#کوتاه_و_خواندنی 💠 شرح صدر حاج آقا رحيم ارباب
🔻 زمان مرحوم حاج آقا رحيم ارباب، ايشان را خيلي تحت فشار و تبليغات منفي قرار دادند، يکي از آقايان محترم اصفهان ميگفت: روزی نزديک ظهر رفتم از ايشان حلاليت بطلبم، ديدم ميخواهند وضو بگيرند، گفتم: آقا من غيبت شما را کردم! فرمودند: عزيزم تو اهل غيبت نيستي! احساس کردم انگار جوابم را نگرفتم، ميخواستم حلاليت بطلبم و اين جمله مرا تأمين نکرد؛ گفتم: آقا من غيبت شما را کردم و ميخواهم من را حلال کنيد!
🔸 گفت: ايشان همين طور که داشت آستينهايش را بالا ميزد و آماده ميشد براي وضو گرفتن، بلند شد و من را در آغوش گرفت و فرمود: گفتم که تو اهل غيبت نيستي، اگر هم چيزي بوده حلال (کردم)!
🔹 اين نوع گذشت براي کساني که يک دفعه تحت فشار
شخصيتي قرار ميگيرند سنگين است ولي اينها کارشان بوده است. اين جور با مردم زندگي ميکردند، با شرح صدر، با آقايي، با بزرگواري! مردم وقتي اين شکستگي، تقوا و پاکي را در اين بزرگان ميديدهاند جامعه به اينها وابسته ميشد و ما خيلي داشتهايم در حوزه که الگوهاي ما هستند.
👇👇👇
🆔 @hadanair
🖥 http://hadana.ir
#کوتاه_و_خواندنی
🔶نوری در ظلمت
آیت اللّه حاج شیخ عبّاس قوچانی ، وصیّ مرحوم آیه اللّه حاج میرزا علی آقای قاضی ( ره ) می گوید : آیت اللّه العظمی حاج شیخ محمّد تقی بهجت ( دامت برکاته ) در دورانی که در عتبات حضور داشتند بسیار به مسجد مقدّس سهله می رفتند و شبها تا به صبح بیتوته می نمودند و در حال تهجّد وعبادت بسر می بردند .
یک شب که بسیار تاریک بود و چراغی هم در مسجد روشن نبود در میانه شب احتیاج به تجدید وضو پیدا کردند و به این جهت به ناچار از مسجد خارج شده و به سمت محلّ وضوخانه که در قسمت شرقی بیرون مسجد قرار داشت حرکت کردند .
در بین راه مختصر خوفی به جهت ظلمت محض و تنهایی در ایشان پیدا می شود . به مجرّد این خوف ، یک مرتبه نوری همچون چراغ در پیشاپیش ایشان پدیدار شد که با ایشان حرکت می کرد .
آقا با این نور به محلّ وضوخانه رفتند . تطهیر کرده و وضو گرفتند و سپس به جای خود یعنی مسجد سهله حرکت کردند و در همه این احوال آن نور در برابرشان قرار داشت . همین که وارد مسجد شدند آن نور نیز از بین رفت .
🔹رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله:
( فَضلُ العالِمِ عَلَی العابدِ کَفَضْلی عَلی اُمَّتی )
فضیلت عالم بر عابد همانند فضیلت من است بر امّتم
نهج الفصاحه
👇👇👇
🆔 @hadanair
🖥 http://hadana.ir
#کوتاه_و_خواندنی
🔰حضرت آیه اللّه حاج میرزا جواد آقا تهرانی با همه مهربان بود و خوش رفتار . هیچ کس را نیازرد ، این جریان که از خانواده ایشان نقل شده معروف است :
آخر شبی از مسافرت برمی گردند دیروقت است و موقع خواب و استراحت .
به ملاحظه اینکه همسر و فرزندان ناراحت و بدخواب نشوند از کوبیدن در خودداری می کند . پشت در تکیه می زند و منتظر می ماند .
پس از لحظاتی همسر ایشان که مشغول خواب و استراحت بوده اند در عالم رؤ یا می بینند که کسی به او می گوید :
برخیز ! برخیز و در منزل را بگشای !
