقصد تهران بلکه به «قنات‌ملک»، روستایی در دل کویر مرکزی ایران. به خانه ساده و محقر مشهدی حسن.  🔹اما نه آیزنهاور و دالس می‌دانستند و نه حتی مشهدی حسن و فاطمه که آن کودکی که روز اول فروردین سال 1337 پا به زمین گذاشته و ‌گریه می‌کند، چه آینده‌ای و مأموریتی در پیش دارد. فرزند سوم خانه بود و نامش را گذاشتند قاسم. انتخابی به‌جا و نامی نیکو بود. این طفل شیرخوار و روستازاده گمنام، مأموریت داشت چیزهایی را قسمت کند. از این باب همه ما قاسم هستیم چرا که در زندگی چیزهایی را با دیگران و بین دیگران قسمت می‌کنیم. اما قرار بود او از همه ما و قاسم‌ها، قاسم‌تر باشد.  🔸دنیا معرکه‌های عجیب و غریب و شگفتی‌های فرامحاسباتی کم ندارد. نقاطی به ظاهر بسیار دور و بی‌ربط در گوشه و کنار کره‌خاکی هستند که هیچ دستگاه محاسباتی و عقل و حتی خیالی نمی‌تواند میان آنها خطی برقرار سازد. وقتی مامور ساواک سال 1342 با ریشخند از آقا روح‌الله پرسید یارانت کجا هستند، آن مرد خدا که دلش از خورشید هم گرم‌تر و چشم‌هایش از برق آسمان گیراتر بود، با دلی آرام و قلبی مطمئن پاسخ داد؛ سربازان من در گهواره‌ها هستند. یحتمل مأمور مفلوک سازمان اطلاعات و امنیت کشور، پوزخندی زده و در دل یا زیر لب گفته باشد عجب آخوند خوش‌خیالی و چه خیالات خامی! نمی‌توان به واکنش آن مأمور چندان خرده گرفت. آن روز قاسم سلیمانی پنج ساله بود، مهدی باکری و اسماعیل دقایقی 9 ساله، حسن باقری و ابراهیم همت هشت ساله، حسین خرازی شش ساله، احمد کاظمی، مهدی زین‌الدین و حسن تهرانی‌مقدم 4 ساله، محمود کاوه و علی ‌هاشمی 2 ساله. کودکانی دور از هم، هر کدام در شهری و روستایی. آن ستاره‌های دور از هم در کهکشان راه خمینی. آن‌قدر دور که هیچ منجمی نمی‌توانست پیش‌بینی کند روزی که چندان دور نیست این ستاره‌ها در یک مدار قرار خواهند گرفت و چشم آسمان از نورشان روشن خواهد شد. ♦️تازه این کودکان فرماندهان سپاه خمینی کبیر بودند و بسیاری از سربازان آنان حتی هنوز پای بر زمین، این «سیاره رنج» نگذاشته بودند. گفتیم فرمانده و سرباز! بگذار همین‌جا تکلیف این دو کلمه را روشن کنیم. می‌دانی چرا فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران که نامش لرزه بر ‌اندام دشمنان می‌انداخت خود را همیشه سرباز می‌دانست و می‌نامید و وصیت کرد بر سنگ مزارش بنویسند سرباز قاسم سلیمانی؟ همان سربازی که چند روز پیش یک رسانه آمریکایی با کینه‌ای عمیق نوشت سلیمانی شبه نظامیان عراق، لبنان و یمن (افغانستان و پاکستان و سوریه و فلسطین را جا‌انداخته) را به یک اتحاد راهبردی متصل و نیروی قدس را به نوعی ناتو تبدیل کرد.  🔺ادامه دارد‌... ✍ محمد صرفی http://eitaa.com/haad1442
