هدایت شده از سید احمد رضوی | صراط
چه حس تلخ و زجرآوریه
کسی که
عاشقانه دوستش داری،
حاضری تمام زندگیت رو وقف
خدمت بهش کنی ،
با تمام وجود نازش رو میخری،
همیشه منتظری یه چیزی ازت بخواد
حتی شده یک لیوان آب
تا تو
بپری و یک لیوان آب براش
با تمام وجودت بیاری و
قبل از اینی که آب رو به دستش بدی
بوسه به دستش بزنی و بگی
همه وجودمی ،
همه زندگیمی ،
تمام دار و ندارمی
تمام دنیامی .....
کسی که برات از همه دنیا با ارزشتره ،
کسی که پاکی و مهربونیش بی حد و اندازه هست ،
کسی که اسوه طهارت و نجابته ،
کسی که سنگ صبور روزهای سختته ،
و .......
یک روز
چند نانجیب بیان و
درب خونه ای که برای
امنیت و آسایش پاره تنت ساختی رو
آتیش بزنن و
نفست رو بین در و دیوار منگنه کنن ،
و با میخ سرخ شده درب
پهلوش رو داغ بزنن بخاطر
عشق به تو .....
و حمایت از مظلومیت تو ....
چه حس تلخ و زجرآوریه
که همه این حوادث جلوی چشمات اتفاق بیوفته و
عشقت توی اون لحظات دردآور
با نگاه مظلومانه و عاشقانه اش
دامنت رو بگیره و بهت بگه :
علی جان صبر کن .....
و چه تلخی کشنده ای هست
که بعد از رفتنش
هیچ سنگ صبوری
برای گفتن بغضهای
تنهایی و مظلومیتهات
نداشته باشی
جز چاه .....
#دفتر_اشعار_دل_گویه_ها
#سیداحمدرضوی
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
@s_a_razavi