همسر محترمه میرزا جواد آقا از خواب بلند می شود و در را باز می کند و می بیند میرزا پشت در است .
سؤ ال می کند : آقا ! حال که از سفر آمده اید پس چرا در نزدید ؟
آقا می فرماید : دیدم نیمه شب است و دیروقت ، نخواستم اسباب زحمت شما را فراهم کنم !
🔹🔹🔹
هرگز از کسی به بدی یاد نکرد و به احدی رخصت غیبت نمی داد .
اگر کسی به قصد غیبت لب می تکاند می فرمود :
یا باید در گوش خود پنبه ای بگذارم که اظهارات شما را نشنوم و یا از خدمتتان مرخص شوم !
دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای
فرشته ات به دو دست دعا نگهدارد
👇👇👇
🆔 @hadanair
🖥 http://hadana.ir
🔻#کوتاه_و_خواندنی
🔷🔸جبران کردن اشتباه شیخ مفید توسّط امام زمان (علیه السلام)
می گویند از روستایی کسی خدمت شیخ مفید رسید ودر مورد زنی حامله که فوت کرده وفرزندش زنده است سؤال کرد که: «آیا باید شکم این زن را پاره کرده وطفل را بیرون آوریم ویا این که با آن بچّه، او را دفن کنیم؟»
🔴شیخ مفید فرمود: «با همان بچّه او را دفن کنید»!.
🔹پس آن مرد برگشت. در وسط راه دید مرد اسب سواری از پُشت سر، سریع می آید، وقتی به نزدیک مرد رسید، گفت: «ای مرد! شیخ مفید فرموده است که شکم آن زن را پاره کنید وطفل را بیرون بیاورید و زن را دفن کنید».
🔸آن مرد نیز همین کار را کرد. پس از مدّتی اتّفاق را برای شیخ مفید بیان کردند، شیخ فرمود: «من کسی را نفرستادم ومعلوم است که آن شخص صاحب الامر (علیه السلام) بوده است. حالا که در احکام دینی اشتباه می کنم همان بهتر که دیگر احکام دینی را بیان نکنم»!.
پس به خانه رفتند ودرب خانه را بستند وبیرون نیامدند.
🔹ناگاه از حضرت ولی عصر (علیه السلام) نامه ای برای شیخ مفید آمد که:👈 «بر شما واجب است تا احکام دینی را بیان کنید وما هم شما را همراهی کنیم ومواظب باشیم که اشتباه نکنید».
پس شیخ مفید دوباره شروع به بیان احکام دین کرد.
🌹 تعجیل در ظهور امام زمان عج 14 صلوات بفرستید🌹
👇👇👇
🆔 @hadanair
🖥 http://hadana.ir
🔻#کوتاه_و_خواندنی
🔷🔸چگونه صاحب الزّمان را نمی توان دید در حالی که دست او در میان دست توست
🔸علاّمه حلّی شب جمعه ای به زیارت سیّد الشّهداء (ع) می رفت. ایشان تنها بر روی الاغی سوار شده بود وتازیانه نیز در دستش بود.
در بین راه شخص عربی پیاده به همراه علاّمه راه افتاده وبا هم به صحبت مشغول شدند. وقتی مقداری از راه رفتند علاّمه متوجّه شد که این شخص مرد دانایی است بنابراین در مورد همه مسائل علمی با هم صحبت کردند وعلاّمه بیشتر متوجّه می شد که این مرد صاحب علم وفضیلت بسیاری است.
🔹علاّمه مشکلاتی که برایش در علوم پیش آمده بود را یکی یکی از آن شخص سؤال می کرد وآن شخص همه آنها را جواب می فرمود تااینکه به مسئله ای رسیدند که آن شخص فتوایی داد ولی علاّمه آن فتوا را ردّ کرد وگفت: «حدیثی در مورد فتوای شما نداریم».
🔸آن مرد گفت: «حدیثی در این مورد شیخ طبرسی در کتاب تهذیب بیان کرده است و شما از اوّل کتاب تهذیب فلان قدر ورق بزنید در فلان صفحه در سطر چندم این حدیث را مشاهده خواهید نمود».