📌ستاره قاسم در کهکشان راه خمینی 🔺قسمت دوم 🔸در روزگاری که آدم‌ها به دنبال نام هستند و برای خود لقب می‌سازند و می‌تراشند و برای محکم‌کاری سفارش می‌دهند، مردی که سرنوشت منطقه و بلکه جهان را تغییر داد، به او لقب «فرمانده سایه‌ها»، «خردکننده داعش» و «قوی‌ترین مرد خاورمیانه» داده بودند و فرماندهان ارتش آمریکا به او حسادت می‌کردند، خود را سرباز می‌داند. ریشه ماجرا به همان پیرمرد طوفانی برمی‌گردد که بر صندلی ساده حسینیه جماران می‌نشست و آرام سخن می‌گفت و دنیا را به لرزه درمی‌آورد. قاسم شاگرد مکتب حضرت روح‌الله بود. همان که بنیانگذار انقلابش می‌خواندند، مرد قرن، سیاستمدار عصر، تغییردهنده جهان و تاریخ و... البته که همه اینها بود اما وقتی یکی از مریدانش فریاد زد؛ «ما همه سرباز توئیم خمینی، گوش به فرمان توئیم خمینی»، باز ساده اما از روی عقیده و منطبق با عمل خویش گفت؛ «نه من سرباز توام و نه تو سرباز من. همه سرباز خداییم ان‌شاءالله.»  🔺آدم‌های خوب کم نیستند و کم ندیده‌ایم. شاید ما هم آدم‌های خوبی باشیم چرا که گاهی کارهای خوبی می‌کنیم. بخشی از شادی و وقت و توانایی و پول خود را با عده‌ای قسمت می‌کنیم. شاید برخی خوب‌تر باشند و از قوه قهریه خود نیز برای خوب بودن و خوبی کردن استفاده کنند. مثلاً وقتی می‌بینند به کسی دارد ظلم می‌شود، سینه سپر کنند و وارد معرکه شوند. مأموریت قاسم تقسیم کردن بود. آرامش و امنیت و شادی و لبخند و در کنارش ترس و وحشت و اضطراب. آنچه قاسم را از دیگر خوبان سوا می‌کرد، آن بود که او اهل قناعت نبود. بله! قناعت همیشه هم چیز خوبی نیست. اگر در تقسیم خوبی‌ها به دایره تنگ و حقیری در اطراف خود قناعت کنی، چنین می‌شود. قاسم آرامش و امنیت و لبخند را برای همه انسان‌های روی زمین می‌خواست نه فقط برای اهالی قنات‌ملک و کرمانی‌ها و ایرانی‌ها. برای او فرقی نداشت که این زن و مرد و کودک چه زبانی دارند، چه آیینی و خطوط جغرافیا آنان را چگونه تقسیم کرده است. امنیت و آرامش و لبخند حق همه بود و وحشت و اضطراب حق همه آنهایی که آن حق را از دیگران سلب کرده بودند. اینجاست که قاسم را می‌توان در دو شمایل دید. شمایلی نرم‌تر از حریر و دل‌نازک‌تر از کودکان که گویی هنوز کودکی پنج ساله در قنات‌ملک است. همانقدر دل کوچکی دارد. از ته دل می‌خندد و مثل ابر‌بهار‌گریه می‌کند. و شمایلی دژم و غضبناک که گویی خدای جبار و منتقم به او مأموریت داده است تا بندگان طاغی و خونریزش را به دست او هلاک کرده و راهی دوزخ سازد.  ♦️خیابان‌های شلوغ و تاریک ما برای نام تو حقیر و کوچک‌اند. روزی ستاره‌ای بزرگ و پرنور کشف می‌شود و نام تو را بر آن خواهند گذاشت. بلندمردا! نامت بلند باد که آب و آتش در چشمان تو به هم می‌رسید و خوشا بحال آنانکه در روزگار رجعت بار دیگر آن چشم‌های پرفروغ را می‌بینند و میانشان نور تقسیم خواهی‌کرد.   ✍محمد صرفی http://eitaa.com/haad1442
