صبحکهبيدارمیشويم
ازواجباتِماستسلامٌعلیالحسين💚✨️
-صلیاللهعلیکیااباعبدلله
5.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خطا رفتم ، ببخش منو❤️🩹: )؛
#حسین_ستوده
وقتی حرفهای حضرت آقا رو رصد میکنیم، میبینیم داره بر اساس نیاز جامعه و وضعیت جامعه حرف میزنه ولی ما داریم با حالِ خودمون، نَفسِ خودمون، کِیفِ خودمون، کوکِ خودمون، سایت خودمون، دهنسرویسی همدیگه از همدیگهمون، حالگیری از همدیگهمون، برند و تابلو و نام و آرم خودمون حرف میزنیم؛ کاری به حرف آقا نداریم که! آقا یه طرف میره، ما هم یه طرف... . ما باید برگردیم تو مردم.
حاج حسین یکتا
~🌷🕊
#شهیدابراهیمهادی:
باید اینقدر در راه خدا کار کنیم
اینقدر در راه خدا فعالیت کنیم
که وقتی خودش صلاح دید؛
پای کارنامه مارا امضا کند
و شهید شویم!
#اللهمعجللولیکالفرج
#شهدا
#خاطࢪات_شهداء
حرمشهدایگمنام|رباطکریم
#قصه_دلبری #قسمت_یازدهم دنبال آدم بی ادعایی می گشتم که به دلم بنشیند در چار چوب در ، با روی ترش ک
#قصه_دلبری
#قسمت_دوازدهم
با اعتماد به نفس صدایش را صاف کرد :«ولی من فکر می کنم خیلی هم به هم میخوریم !»
جوابم راکوبیدم توی صورتش :« آدم باید کسی که می خواد همراهش بشه ، بهدلش بشینه !»
خنده پیروزمندانه ای سر داد . انگار به خواسته اش رسیده بود :«یعنی این مسئله حل بشه ، مشکل شمام حل میشه ؟!»
جوابی نداشتم ...
چادرم را زیر چانه محکم چسبیدم و صحنه را خالی کردم .
از همان جایی که ایستاده بود ، طوری گفت که بشنوم :«ببینید ! حالا این قدر دست دست می کنید ، ولی میاد زمانی که حسرت این روزا رو بخورید !»
زیر لب با خودم گفتم «چه اعتماد به نفسی کاذبی»
اما تا برسم خانه ، مدام این چند کلمه در ذهنم می چرخید :
«حسرت این روزا !»
مدتی پیدایش نبود ، نه در برنامه های بسیج ، نه کنار معراج شهدا .
داشتم بال در می آوردم . از دستش راحت شده بودم
کنجکاوی ام گل کرده بود بدانم کجاست
خبری از اردوهای بسیج نبود ، همه بودند الا او ..
خجالت می کشیدم از اصل قضیه سر در بیاورم.
تا اینکه کنار معراج شهدا اتفاقی شنیدم از او حرف می زنند
یکی داشت می گفت :«معلوم نیست این محمد خانی این همه وقت توی مشهد چی کار می کنه !»
نمی دانم چرا ..!
یک دفعه نظرم عوض شد!
دیگر به چشم یک بسیجی افراطی و متحجر نگاهش نمی کردم .
حس غریبی آمده بود سراغم . نمی دانستم چرا این طور شده بودم
#اینکتابدرکتابخانهیحرمشهداموجودمیباشد
صبحکهبيدارمیشويم
ازواجباتِماستسلامٌعلیالحسين💚✨️
-صلیاللهعلیکیااباعبدلله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منمدلممیخواستجایتوباشم...
معیار اصلی نماز است ،
این نماز بالاترین ذکر است !
شیرین ترین ذکر است :)
بــرتــریـن چیز است .
حال ، برخی به دنبــال ذکرهای
ویـژهای میگـردند که کسی
نشنیده باشد . .
همه چیـز تابــع نمــــاز اسـت !🌱
- آیــتاللـہ بهجــت (ره)
حرمشهدایگمنام|رباطکریم
#قصه_دلبری #قسمت_دوازدهم با اعتماد به نفس صدایش را صاف کرد :«ولی من فکر می کنم خیلی هم به هم میخور
#قصه_دلبری
#قسمت_سیزدهم
نمیخواستم قبول کنم که دلم برایش تنگ شده است .
اما با وجود این هنوزهم نمی توانستم اجازه بدهم بیایید خواستگاری ام
راستش خنده ام می گرفت ، خجالت می کشیدم به کسی بگویم دل مرا با خودش برده ..!
وقتی برگشت پیغام داد میخواهد بیاید خواستگاری .
باز قبول نکردم ...
مثل قبل عصبانی نشدم ، ولی زیر بار هم نرفتم
خانم ابویی گفت :« دوسه ساله این بنده خدا رو معطل خودت کردی!
طوری نمی شه که! بذار بیاد خواستگاری و حرفاش رو بزنه !»
گفتم :«بیاد ، ولی خوش بین نباشه که بله بشنوه !»
شب میلاد حضرت زینب (س) مادرش زنگ زد برا قرار خواستگاری .
نمی دانم پافشاری هایش باد کله ام راخواباند یا تقدیرم؟!
شاید هم دعاهایش ...
به دلم نشسته بود
با همان ریش بلند و تیپ ساده همیشگی اش آمد .
ازدر حیاط که وارد خانه شد ، با خاله ام از پنجره او را دیدیم . خاله ام خندید : « مرجان ، این پسره چقدر شبیه شهداست !»
باخنده گفتم :«خب شهدا یکی مثل خودشون رو فرستادن برام !»
خانواده اش نشستند پیش مادر و پدرم .
خانواده ها با چشم و ابرو به هم اشاره کردند که « این دوتا برن توی اتاق ، حرفاشون رو بزنن!»
#اینکتابدرکتابخانهیحرمشهداموجودمیباشد
https://eitaa.com/haaramshohada
-یاابنالحسنجانم.....
آقاجان،سلام💚👋
میدونمکهمثلهمیشهحواستبهمهست:)
میدونمبدم،ولیآقاجانشمابهمننگاهنکنین
دیگهکارمتمومهها...!+
-شبتبخیرمولایماشیعیانمظلوم🌸✨️