🔴علاّمه تعجّب کرد که این شخص چه کسی است؟! آنگاه علاّمه از آن شخص پرسید: «آیا در زمان غیبت کُبری می توان امام زمان (علیه السلام) را زیارت کرد یا نه؟!»
🔶در این هنگام تازیانه از دست علاّمه افتاد وآن شخص بزرگوار خم شد وتازیانه را از روی زمین برداشته ودر دست علاّمه گذاشت وبه علاّمه فرمود: «چگونه صاحب الزّمان را نمی توان دید در حالی که دست او در میان دست توست».
🔹پس علاّمه بی اختیار خود را از روی حیوان به پایین انداخت که پای آن حضرت را ببوسد واز هوش رفت. چون به هوش آمد کسی را ندید، به خانه برگشت وبه کتاب تهذیب مراجعه کرد وآن حدیث را در همان صفحه وسطری که حضرت نشان داده بود ملاحظه نمود».
🌹 تعجیل در ظهور امام زمان عج 14 صلوات بفرستید🌹
👇👇👇
🆔 @hadanair
🖥 http://hadana.ir
🔻#کوتاه_و_خواندنی
🔷🔸 تأیید اجتهاد شیخ انصاری توسّط امام زمان (علیه السلام)
بعد از فوت مرحوم صاحب جواهر، آیت الله حاج شیخ محمّدحسن مردم به مرحوم شیخ انصاری (رضوان الله تعالی علیه) مراجعه کردند واز او رساله عملیّه خواستند.
شیخ انصاری فرمود: «با بودن سیّد العلماء مازندرانی که از من اعلم است ودر بابل زندگی می کند من رساله عملیّه ندارم واین عمل را انجام نمی دهم».
لذا خود شیخ انصاری نامه ای برای سیّد العلماء به بابل نوشت واز او خواست، که به نجف اشرف مشرّف شود وزعامت حوزه علمیّه شیعه را به عهده بگیرد.
سیّد العلماء، در جواب نامه شیخ انصاری نوشت: «درست است من وقتی در نجف بودم وبا شما مباحثه می کردم، از شما در فقه قویتر بودم، ولی چون مدّتها است که در بابل زندگی می کنم وجلسه بحثی ندارم و تارک شده ام شما را از خود اعلم می دانم، لذا باید مرجعیّت را خود شما قبول فرمائید».
با این حال شیخ انصاری فرمود: «من یقین به لیاقت خود برای این مقام ندارم، لذا اگر مولایم حضرت ولیّ عصر (علیه السلام) به من اجازه اجتهاد بدهند ومرا برای این مقام تعیین کنند، من آن را قبول خواهم کرد».
روزی معظّم له در مجلس درس نشسته بود وشاگردان هم اطرافش نشسته بودند، دیدند شخصی که آثار عظمت وجلال از قیافه اش ظاهر است وارد شد وشیخ انصاری به او احترام گذاشت.
او در حضور طلاّب به شیخ انصاری رو کرد وفرمود: «نظر شما درباره زنی که شوهرش مسخ شده باشد، چیست؟» (این مسأله به خاطر آنکه مسخ در این امّت وجود ندارد در هیچ کتابی عنوان نشده است).
لذا شیخ انصاری عرض کرد: «چون در کتابها این بحث عنوان نشده من هم نمی توانم، جواب عرض کنم».
فرمود: «حالا بر فرض یک چنین کاری انجام شد ومردی مسخ گردید، زنش باید چه کند».
شیخ انصاری عرض کرد: «به نظر من اگر مرد به صورت حیوانات مسخ شده باشد، زن باید عدّه طلاق بگیرد وبعد شوهر کند، چون مرد زنده است وروح دارد، ولی اگر شوهر به صورت جماد درآمده باشد، باید زن عدّه وفات بگیرد زیرا مرد به صورت مرده درآمده است».
آن آقا سه مرتبه فرمود: «انت المجتهد. انت المجتهد. انت المجتهد». یعنی: «تو مجتهدی» وپس از این کلام آن آقا برخاست واز جلسه درس بیرون رفت.