🔅الگوی تمام عیار جهاد تبیین یکی از تهدیدهایی که متوجه جهاد تبیین است، گرفتار شدن امت حزب الله در "تبیین جهاد تبیین" و به حاشیه رفتن اصل این ماموریت خطیر است. شاید یکی از دلایل این امر، فقدان الگوی تبیین است. لکن به نظر می‌رسد با تدقیق در بیانات حضرت آقا، بتوان چنین الگویی را نیز استخراج کرد. یک نمونه عالی برای نحوه انجام جهاد تبیین، دیدار حضرت آقا با تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی ست که بصورت حضوری در تاریخ ۱۰ بهمن امسال برگزار شد. از این دیدار چند نکته حایز اهمیت برای طراحی یک الگو برای جهاد تبیین قابل برداشت است: ۱. وقتی دیداری در مرئی و منظر مردم برگزار می شود به این معناست که حتی اگر موضوع تخصصی ست -که بود- مردم باید بشنوند و تلاش کنند مباحث را متوجه شوند. در زمانه جنگ اقتصادی شایسته نیست که مردم اطلاعات کمی از این عرصه داشته باشند. در تمام این سالها حضرت آقا تلاش کرده اند با عنوان کردن تخصصی ترین مباحث اقتصادی نزد مردم، آنها را مجهز به فهم راه حل های درست اقتصادی کنند، تا از این طریق هم مطالبه های درستی از مسئولین داشته باشند و هم شیوه های اقتصاد مقاومتی و اقتصاد سرمایه داری را بیشتر از هم متمایز کنند تا در تصمیم گیری های فردی و جمعی شان اثر بگذارد. بنابراین برای جهاد تبیین بایستی سواد مردم از رویکرد مقاومتی به اقتصاد را بالا برد و نقاط افتراقش با رویکرد لیبرالی را پررنگ کرد. در کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن وقتی که آقا به عبارت "اولی الالباب" در قرآن می رسند می فرمایند وقتی قرآن خطاب می کند ای صاحبان خرد! "یعنی آنها که نیروی فکر و اندیشه و خرد را به کار می زنند تا خردمند می شوند" " خردمند یعنی همه ما مردم در صورتی که فکر و هوششان را به کار بیندازند"(ص ۸۹)یعنی اگر خردمند هم نیستید، بروید و صاحب خرد بشوید. حال ما باید به خودمان نهیب بزنیم که اگر این اطلاعات را متوجه نمی شویم و نمی دانیم، باید زحمت بکشیم، مطالعه و تحقیق کنیم و یاد بگیریم و یاد بدهیم. ۲. در این دیدار حضرت آقا خود روایت گر جنگ اقتصادی می شوند که تمام مختصات جنگ را داراست. سال شروع و شدت گرفتنش را شرح می دهند و با عناوین جنگی، افسران و سربازان ما را در این جنگ تحمیلی مشخص می کند. عدم موفقیت دشمن در این جنگ را اعلام می کنند و البته اعلام می کنند که اگر مسئولان دولتی همراهی بیشتری می کردند، آسیب های کمتری می دیدیم. در واقع یک روایت منصفانه از صحنه نبرد ارائه می کنند و از افسران این جنگ که کارآفرینان و مدیران شایسته اقتصادی هستند، می خواهند که در رسانه ها به بیان حقایق این جنگ و موفقیت هایی که بدست آمده، بپردازند چون از طرفی در جنگ شناختی با دشمن هم قرار داریم و دشمن در تلاش است تا شناخت درستی از دستاوردهایمان نداشته باشیم و احساس شکست کنیم. در کتاب طرح کلی آقا می فرمایند "از نقشه های خیلی روشن و از دست های رو شده ی شیطان، یکی این است که زودتر از موعد، شکست جبهه الهی و رحمانی را اعلام بکند" (ص ۷۰) مردم ما در معرض این روش شیطان هستند و باید آنها را مسلح کرد به فهمی درست از عرصه جنگ و چه کسانی بهتر از خود این افسران جنگ اقتصادی برای روایت فتوحاتشان به مردم؟ ۳. بدون داشتن نقشه کلان، حرکت ها و تلاش ها هم جهت نمی شوند پس حضرت آقا فوری ترین نیاز را برای این مرحله از جنگ داشتن نقشه کلان راهبردی صنعتی برای کشور میدانند و همچنین مدیریت جامع و متمرکز. به ما می آموزند که در جهاد تبیین وقتی جایگاه مخاطب را مشخص کردی مسیر پیش روی او را هم بگو تا بداند بقیه راه باید بر چه اساسی و کجا حرکت کند. افراد و گروه ها اگر به هویت خود و نقشی که باید ایفا کنند، مسلط نباشند، احساس مسئولیت نمی کنند و شادی و غم خود را خرج این مسیر نخواهند کرد. داشتن نقشه کلانی که برامده از اقتصاد مقاومتی است و نه اقتصاد لیبرالی و نقش مردم و مسئولان در آن مشخص است، هم هویت بخش است و هم انسجام درونی در جامعه ایجاد می کند. در جامعه ی مطلوب اسلام، همه افراد وقتی مشغول انجام بخش کوچکی از نقشه هستند، از کلان نقشه هم مطلعند و می دانند چه اثری در کل دارند. امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند: رخداوند رحمت کند کسی را که بداند از کجا آمده و در کجاست و به کجا خواهد رفت" این مدل تبیین هاست که اثرگذار است ✍ اسماء اسدی پور http://eitaa.com/haad1442
🔅شناسنامه ملی ...نقاط اوجی که یک ملت ساخته، متعلق به تشخصی است که آن ملت دارد، نه‌فقط متعلق به تک‌تک افراد. افتخارات یک ملت متعلق به یک روح جمعی‌است که با یک حرکت جمعی، در عالم ایجادشده؛ این روح جمعی، موجود جدیدی است که ویژگی‌های منحصربه‌فرد خود را داشته و شخصیتی متمایز از مجموع تک‌تک افراد دارد. همچنان‌که ما یک انسان را مجموع تک‌تک سلول‌هایش معنا نمی‌کنیم -چراکه سلول‌ها دائما درحال جایگزین شدنند، اما هویت فرد از اول تا آخر زندگی برای او ثابت است- روح جمعی هم هویتی مستقل و البته برآیندی از همه ملت است. چه شهدای‌شان که پیش از این از دنیا کوچ کرده‌اند ولی در آفرینش این روح جمعی مجاهدت کرده‌اند، چه آنها که هنوز در این دنیا زندگی می‌کنند و چه آنانی که بعدها و در نسل‌های بعد به این مسیر می‌پیوندند و نسبت به حفظ این روح جمعی احساس مسئولیت می‌کنند. افراد انسانی درطول حیات یک ملت دائم می‌میرند و جایشان را به انسان‌های دیگر می‌دهند. حتی امام امت به ملکوت‌اعلی می‌رود، اما روحی که آن ملت به وجود آورده، ویژگی‌هایش و اهدافش با حفظ همان هویت پابرجاست. لذا مقام معظم رهبری می‌فرمایند: «این بیعت، بیعت با شخص نبود؛ بیعت با هدف‌ها بود، بیعت با آرمان‌ها بود... این یک کار معنوی بود، لذا این کار جریان دارد... هرکسی در هر دوره‌ای در مسیر آن آرمان‌ها حرکت کند، درواقع در این حرکت سهیم و شریک است.»... ✍اسماء اسدی پور متن کامل این یادداشت را در روزنامه فرهیختگان بخوانید👇 https://farhikhtegandaily.com/page/217336/ @haad1442
