eitaa logo
هاد
4.3هزار دنبال‌کننده
411 عکس
192 ویدیو
34 فایل
(وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ) هم جهت با قاعده های عالم زندگی کنیم
مشاهده در ایتا
دانلود
فقط و فقط، مقایسه کنید .... در جهان انقلاب های زیادی اتقاق نیفتاده!  اما تا به حال دقت کرده اید که تفاوت آنها با هم چه بوده؟ بیایید سه انقلاب بزرگ معاصر را با هم مقایسه کنیم: 🔻انقلاب کبیر فرانسه: قبل از انقلاب، در فرانسه قوای نظامی به دلیل ربع قرن جنگ با کشورهای همسایه، حسابی فرسوده شده بودند.  اوضاع اقتصادی اصلا روبه راه نبود و خزانه هم خالی بود. رهبران انقلاب، رهبری مقطعی داشتند و مدام از شخصی به شخص دیگر تغییر می کردند؛ انتقال قدرت از هر یک به دیگری، خونین بود و قانون اساسی چندین بار نوشته شد و در نهایت به یک حکومت استبدادی انجامید. به علاوه این انقلاب محدود به پاریس و روستاهای حومه آن بود و چون حکومت ضعیف بود، همان شورش های پایتخت کار را تمام کرد. برای انقلاب کبیر فرانسه برگزاری جشن سالگرد تا سالها ممکن نبود چون نظام حاکم بر آن و قانون اساسی اش مدام تغییر می کرد و هنوز درک مشترکی از حکومت شکل نگرفته بود. و اما بعد از چهل سال، انقلاب فرانسه به اکثر اهداف خود دست نیافت. یکی از مهمترین اهداف آن، آزادی و پایان استبداد بود اما هفت سال بعد از انقلاب دچار استبداد ناپلئونی شد. 🔻انقلاب اکتبر روسیه: قبل از انقلاب سربازانِ برگشته از جنگ با ژاپن و جنگ جهانی اول، مخالف حکومت بودند. تولیدات کاهش پیدا کرده بود و مدیریت اقتصاد کشور دچار بحران شده بود. این انقلاب رهبر مشخصی نداشت و بعد از پیروزی، تازه رهبران وارد صحنه شدند. انتقال قدرت در این انقلاب از رهبری به رهبر دیگر، با توطئه و قتل همراه بود. محدوده این انقلاب، سن پترزبورگ، مسکو و چند شهر صنعتی بود. جشن سالگرد انقلاب در روسیه، جشن مردمی و راهپیمایی نبود و فقط از برخی دستاوردها رونمایی می شد. و در نهایت چهل سال بعد از این انقلاب، جنگ سرد اتفاق افتاد و کمی بعد، اتحاد شوروی فروپاشید. 🔻انقلاب اسلامی ایران: پیش از انقلاب، نه ارتش فرسوده و خسته بود و نه خزانه کشور خالی یا اقتصاد، بحران زده؛ اما فاصله طبقاتی بیداد می کرد. رهبر این انقلاب،  شخص امام خمینی و به هیچ حزبی وابسته نبود. بعد از ایشان هم به طور قانونی و بدون چالش، رهبری به شخص آیت الله خامنه ای منتقل شد و در جلسه انتخاب رهبر، خود ایشان از مخالفین انتخاب خود بود. گستره این انقلاب سرتاسر ایران، از شهرها گرفته تا روستاها و تمام اقشار را در برگرفت. به این صورت که مردم برای کشته هایشان چهلم گرفتند و اقشار مختلف، چرخهای صنعتی و اداری کشور را از کار انداختند. جشن سالگرد این انقلاب با راهپیمایی مردم و جشنهای مردمی همراه است و این روز، روز خدا نامیده شد. و در نهایت ،این انقلاب  پس از چهل سال روی آرمانها و ارزشهای خود ایستاده است و همواره به طرف اهدافش پیش رفته. 👌حالا می فهمم چرا تا به حال برای هیچ نظامی، به اندازه جمهوری اسلامی ایران، پیش بینی زوال نشده است!  نظانی که جهان دو قطبی شرق و غرب آن روز را به جهان سه قطبی تبدیل کرد! بس که از قدرت آن می ترسند!💪 ✍حمیده ذوالفقار http://eitaa.com/haad1442
