eitaa logo
حاج آقا مسألةٌ !
2.3هزار دنبال‌کننده
309 عکس
649 ویدیو
25 فایل
با توجه به حجم زیاد سوالات لینک ها بصورت موقت برداشته شد.در صورتی که سوال ضروری داشتید میتوانید با شماره ۰۹۶۴۰۰ تماس حاصل فرمایید
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸رسول اکرم (ص) فرمود: جبرئیل به من گفت: ای محمد عِشْ ما شِئْتَ فَاِنَّک مَیتٌ هرچه می‌خواهی زندگی کن، عاقبت میرنده هستی؛ عمر جاوید برای کسی نیست. وَ اَحْبِبْ مَنْ شِئْتَ فَاِنَّک مُفارِقُةُ هرکه را دلت می‌خواهد دوست داشته باشی دوست داشته باش، اما این را هم بدان که از او جدا می‌شوی. معلوم است که در زیر اینها چه مستتر است؛ یعنی پس انسان باید کسی را دوست داشته باشد که از او جدا نمی‌شود. این حساب را داشته باش، هرکه را می‌خواهی دوست داشته باشی دوست داشته باش، اما بدان که تو از همه اینها جدا می‌شوی؛ فقط یک حقیقت است که از او جدا نمی‌شوی. وَ اعْمَلْ ما شِئْتَ فَاِنَّک مُلاقیه هرچه می‌خواهی عمل کنی بکن، اما این را هم بدان که تو به عمل خود خواهی رسید و با عمل خودت در یک وقتی ملاقات خواهی کرد. 📒استاد مطهری، آشنایی با قرآن، ج10، ص38 کانال حاج آقا مسئلة👇 https://eitaa.com/joinchat/228524710Ced7ebabb84
🔸آشیخی کردن! يكى از آقايان معروف داستانى نقل مى‏كرد، مى‏گفت: شايد چهل سال پيش، قبل از سنه 20 مى‏خواستيم به مشهد برويم. آن وقتها اتوبوس بود و سوارى خيلى كم پيدا مى‏شد، احيانا سواريهاى‏ كرايه هم پيدا مى‏شد، و ما سوارى كرايه‏اى پيدا كرديم و مى‏رفتيم مشهد. با ما يك نفر ديگرى بود از اين متجددها و فرنگى‏مآبهاى خيلى دوآتشه‏اى كه تازه از اروپا آمده بود. مى‏دانيد كه قبل از سنه 20 يك موج تجدد خاصى بود، يك تجدد خيلى خنك و سرد و فرنگى‏مآبى و غربزدگى به تمام معنا و بدبينى به هرچه كه در شرق هست. گفت چشمش كه به ما افتاد كه به عنوان يك آخوند سوار شديم يك نگاه تحقيرآميزى كرد و بعد كه راه افتاديم تحقيرآميزانه به ما گفت: آشيخ چه‏كار مى‏كنى؟ كارت چيست؟ چون او گفت آشيخ، من گفتم: آشيخى مى‏كنم. گفت: آشيخى چيست؟ گفتم: آشيخى يعنى آشيخى ديگر. اين ديد كه ما جواب سربالا به او داديم چيزى نگفت. مى‏گفت رسيديم به حدود ورامين. آن وقتها جاده آسفالت و پل و اين حرفها كه نبود، مى‏دانيد كه اغلب، اتومبيلها از داخل همان آبها رد مى‏شدند. آمديم از داخل يكى از اين جويهاى زياد آبى كه از آنجا رد مى‏شد رد بشويم، ماشين ما در آب گير كرد. اتفاقا اين شخص هم يك صندوق پرتقال خيلى عالى با خودش آورده بود، از اين پرتقالهاى درجه اول، و براى كسى هديه مى‏برد. اين پرتقالها را هم آب برد. بعد ما و چند نفر از اين مردم دهاتى صدا كرديم و اين دهاتيها آمدند ماشين را بالاخره هرطور بود نجات دادند ولى پرتقالها افتاد و هركدام از اينها رفتند دنبال پرتقال و پرتقالها را جمع كردند و بردند. اين هرچه فرياد كشيد كسى به حرفش گوش نكرد. گفت: من آمدم ايستادم صدا كردم، گفتم آقايان بياييد، همه آمدند، گفتم: شما همه‏تان مسلمانيد، همه‏تان بنده خدا هستيد، يك نفر مسلمان هيچ وقت به مال مردم تجاوز نمى‏كند. مگر به خدا اعتقاد نداريد؟ مگر قيامت را فراموش كرديد؟ گفت چهار كلمه كه اينجا گفتيم هركس هرچه پرتقال برده بود همه را آورد و گفت ما مال مردم نمى‏خوريم. همه را جمع كردند گذاشتند داخل جعبه‏اش، برداشتيم و آمديم. گفت وقتى سوار شديم گفتم آشيخى كردن يعنى همين‏ 📒مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (آشنايى با قرآن(10 - 14))، ج‏28، ص: 90 کانال حاج آقا مسئلة👇 https://eitaa.com/joinchat/228524710Ced7ebabb84
🔶بشیر و نذیر قرآن هميشه درباره خود و پيغمبر مى‏گويد بشير و نذير. اين بشير و نذير عبارةٌ اخرى از اين است كه هم راه را نشان مى‏دهد هم چاه را. چون اگر فقط بخواهد راه را نشان بدهد و چاه را نشان ندهد ممكن است كسى راه را ببيند ولى چون چاه را نمى‏بيند و غافل از آن است خيال مى‏كند كه در راه دارد مى‏رود، به چاه مى‏افتد. اگر فقط چاه را نشان بدهد يك كار منفى است: اين چاه است، از آنجا نرو؛ خوب كجا بروم؟ مثبت و منفى با يكديگر بايد توأم بشود: اين راه، از اينجا برو، اين چاه و از اينجا نرو. اين راه، برو؛ آن بيراهه، نرو. اگر بگويد اين راه است ولى خطر را نشان ندهد كافى نيست. همين طور اگر خطر را نشان بدهد ولى نگويد راه اين است؛ بگويد اين خطر، از اينجا نرو؛ انسان مى‏گويد از كجا بروم؟ اين است كه قرآن هميشه مى‏گويد كه راهنما و چاه‏نماست. 📒مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى ؛ ج‏28 ؛ ص133 کانال حاج آقا مسئلة👇 https://eitaa.com/joinchat/228524710Ced7ebabb84
از کجا آمده ام؟ رحم الله امرآ علم من أين و فى أين و الى أين. رحمت الهى شامل حال آن كسى كه بداند «از كجا؟» (يعنى آشنايى با مبدأ هستى)، اين هستى از كجا شروع شده است؟ آيا از شكم مادر و صلب پدر؟ از خاك شروع شد با خاك هم تمام شد؟ همين قدر محدود و كوچك؟ يا نه، از يك مبدئى شروع شده است كه آن مبدأ خداى عالم است، از يك مبدأ لا يزال، حكيم، لايتناهى، از يك مبدئى كه قدرت لايتناهى است، علم لايتناهى است، حكمت لايتناهى است، حيات لايتناهى است، كمال لايتناهى است، لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏ هر كمالى كه قابل تصور باشد اعلى و اكمل آن كمال در ذات اوست، اصلًا همه كمالها از اوست. وجود انسان از آنجا آغاز شده است و پايانش هم بازگشت به خود اوست. انسان بايد اين حقيقت را دريابد و به آن تصديق داشته باشد. اصلًا جوهر انسان اين دريافت است. اگر انسان اين دريافت را نداشته باشد اصلًا انسان نيست و واى به حال انسان كه اين حقيقت را تكذيب كند و بگويد خير، ما از جايى نيامده‏ايم، به جايى هم نمى‏رويم، يك كار