استاد حدائق
✅ #نکته
💥داستان آیتالله مرعشی نجفی و عنایت حضرت معصومه (س)
مرحوم آیتاللهالعظمی سیدشهابالدین مرعشی نجفی، پدری داشتند به نام آیتالله سیدمحمود مرعشی نجفی که از اوتاد و نخبگان حوزهی علمیهی نجف بودند.
آقای حاج سیدمحمود نجفی، چهل شبانهروز در حرم امیرالمؤمنین (ع)، چلهنشینی میکند تا به خدمت آقا برسد و یک سؤال بپرسد.
چهل شبانهروز ریاضت میکشد، بعد از چهل شبانهروز در عالم مکاشفه یا بیداری، خدمتِ حضرت میرسد. میگوید: به آقا عرض کردم: قبر مادرم فاطمه (س) کجاست؟ آقا فرمودند: سید محمود! مگر نمیدانی که مادرت فاطمه، به من وصیّت کرد قبرش را به کسی نشان ندهم.
(در وصیتنامهی بیبی است این جمله که: «یا علی! و لا تُعلِم اَحَدا؛ به کسی نگو قبر کجاست». این قبر باید مخفی بماند تا مهدی (عج) بیاید. از این قبر، فرزند فاطمه (س) باید پردهبرداری کند.)
آقا فرمودند: مادرت فاطمه (س)، خودش به من وصیت کرد قبر را به کسی نشان ندهم.
گفتم آقا، درست است فاطمه زهرا (س)، خودشان وصیت کردهاند، اما چه کنم با این دلِ آتشگرفته و دلِ سوخته؟ این دل، هوای کوی مادر را دارد. عقده را میخواهیم برویم بگشاییم. آنجا کنار قبر مادر زمزمه کنیم...
آقا فرمودند: سید محمود، هر گاه دلت هوای کوی قبر فاطمه (س) را کرد، حرکت کن برو قم. (این عبارتی است که مرحوم آیتالله العظمی مرعشی نجفی از پدرشان نقل کردهاند و عین عبارتی است که حضرت به مرحوم آیتالله سیدمحمود مرعشی نجفی میفرماید).
امیرالمؤمنین (ع) به سید محمود میفرماید: آنچه از عظمت و بزرگی، خدا به فاطمه زهرا (س) عنایت فرموده، عیناً به فاطمهی معصومه (س) منتقل شده. هر وقت دلت هوای قبر فاطمه (س) کرد، کنار قبر فاطمه معصومه (س) برو و آنجا خودت را آرام کن و تسکین بده.
آیتالله العظمی سیدشهابالدین مرعشی نجفی میفرماید: پدرم به من وصیت کرد: سید شهاب! من که نمیتوانم حوزهی نجف را رها کنم و به قم بروم، تو برو به قم و شما هر روز به نیابت من، زیارتی از قبر کریمهی اهلالبیت کن (و اصلاً علت آمدنِ آیت الله مرعشی به قم، وصیّتِ پدرشان بود).
مرحوم آیتالله العظمی سید شهاب مرعشی فرموده بودند: من حسب وصیت پدرم، از نجف به قم آمدم. خانهای اجاره کرده بودیم که دو، سه اتاق در اختیار ما بود. صاحبخانهای داشتیم که خانمی بود بسیار بداخلاق و سختگیر. به خانمِ من هم خیلی سرکلاف میشد و میگفت: حق ندارید در خانه لباس بشویید و باید لباسهایتان را ببرید کنار رودخانهی قم و آنجا بشویید. زمستان سردی بوده. خانمِ آیتالله العظمی مرعشی نجفی، لگن آب گرمی درست کرده بوده که در حیاط و در زمستانِ سردِ قم، لباس بشوید. این زنِ صاحبخانه سروصدا راه میاندازد که باید لباسها را ببری کنار رودخانه و آنجا بشویی. همسر آیتالله العظمی مرعشی میگوید: هوا سرد است و من هم خانم محجبهای هستم و همسر عالِم هستم، انصاف داشته باش. این خانمِ صاحبخانه هم زیرِ بار این حرف نمیرود. در همین حین، آیتالله العظمی مرعشی از حوزهی درس به منزل میآید و میبیند سر و صدا بلند است. خانمِ آیتالله العظمی مرعشی جلو میآید و میگوید: این چه زندگیای هست که ما داریم؟ این خانم صاحبخانه، جانِ ما را بر لب رسانده (جان بر لب و تن به جان رسیده/ این کارد به استخوان رسیده)، ما را از این وضع نجات بده.