بیا ما منتظریم حرفی دارم با اونایی که همچنان نمی خوان رای بدن! ای کسایی که فکر می کنید با رای ندادنتون می تونید حرف بزنید! ای کسایی که فکر می کنید با رای ندادنتون می تونید اعتراضتون به وضع موجود رو برسونید! این روزها با بچه هامون اومدیم توی خیابون ها و پارک های شهر و با شماها حرف زدیم. با بچه هامون اومدیم که اگر رای ندادین و آینده این بچه ها خراب شد، اگر رای ندادین و امنیت این بچه ها ذره ای کم شد، چهره های معصوم این بچه ها رو بخاطر بیارین. اگر حاج قاسم دیگه ای رو شهید کردن، دیگه ناراحتیتون معنی نداره. حاج قاسم رو وقتی زدن که فکر کردن ما پشت نظام مون نیستیم. فخری زاده رو وقتی زدن که فکر کردن ما بی خیال کشور شدیم. رای ندادن ما یعنی رای دادن به اسرائیل، به سعودی، به منافقینی که دهه ۶۰ تو همین خیابونا ۱۷ هزار نفر از این مردم رو کشتن. البته الان دیگه جرات اون جنایات رو ندارن اما هنوز دستشون به حاج قاسم هامون می رسه، به فخری زاده ها می رسه، دستشون به مرزبانان ما می رسه. رسانه هایی که تو ماهواره بهتون می گن رای ندین، مرحله بعد از رای ندادن رو بهتون نمی گن، اما من بهتون می گم. اگر انتخابات شرکت نکردیم و اونا توهم بزنن که کشورمون رو بدون یار و یاور گیر آوردن، اولین چیزی که از دست می دیم، آدمای بدرد بخورمون هستن. حاج قاسم گفت جمهوری اسلامی حرم است. اگر این حرم ماند، بقیه حرم ها می ماند و اگر این حرم نماند، بقیه حرم ها هم نخواهد ماند. وقتی حاج قاسم گفت بقیه حرم ها نمی مانند یعنی هیچ نشانی از خوبی نمی ماند... ✍صالحه مددی http://eitaa.com/haad1442
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 . مگر نه اینکه همه انسان ها در خسران و ضررند، جز یه عده از افراد! آن هایی که دلشان مأمن امن شده است و مؤمند و عمل صالح که از تعهد و تکلیف به همان ایمان است، انجام می دهند. که برای این صالحان بهشتی است چنین و چنان، خلیفه خداوندند در زمین، زمین ارث شان می شود، همان هایی که روزی پنج بار مسلمین به آنها درود و سلام می فرستند که الگوی صالحان، مسلم بن عقیل، عباس بن علی(ع)، امام خمینی(ره) بودند و هستند، این را از زیارت نامه شان می تواند فهمید، سلام علی عبدصالح المطیع لله... از همان سال های اول سن تکلیفم، آرزویم این بود که من هم در این گروه باشم. اما از کجا باید می دانستم که عملی که انجام می دهم صالح است، خلأیی را پر می کند، سبب فخر و عزت اسلام است که بتوان بر آن درود و سلام فرستاد. از کجا باید مطمئن شد که قبول است و جای حرف نیست. . کار ساده ای نیست، اما شدنی است. وقتی که ولی جامعه می گوید که حضور و مشارکت در پای صندوق های رأی، عمل صالح است، پس حتما هست. کار سختی نبود، شدنی بود. ملت امام حسین (ع) باشیم و باشیم و جزو صالحان، فقط با مشارکت و رأی دادن. امروز روز عاشورای ملت و امت ایران است، دو روز قبل ولی جامعه آمد، بهشت را از میان انگشتانش نشانمان داد، گفت که هر که می خواهد از صالحان شود، روز و روزی اش هست. عباس ها رفتند و زهیر ها هزار بار فدای حق شدند و دوباره سر برآوردند و دوباره شهید شدند، ها شیرینی بیشتر از عسلش را چشیدند و حالا این ماییم و صحنه پیکار... فرق می کند می خواهی حسینی باشی یا یزیدی. فرق می کند می خواهی ارث انبیاء را وارث شوی یا نه فرق می کند ... ✍هدی هدایتی http://eitaa.com/haad1442
امروز برای اونهایی که رای نمیدن رئیس جمهور انتخاب کردیم ان شاءالله که از سلیقه مون خوششون بیاد😎