لغو، عبث و پوچى به نام «حيات انسان» روى زمين وجود پيدا كرده. حالا شما ببينيد تفاوت ره از كجاست تا به كجا، كه آدم فكرش اين گونه باشد كه يك جريان پوچ، بى‏هدف، بى‏اصل و ريشه، لغو، عبث، بى‏غايت و بى‏جهتى (جهت به معناى واقعى خودش) در يك گوشه دنيا به نام روى زمين پيدا شده و انسانى به وجود آمده، تا اينكه انسان‏ خودش را در ميان دو پرانتز ببيند و دريابد كه حيات اين دنيا چه پرانتز كوچكى است، از آن طرف لايتناهى از اين طرف لايتناهى، و چقدر حساب شده! بداند از كجا آمده‏ايم به كجا مى‏رويم. 📒مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى ؛ ج‏28 ؛ ص257 کانال حاج آقا مسئلة👇 https://eitaa.com/joinchat/228524710Ced7ebabb84
🔶توقع خوبی نداشته باش در نهج البلاغه جمله‏اى هست كه ابتدا ممكن است انسان آن را يك جمله اخلاقى ساده تلقى كند ولى همين كلمه را شما از جنبه معارفى، شناختى و بينش جهانى بسنجيد. مى‏فرمايد:اگر به كسى نيكى كردى و او نيكى تو را به نيكى پاسخ نگفت، تو به او نيكى كردى او در عوض به تو نيكى نكرد و احيانا به جاى نيكى بدى كرد، اين سبب نشود كه تو در نيكى كردن بى رغبت شوى و ميل به نيكى كردن از تو گرفته شود، بگويى اى آقا! اين دنيا يك دنيايى است! به هر كسى خوبى مى‏كنى به تو بدى مى‏كند، بهتر اين است كه به كسى خوبى نكنى. نه، هيچ وقت اين طور فكر نكنيد. امكان ندارد كه نيكى پاسخ نداشته باشد، منتها تو نبايد انتظار داشته باشى كه به هر كس كه نيكى مى‏كنى از همان نيكى پاسخ بگيرى. اشتباهت اين است. تو نيكى كن بدون آنكه چشمداشت از آن كسى كه به او نيكى مى‏كنى داشته باشى. بعد مى‏بينى يك كسى كه تو اصلًا به او نيكى نكرده‏اى به تو نيكى مى‏كند، يعنى پاسخى كه از اين بايد بگيرى از جاى ديگر به تو مى‏دهند. تو در اين نقطه نيكى مى‏كنى، چشمهايت را دوخته‏اى كه اين بذرى كه اينجا كاشته‏اى از همين جا سبز شود. بعد مى‏بينى اينجا سبز نشد بلكه اينجا نقطه مقابل آن سبز شد. [آنگاه نتيجه مى‏گيرى كه بهتر است به كسى نيكى نكنى.] نه، تو تخم نيكى را اينجا بكار، يك وقت مى‏بينى صد فرسخ آن طرف‏تر نتيجه داد. بعد مى‏فرمايد: خدا نيكوكاران را دوست دارد. تو چرا وقتى به بشر مى‏دهى از همان بشر هم مى‏خواهى؟ تو به خدا بسپار، از خدا بخواه، «جهان را صاحبى باشد خدا نام». خدا عالم را اين گونه ساخته كه تخم نيكى هرگز ضايع نمى‏شود. 📒مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى ؛ ج‏28 ؛ ص269 کانال حاج آقا مسئلة 👇 https://eitaa.com/joinchat/228524710Ced7ebabb84
