مثل دیوار ترک خورده پس از زلزله ها...
گاه دل ها ز سخن های کسی می شکند...
#لاادری
ميخواهمت
شهری جلو دارم نخواهد شد
ايل و تبارت را بگو شمشير بردارند.
#لاادری
مجنون تو جان کنار محمل میکَند
دل از تو ولی چقدر مشکل میکند
دل کندن اگر که کار آسانی بود
فرهاد به جای بیستون ، دل میکند
#لاادری
در سینهام غمیست، که هر شب هزار بار
قدرِ دو قرن بغض گلو، آه میکشد ...
#لاادری
انکس که از شنیدن شعرش گریستی
در سر تب سرودن اشعار شاد داشت
#لاادری
خدایا بار دیگر سوز آتش را گلستان کن
که ابراهیم باید بشکند بتهای دوران را..
#لاادری
اردیبهشت و باران، من وَ خیال رویت
هر دو به پایان رسید، اما نیامدی تو:)!
#لاادری
لب بسته و پر سوخته، از کوی تو رفتم
رفتم، به خدا گر هوسم بود، بسم بود
#لاادری
دچارم به مویت به عطر تنت
به گل های زیبای رو دامنت
به چشمت زمانی که می بینی ام
به می خواهمت وقت بوسیدنت
#لاادری
بخوان از چشم های لال من امروز شعرم را!
که *فردا از منِ دیوانه، دیوانی نمیماند...
#لاادری
مَن شِکستم کہ نیوفتد تَرَکۍ بر دِل تو؛
نشد آࢪام دِلت؟ باز بِگو میشکنَم💔
#لاادری
سخن از گرمیِ آغوش تو گفتن ظلم است
کس به جز پیرهنت با تو همآغوش مباد ؛
بَر و دوشِ تو که چون رختِ عروسیست سفید
جز به مرگِ من ِغمدیده سیهپوش مباد ...
#لاادری
چه دورم از نفس هایت چه از تب کردنم دوری
چه بی رحمانه تن دادی به این دوری مجبوری
تو را در خواب می بینم میان عطر گندم زار
که می بوسی نگاهم را نه در قابی نه هاشوری
#لاادری
و بگو غیرت ِبیجا و تعصب اما ؛
من حسودم به هر آن کس که تورا میبیند !
#لاادری
پسر مومن دانشکده عاشق شده است!
عاشق لیلی بی دین کلاس بغلی...
#لاادری
با تاسف مینویسم مصرع پایین را
واقعی بودم ولی او کیک ها را دوست داشت...
#لاادری
ذوالفقارت با چنان سرعت به هرکس خورده ست
مدتی مبهوت مانده تا بفهمد مرده است
#لاادری
میخواست کوره در دلِ انسان بنا کند
مقدور چون نبود، جگر آفریده است!
#لاادری
شکارت میشوم! با میلِ خود، بیدام یا دانه
بکُش صید خودت را، "حضرتِ صیاد"! جانانه!
بکَن قلب مرا! با "چشمهایِ شیرِ آهوکُش"!
که سویت میخَرامَد آهویت، سَلّانه سَلّانه!
ببَر یورش به "اقلیم تنم" یکباره وُ اصلا
بزن آتش تمامم را، به مَشْیِ "اِنتحارانه"!!
بنا شد "شهر دل" روی "گسلهای نگاهت"! پس..
بلرزان وُ بِریزانم! بکُن از ریشه ویرانه!
شدم جَلدت! بمانی جَلد من ای کااش وُ یک لحظه..
نگیری غیر "بامم" روی بام دیگری لانه!
چنان دورت بگردم، تا بیفتد خوبِ من! حتی..
به قطع از اعتبارش، داستانِ "شمع وُ پروانه"!
مُقیمی در وجودم؛ هر زمان بی هیچ اِجحافی-
به شدت پایبندم بر، "حقوقِ شهروَندانه"!
#لاادری
دور حرم دویده ام صفا و مروه دیده ام
هیج کجا برای من کرببلا نمی شود
#لاادری
تو تنت تا شده و تا شده من هم کمرم
مثل تو درد گرفته همهی بال و پرم
گرچه من عین حسن زهر نخوردم اما
پاره پاره شده حالا همه جای جگرم
ترسم این است که زنهای حرم جان بدهند
گر ببینند که افتادهای از پا پسرم
چشم من تار شده یا که تو کوچک شدهای؟
علی اکبر، علی اصغر شدهای در نظرم
خبرش پخش شده: پخش شدی روی زمین
خبرش پخش شده: ریختهای دور و برم
من از این چند برابر شدنت فهمیدم
چقدر کینه به دل داشتهاند از پدرم
بغلت میکنم و از بغلم میریزی
آه بابا چه کنم با تو و این دردسرم
با چنین ریخت و پاشی که شدی ممکن نیست
که تو را یک نفری تا دم خیمه ببرم
دارد از سمت حرم عمهی تو میآید
ولدی گفتنم انگار رسیده به حرم
#لاادری
پریشان است گیسویی در این باد و پریشانتر
مسلمانی که میخواهد نگاهش را نگه دارد
#لاادری
ز یاران کینه هرگز در دل یاران نمی ماند
به روی آب جای قطره ی باران نمی ماند🌱
#لاادری
ای رفته ز دل، رفته ز بر، رفته ز خاطر
بر من منگر تاب نگاه تو ندارم
ای رفته ز دل ، راست بگو ! بهر چه امشب
با خاطره ها آمده ای باز به سویم
#لاادری
جاماندهایم و قدرت آهی نمانده است
از کوه صبر، جز پرِ کاهی نمانده است
لشکر کشیده بغض در این جبههٔ غزل
جز خاکریز اشک، پناهی نمانده است:)) 🖤
#لاادری