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴خونی که همچنان می جوشد 💢 حضور کاروانی از پاکستان بر مزار سردار شهید قاسم سلیمانی 🔹 حاضرین بر مزار شعار امریکا مُرده‌باد، اسرائیل مرده باد(مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل) سر دادند 🔹دست خدا بر سر ماست، خامنه ای رهبر ماست از دیگر شعارهایی بود که توسط آنان سر داده شد. @haad1442
🌟ابتکار برای استمرار ...فرمول این است که چنانکه مردم تبریز قیام نوزدهم دی را به عنوان یک حرکت اصیل و صحیح شناختند، در وهله اول باید حرکت‌های اصیل انقلابی را تشخیص داد. اصالت یک حرکت در جوششی بودن آن از متن مردم است، اصالت داشتن از ریشه داشتن حرکت‌ها در اسلام و قرآن است. هر فعالیتی که با الهام از تفکر انقلاب انجام می شود، فعالیتی اصیل است. هر اقدامی که ما را در رسیدن به آینده روشن تمدن نوین اسلامی امیدوار می کند، اقدامی اصیل است. این مرحله اول است که کار اصیل را تشخیص بدهیم. در مرحله بعد، یعنی پس از شناسایی حرکت اصیل و صحیح، باید برای استمرار آن حرکت دست به ابتکار زد؛ چنانکه مردم تبریز ابتکار «چهلم گرفتن» را برای استمرار قیام مردم قم رقم زدند. با ابتکار برای استمرار است که می‌توان از خاموش شدن حرکت‌های اصیل و صحیح و به فراموشی سپرده شدن آنها جلوگیری کنیم. باید سعی کنیم آن حرکت‌ها را با ابتکار و نوآوری هایی تقویت کنیم و زنده نگهداریم... ✍اسماء اسدی پور متن کامل این یادداشت را در روزنامه فرهیختگان بخوانید👇 https://farhikhtegandaily.com/page/217763/ @haad1442
🌟مساله ما و فاصله با وضع مطلوب اسلامی: در جامعه امروز ما، نشانه‌ها برای طرح این ادعا کم نیستند که با یک جامعه مطلوب اسلامی فاصله داریم و البته این ادعا مورد تایید است. این فاصله گاهی دستاویزی می‌شود تا نظام اسلامی مورد شماتت قرار گیرد که چون به اهدافش نرسیده پس مسیرش اشتباه است و راه‌حل این است که باید به اسلام غیرسیاسی معتقد شد، تا جایی که برخی حتی مسلمات تاریخی ازجمله تشکیل حکومت توسط نبی‌مکرم اسلام در مدینه را هم انکار می‌کنند. آیا فاصله امروز ما با جامعه مطلوب اسلامی، نشانه غلط‌بودن مسیری است که پیموده‌ایم؟ یا مسیر درست است و باید سرعت حرکت به‌سمت جامعه مطلوب را بالا برد؟ و ملاک ما برای سنجش درستی مسیر طی‌شده چه باشد؟ اگر بپذیریم که فرآورده اصلی تمدن، انسان متمدن است، انسانی که دارای ویژگی‌های مطلوب تمدنش است و نماینده و نماد آن خصوصیاتی است که تمدنش آنها را ممدوح نامیده بود، آیا اساسا چنین چیزی ممکن است که مردمی با هویتی و با روحیاتی به مردمی دیگر با هویت و روحیات جمعی دیگری تبدیل شوند؟ چه عامل کلی این هدف را محقق می‌کند و ما چقدر در این مسیر پیش رفته‌ایم؟ آنچه با بعثت نبی‌اکرم در جامعه اتفاق افتاد و مقام‌معظم‌رهبری در بیانات اخیرشان به آن تصریح فرمودند، تغییر در چه چیزی است؟.... ✍اسماء اسدی پور متن کامل این یادداشت را در روزنامه فرهیختگان بخوانید👇 https://farhikhtegandaily.com/page/218507/   @haad1442