🔸دستورات خدا را برای فایده اش انجام نده! پيغمبر در مقابل امر خدا تسليم است، چون و چرا ندارد، و اصلاً معنى ايمان همين است، اگر آدم چون و چرا بكند كه عبوديت نيست. آدم بفهمد خوب است اما چون و چرا بكند كه من تا چون و چرايش را درك نكنم، نمى‌كنم [خلاف ايمان است.] به من گفته‌اند نماز بخوان، تا فلسفه‌اش را نفهمم من نمى‌خوانم! فلسفه‌اش را هم بفهمى و بخوانى، ديگر آن نماز نيست. اگر نماز را فقط به خاطر فهميدن فلسفه‌اش مى‌خوانى امر خدا را اطاعت نكرده‌اى. وقتى كه فهميدى نماز چنين فايده‌اى دارد [و فقط به خاطر اين فايده نماز خواندى] آن فايده نماز، خداى توست. بندگى، تسليم در مقابل امر مولا بودن است. گفتند برو مكه، بگو چَشم! گفتند دور آن سنگها حركت كن، چشم! حجرالاسود را كه يك سنگ بيشتر نيست استلام و تعظيم كن، چشم! بين صفا و مروه هفت نوبت برو و برگرد، چشم! در آن قسمت معيّن هروله كن، چشم! گوسفند قربانى كن، چشم! اصلاً دين يعنى تسليم امر خدا بودن. سنايى مى‌گويد: تو را يزدان همى گويد كه در دنيا مخور باده تو را ترسا همى گويد كه در صفرا مخور حلوا مى‌گويد طبيب به تو مى‌گويد كه چون صفرا دارى حلوا نخور، ديگر چون و چرا نمى‌كنى، مى‌گويى او طبيب است، مى‌فهمد؛ يعنى من در مقابل امر او تسليمم. تو به اندازه‌اى كه در مقابل امر طبيب تسليم هستى در مقابل امر خدا تسليم نيستى‌؟ به ابراهيم مى‌گويند: سر بچه‌ات را بايد در راه خدا ببُرى. ابراهيم ازآن‌جهت ابراهيم است كه نه فلسفه اين كار را مى‌فهمد و نه مى‌داند براى چيست و چه حكمتى دارد. همين قدر كه فهميد اين رؤيا رؤياى صادقه و وحى الهى است گفت: چَشم! اسماعيل هم وقتى كه فهميد چنين است، گفت: چشم! [نه اينكه بگويند] انسان است، انسان را كه بى‌جهت نبايد كشت. بى‌جهت نبايد كشت ولى اگر امر خدا باشد، جهتش همان امر خداست. (مطهری) 📒مجموعه آثار استاد شهید مطهری (آشنایی با قرآن (12)). ج 28، صدرا، 1376، ص 313. کانال حاج آقا مسئلة 👇 https://eitaa.com/joinchat/228524710Ced7ebabb84
🔸اول عمل بعد کرم خدا! ما يك آشنايى داريم كه آدم واقعا با ايمانى است. من به او گفتم كه دو جمله دنياى تو را خراب كرده و يك جمله آخرتت را. (اين جملات واقعا تكيه كلام اوست.) دو جمله‌اى كه دنياى تو را خراب كرده اين است كه تا به تو اعتراضى مى‌شود، مى‌گويى: «خوب چه كنم، نمى‌شود ديگر.» و اما جمله‌اى كه آخرتت را خراب كرده اين است كه در مورد مسائل آخرتى مى‌گويى: «خدا خودش مگر درست كند.» اگر اين، حرف درستى بود، همه پيغمبران همين حرف را مى‌زدند و مى‌گفتند: «خدا خودش مگر درست كند و كرم خدا غير از اين چيزى نيست.» ما نمى‌خواهيم بگوييم نگو كرم خدا، على نمى‌خواهد بگويد نگو كرم خدا، قرآن نمى‌گويد نگو كرم خدا، مى‌گويد عمل كن و بگو كرم خدا. اگر عمل كنى و بعد بگويى «من كه عمل مى‌كنم، ديگر كرم خدا يعنى چه‌؟!» اين كفر است. در سوره انعام فرمود: مَنْ يُصْرَفْ عَنْهُ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ‌ ، و در آيات ديگر [هم به اين مضمون اشاره شده. [پيغمبر هم فرمود: من نيز به كرم خدا به سعادت مى‌رسم. على كه مرد عملى بالاتر از او نداريم، عمل مى‌كند و مى‌گويد كرم خدا؛ نه اينكه عمل نكند و بگويد كرم خدا. پس كرم خدا را نبايد فراموش كرد؛ بايد با عمل، كرم خدا را در ياد داشت. اگر كرم خدا نباشد، تمام اعمال ما با كوچك‌ترين نعمتى كه خدا به ما داده مكافات نمى‌كند . پس بايد عمل كنيم و با عمل بگوييم كرم خدا، نه اينكه از عمل فرار كنيم و بگوييم كرم خدا. 