برگ ها و ریشه ها دوازده سال محصل بودم و ۶ سال تحصیلات دانشگاهی دارم اما از شهید بهشتی و نظریاتش چیزی نمی دانم. او یکی از ۴ نفر اصلی در نظریه پردازی و نهادسازی و مجری برای انقلاب اسلامی است و من فارغ التحصیل مقطع کارشناسی ارشد فلسفه تعلیم و تربیت، از یکی از بهترین دانشگاه های تهران هستم اما در تمام این سالها حتی با یک نظریه او و یا با نهادسازی و اجرای او بطور رسمی آشنا نشدم. او ریشه من است ولی من از او هیچ نمی دانم. اخیرا هم مطالب کوتاهی از سخنرانی های او دست بدست می شود تا به مخاطب القاء کند، او خطی غیر از خط نظام و انقلاب داشته. در حالی که "ایشان از بن دندان معتقد به مبانی انقلاب بود" (آیت الله خامنه ای ۱۴۰۰/۴/۷) به همین راحتی فضای خالی ذهن پر می شود از تحریف. جنگ روایت ها را با روایت نکردن او واگذار می کنیم مثل کشتی گیری که از کشتی با حریف انصراف بدهد. تربیت رسمی ما یک صدم آنچه که روی نظریات سقراط و افلاطون و هابز و لاک و کانت و روسو تاکید دارد، روی نظریات امام خمینی و شهید بهشتی و ... مکث نمی کند. وقتی برای عنوان پایان نامه ام به استاد راهنما گفتم می خواهم اندیشه های فلان نوسوسیالیست غربی را با اندیشه های امام نقد کنم، گفت اگر اصرار داری بهتر است بطور کلی از منظر اندیشمندان مسلمان او رانقد کنی چون امام خمینی شخصیت علمی به حساب نمی آید! ان شاء الله از فرصت دولت آقای رئیسی استفاده کنیم و بخشی از محتواهای آموزشی رسمی را به اندیشه های امام خمینی و امثال شهید بهشتی اختصاص بدهیم تا مقداری "حق این بزرگوار شناخته بشود و گزارده بشود".(رهبر انقلاب۱۴۰۰/۴/۷) ✍صالحه مددی http://eitaa.com/haad1442
زیر علمت امن ترین جای جهان است ✍️وقتی ابرهه تصمیم گرفت کعبه را با خاک یکسان کند عبدالمطلب گفت این خانه صاحبی دارد و من صاحب شتران خود هستم. کل آن سپاه قدرتمند با ابابیل نابود شد. اما همین کعبه بعدها بارها به دست سلاطین بعد از رسول الله با منجنیق به آتش کشیده شد و ویران شد. خدای متعال ولی خود و خلیفه الله را در غار ثور حفظ کرد بارها پیامبر را با امدادهای غیبی خود محافظت کرد مثل قضیه ترور رسول الله در بازگشت از غزوه تبوک که خدای متعال پیامبر را از قصد آنان با خبر کرد یا ماجرای ترور پیامبر توسط یهودیان بنی نضیر که با امداد غیبی از این توطئه با خبر شد. اما همین خداوند کریم و رحیم و حکیم امیرالمومنین را زیر تیغ ابن ملجم و ابی عبدالله را زیر تیغ شمر و سنان با امداد غیبی اش حفظ نکرد که زنده بمانند. یک جا جان امام را برای جامعه حفظ میکند یک جا نه. ماجرا از چه قرار است؟ ✍️امدادهای غیبی قواعد زیادی دارد اما مهمترین قاعده این است که امداد غیبی زمانی میاید که فرد یا جامعه همه تلاش خود را تا نهایت انجام داده باشند. وقتی فرد و جامعه همه داشته های خود را تا نهایت بروز و ظهور داده باشند امداد و نصرت الهی میاید. ان تنصروا الله ینصرکم یعنی نصرت الهی در امتداد نصرت ما است که بروز و ظهور میکند. اطیعو ا الله و اطیعوا الرسول لعلکم ترحمون یعنی رحمت الهی زمانی بروز و ظهور میکند که اطاعت را به کمال رسانده باشید. همین قاعده ساده نشان میدهد که امداد های غیبی ممکن است برای یک جامعه محقق شود و برای دیگری نه. برای یک فرد محقق شود و برای دیگری نه. چه بسا جامعه ای رشد نایافته تر و ضعیف تر، تمام داشته و توانشان را پای کار بیاورند و شامل امدادهای ویژه الهی شوند اما جامعه رشد یافته تر همان میزان رفتارها و توان بلکه بیشتر را پای کار بیاورد و شامل این امدادها نشود چون داشته ها و توان او بیشتر از این مقدار است. ✍️وقتی میگوییم داشته ها و توان یک فرد یا یک جامعه مرادمان همه ابعاد و داشته ها است. لذا روی توان فهم و درک و علم فرد و جامعه خط نزنید. جامعه ای که به دانسته های خود عمل نمیکند شامل امدادهای غیبی نمیشود و جامعه ای که توان یافتن همان دانسته ها را ندارد ولی به همه دانسته هایش عمل میکند شامل امدادها میشود. من فرض میکنم که جامعه عراق شامل امداد غیبی باشد اینطور که برخی اساتید تصور میکنند و در تجمعهای اربعینی هیچ اتفاقی برایشان نمیافتد اما آیا این به معنای آن است که این اتفاق برای جامعه ایران هم میافتد؟ ✍️صبر کنید یک نکته دیگر هم عرض کنم. و آن اینکه زیارت امام حسین ع با همه ثوابهایی که دارد اگر عنوان نصرت امام عصر عج برش صادق نباشد پشیزی ارزش ندارد. همانطور که اگر کسی در زمانه نبرد عاشورا به زیارت پیامبر یا امیرالمومنین یا حج خانه خدا میرفت پشیزی ارزش نداشت. همه دین را ذیل نصرت امام باید فهمید. نقش زیارت ابی عبدالله در نصرت امام عصر را باید دید تا اهمیت این زیارت را متوجه شویم. در زیارت اربعین میخوانیم لیستنقذ عبادک من الجهاله و حیره الضلاله یعنی هدف امام حسین ع باید اقامه شود که هدایت انسانها است. پیامبر ص گریه کنهای مدینه را مواخذه کرد که اتبکونه و لا تنصرونه، آنچه ملاک است نصرت است. در همین زیارت اربعین میخوانیم و نصرتی لکم معده. بی اهمیتی به هدف امام باعث میشود به نام همه مقدسات مقابل رهبری جبهه حق قرار بگیریم. دستوراتش را نشنویم و نادیده بگیریم به نام امداد های غیبی. ✍️ زیر سوال بردن واکسیناسیون عمومی، زیر سوال بردن اعتماد مردم به مدیران بهداشت و درمان جامعه دینی که خروجی اش هرج و مرج و سرگردانی عمومی است. به نام مقدسات خطای راهبردی است. نقد مدیران و انحصار طلبی پزشکی مدرن و به حاشیه راندن تجربیات پزشکی سنتي البته کار خطایی نیست و باعث بلوغ و رشد جامعه خواهد شد اما اگر بنا است و به نفی و انکار و بی اعتمادی بینجامد نتیجه اش یا منزوی کردن حرفهای در جای خود درست میشود و یا ایجاد هرج و مرج اجتماعی میکند. متاسفانه مدتی است بسیاری از دوستان و اساتید و بزرگواران با تحلیلهای عجیب و غریب عملا سد راه شده اند تا پیش برنده جامعه. این مسیر خطا است و اینکه به نام مقدسات و ارزشهای دوست داشتنی این مردم انجام میشود خطای بزرگتری است. @ali_mahdiyan http://eitaa.com/haad1442
عالمی مبعوث بالحسین خبرهایی هست در پسِ پرده ی غیبِ عالم، که نه با این چشم ها دیدنی ست و نه با این گوش ها شنیدنی! محمد مصطفی هم که باشی حتی، برای شنیدن اهمّ اخبار عالم، باید که دیگرگون شوی، بسوزی و بگدازی و مشتعل گردی، آتش فشان خاموش درون سینه ات، باید که فعال شود و زبانه بکشد، و گدازه هایش بجوشد و سرریز کند در تمام هستی. باید که خورشید شوی و سراپا نور، تا بر اسرار مستور در نهان خانه های عالم بتابی و مکشوف و مشهودشان کنی.... باید که مبعوث شوی. و این فرایند انبعاث و انکشاف، اختصاصی به محمد مصطفی هم ندارد، حتی اگر حضرت ش هر آن چه را که دیده، به رایگان و بی مزد و منت بر تو روایت کند، این خبرها به گوش ت فرو نخواهد شد، مگر این که تو هم رستاخیز خودت را از سر گذرانده باشی و آتش و عطش بعثت به جان ت افتاده باشد! باید پس از عمری نفس_مرگ کشیدن، در حادثه ای و در صحنه ای، نفس ت بریده باشد و از تقلای بیهودگی ها دست کشیده باشی و جان داده باشی تا احیا کنند تو را و از نو بسازندت! و عموما و نوعا، آن آتشی که الله جل جلاله به جان بندگان ش می اندازد تا بسوزد و بسازدشان، لن تبرد ابدای حسین است که داغ ش، جرقه ی انفجار و انفطار انباره ی باروت فطرت بنی آدم است و همان رستخیز ناگهانی ست که یمیت و یحیی. و