⚡️اغوای خواص و سنگینی دوش ولی  در زیارت حضرت‌رضا(ع) داریم که خدا لعنت کند کسانی را که مردم را بر شانه‌های آل‌محمد سوار کردند، یعنی کاری کردند مردم به‌جای اینکه فهم خود را از مسائل بالا ببرند و علت حرکت‌های امام را بفهمند و با او حرکت کنند، دچار ضعف در تحلیل وقایع شدند و هم امام را تنها گذاشتند و هم او را متهم به راه خطا رفتن کردند و امام مجبور می‌شد با مردمی که روی دوش او بار بودند و نه روی پاهای خودشان، حرکت کند و این چقدر سرعت‌گیر و نفس‌گیر بود. وقتی در یک جامعه مردم آگاهی باشند که از امام خود اطاعت کنند، آن امام می‌تواند جامعه را به‌سمت اهداف با سرعت و بدون وقفه حرکت دهد؛ اما امان از روزی که مردم نه اینکه اهل اطاعت نباشند، بلکه دائم امام را شماتت و توبیخ کنند که چرا چنین و چنان کردی و امام بازهم با رافت و محبت برگردد و بازمانده‌ها را روی شانه بگیرد و بیاورد تا حرکت هرچند کُند، اما متوقف نشود. در عبارت زیارت مردم لعنت نمی‌شوند، بلکه مسببان نافهمی مردم لعنت می‌شوند... ✍اسماء اسدی پور متن کامل این یادداشت را در روزنامه فرهیختگان بخوانید👇 https://farhikhtegandaily.com/page/218869/ @haad1442
🌟منِ او! از فرج شخصی من تا زمینه سازی ظهور او انگشتم روی صفحه ی گوشی سر می خورد و پیغام ها یکی یکی از زیر دستم رد می شوند. تیتر آخرین پیغام، شاخک هایم را تیز می کند و انگشتم را متوقف؛ مکث می کنم و پیغام را تا آخر می خوانم: "از یکی از بزرگان نقل کرده اند که کسی آمده بود پرسیده بود که چرا آقا ظهور نمی کنند؟ آن بزرگ گفته بود که خب حالا آقا ظهور کند که چه اتفاقی بیفتد؟ شما چه کار کنی؟ آدم خوبی بشوی؟ خوب الان آدم خوبی بشو. دنیا را آن بزرگوار اصلاح خواهد کرد، ارتباط شخص تو چگونه است با ظهور آن بزرگوار؟ نمی خواهی که آقا بیاید به تو پول بدهد، جاه بدهد، مقام بدهد، می خواهی آقا بیاید تا این که دنیا اصلاح بشود. خیلی خوب! حالا شما یکی از آن افرادی که وقتی امام زمان تشریف آوردند، بناست آدم خوبی بشوی؛ خب همان کارهایی را که قرار است آن زمان انجام بدهی، حالا انجام بده. البته آن زمان آسان تر است، حالا مشکل تر است، خب اجرش هم بیش تر است، وظیفه ی ما این است" به این جا که می رسم، مکدر و دل گیر، "چه کج سلیقه!" ای حواله ی ادمین کانال خامنه ای نقطه آی آر می کنم؛ وسط پروژه ی عظیم خودسازی انقلاب و جامعه پردازی و تمدن سازی اش، چرا باید متنی با موضوع خود سازی فردی را با عنوان "تلاش در راه ظهو" تیتر بزنی آخر؟!!! به نظرم این کار همان قدر کج سلیقگی است که وسط پخش زنده ی بازی انتخابی جام جهانی فوتبال، ناگهان آنتن را بدهی به گزارش گر افتخاری ات برای گزارش کردن تمرینات فلان وزنه بردار بی نام و نشان در باشگاه سوت و کور محله ی بهمان!!! مشغول همین تحلیل ها و غرغرها هستم که دانلود پیغام صوتی بعدی تمام می شود و صدای حضرت آقا، رشته ی افکارم را پاره می کند. کلیپ صوتی، بریده ای از همان بیاناتی ست که پیغام قبلی را هم شامل است، البته مفصل تر، گویاتر