آیتالله العظمی مرعشی، زنِ صاحبخانه را نصیحت میکند که: خواهرم! انصاف داشته باش، علی (ع) میفرماید هرچه برای خودت میپسندی، برای دیگران هم بپسند. اما این زن، شروع میکند پرخاش کردن به آیتالله العظمی مرعشی و تندی هم میکند.
آیتالله العظمی مرعشی خیلی ناراحت میشوند و به حرم حضرت معصومه (س) میروند. با دل شکسته و اشک جاری، به بیبی عرض میکند: بیبی! اگر ما، بد نوکری هستیم، به ما بگویید تا رها کنیم و برویم. اگر ما را به نوکری قبول ندارید، که ما برویم. اگر ما را هم به نوکری قبول دارید و شما کاری از دستتان برنمیآید، بگویید جایِ دیگری برویم. ما که به شما پناه آوردهایم، ما که رو آوردهایم به شما، بیبی! نپسند که این خانم، اینگونه به ما جسارت کند و زندگی را به ما تلخ کند.
و بعد هم به منزل برمیگردد. به اتاق میرود و به خانمش هم حرفی نمیزند و میگوید میخواهم بخوابم. در اتاق دراز میکشد و چشمانش را روی هم میگذارد، خوابش میبرد. خواب میبیند در صحن حرم حضرت معصومه (س) است و حوریانی صحن مطهر را آب و جارو میکنند. سؤال میکند: چه خبر است؟ میگویند: قرار است فاطمه معصومه (س) بیاید.
استاد حدائق
((ایشان در عالمِ بیداری، یک شب جمعهای در حرم امام حسین (ع)، خدمت امیرالمؤمنین (ع) و زهرای مرضیه (س) میرسد که آن هم خیلی داستان عجیبی است و میفرماید: من 10 تا حاجت از آقا امیرالمؤمنین (ع) خواستم و آقا فرمودند: انشاءالله میشود، انشاءالله میشود، انشاءالله میشود و همه هم شد جز یکی. و آن یکی، مسئلهی حجّ من بود. به آقا عرض کردم: دعا کنید به حج بروم، در آنجا بمیرم و در آنجا دفن شوم. چون روایت داریم اگر کسی در حرم دفن بشود، از فَزَع و جَزَع قیامت در امان است (مَن دُفِنَ فِی الحَرَم اَمِنَ مِنَ الفَزَعِ الأَکبَر). می¬گوید: این را که به آقا گفتم که دعا کنید که به حج بروم و در مکه بمیرم و آنجا دفن بشوم، امیرالمؤمنین علی (ع) سکوت کردند و نفرمودند "انشاءالله میشود". و لذا آیتالله مرعشی در ایام زندگیشان، حج مشرف نشد. و خودِ ایشان هم بعدها فرموده بودند که علت اینکه مولا (ع) نفرمودند «انشاءالله» شاید نظر همین بوده (که قطعاً هم همین بوده) که وجودِ ما و زندگیِ ما شاید برای خدمت به اسلام، بهتر و شایستهتر از مردنِ ما بوده. آقا میخواستند ما بمانیم و خدمتی به جامعهی تشیّع بکنیم. در همان مجلس، آیتالله العظمی مرعشی یک سؤالی از امیرالمؤمنین (ع) میکند که: آقا! این جریانِ هجوم به بیتِ شما و این جسارت به زهرای مرضیه (س) واقعیت داشته؟ آقا میفرمایند: سید شهاب! خودت از مادرت بپرس. (که آیتالله العظمی مرعشی میگویند: یکی از این شبهاتی که در ذهن من بود این بود که اصلاً ما «سیّد» هستیم یا نیستیم؟). همین که آقا فرمودند "از مادرت بپرس"، این آرامشی بود برای من، که من «سیّد» هستم که آقا میفرمایند "از مادرت بپرس". که میفرماید من سؤال کردم و بعد هم بحث مفصّل است که به زهرای مرضیه (س) عرض میکند: مادر جان! این جریان حقیقت دارد؟ زهرای مرضیه (س) میفرمایند: هنوز آثارش روی بازوی من هست)).