شیخ انصاری می دانست که او حضرت ولیّ عصر (علیه السلام) است وبه او اجازه اجتهاد داده اند، لذا فوراً به شاگردان فرمود: «این آقا را دریابید».
شاگردان برخاستند هر چه گشتند کسی را ندیدند.
لذا شیخ انصاری بعد از این جریان حاضر شد که رساله عملیّه اش را به مردم بدهد تا از او تقلید کنند.
👇👇👇
🆔 @hadanair
🖥 http://hadana.ir
#کوتاه_و_خواندنی
🔻راه ترقّی و تعالی
🔷🔹حضرت آیه اللّه علاّمه حسن زاده آملی می فرماید :
روزی در محضر مرحوم علاّمه طباطبایی عرض کردم : آقا ! راه ترقّی و تعالی چیست ؟ حضرت علاّمه طباطبایی ( ره ) فرمود :
تخم سعادت ، مراقبت است . مراقبت یعنی کشیک نفس کشیدن . یعنی حریم دل را پاسبانی کردن . یعنی سر را از تصرّفات شیطانی حفظ داشتن .
این تخم سعادت را باید در مزرعه دل کاشت و بعد به اعمال صالحه و آداب و دستورات قرآنی ، تخم سعادت این نهال سعادت را بپروراند . مراقبت ، حضور داشتن و حریم دل را مواظب بودن است . انسان است که باید دو قوّه نظری و عملیش را که به منزله دو بال هستند از قوّه به فعلیّت برساند تا بتواند به معارج عالیّه انسانی پرواز نماید
👇👇👇
🆔 @hadanair
🖥 http://hadana.ir
#کوتاه_و_خواندنی
⭕️این همه سر و صدا برای چیست؟!!
🔹روز عاشورایی، مرحوم شیخ مرتضی انصاری (ره) جلوی در ورودی صحن مطهر امیرالمؤمنین (ع) ایستاده بود و از دستهجات سینه زنی استقبال میکرد و در کنار او، أفندی سنی مذهب که از طرف حکومت عثمانی حاکم عراق بود، ایستاده بود.
🔸أفندی از شیخ انصاری پرسید:
"ای شیخ، هم ما قبول داریم که حسین (ع) مظلوم شهید شده و یزید انسان پست و خونخواری بود و ما هم در عزای آن بزگوار غمگین هستیم، اما پرسش من این است که این مراسم یعنی چه؟
سینه زنی، زنجیرزنی، دسته راه انداختن، گِل به سر مالیدن و ...، اینها چه هدفی را دنبال می کنند؟!"
🔹شیخ انصاری فرمودند: "سِرّ مطلب این است که ما شیعیان یک بار سرمان کلاه رفت و با این مراسم تلاش میکنیم دوباره چنین نشود."
🔸أفندی پرسید: "یعنی چه؟"
👈شیخ انصاری فرمود: "در جریان غدیر، پیامبر (ص) در برابر صد هزار نفر، علی (ع) را با صراحت به وصایت خود برگزید و شما انکار کردید و گفتید غدیر نبوده یا اگر بوده چیز مهمی نبوده است، فقط سفارش به دوستی با علی (ع)بوده است.
⛔️اشکال از ما بود که عید غدیر خم را با سر و صدا و شعار، بزرگ نداشتیم و این چنین شد.
ترسیدیم که اگر عاشورا را هم بزرگ نشماریم و با شعار و تظاهر برگزار نکنیم، شما انکار کنید و بگویید اصلا حسین (ع) شهید نشد یا حسین (ع) را راهزنان میان راه کشتند و یزید (لعنت الله علیه) انسان با تقوایی است!!!.
👇👇👇
🆔 @hadanair
🖥 http://hadana.ir
#کوتاه_و_خواندنی
🔰ملا احمد نراقی و کشکول درویش
مرحوم ملا احمد نراقی (متوفی 1244 قمری) که از بزرگان علمای اسلام است، دارای ثروت زیادی بود، در بیرون شهر، یک باغ میوه داشت و تشریفات زندگی او مجهز بود، یک روز به حمام رفت، اتفاقا یک درویش هم به حمام آمده بود، وقتی که آمدند لباس بپوشند، آن درویش عرض کرد: حضرت آيتالله، شما میگوئید علاقه به دنیا بد است و حال آنکه این همه مال
داری.