اربعین، صحرای محشری ست که مبعوث شدگان بالحسین را گرد می آورد تا مگر بزرگ ترین خبرهای عالم را رقم بزنند و پرده ی غیب و غیبت را بدرند و رحمت واسعه ی الهی را فتح باب کنند و بزرگ ترین خیر عالم را به اجر ببرند که بقیه الله خیر لکم ان کنتم مومنین! ای رستخیز ناگهان، ای رحمت بی منتها ای آتشی افروخته در بیشه ی اندیشه ها امروز خندان آمدی، مفتاح زندان آمدی بر مستمندان آمدی چون بخشش و فضل خدا خورشید را حاجب تویی، امید را واجب تویی مطلب تویی، طالب تویی، هم منتها هم مبتدا در سینه ها برخاسته، اندیشه را آراسته هم خویش حاجت خواسته، هم خویشتن کرده روا خامش که بس مستعجلم، رفتم سوی پای علم کاغذ بنه، بشکن قلم ساقی درآمد الصلا برداشت اربعینی من از کتاب طرح کلی حضرت آقا، جلسه ی 15، بعثت در نبوت ✍رضوان زندیه http://eitaa.com/haad1442
هدایت شده از وصل خوبان
روایت گری.mp3
38.39M
💠دوم دیماه، شب جمعه درجمع راویان زائر که از سراسر ایران اسلامی به گلزار شهدای کرمان آمده بودند،روایتی متفاوت از حاج قاسم ویار باوفایش حاج حسین ، نقل شد که همه را متٱثر ساخت. 🔹راوی:حسنی سعدی ✅ @vaslekhooban
📌ستاره قاسم در کهکشان راه خمینی 🔺قسمت اول 🔹چقدر خوب است که کودکان وقتی به دنیا می‌آیند کسی نمی‌داند سرنوشت چه تقدیری برای آنان رقم زده و تاریخ برای شانه نحیف برخی از این کودکان‌گریان، چه مأموریتی گران‌سنگ تدارک دیده است. آری! اینگونه بود که دست فرعون به‌رغم تمام دست و پا زدن‌هایش، به فرزند عمران و یوکابد نرسید و موسی دودمان طاغوت عصر خود را در نیل بر باد داد. و آن زمانی بود که از چشم دنیااندیشان و ظاهربینان کار مؤمنان به پایان رسیده بود؛ در پیش، امواج خروشان نیل بود و از پس، لشکر جرّار فرعون. اما تقدیر الهی چیز دیگری بود. پس فرمان آمد که ‌ای موسی! عصای خود را بر دریا بزن ... و شد آنچه ناشدنی می‌نمود. ♦️تابستان سال 1953 برای «دوایت آیزنهاور» سی و چهارمین رئیس‌جمهور آمریکا شیرین بود. ماموران سازمان CIA در تهران به فرستادگان و مزدوران بریتانیایی که دیگر کبیر نبود پیوستند و عملیات آژاکس را با موفقیت به سرانجام رساندند. دولت وقت با کودتا سرنگون شد و شاه لرزان و فراری دوباره بر تخت نشست. «آلن دالس» رئیس ‌CIA اگر از آینده چیزی می‌دانست بدون شک پنج سال بعد، تیمی از ماموران خود را بار دیگر راهی ایران می‌کرد اما این بار نه به مقصد تهران بلکه به «قنات‌ملک»، روستایی در دل کویر مرکزی ایران. به خانه ساده و محقر مشهدی حسن.  🔹اما نه آیزنهاور و دالس می‌دانستند و نه حتی مشهدی حسن و فاطمه که آن کودکی که روز اول فروردین سال 1337 پا به زمین گذاشته و ‌گریه می‌کند، چه آینده‌ای و مأموریتی در پیش دارد. فرزند سوم خانه بود و نامش را گذاشتند قاسم. انتخابی به‌جا و نامی نیکو بود. این طفل شیرخوار و روستازاده گمنام، مأموریت داشت چیزهایی را قسمت کند. از این باب همه ما قاسم هستیم چرا که در زندگی چیزهایی را با دیگران و بین دیگران قسمت می‌کنیم. اما قرار بود او از همه ما و قاسم‌ها، قاسم‌تر باشد.  