و صریح تر؛ شستم خبردار می شود که تیتر پیغام قبلی، نه سلیقه ی ادمین کانال خامنه ای نقطه آی آر، که عین فرمایش خود آقا سید علی آقای خامنه ای است! و همین متقاعدم می کند که به جای مکدر شدن و غرغر کردن، در سکوت و آرامش به نسبت بین خودسازی با ابر پروژه ی جهانی ظهور مهدی فاطمه و زمینه سازی ش فکر کنم. سکوت و آرامش و تفکر، کار خودش را می کند و در یک آن، کانه این فیلم های سینمایی که یک ساعت و اندی ماجرا، ظرف چند ثانیه با دور تند و نمایش صحنه های کلیدی مرور می شود، داستان خودم از جلوی چشمانم می گذرد. به خاطر می آورم آن روزهایی را که مشغول حل مسئله ای کاملا شخصی بودم اما بعد، ماجرا امتداد پیدا کرد تا نوشتن طرح پایلوت جامعه ی تراز تمدن اسلامی مشرف به ظهور! متذکَّر می شوم، برای آن که مسئله ی شخصی ات با مسئله ی ظهور مهدی فاطمه گره بخورد کافی ست تا بخیل و در من فرومانده نباشی و با اعطا و تقوا، استعداد ما شوندگی را در خودت شکوفا کرده باشی، آن وقت خواهی توانست منیت و فردیت خودت را تا ابعاد تمام بشریت و انسان کبیر توسعه دهی و منافع شخصی ات را با مصالح این انسان کبیر رنگ بزنی و در چارچوب ابرپروژه ی تمدن اسلامی جهانی مهدی فاطمه، به مسئله ی شخصی ات بیندیشی. قله ی ظهور که پیش چشمانت باشد، خود به خود صورت مسئله هایت ویرایش می شود و در پازل ظهور تعریف خواهد شد. و البته فراموش نباید کرد که همین فرج های شخصی، غایت قیام قیامتی مهدی فاطمه هم هست حتی! به یاد تعبیرهای کتاب "طرح کلی اندیشه مقاومت" می افتم: "امام و انصار و تشکیلات او، فاعل تغییر و قیام در جامعه اند و بدون فاعل به مقصد نخواهیم رسید. تغییر کل جامعه و قیام جامعه که مقدمه ی تحقق حاکمیت الهی ست نیز، مقصد اولیه است و بدون مقصد، فاعل بی فایده است.... حالا کدام مقدم اند؟ تربیت انسان رشد یافته یا تشکیل حاکمیت الهی؟ .... کادر و رهبر تربیت شده بر شکل دادن جامعه ی دینی و حکومت الهی به معنای فاعلیت تقدم دارد مانند تقدمی که پیامبر اکرم و جمع اطراف او برای شکل گیری مدینه النبی دارند..... انبیاء کارخانه ی انسان سازی دایر می کنند یعنی حکومت دینی شکل می دهند تا تربیت انسان ها به وفور محقق شود. پس تربیتی که مقدم است، تربیت کادر و نخبگان است که تقدم در فاعلیت دارد و تربینی که موخر بر حکومت است وفور تربیت است که بعد از شکل گیری حکومت خواهد بود." پس فرج شخصی را نباید که تخفیف داد و به پای هیچ چیز ذبح کرد، حتی به پای ابر پروژه ی ظهور! گفتن و شنیدن از فرج شخصی، وسط پروژه ی زمینه سازی ظهور، قطع پخش زنده ی فوتبال و نمایش تمرینات وزنه برداری نیست! بلکه مرور صحنه های گل، حین همان پخش زنده ی فوتبال است، مثل بزرگ داشت یاد شهدای وطن و حرم! مهم، درست فهم کردن مفهوم فرج شخصی و فراموش نکردن صبغه ی مدنی و تمدنی آن است که نباید به گیج بازی هایی از جنس مقدس مابی های رهبانی و انجمن حجتیه ای آلوده شود. ✍زینب بنی فاطمه @haad1442