من تعجب میکنم با این همه مال و ثروت چطور میخواهی بمیری. آقا جوابی نداد تا هر دو لباس پوشیدند و آمدند از در حمام بروند، حاج ملا احمد نراقی فرمود: جناب مرشد، کربلا رفتهای؟
گفت: نه؛ فرمود: بیا همینطور دو نفری پیاده به کربلا برویم، مرشد موافقت کرد، دو نفری از نراق به طرف کربلا حرکت کردند، مقداری راه رفتند، یک مرتبه درویش دستها را به هم زد و گفت: آخ، قدری صبر کن، نراقی پرسید: چی
شد؟
درویش گفت: کشکول خودم را در حمام جاگذاشتم، بروم و بیاورم. فرمود: هان مطلب همینجا است جناب درویش! به قول خودت من گاو دارم، گوسفند دارم، اسب دارم، قاطر و تشکیلات دارم، ولی در موقعی که میخواهم مسافرت بکنم، همه را سپردم به خدا و دل از آنها کندم، ولی شما یک کشکول داری نتوانستی دل بکنی، یعنی علاقه تو به این کشکول آنقدر زیاد است که دل کندن از آن خیلی مشکل است، این فرق بین من و تو است، من مال دارم، ولی مالی که دلبستگی ندارم و تو یک کشکول داری و دل به او
بستهای.
* گفتار وعاظ، ج ۲، ص 160 به نقل از ماهنامه مکتب اسلام
👇👇👇
🆔 @hadanair
🖥 http://hadana.ir
🔻#کوتاه_و_خواندنی
✨ نامه امام زمان به شیخ مفید
🔷در سال ۴۱۰ هجرى از ناحیه مقدّسه امام زمان (عج) به شیخ مفید محمّد بن محمّد بن نعمان، نامهای رسید که در بخشی از آن آمده است:
شما مکلف هستید که اوامر و دستورات ما را به دوستان ما برسانی، خداوند عزت و توفیق اطاعتش را به آنان مرحمت فرماید و مهمات آنان را کفایت کرده، در پناه لطف خویش محفوظشان دارد... از خطاها و گناهانی که بندگان صالح خداوند از آنها دوری میکردند، ولی اکثر شما مرتکب شدید باخبریم...،
با همه گناهان، ما هرگز امور شما را مهمل نگذاشته، شما را فراموش نمیکنیم و اگر عنایات و توجهات ما نبود، مصائب و حوادث زندگی شما را در بر میگرفت و دشمنان شما را از بین میبردند...
پس سعی کنید اعمال شما طوری باشد که شما را به ما نزدیک سازد و از گناهانی که موجب نارضایتی ما را فراهم نماید بترسید و دوری کنید.
[احتجاج جلد ۲، صفحه ۵۹۷؛ بحارالانوار، جلد ۳، صفحه ۱۷۵]
👇👇👇
🆔 @hadanair
🖥 https://hadana.ir
🔸▫️نگاه مردم ...؟
#کوتاه_و_خواندنی
🌸 وقتی مرحوم آقا (آیت الله العظمی گلپایگانی )کسالت نداشتند در جلوی درب ورودی مجلس روضه می ایستادند و به شرکت کنندگان در عزای سیدالشهداء علیهم السلام خوش آمد گویی می گفتند.
.
🔹 روزی شخص نابینایی در مجلس وارد شد و مثل همیشه آقا جلویش بلند شدند وخوش آمد گفتند!!!
از آقا پرسیدم این بنده خدا چیزی نمی بیند که جلوی پای او احترام می کنید؟
.
🔸فرمودند: مهم این است که👈 خدا می بیند و او نمی بیند وگرنه دیدن یا ندیدن مردم ارزشی ندارد.
👇👇👇
🆔 @hadanair
🖥 https://hadana.ir