🔸دنیا معرکه‌های عجیب و غریب و شگفتی‌های فرامحاسباتی کم ندارد. نقاطی به ظاهر بسیار دور و بی‌ربط در گوشه و کنار کره‌خاکی هستند که هیچ دستگاه محاسباتی و عقل و حتی خیالی نمی‌تواند میان آنها خطی برقرار سازد. وقتی مامور ساواک سال 1342 با ریشخند از آقا روح‌الله پرسید یارانت کجا هستند، آن مرد خدا که دلش از خورشید هم گرم‌تر و چشم‌هایش از برق آسمان گیراتر بود، با دلی آرام و قلبی مطمئن پاسخ داد؛ سربازان من در گهواره‌ها هستند. یحتمل مأمور مفلوک سازمان اطلاعات و امنیت کشور، پوزخندی زده و در دل یا زیر لب گفته باشد عجب آخوند خوش‌خیالی و چه خیالات خامی! نمی‌توان به واکنش آن مأمور چندان خرده گرفت. آن روز قاسم سلیمانی پنج ساله بود، مهدی باکری و اسماعیل دقایقی 9 ساله، حسن باقری و ابراهیم همت هشت ساله، حسین خرازی شش ساله، احمد کاظمی، مهدی زین‌الدین و حسن تهرانی‌مقدم 4 ساله، محمود کاوه و علی ‌هاشمی 2 ساله. کودکانی دور از هم، هر کدام در شهری و روستایی. آن ستاره‌های دور از هم در کهکشان راه خمینی. آن‌قدر دور که هیچ منجمی نمی‌توانست پیش‌بینی کند روزی که چندان دور نیست این ستاره‌ها در یک مدار قرار خواهند گرفت و چشم آسمان از نورشان روشن خواهد شد. ♦️تازه این کودکان فرماندهان سپاه خمینی کبیر بودند و بسیاری از سربازان آنان حتی هنوز پای بر زمین، این «سیاره رنج» نگذاشته بودند. گفتیم فرمانده و سرباز! بگذار همین‌جا تکلیف این دو کلمه را روشن کنیم. می‌دانی چرا فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران که نامش لرزه بر ‌اندام دشمنان می‌انداخت خود را همیشه سرباز می‌دانست و می‌نامید و وصیت کرد بر سنگ مزارش بنویسند سرباز قاسم سلیمانی؟ همان سربازی که چند روز پیش یک رسانه آمریکایی با کینه‌ای عمیق نوشت سلیمانی شبه نظامیان عراق، لبنان و یمن (افغانستان و پاکستان و سوریه و فلسطین را جا‌انداخته) را به یک اتحاد راهبردی متصل و نیروی قدس را به نوعی ناتو تبدیل کرد.  🔺ادامه دارد‌... ✍ محمد صرفی http://eitaa.com/haad1442
📌ستاره قاسم در کهکشان راه خمینی 🔺قسمت دوم 🔸در روزگاری که آدم‌ها به دنبال نام هستند و برای خود لقب می‌سازند و می‌تراشند و برای محکم‌کاری سفارش می‌دهند، مردی که سرنوشت منطقه و بلکه جهان را تغییر داد، به او لقب «فرمانده سایه‌ها»، «خردکننده داعش» و «قوی‌ترین مرد خاورمیانه» داده بودند و فرماندهان ارتش آمریکا به او حسادت می‌کردند، خود را سرباز می‌داند. ریشه ماجرا به همان پیرمرد طوفانی برمی‌گردد که بر صندلی ساده حسینیه جماران می‌نشست و آرام سخن می‌گفت و دنیا را به لرزه درمی‌آورد. قاسم شاگرد مکتب حضرت روح‌الله بود. همان که بنیانگذار انقلابش می‌خواندند، مرد قرن، سیاستمدار عصر، تغییردهنده جهان و تاریخ و... البته که همه اینها بود اما وقتی یکی از مریدانش فریاد زد؛ «ما همه سرباز توئیم خمینی، گوش به فرمان توئیم خمینی»، باز ساده اما از روی عقیده و منطبق با عمل خویش گفت؛ «نه من سرباز توام و نه تو سرباز من. همه سرباز خداییم ان‌شاءالله.»  🔺آدم‌های خوب کم نیستند و کم ندیده‌ایم. شاید ما هم آدم‌های خوبی باشیم چرا که گاهی کارهای خوبی می‌کنیم. بخشی از شادی و وقت و توانایی و پول خود را با عده‌ای قسمت می‌کنیم. شاید برخی خوب‌تر باشند و از قوه قهریه خود نیز برای خوب بودن و خوبی کردن استفاده کنند. مثلاً وقتی می‌بینند به کسی دارد ظلم می‌شود، سینه سپر کنند و وارد معرکه شوند. مأموریت قاسم تقسیم کردن بود. آرامش و امنیت و شادی و لبخند و در کنارش ترس و وحشت و اضطراب. آنچه قاسم را از دیگر خوبان سوا می‌کرد، آن بود که او اهل قناعت نبود. بله! قناعت همیشه هم چیز خوبی نیست. اگر در تقسیم خوبی‌ها به دایره تنگ و حقیری در اطراف خود قناعت کنی، چنین می‌شود. قاسم آرامش و امنیت و لبخند را برای همه انسان‌های روی زمین می‌خواست نه فقط برای اهالی قنات‌ملک و کرمانی‌ها و ایرانی‌ها. برای او فرقی نداشت که این زن و مرد و