eitaa logo
هادرون
6.3هزار دنبال‌کننده
49.5هزار عکس
17.3هزار ویدیو
216 فایل
کانال خبری تحلیلی هادِرون؛ بروزترین کانال خبری استان یزد در #ایتا برای درج پیام در کانال به ایدی زیر پیام بدید: @ertebat_ba_haderoon ❌ تبلیغات👇👇👇 @tablighate_haderoon
مشاهده در ایتا
دانلود
جلسه هفتگی #مثنوی_خوانی با حضور استاد رضا فتاحی و جمعی از اساتید #حوزه_علمیه_اردکان گفتنی است این جلسات ادامه سلسله جلسات #حافظ_خوانی تابستان است... #شعر #حافظ #مولوی #حوزه_علمیه 🔺هادرون؛ رسانه مردم کوچه و بازار http://eitaa.com/joinchat/79757312Cb9283fe96c @haderoon www.haderoon.ir
شهر من جان تازه ای می خواهد هم جان و یک ولوله ای می خواهد در قوس و کش باند و باند بازی ها یک منجی وحدت آفرین می خواهد در دود و هوای صنعت و تجاران یک منتقمی ز حقمان می خواهد این شهر ز آسایش مردمانش یک مرد ز نسلِ مردمش می خواهد شهر من دردهایی نگفتنی دارد یک همدل و همراز آشنا می خواهد در جنگ هیاهوی تخریب چی ها یک آدم منصف و صبور می خواهد شهر من مردمش همه یک دستند یک مرد مدیر و ساده دل می خواهد در حال و هوای گرم و طوفانی شهر یک مرد مدیر و کاردان می خواهد از درد و مرض های مردمان شهرم یک مرهمی از جنس خودشان می خواهد از خوبی مردمان شهرم این بس! یک ز نسل اردکان می خواهد ✍ 😊 🔺هادرون؛ بزرگترین کانال خبری استان یزد در ایتا http://eitaa.com/joinchat/79757312Cb9283fe96c @haderoon www.haderoon.ir
🔹لطف حق🔹 ✍️ پروین اعتصامی ◽️پیرمردی، مفلس و برگشته بخت ◾️روزگاری داشت ناهموار و سخت ◽️هم پسر، هم دخترش بیمار بود ◾️هم بلای فقر و هم تیمار بود ◽️این، دوا می خواستی، آن یک پزشک ◾️این، غذایش آه بودی، آن سرشک ◽️این، عسل می خواست، آن یک شوربا ◾️این، لحافش پاره بود، آن یک قبا ◽️روزها می رفت بر بازار و کوی ◾️نان طلب می کرد و می برد آبروی ◽️دست بر هر خودپرستی می گشود ◾️تا پشیزی بر پشیزی می فزود ◽️هر امیری را، روان می شد ز پی ◾️تا مگر پیراهنی، بخشد به وی ◽️شب، به سوی خانه میمد زبون ◾️قالب از نیرو تهی، دل پر ز خون ◽️روز، سائل بود و شب بیمار دار ◾️روز از مردم، شب از خود شرمسار ◽️صبحگاهی رفت و از اهل کرم ◾️کس ندادش نه پشیز و نه درم ◽️از دری می رفت حیران بر دری ◾️رهنورد، اما نه پائی، نه سری ◽️ناشمرده، برزن و کوئی نماند ◾️دیگرش پای تکاپوئی نماند ◽️درهمی در دست و در دامن نداشت ◾️ساز و برگ خانه برگشتن نداشت ◽️رفت سوی آسیا هنگام شام ◾️گندمش بخشید دهقان یک دو جام ◽️زد گره در دامن آن گندم، فقیر ◾️شد روان و گفت کای حی قدیر ◽️گر تو پیش آری به فضل خویش دست ◾️برگشائی هر گره کایام بست ◽️چون کنم، یارب، در این فصل شتا ◾️من علیل و کودکانم ناشتا ◽️می خرید این گندم ار یک جای کس ◾️هم عسل زان می خریدم، هم عدس ◽️آن عدس، در شوربا می ریختم ◾️وان عسل، با آب می‌آمیختم ◽️درد اگر باشد یکی، دارو یکی است ◾️جان فدای آنکه درد او یکی است ◽️بس گره بگشوده‌ای، از هر قبیل ◾️این گره را نیز بگشا، ای جلیل ◽️این دعا می کرد و می‌پیمود راه ◾️ناگه افتادش به پیش پا، نگاه ◽️دید گفتارش فساد انگیخته ◾️وان گره بگشوده، گندم ریخته ◽️بانگ بر زد، کای خدای دادگر ◾️چون تو دانائی، نمی داند مگر ◽️سال ها نرد خدائی باختی ◾️این گره را زان گره نشناختی ◽️این چه کار است، ای خدای شهر و ده ◾️فرق ها بود این گره را زان گره ◽️چون نمی‌بیند، چو تو بیننده‌ای ◾️کاین گره را برگشاید، بنده‌ای ◽️تا که بر دست تو دادم کار را ◾️ناشتا بگذاشتی بیمار را ◽️هر چه در غربال دیدی، بیختی ◾️هم عسل، هم شوربا را ریختی ◽️من ترا کی گفتم، ای یار عزیز ◾️کاین گره بگشای و گندم را بریز ◽️ابلهی کردم که گفتم، ای خدای ◾️گر توانی این گره را برگشای ◽️آن گره را چون نیارستی گشود ◾️این گره بگشودنت، دیگر چه بود ◽️من خداوندی ندیدم زین نمط ◾️یک گره بگشودی و آن هم غلط ◽️الغرض، برگشت