این جریان را ذکر کردم میخواستم که تقریب به ذهن بشود برای نقل این جریان که مرحوم آیتالله العظمی مرعشی میفرماید: یک وقت دیدم فاطمه معصومه (س) تشریف آوردند. قیافه، قیافهی مادربزرگش فاطمهی زهرا (س) بود. قامت و صورت، شبیه به صورتی بود که من در حرم امام حسین (ع)، فاطمه زهرا (س) را دیده بودم. خیلی شبیه مادربزرگشان فاطمه زهرا (س) بودند. آمدم نزدیک و سلام کردم. وقتی سلام کردم، به من فرمودند: سید شهاب، کِی ما کارِ تو را به حالِ خودت رها کردهایم؟ کِی از ما خواستهای و جوابت را ندادهایم؟ کِی صدا زدی و حاجت نگرفتهای؟ چرا آمدی و گِله میکنی؟ حالا آمدهای میگویی میخواهی ما را رها کنی و جای دیگری بروی؟ آیا تو به من گفتی و از من درخواست کردی که من منزل ندادم؟!»
👇👇👇👇
http://hadaegh.ir/818
👈 به کانال اطلاع رسانی استاد حدائق بپیوندید:
🆔@hadaegh
https://chat.whatsapp.com/DkfrOtKA54yCGPSBMyPT3E
👈 اینستاگرام:
https://www.instagram.com/hadaegh.ir
✅ #نکته
💥همینجا صلح کن!
تا هستید میتوانید جبران کنید اگر به آن دنیا محول شد همه گرفتارند و حتی پدر از اولاد خودش نمیگذرد.
همینجا صلح کن با ما چه لازم
که در محشر زما شرمنده باشی
شخصی گفت: در مجلس غیبت شما را کردیم. حلال میکنید؟
گفتم: اگر پشیمانی حلال کردم ولی به خداوندی خدا سوگند اگر این فرد در قیامت به من میگفت نمیبخشیدم؛
چون در قامت خودم نیز گرفتارم.
👇👇👇👇
http://hadaegh.ir/2604
👈 به کانال اطلاع رسانی استاد حدائق بپیوندید:
🆔@hadaegh
https://chat.whatsapp.com/DkfrOtKA54yCGPSBMyPT3E
👈 اینستاگرام:
https://www.instagram.com/hadaegh.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پاسخ_استاد حدائق به سوالات شما
💠جایگاه استخاره
🌞من در خارج از کشور زندگی می کنم و مشاوران زیادی را نمیشناسم، آیا می توانم برای مشورت استخاره بگیرم؟
🌐 http://hadaegh.ir/2607
👈 به کانال اطلاع رسانی استاد حدائق بپیوندید:
https://chat.whatsapp.com/DkfrOtKA54yCGPSBMyPT3E
👈 اینستاگرام:
https://www.instagram.com/hadaegh.ir/
بر شهید چه میگذرد؟.mp3
2.71M
✅ #نکته
💥بر شهید چه می گذرد؟
👇👇👇👇
http://hadaegh.ir/2609
👈 به کانال اطلاع رسانی استاد حدائق بپیوندید:
🆔@hadaegh
https://chat.whatsapp.com/DkfrOtKA54yCGPSBMyPT3E
👈 اینستاگرام:
https://www.instagram.com/hadaegh.ir
✅ #نکته
💥شهید بازنده نیست، برنده است
شهادت پایان نیست، آغاز حیات ابدی است، شهادت باختن نیست، یافتن است.
شهید به همه امتیازات واصلشده و جان را داده و جانان را گرفته است.
شهید بازنده نیست، برنده است.
👇👇👇👇
http://hadaegh.ir/2610
👈 به کانال اطلاع رسانی استاد حدائق بپیوندید:
🆔@hadaegh
https://chat.whatsapp.com/DkfrOtKA54yCGPSBMyPT3E
👈 اینستاگرام:
https://www.instagram.com/hadaegh.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پاسخ_استاد حدائق به سوالات شما
💠همیشه مخالف !