کودک چه زبانی دارند، چه آیینی و خطوط جغرافیا آنان را چگونه تقسیم کرده است. امنیت و آرامش و لبخند حق همه بود و وحشت و اضطراب حق همه آنهایی که آن حق را از دیگران سلب کرده بودند. اینجاست که قاسم را می‌توان در دو شمایل دید. شمایلی نرم‌تر از حریر و دل‌نازک‌تر از کودکان که گویی هنوز کودکی پنج ساله در قنات‌ملک است. همانقدر دل کوچکی دارد. از ته دل می‌خندد و مثل ابر‌بهار‌گریه می‌کند. و شمایلی دژم و غضبناک که گویی خدای جبار و منتقم به او مأموریت داده است تا بندگان طاغی و خونریزش را به دست او هلاک کرده و راهی دوزخ سازد.  ♦️خیابان‌های شلوغ و تاریک ما برای نام تو حقیر و کوچک‌اند. روزی ستاره‌ای بزرگ و پرنور کشف می‌شود و نام تو را بر آن خواهند گذاشت. بلندمردا! نامت بلند باد که آب و آتش در چشمان تو به هم می‌رسید و خوشا بحال آنانکه در روزگار رجعت بار دیگر آن چشم‌های پرفروغ را می‌بینند و میانشان نور تقسیم خواهی‌کرد.   ✍محمد صرفی http://eitaa.com/haad1442
🔅الگوی تمام عیار جهاد تبیین یکی از تهدیدهایی که متوجه جهاد تبیین است، گرفتار شدن امت حزب الله در "تبیین جهاد تبیین" و به حاشیه رفتن اصل این ماموریت خطیر است. شاید یکی از دلایل این امر، فقدان الگوی تبیین است. لکن به نظر می‌رسد با تدقیق در بیانات حضرت آقا، بتوان چنین الگویی را نیز استخراج کرد. یک نمونه عالی برای نحوه انجام جهاد تبیین، دیدار حضرت آقا با تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی ست که بصورت حضوری در تاریخ ۱۰ بهمن امسال برگزار شد. از این دیدار چند نکته حایز اهمیت برای طراحی یک الگو برای جهاد تبیین قابل برداشت است: ۱. وقتی دیداری در مرئی و منظر مردم برگزار می شود به این معناست که حتی اگر موضوع تخصصی ست -که بود- مردم باید بشنوند و تلاش کنند مباحث را متوجه شوند. در زمانه جنگ اقتصادی شایسته نیست که مردم اطلاعات کمی از این عرصه داشته باشند. در تمام این سالها حضرت آقا تلاش کرده اند با عنوان کردن تخصصی ترین مباحث اقتصادی نزد مردم، آنها را مجهز به فهم راه حل های درست اقتصادی کنند، تا از این طریق هم مطالبه های درستی از مسئولین داشته باشند و هم شیوه های اقتصاد مقاومتی و اقتصاد سرمایه داری را بیشتر از هم متمایز کنند تا در تصمیم گیری های فردی و جمعی شان اثر بگذارد. بنابراین برای جهاد تبیین بایستی سواد مردم از رویکرد مقاومتی به اقتصاد را بالا برد و نقاط افتراقش با رویکرد لیبرالی را پررنگ کرد. در کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن وقتی که آقا به عبارت "اولی الالباب" در قرآن می رسند می فرمایند وقتی قرآن خطاب می کند ای صاحبان خرد! "یعنی آنها که نیروی فکر و اندیشه و خرد را به کار می زنند تا خردمند می شوند" " خردمند یعنی همه ما مردم در صورتی که فکر و هوششان را به کار بیندازند"(ص ۸۹)یعنی اگر خردمند هم نیستید، بروید و صاحب خرد بشوید. حال ما باید به خودمان نهیب بزنیم که اگر این اطلاعات را متوجه نمی شویم و نمی دانیم، باید زحمت بکشیم، مطالعه و تحقیق کنیم و یاد بگیریم و یاد بدهیم. ۲. در این دیدار حضرت آقا خود روایت گر جنگ اقتصادی می شوند که تمام مختصات جنگ را داراست. سال شروع و شدت گرفتنش را شرح می دهند و با عناوین جنگی، افسران و سربازان ما را در این جنگ تحمیلی مشخص می کند. عدم موفقیت دشمن در این جنگ را اعلام می کنند و البته اعلام می کنند که اگر مسئولان دولتی همراهی بیشتری می کردند، آسیب های کمتری می دیدیم. در واقع یک روایت