#کلام_علما
شیخ رجبعلی خیاط(ره)
حاصل تمام دیداری ڪه با اولیاء
الهــی بدست آوردم این بود ڪه:
عـزت و آرامـش در دنـیا و آخرت
فقـط در سایه بنـــــدگی خـدای
سبــــحان حاصـــــل مـےشـــــود.
اللھمعجللولیڪالفرج
┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
❇️ @habibatolhosein
#حدیث_روز
🦋امام صادق علیه السلام:
نزدیکترین حالت بندگان به خدا و خشنودی او، از آنها هنگامی است که حجت خدا در میان آنها نباشد و برای آنها ظاهر نشود و آنها محل او را ندانند، ولی در عین حال معتقد باشند که حجت خدا هست.
در این زمان شب و روز در #انتظار_فرج باشند.
📚بحارالانوار جلد ۵۲، صفحه ۱۴
┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
❇️ @habibatolhosein
22.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
📹 ببینید | سخنرانی حاج قاسم سلیمانی به مناسبت آغاز دهه فجر
#دهه_فجر
#حاج_قاسم
┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
❇️ @habibatolhosein
#حاجقاسمسلیمانی🌱
اینانقلاب،
آنقدرتلاطموسختےدارد
کہیكروزۍشھدا،آرزۅمےکنند
زندھشوندوبراۍِدفاعازانقلاب
دوبارہشھیدشوند! :)⚡️
#دهه_فجر
┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
❇️ @habibatolhosein
⭕️ وقتی که امام گواهینامه حاجقاسم را امضا کرد
♨️ اواخر سال ۵۶ برای گرفتن گواهینامهٔ رانندگی به مرکز راهنمایی و رانندگی کرمان مراجعه کردم. افسری بود بهنام آذرینسب، گفت: «بیا تو. اتفاقاً گواهینامهات را خمینی امضا کرده، آماده است تحویل بگیری.» من از طعنهٔ او خیلی متوجه چیزی نشدم. مرا به داخل اطاقی هدایت کردند. دو نفر درجهدارِ دیگر هم وارد شدند و شروع به دادنِ فحشهای رکیک کردند.
🔻من در محاصرهٔ آنها قرار داشتم و هیچ راه گریزی نبود. با سیلی و لگد و ناسزای غیرقابل بیان میگفتند: «تو شبها میروی دیوارنویسی میکنی؟!» آنقدر مرا زدند که بیحال روی زمین افتادم. از بینی و صورتم خون جاری بود. یکی از آنها با پوتین روی شکمم ایستاد و آنچنان ضربهای به شکمم زد که احساس کردم همهٔ اَحشای درونم نابود شد.
🔴 بهرغم ورزشکاربودن و تمرینات سختی که در ورزشِ کاراته و زورخانه میکردم، توانم تمام [شد] و بیهوش شدم.
💢 وقتی به هوش آمدم، درب اطاق بسته بود و من محبوس در آن بودم. چون محلّ [ادارهٔ] آگاهی و راهنماییرانندگی در یک مکان و در مقابل هتلی بود که در آن، سابق کار میکردم، آنها مرا بهنام شاگرد حاجمحمد میشناختند. یکی از درجهدارها به حاجمحمد و حاجیکارنما که لوازمیدکیفروشی داشت، خبر داد.
🔻از داخل اطاق صدای حاجمحمد و حاجیکارنما را میشنیدم که به افسرِ آگاهی میگفتند: «این یک کارگر ساده و بدبخت است. اصلاً این چیزها را نمیداند!» و چند توهین هم به من کردند: «فرض کنید غلط کرده باشد و از روی نفهمی است!» با هر ترفندی بود، بعدِ نصف روز، قبل از اینکه مرا تحویل ساواک بدهند، از آگاهی خارج کردند.
🔴 با بدنی کاملاً لهشده دستهایم را گرفتند تا توانستم از خیابان عبور کنم. مرا به هتل نزد حاجمحمد بردند. شربت آوردند. کمی حالم بهتر شد. حاجمحمد مرا بوسید. مرا با کلمهٔ «پسرم» صدا کرد. خیلی درِگوشی به من گفت: «اگر بار دیگر گیرِ اینها بیفتی، به تو رحم نخواهند کرد.»
💢 سه روز از شدّت درد نمیتوانستم تکان بخورم؛ اما انرژی جدیدی در خود احساس میکردم. ترس از کتکخوردن و شکنجه فروریخته بود. فکر میکردم هرچه باید بشود، شد! انگار این حادثه بهنحوی در من اثر کرد که با هر ضربه و لگدی کلمهٔ «خمینی» در عمق وجود من حک میشد.
‼️پ.ن: برشی از کتاب "از چیزی نمیترسیدم" خاطرات خودنوشت سردار دلها
┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
❇️ @habibatolhosein
| و سپاھ شما
هر چند فراواݩ باشد
برايتاݩ سودے نخواهد داشت
ڪھ خدا با مؤمناݩ است. | ❤️🍃
#نور🌱 | سورھ انفال آیه ١٩
┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
❇️ @habibatolhosein
❣️ #سلام_امام_زمانم❣️
ای تجلی آبی ترین آسمان امید
دلــــها به یاد تو می تپد
و روشــــنی نگاه #منتظران
بہ افق #خورشید ظهـور توست
بیا و گــَرد #گامہـایت را
توتیاے چشــمانمان قرار ده.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_بحق_زینب
┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
❇️ @habibatolhosein
ما جز با #کارجهادی
و #کارانقلابی
نخواهیم توانست
این کشوررا به
سامان برسانیم
┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
❇️ @habibatolhosein
🔵ارزش شاه و فرح برای آمریکایی ها:
"کمتر از یک دلار"
🔹فریده دیبا، در یک مجلس شام خصوصی،محمدرضا یک سری جواهرات فوق العاده نفیس و منحصر به فرد در دنیا را به ژاکلین کندی هدیه داد.این جواهرات عتیقه متعل به ریچارد شیردل بود که شامل یک سری کامل گردنبند
برلیان،گل سینه الماس،دستبند
جواهرنشان،انگشترالماس و گوشواره های برلیان بود.
🔹در برابر سخاوتمندی بزرگ و بی نظیر محمدرضا،کندی یک تابلوی نقاشی آبرنگ به فرح داد و ژاکلین هم یک کراوات رنگ و رو رفته،هدایای رئیس جمهور آمریکا و همسرش،حتی یک دلار ارزش نداشت.
📚دخترم فرح نوشته فریده دیبا
#دهه_فجر
┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
❇️ @habibatolhosein