🌞چرا اسلام با همه چیز مخالف است ؟
🌐 http://hadaegh.ir/2507
👈 به کانال اطلاع رسانی استاد حدائق بپیوندید:
https://chat.whatsapp.com/ImQ4sDpHLc7DjPBCZGNNnr
👈 اینستاگرام:
https://www.instagram.com/hadaegh.ir/
👈 به کانال اطلاع رسانی استاد حدائق بپیوندید:
🆔@hadaegh
چرا اثر نمی کند؟.mp3
1.46M
✅ #نکته
💥چرا اثر نمیکند؟
تبلیغ دو رکن دارد: رکن گفتن و رکن شنیدن. هم گوینده باید برای خدا بگوید و هم شنونده باید قابلیتش را داشته باشد. در نهروان، امیرالمؤمنین علی (ع) سخنرانی کردند، چه قدر از این نهروانیها به حضرت پیوستند؟
در کربلا بیش از 20هزار نفر جلوی آقا صف کشیده بودند. آقا چندین سخنرانی هم داشتند از صبح تا بعدازظهر. چند نفر به حضرت پیوستند؟ به تعداد انگشتان دست.
سؤال من این است: مگر امام حسین (ع) برای خدا حرف نمیزد؟ مگر سخن سیدالشهداء (ع) از دل برنخاسته بود؟ پس چرا بر دلِ مردمِ کوفه ننشست؟ خودِ حضرت میفرمایند: إنَّ بطونَکُم مُلِئَت عَنِ الحَرام: شکمهایتان از حرام پر شده است.
👇👇👇👇
http://hadaegh.ir/2611
👈 به کانال اطلاع رسانی استاد حدائق بپیوندید:
🆔@hadaegh
https://chat.whatsapp.com/DkfrOtKA54yCGPSBMyPT3E
👈 اینستاگرام:
https://www.instagram.com/hadaegh.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ #نکته
💥تذکر شیطان
شیطان، تذکری به حضرت نوح (ع) داد که این تذکر، شنیدنی است.
گفت: جناب نوح، من سه جا به بنیآدم خیلی نزدیکم. و خیلی هم اینجاها کار کردهام:
1- در مقام خلوت مرد نامحرم با زنی نامحرم. تو را زمین میزند و لذا میگویند «خلوتِ با اجنبی، حرام است». یعنی چه؟ یعنی آقای نامحرم! با زنِ نامحرم در اتاق در بسته، حرام است؛ ولو هیچ فکری هم نداشته باشید، سومینِ شما، شیطان است و شما را زمین میزند.
2- در مقام قضاوت. مقام قضاوت، مقام بسیار سختی است که یک وقت شیطان حبّ و بغض را جلو میآورد و رأی منصفانه و عادلانه نمیدهد.
3- در مقام خشم و غضب. در این مقام هم، شیطان تمام همّتش را به کار میگیرد که اینها را به یک جنایت و فساد بکشاند. حداقلش این است که آقای محترم، در عصبانیت، حرفی میزنی که بعداً خودت خجالت میکشی؛ در عصبانیت، کاری میکنی یا حرفی میزنی که بعدها که زندگیت را ورق میزنی، خودت شرمنده میشوی که چرا این عمل یا گفتار را مرتکب شدهای. چرا به بچهام این حرف را زدم؟ چرا به خانمم این توهین را کردم؟ چرا به شوهرم این حرف را زدم؟ چرا در عصبانیت به این بیچاره توهین کردم؟
این سه جا، شیطان خیلی نزدیک است. در عصبانیت هم، نوعاً میبَرَد تا برساند به قتل. خیلی از این قتلها را که شما میبینید، طرف میگوید: من قصدی نداشتم، عصبانی شدم و چیزی پرت کردم یا کاری کردم و قصدم این نبود و یکدفعه این اتفاق افتاد.
👇👇👇👇
http://hadaegh.ir/2612
👈 به کانال اطلاع رسانی استاد حدائق بپیوندید:
🆔@hadaegh
https://chat.whatsapp.com/DkfrOtKA54yCGPSBMyPT3E
👈 اینستاگرام:
https://www.instagram
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پاسخ_استاد حدائق به سوالات شما
💠ذکر مکروه
🌞آیا گفتن ذکر( لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین) مکروه است؟
🌐 http://hadaegh.ir/2618
👈 به کانال اطلاع رسانی استاد حدائق بپیوندید:
https://chat.whatsapp.com/ImQ4sDpHLc7DjPBCZGNNnr
👈 اینستاگرام:
https://www.instagram.com/hadaegh.ir/
👈 به کانال اطلاع رسانی استاد حدائق بپیوندید:
🆔@hadaegh
مثل شعرانه.mp3
2.56M
✅ #نکته
💥مثل شعرانه
خانمی در شهر بصره بود به نام «شَعرانه» که یک تیم فساد داشت. یعنی یک تعداد خانمها را فریب داده بود و اینها همراه با او بودند، آلودهی به مفاسد اخلاقی و لغزشهای اخلاقی میشدند. رئیس اینها هم، این خانم شعرانه بود.