منصفانه از صحنه نبرد ارائه می کنند و از افسران این جنگ که کارآفرینان و مدیران شایسته اقتصادی هستند، می خواهند که در رسانه ها به بیان حقایق این جنگ و موفقیت هایی که بدست آمده، بپردازند چون از طرفی در جنگ شناختی با دشمن هم قرار داریم و دشمن در تلاش است تا شناخت درستی از دستاوردهایمان نداشته باشیم و احساس شکست کنیم. در کتاب طرح کلی آقا می فرمایند "از نقشه های خیلی روشن و از دست های رو شده ی شیطان، یکی این است که زودتر از موعد، شکست جبهه الهی و رحمانی را اعلام بکند" (ص ۷۰) مردم ما در معرض این روش شیطان هستند و باید آنها را مسلح کرد به فهمی درست از عرصه جنگ و چه کسانی بهتر از خود این افسران جنگ اقتصادی برای روایت فتوحاتشان به مردم؟ ۳. بدون داشتن نقشه کلان، حرکت ها و تلاش ها هم جهت نمی شوند پس حضرت آقا فوری ترین نیاز را برای این مرحله از جنگ داشتن نقشه کلان راهبردی صنعتی برای کشور میدانند و همچنین مدیریت جامع و متمرکز. به ما می آموزند که در جهاد تبیین وقتی جایگاه مخاطب را مشخص کردی مسیر پیش روی او را هم بگو تا بداند بقیه راه باید بر چه اساسی و کجا حرکت کند. افراد و گروه ها اگر به هویت خود و نقشی که باید ایفا کنند، مسلط نباشند، احساس مسئولیت نمی کنند و شادی و غم خود را خرج این مسیر نخواهند کرد. داشتن نقشه کلانی که برامده از اقتصاد مقاومتی است و نه اقتصاد لیبرالی و نقش مردم و مسئولان در آن مشخص است، هم هویت بخش است و هم انسجام درونی در جامعه ایجاد می کند. در جامعه ی مطلوب اسلام، همه افراد وقتی مشغول انجام بخش کوچکی از نقشه هستند، از کلان نقشه هم مطلعند و می دانند چه اثری در کل دارند. امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند: رخداوند رحمت کند کسی را که بداند از کجا آمده و در کجاست و به کجا خواهد رفت" این مدل تبیین هاست که اثرگذار است ✍ اسماء اسدی پور http://eitaa.com/haad1442
🔅شناسنامه ملی ...نقاط اوجی که یک ملت ساخته، متعلق به تشخصی است که آن ملت دارد، نه‌فقط متعلق به تک‌تک افراد. افتخارات یک ملت متعلق به یک روح جمعی‌است که با یک حرکت جمعی، در عالم ایجادشده؛ این روح جمعی، موجود جدیدی است که ویژگی‌های منحصربه‌فرد خود را داشته و شخصیتی متمایز از مجموع تک‌تک افراد دارد. همچنان‌که ما یک انسان را مجموع تک‌تک سلول‌هایش معنا نمی‌کنیم -چراکه سلول‌ها دائما درحال جایگزین شدنند، اما هویت فرد از اول تا آخر زندگی برای او ثابت است- روح جمعی هم هویتی مستقل و البته برآیندی از همه ملت است. چه شهدای‌شان که پیش از این از دنیا کوچ کرده‌اند ولی در آفرینش این روح جمعی مجاهدت کرده‌اند، چه آنها که هنوز در این دنیا زندگی می‌کنند و چه آنانی که بعدها و در نسل‌های بعد به این مسیر می‌پیوندند و نسبت به حفظ این روح جمعی احساس مسئولیت می‌کنند. افراد انسانی درطول حیات یک ملت دائم می‌میرند و جایشان را به انسان‌های دیگر می‌دهند. حتی امام امت به ملکوت‌اعلی می‌رود، اما روحی که آن ملت به وجود آورده، ویژگی‌هایش و اهدافش با حفظ همان هویت پابرجاست. لذا مقام معظم رهبری می‌فرمایند: «این بیعت، بیعت با شخص نبود؛ بیعت با هدف‌ها بود، بیعت با آرمان‌ها بود... این یک کار معنوی بود، لذا این کار جریان دارد... هرکسی در هر دوره‌ای در مسیر آن آرمان‌ها حرکت کند، درواقع در این حرکت سهیم و شریک است.»... ✍اسماء اسدی پور متن کامل این یادداشت را در روزنامه فرهیختگان بخوانید👇 https://farhikhtegandaily.com/page/217336/ @haad1442