ارزش تو چقدر است؟
#داستان
روزی پدری ساعتی قدیمی را به پسرش داد و گفت: پسرم این ساعت را پدربزرگت به من داده و حالا من آن را به تو میدهم.
ولی قبل از اینکه ساعت را به تو بدم می خواهم کاری انجام دهی.
پدر به پسر گفت: فقط باید ساعت را به طلافروش نشان بدهی تا ببینی چقدر می ارزد.
پسر ساعت را به طلافروشی برد و وقتی برگشت به پدر گفت: طلافروش گفته: این ساعت خیلی کهنه است ولی قیمت آن 150 دلار است.
پدر به پسر گفت: این بار آن را به سمسار نشان بده تا ببینی چقدر می ارزد.
پسر آن را به سمساری برد و وقتی برگشت به پدر گفت: سمسار گفته: این ساعت خیلی کهنه و به درد نخور است و قیمت آن فقط 10 دلار است.
پدر به پسر گفت: این بار آن را به عتیقه فروش نشان بده تا ببینی چقدر می ارزد.
پسر آن را نزد عتیقه فروش برد و وقتی برگشت به پدر گفت: عتیقه فروش گفته: خیلی ساعت باارزشی است و قیمت آن 500 هزار دلاره و درخواست کرده تا اگر قصد فروش دارید مبلغ را بپردازد و آن را در قسمت اشیای گرانبهای عتیقه فروشی قرار دهد.
پدر به پسر نگاهی کرد و گفت: پسرم قصدم این بود که تو متوجه شوی خیلی با ارزشی، اما اگر کنار آدم های درست و جای درست باشی.
هر وقت احساس بی ارزشی کردی، بدان که کنار آدم های اشتباه و جای اشتباه هستی و باید حتماً جایت را عوض کنی.
🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺
اخبار و مطالب فوری و مهم را اینجا ببینید👇
📲 https://eitaa.com/joinchat/3641114625C08302a69e3
تلگرام👇
https://t.me/+Pz8ny0jwjgRg0g-x
حبادنیوز در سایر رسانه ها👇
https://zil.ink/habadnews
تبلیغات:
@seraat_online