روزی، شعرانه با یک عده از همین خانمهای فاسده، در حال عبور از یکی از کوچههای بصره بودند. دیدند، درِ مسجدی باز است و مردم گروه گروه به داخل میروند. به یکی از خانمهایی که همراهش بودند گفت: شما برو داخل ببین اینجا چه خبر است؟ آن خانم به داخل رفت و دیگر نیامد. به یکی دیگر از خانمها گفت برو ببین چه خبر است؟ به خانم سوم گفت برو ببین چه خبر است. او هم رفت و نیامد.
گفت بگذار خودم بروم ببینم چه خبر است؟! وقتی داخل مجلس شد، دید آقایی روی منبر نشسته و دارد نصیحت میکند. اتفاقاً همان زمانی که وارد شد، رسید به آن بخش از سخن آن گوینده. آن گوینده گفت: مردم! از رحمت خدا مأیوس نباشید، اگر گناهان شما و بدهیهای شما، به اندازهی شعرانه هم باشد، خداوند شما را میبخشد. شعرانه، یک لحظه فکر کرد که: چقدر من بد شدم که این آقای سخنران، وقتی میخواهد «بدی» را مثال بزند، با من مثال میزند. همان جا متوقف شد (فکر، چه میکند با انسان!).
همان جا متنبّه شد. این زن آلودهی گنهکارِ صاحب تیمِ فساد، به جایی رسید که نقل است که در بصره به منبر میرفت و صدها زن، پای منبر او مینشستند و بعضیها در جلسات ارشادی و موعظهی اوغش میکردند. این ارزش تفکر است.
👇👇👇👇
http://hadaegh.ir/2613
👈 به کانال اطلاع رسانی استاد حدائق بپیوندید:
🆔@hadaegh
https://chat.whatsapp.com/DkfrOtKA54yCGPSBMyPT
✅ #نکته
💥تلنگر خدا
آیتاللهالعظمی محلاتی نقل کرده بودند: روزی قبل از نماز جماعت، این فکر در ذهنم آمد که تا این سن هفتادسالگی یکبار دچار فراموشی نشدم و از این بابت خدا را شکر کردم.
در همان نماز تشهد را فراموش کردم. هرچه فکر کردم به یاد نیاوردم.
یکی از مأمومین که احساس کرد دچار نسیان شدهام ذکر تشهد را بلند گفت.
خدا میخواست یک تلنگر بزند که حافظهات نیز از ماست.
👇👇👇👇
http://hadaegh.ir/2617
👈 به کانال اطلاع رسانی استاد حدائق بپیوندید:
🆔@hadaegh
https://chat.whatsapp.com/DkfrOtKA54yCGPSBMyPT3E
👈 اینستاگرام:
https://www.instagram.com/hadaegh.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پاسخ_استاد حدائق به سوالات شما
💠توبه مقبول
🌞نشانه قبولی توبه چیست؟
🌐 http://hadaegh.ir/2620
👈 به کانال اطلاع رسانی استاد حدائق بپیوندید:
https://chat.whatsapp.com/ImQ4sDpHLc7DjPBCZGNNnr
👈 اینستاگرام:
https://www.instagram.com/hadaegh.ir/
👈 به کانال اطلاع رسانی استاد حدائق بپیوندید:
🆔@hadaegh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ #نکته
💥خدا یا دختر؟
👇👇👇👇
http://hadaegh.ir/2619
👈 به کانال اطلاع رسانی استاد حدائق بپیوندید:
🆔@hadaegh
https://chat.whatsapp.com/DkfrOtKA54yCGPSBMyPT3E
👈 اینستاگرام:
https://www.instagram.com/hadaegh.ir
✅ #نکته
💥خدا یا دختر؟
صاحب الغارات میگوید: امیرالمؤمنین علی (ع)، یک روز به منزل آمدند. گردنبندی بود که از اموال بیتالمال بود و حضرت آن را در بیتالمال دیده بودند.
روز عیدی بود. به منزل آمدند و دیدند آن گردنبند، در گردن یکی از دخترانشان است (غیر از حضرت زینب (س) و امکلثوم. این جریان مربوط به دوران حکومت حضرت است و آن زمان، حضرت زینب (س) و امکلثوم، خانهی امیرالمؤمنین (ع) نبودند).