📒مجموعه آثار شهید مطهری، ج28، ص413 کانال حاج آقا مسئلة👇 https://eitaa.com/joinchat/228524710Ced7ebabb84
🔸مشاعره بوعلی سینا و ابوسعید ابوالخیر بو على سینا در نيشابور در جلسه موعظه ابو سعيد ابو الخير كه از اكابر عرفاست حاضر شد. در آن جلسه ابو سعيد همين مسئله را طرح كرده بود و در همين زمينه موعظه و نصيحت مى‌كرد كه كرم الهى نبايد موجب غرور انسان شود و انسان نبايد عفو خدا و كرم خدا را بهانه ترك اصلاح خودش و ترك تهذيب نفس و عمل صالح و بهانه براى گناه كردن قرار دهد. بو على كه در آن‌وقت جوان بود و مغرور، همان جا يك رباعى ساخت (خيلى هم شيرين ساخته) و در حضور ابو سعيد خواند. گفت: مــايـيـم بـه عـفـو تـو تـولـاّ كـرده وز طـاعـت و مـعـصـيـت تبرّا كرده آنـجـا كـه عـنـايت تو باشد، باشد ناكرده چو كرده، كرده چون ناكرده ابو سعيد هم كه خودش شاعر خيلى خوش ذوقى بوده، فورا با يك رباعى به او جواب داد: اى نـــيـــك نــكــرده و بــديــهــا كــرده وانــگــه بــه خـلـاص خـود تـمـنّـا كـرده بـر عـفـو مـكـن تـكـيـه كـه هـرگـز نبود ناكرده چو كرده، كرده چون ناكرده 📒مطهری مرتضی. مجموعه آثار استاد شهید مطهری (آشنایی با قرآن (12)). ج 28، صدرا، 1376، ص 426. کانال حاج آقا مسئلة👇 https://eitaa.com/joinchat/228524710Ced7ebabb84
🔸برنامه مسلمانی برنامه مسلمانی این نیست که الان در میان ما معمول است، چه از نظر غذایی و چه از نظر خواب و بیداری. از نظر غذایی من نمی‌دانم از چه زمانی این سه وعده غذا خوردن پیدا شده است! انسان وقتی مثلا ساعت 8 صبحانه بخورد قهرا ناهار خوردنش می‌افتد به ساعت 2 بعد از ظهر، و وقتی ساعت 2 بعد از ظهر یک ناهار سنگین خورده باشد نمی‌تواند ساعت 8 شب شام بخورد، بلکه شام خوردنش می‌افتد به ساعت 10. از نظر اسلامی انسان دو وعده غذا می‌خورد و در صدر اسلام هم این طور بوده، یکی غَداة و دیگر عَشی. یک غذای حسابی صبح می‌خوردند (صبحانه) و یکی هم شب؛ سه وعده در کار نبوده. 📒 استاد مطهری، آشنایی با قرآن، ج13، ص72 کانال حاج آقا مسئلة👇 https://eitaa.com/joinchat/228524710Ced7ebabb84
🔸انسان بدون رنج ! باور نکن که انسان از رنج خالی باشد؛ یک جا رنج در اول است و یک جا در آخر، یک جا رنج جسمانی است و یک جا روحی و معنوی. شما در میان مردمی که از ایمان بهره‌ای دارند و روحی سالم دارند ولو فقیر و در حد یک کارگرِ دست به دهان باشند، آدمی پیدا نمی‌کنید که در همه عمر یک شب نیاز پیدا کند با قرص خواب‌آور بخوابد، ولی شاید در میان کسانی که غرق در نعمت هستند کمتر کسی باشد که بتواند بدون قرص خواب‌آور بخوابد؛ اعصاب چنین افرادی دائما در تهیج و هیجان است. پس آن خوشیها این ناراحتیها را به دنبال دارد. 📒استاد مطهری، آشنایی با قرآن، ج13، ص105 کانال حاج آقا مسئلة👇 https://eitaa.com/joinchat/228524710Ced7ebabb84
