شهید #حاج_حسین_خرازی:
وقتی تو #جبهه هدایای مردمی رو باز می کردیم، در نایلون رو باز کردم دیدم که واقعا یک #قوطی_خالی کمپوته و داخلش یک #نامه است که نوشته بود #برادر_رزمنده سلام!!
من یک دانش آموز #دبستانی هستم. خانم معلم گفته بود که برای #کمک به رزمندگان جبهه های حق علیه باطل نفری یک کمپوت #هدیه بفرستیم. با مادرم رفتم از مغازه بقالی کمپوت بخرم #قیمت هر کدام از کمپوت ها رو پرسیدم. اما قیمت آن ها خیلی #گران بود حتی کمپوت گلابی که قیمتش ۲۵ تومان بود و از همه ارزانتر بود را هم نمیتوانستم بخرم. آخر #پول ما به اندازه سیر کردن شکم خانواده هم نیست، در راه برگشت کنار خیابان این قوطی خالی کمپوت را دیدم برداشتم و چند بار با دقت آن را شستم تا #تمیز شد.
حالا یک خواهش از شما برادر رزمنده دارم
هر وقت که #تشنه شدید از این قوطی آب بخورید تا من هم #خوشحال شوم و فکر کنم که توانستم به #جبههها کمک کنم.
بچهها تو #سنگر برای خوردن آب توی این قوطی #نوبت میگرفتند. آب خوردنی که همراهش ریختن چند #قطره_اشک بود.
#خاطرات_جبهه
#دفاع_مقدس
🔹آیتالله حائری شیرازی🔹
🔸سرمایه گذاری🔸
بعضیها #زمینی را که سالها پیش متری #یک_ریال خریدهاند، پس از چندین سال متری #دهمیلیون_تومان میفروشند. اگر شما نیز در این دنیا بهاندازۀ یک ریال در راه خدا خرج کنید، در آخرت از شما بهاندازۀ دهمیلیون تومان خواهند خرید؛ اما اگر در این دنیا، دهمیلیون تومان برای دنیا و نه برای خدا خرج کنید، در آخرت بهاندازۀ یک ریال هم از شما نخواهند خرید!
برخی از کسانی که میدانند زمین روزی #گران میشود، فرش زیر پایشان را نیز میفروشند و زمین میخرند! بلکه خانههایشان را نیز میفروشند و در خانهای اجارهای مینشینند تا زمینی بخرند! اینها برای دنیایشان اینچنین میکنند؛ شما برای #آخرت خود چه میکنید؟!
بعضیها هرچه دارند، میفروشند تا آخرت را با آن بخرند؛ شهیدان اینگونهاند. گاهی کسی میگوید که با چشمم آنجا را میخرم؛ این چشم را در راه خدا میدهم و آنجا چشمِ باقی میگیرم. شیطان به انسان میگوید: «نه، نکن! حیف تو و جوانی تو نیست؟!»
در #جوانی، اینگونه وسوسه میکند. وقتی هم که انسان #پیر شد، شیطان میگوید: «حالا دیگر به چه درد میخورد که بهسوی خدا بروی؟! آن موقع که نیرو داشتی، خرجش نکردی! اکنون چه داری که بخواهی خرج کنی؟!» این پیر میگوید: «باشد؛ من میخواهم این #تهماندهاش را بدهم؛ آن مقدارش را هم اشتباه کردم که صرف دنیا کردم. میخواهم این اندک چیزی را که مانده بدهم». خدا نیز از او میپذیرد.