فرمودند: بابا، این گردنبند را از کجا آوردی؟ گفت: پدر جان، این را به رسم امانت از متولّی بیتالمال گرفتهام، امروز روزِ عید است، این را پوشیدهام و بعد هم باز میکنم و آن را تحویل خزانهدار بیتالمال میدهم.
آقا فرمودند: دخترم، گردنبند را از گردنت باز کن و سریع تحویل خزانهدار بده. به خدای علی سوگند، اگر به رسم امانت نگرفته بودی، تو اول دختر هاشمیهای بودی که پدرت علی، دستت را به عنوان سارقه قطع میکرد.
امیرالمؤمنین است!
خدا مهمتر است یا دختر؟ خدا مهمتر است یا برادر؟ خدا مهمتر است یا خود؟
امیرالمؤمنین علی (ع) آهنِ تفتیده به نزدیک دستانِ عقیل میآورد! برادری که 20 سال از حضرت بزرگتر بود!
ما دَم از امیرالمؤمنین میزنیم؟! تراز زندگیتان باید خدا باشد. همه را برای خدا بخواهید. خودتان را هم برای خدا بخواهید. پول برای خدا، مقام برای خدا، همسر برای خدا، با مردم باشید تا با خدا هستند. درودِ خدا بر آسیه. همین که دید فرعون با خداوند زاویه گرفته، از فرعون برید. شوهر تا کجا؟ تا جایی که این شوهر دَم از خدا میزند. اولاد تا کجا؟ تا جایی که این اولاد با خداست، و اگر این اولاد، بیخدا شد، خداوند به نوح میفرماید: إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ ۖ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ: جناب نوح! این بچهرا رها کن و بگذار سیل او را ببرد.
👇👇👇👇
http://hadaegh.ir/2619
👈 به کانال اطلاع رسانی استاد حدائق بپیوندید:
🆔@hadaegh
https://chat.whatsapp.com/DkfrOtKA54yCGPSBMyPT3E
👈 اینستاگرام:
https://www.instagram.com/hadaegh.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پاسخ_استاد حدائق به سوالات شما
💠دعانویس و رمال
🌞آیا مراجعه به دعانویس و رمال صحیح است؟ حکم آن چیست؟
🌐 http://hadaegh.ir/2622
👈 به کانال اطلاع رسانی استاد حدائق بپیوندید:
https://chat.whatsapp.com/ImQ4sDpHLc7DjPBCZGNNnr
👈 اینستاگرام:
https://www.instagram.com/hadaegh.ir/
👈 به کانال اطلاع رسانی استاد حدائق بپیوندید:
🆔@hadaegh
بهترین راهکار برای تربیت دخترت.mp3
2.21M
✅ #نکته
💥بهترین راهکار برای تربیت دخترت
در فرودگاه مهرآباد تهران بودیم. یکدفعه دیدم خانمی جلو آمد با وضعی بسیار نامناسب. آمد و گفت: حاج آقا من نسبت به تربیت دخترم، سؤال دارم و نصیحت میخواهم (این خانم، تقوای حداقلی دارد، روحانی را قبول دارد، تربیت را دوست میدارد؛ گرچه خودش از مسیر تربیت فاصله گرفته بود).
خیلی وضع این خانم، از نظر ظاهری، آشفته بود..
همینطور که سؤالاتش را پرسید و من جواب میدادم، گفتم: خواهر من! بهترین راهکار برای تربیت دخترت، خودت هستی.
گفت: یعنی چه؟
گفتم: پوشش شما، وضعیت شما، رفتارتان، برای دخترت، الگوست. میخواهی فردا این دختر عاقبتبخیر بشود؟ عاقبتبخیری دخترتان را تو باید یادش بدهی.
گفت: چه کار کنم؟
گفتم: این پوشش شما را اسلام تأیید نمیکند.
گفت: شرمنده هستم، در فامیل ما، همه همین طور هستند. یک مدت هم آمدم خودم را اصلاح کنم، همه مرا مذمت کردند که: عقبمانده شدی! لولو شدی!، و دوباره برگشتم به همین وضع.
(باور داشت که دارد اشتباه میکند. این تقوای حداقل است. اینها، امید به سعادتشان هست. اما یک کسی میگوید: دلم میخواهد، دوست دارم، دخالت نکن. این آدم، بیتقواست).