🔸عمل واحد و مسئولیت کثیر مردم آن وقتى كه فكر و انديشه و گرايش و اراده و خواستشان يكى باشد يك واحد شمرده مى‏شوند. خشنودى و خواستنِ يك چيز و ناخشنودى و نخواستنِ يك چيز است كه مردم را به صورت يك واحد در مى‏آورد. آن‏وقت اگر مردمى از نظر خواست و اراده و خشنودى همه يك جور فكر كنند و يك انديشه داشته باشند، بعد آن انديشه را يك نفر به مرحله عمل دربياورد، [در واقع‏] آن يك نفر نكرده، بلكه همه كرده‏اند؛ چون آن يك نفر نماينده اراده عموم است و خواست عموم را به مرحله عمل درآورده. حال اگر آن كار خوب باشد همه مردم آن كار خوب را انجام داده‏اند و اگر آن كار بد باشد باز همه مردم آن كار بد را انجام داده‏اند. مى‏دانيد كه ناقه ثمود را يك نفر پى كرد، ولى قرآن نمى‏گويد «يك نفر پى كرد» بلكه مى‏گويد: «عقروها» يعنى همه پى كردند چرا؟ چون آن يك نفر خواستِ عموم را انجام داد. 📒مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى ؛ ج‏28 ؛ ص582 کانال حاج آقا مسئلة👇 https://eitaa.com/joinchat/228524710Ced7ebab
🔸عیب مشرق زمینی ها یک عیب بزرگی که به مشرق‌زمینی‌ها می‌گیرند این است که اگر چیزی از علم نصیبشان بشود، از اینکه به دیگران بفهمانند مضایقه می‌کنند. مثالهای آن خیلی زیاد است. مثلاً بسیار اتفاق افتاده که کسی در اثر تجاربش دوای یک بیماری را کشف می‌کند. چنین شخصی مگر ممکن است فرمول این دوا را به کسی یاد بدهد؟! یاد نمی‌دهد و حتی از گفتن به بچه‌هایش هم مضایقه می‌کند، بعد می‌میرد و این راز را با خودش به گور می‌برد. در حدود فریمان ما ده خیلی دوری بود به نام صومعه‌سرا. پیرمردی در این ده بود که از کوهستانهای آنجا دواهای خیلی مفیدی به دست آورده بود برای بیماری خنازیر که یک بیماری واقعا کشنده است. من خودم افرادی را که معالجه کرده بود دیده بودم. این شخص با ابوی ما آشنا بود و وارد منزل ما می‌شد. بیمارهایی که خنازیر داشتند و می‌رفتند مشهد و اطبای مشهد از معالجه آنها عاجز بودند می‌آمدند و او این دواها را روی زخم آنها می‌گذاشت. این دواها در ظرف 24 ساعت این خنازیر را که همین طور هم ریشه می‌دواند، می‌کشید و بیرون می‌آورد. هرچه به این شخص گفتند که این دواها را معرفی کن، نکرد و حتی به بچه‌اش هم یاد نداد. بعد از مردنش فرزندش از بقایای دواهایی که از او مانده بود به زحمت کار ناقصی انجام داد و بالاخره هم نتوانست فرمول کاملش را کشف کند. 📒 استاد مطهری، آشنایی با قرآن، ج13، ص159 کانال حاج آقا مسئلة👇 https://eitaa.com/joinchat/228524710Ced7ebabb84