👇👇👇👇
http://hadaegh.ir/2615
👈 به کانال اطلاع رسانی استاد حدائق بپیوندید:
🆔@hadaegh
https://chat.whatsapp.com/DkfrOtKA54yCGPSBMyPT3E
👈 اینستاگرام:
https://www.instagram.com/hadaegh.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ #نکته
💥نظم در جهان
👇👇👇👇
http://hadaegh.ir/2623
👈 به کانال اطلاع رسانی استاد حدائق بپیوندید:
🆔@hadaegh
https://chat.whatsapp.com/DkfrOtKA54yCGPSBMyPT3E
👈 اینستاگرام:
https://www.instagram.com/hadaegh.ir
✅ #نکته
💥نظم در جامعه
جامعهشناسان میگویند دو اصل است که اگر در یک جامعهای قوام پیدا کرد، جامعه نظم پیدا میکند.
1️⃣ اصل نظارت: جامعهای موفق است که نظارت در آن قوی باشد. یعنی اولیاء امر دقت کنند. مسئولین، مراقب باشند و بیخبر نباشند. اصلِ نظارت، ضامن سلامتیِ جامعه است.
2️⃣ اصل مجازات: یعنی متناسب با جرم، مجرم مجازات بشود. این عین عدالت است. آقا، مال مردم را خورده باید از او بگیرند. اگر نگیرند، ظلم است و اگر بگیرند، مشخص است که عدل است. کسی که دستاندازی در بیتالمال کرده، اگر نگاهش بکنند و بیتفاوت باشند که دارند ظلم میکنند! این کسی که کار نمیکند ولی دارد حقوق میگیرد؛ این کسی که پولِ اضافهی بر سازمان گرفته، باید از او بگیرند و برگردانند!
در اصلاح ساختار جامعه، این دو اصل مؤثر است.
🔰 مردم! در اصلاح ساختار درونتان هم این دو اصل مؤثر است؛ اصل نظارت: خدا (اَلَم یَعلَم بِإنَّ اللهَ یری)، اصل مجازات: قیامت.
این دو چیز یادتان نرود. خدایی هست و قیامتی هست. یومالحسابی هم هست. آدمهای باتقوا دقیقاً این دو اصل را یادشان نمیرود. از خدا میترسند. در خلوتش میگوید: خدا حاضر است. در تخلفاتش، میداند که باید جواب پس بدهد.
👇👇👇👇
http://hadaegh.ir/2623
👈 به کانال اطلاع رسانی استاد حدائق بپیوندید:
🆔@hadaegh
https://chat.whatsapp.com/DkfrOtKA54yCGPSBMyPT3E
👈 اینستاگرام:
https://www.instagram.com/hadaegh.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پاسخ_استاد حدائق به سوالات شما
💠ریشخند منافقین توسط خدا
🌞معنای ریشخند منافقین توسط خدا چیست؟
🌐 http://hadaegh.ir/2624
👈 به کانال اطلاع رسانی استاد حدائق بپیوندید:
https://chat.whatsapp.com/ImQ4sDpHLc7DjPBCZGNNnr
👈 اینستاگرام:
https://www.instagram.com/hadaegh.ir/
👈 به کانال اطلاع رسانی استاد حدائق بپیوندید:
🆔@hadaegh
استاد حدائق
✅ #نکته
💥تو زنده ای
در یکی از مدارس، مدیر مدرسه گفت: حاج آقا، یکی از دانشآموزان با شما صحبت دارند، اگر میشود برای او وقت بگذارید و به حرفهایش گوش بدهید.
این دانشآموز وقتی که نشست که صحبت کند، با گریه شروع کرد. از دانشآموزانِ تیزهوشِ بسیار بسیار زرنگ آن دبیرستان. و آن دبیرستان هم، یکی از دبیرستانهای درجه اول شیراز . اشک میریخت و بغض، راه صحبت را بر او بسته بود و حرف نمیتوانست بزند؛ کلام کلام، قطعه قطعه. گفت: حاج آقا گاهی اوقات در جلسات فامیلیمان، مادرم روسری را از سَرِ من میکِشد. وای بر این مادر! اُف بر این مادر!
جلوی نامحرم روسری از سرِ من میکشد و میگوید: اُمُّل شدهای! مُلّا شدهای!
گفت: من دوست ندارم با هر وضعی بیرون بیایم، من خدای خودم را دوست دارم، دینَم را دوست دارم، اسلامم را دوست دارم.
مدیر مدرسه هم نشسته بود و میگفت: این دختر، از بهترین دانشآموزانِ تیزهوشِ مدرسه هست.
این دختر میگفت: مادر من، من را مجبور میکند که باید با این لباس بیرون از خانه باشی و باید در عروسی، اینگونه باشی و ...
و من سؤالم این است که گاهی اوقات، مادر من، یک مادر قلدری است و زورِ من به او نمیرسد. پدرم هم آدم بیدینی است و توهین به ائمه و پیغمبر هم میکند. من از این زندگی رنج میبرم. گاهی اوقات با آنها بحث میکنم و آنها توهین کردنشان بیشتر میشود. میروم به اتاق خودم و در را روی خودم میبندم، میگویند: این دختر منزوی شده!
گفتم: ببین دخترم! خدا دارد تو را امتحان میکند و روز قیامت، حجّت مادر و پدرت هستی. روز قیامت، پدر و مادر تو را، با تو میسنجند. و تو مصداق «یُخرِجُ الحَیَّ مِنَ المیّت» خداوند، زنده از مرده بیرون کشیده؛ پدر و مادرِ تو مرده هستند؛ مردههای اخلاقی و مردههای معنوی. تو زنده هستی و قدر خودت را بدان و ثواب به تو میدهند.
گفت: عشق و علاقهی من به همان نیمهشبهایی است که بلند میشوم در پیشگاه پروردگار نماز میخوانم (یک دانشآموز سوم دبیرستان!).
من خیلی از وضع این دانشآموز رنج بردم؛ از نگرانیهایی که این دختر میخواهد در نهایت پاکی و سلامت زندگی کند.
میگفت: ساعتِ خوشیِ من، ساعتی است که در مدرسه میآیم. پوششم را منظم میکنم و بهانهام را هم این قرار میدهم که مدرسه گفته باید حجاب سالم باشد. ولی خارج از محیط مدرسه، مادر به اجبار حجاب را از من میگیرد.
👇👇👇👇
http://hadaegh.ir/2616
👈 به کانال اطلاع رسانی استاد حدائق بپیوندید:
🆔@hadaegh
https://chat.whatsapp.com/DkfrOtKA54yCGPSBMyPT3E
👈 اینستاگرام:
https://www.instagram.com/hadaegh.ir
✅ #نکته
💥نصیحت از زیردست
نصیحتپذیر باشید!
امیرالمؤمنین(ع) گاهی به اصحابشان میفرمودند:
«عِظنِی» مرا نصیحتکن!
حضرت میخواهد به ما یاد بدهد یکوقت به فرزند یا شاگرد یا اطرافیان بگویید مرا نصیحتکن!
گاهی اوقات سخنی که گره کور زندگی را باز میکند بر زبان این افراد جاری میشود.
👇👇👇👇
http://hadaegh.ir/2621
👈 به کانال اطلاع رسانی استاد حدائق بپیوندید:
🆔@hadaegh
https://chat.whatsapp.com/DkfrOtKA54yCGPSBMyPT3E
👈 اینستاگرام:
https://www.instagram.com/hadaegh.ir
*انا لله و انا الیه راجعون*
درگذشت صبیه مرحوم حضرت آیت الله حاج شیخ محمدرضا حدائق و همشیره حضرت استاد حاج شیخ علیرضا حدائق را به ایشان و بیت معظم حدائق و خانواده محترم توکلیان صالح تسلیت عرض نموده و از خداوند متعال علو درجات را برای آن فقیده سعیده و صبرجمیل و اجر جزیل برای جمیع بازماندگان خواستاریم.
پایگاه اطلاع رسانی و مرکز تنظیم و نشر آثار استاد حاج شیخ علیرضا حدائق
🆔@hadaegh
https://chat.whatsapp.com/DkfrOtKA54yCGPSBMyPT3E
👈 اینستاگرام:
https://www.instagram.com/hadaegh.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پاسخ_استاد حدائق به سوالات شما
💠عزاداری صحیح
🌞نحوه عزاداری صحیح چیست؟
🌐 http://hadaegh.ir/2629
👈 به کانال اطلاع رسانی استاد حدائق بپیوندید:
https://chat.whatsapp.com/ImQ4sDpHLc7DjPBCZGNNnr
👈 اینستاگرام:
https://www.instagram.com/hadaegh.ir/
👈 به کانال اطلاع رسانی استاد حدائق بپیوندید:
🆔@hadaegh