مسکین دردناک ◾️تا مگر برچیند آن گندم ز خاک ◽️چون برای جستجو خم کرد سر ◾️دید افتاده یکی همیان زر ◽️سجده کرد و گفت کای رب ودود ◾️من چه دانستم ترا حکمت چه بود ◽️هر بلائی کز تو آید، رحمتی است ◾️هر که را فقری دهی، آن دولتی است ◽️تو بسی زاندیشه برتر بوده‌ای ◾️هر چه فرمان است، خود فرموده‌ای ◽️زان به تاریکی گذاری بنده را ◾️تا ببیند آن رخ تابنده را ◽️تیشه، زان بر هر رگ و بندم زنند ◾️تا که با لطف تو، پیوندم زنند ◽️گر کسی را از تو دردی شد نصیب ◾️هم، سرانجامش تو گردیدی طبیب ◽️هر که مسکین و پریشان تو بود ◾️خود نمی دانست و مهمان تو بود ◽️رزق زان معنی ندادندم خسان ◾️تا ترا دانم پناه بی کسان ◽️ناتوانی زان دهی بر تندرست ◾️تا بداند کآنچه دارد زان تست ◽️زان به درها بردی این درویش را ◾️تا که بشناسد خدای خویش را ◽️اندرین پستی، قضایم زان فکند ◾️تا تو را جویم، تو را خوانم بلند ◽️من به مردم داشتم روی نیاز ◾️گرچه روز و شب در حق بود باز ◽️من بسی دیدم خداوندان مال ◾️تو کریمی، ای خدای ذوالجلال ◽️بر در دونان، چو افتادم ز پای ◾️هم تو دستم را گرفتی، ای خدای ◽️گندمم را ریختی، تا زر دهی ◾️رشته‌ام بردی، تا که گوهر دهی ◽️در تو پروین، نیست فکر و عقل و هوش ◾️ورنه دیگ حق نمی‌افتد ز جوش 🔺هادرون؛ بزرگترین کانال خبری استان یزد در ایتا http://eitaa.com/joinchat/79757312Cb9283fe96c @haderoon https://t.me/joinchat/P99s0xxj98F4tSm7
🌸🌸🌸🇮🇷🇮🇷 ✅ طبع آزمایی در زمینه با محوریت « دهه فجر و چهل و سومین سالگرد انقلاب اسلامی » 🌸🌸🌸🇮🇷🇮🇷 ✔️ شاعران محترم باید در هر شعر خود از کلمات «اُمید، قرار، راه» استفاده کنند، در غیر اینصورت در مسابقه شرکت داده نخواهند شد. ✔️ ارسال شعر در تمامی قالب ها مجاز میباشد. ✔️ هر نفر مجاز به ارسال نهایتا دو شعر میباشد. ✔️ عزیزانی که در قالبهای رباعی و دوبیتی شعر ارسال میکنند باید حداقل ۴ اثر ارسال کنند. مهلت: تا پایان روز ۲۲ بهمن ماه آیدی و جهت ارسال اثر: @Neyestan_ardakan به رسم یادبود به برتر جوایز ارزنده‌ای تقدیم خواهد شد. 🌿 حلقه ادبی نیستان اردکان @Haderoon
وفا نکردی و کردم، جفا ندیدی و دیدم شکستی و نشکستم، بریدی و نبریدم مهرداد اوستا @haderoon
هادرون
❌ قابل توجه دادستان محترم👇👇👇 بنظر می رسد توی #اردکان فقط برهم زنندگان امنیت روانی و مخدوش کنندگان
☝️☝️☝️☝️ در همین رابطه بسیاری از مخاطبین در مورد یک مطالبی را فرستاده اند که الحمدالله مسئولین ما این روزها بیدار هستند و لازم نیست که ما آن را بیان کنیم...... ┏━⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓ ❖ @Haderoon ❖ ┗━━━─━━⊰✾✿✾⊱━┛
⭕ جرعه ای گر سراغ از عالمی دیگر بگیری بهتر است مرگ را با شوق اگر در بر بگیری بهتر است تن، دو روزی بیشتر پیراهنِ روحِ تو نیست هرچه کمتر خو به این پیکر بگیری بهتر است آفرینش، جایی از دنیا ندارد پست‌تر گر به هر جا غیر از اینجا پر بگیری بهتر است من که می‌گویم در این بازارِ از هر سو زیان هرچه را بفروشی و ساغر بگیری بهتر است نخ به پای بادبادک‌های کم‌طاقت مبند! زندگی را هرچه آسان‌تر بگیری بهتر است @Haderoon لینک جدید هادرون در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/79757312Cb9283fe96c
نه بدهکار و نه بودیم طلبکار کسی بخت آن خوش که نشد باعث آزار کسی گر چه ما سرو قدان را ثمری نیست ولی تکیه چون تاک ندادیم به دیوار کسی بار هرکس به زمین ماند به دوش آوردم بار غم بردم و هرگز نشدم بار کسی به قیامت دل آبی صفتم هست گواه که بجز عشق نبودیم طرفدار کسی راز آرامش و آسایشم این بود که من دل سپردم به کم خود نه به بسیار کسی از دل ساده خود گفتم اگر حرفی بود دست دزدی نزدم هیچ به آثار کسی به مزارم بنویسید که این خسته جگر می توانست و نشد باعث آزار کسی 🆔️ @Haderoon 👈عضویت
هادرون
نمایی از داده های مربوط به شاخص کیفیت هوای شهرهای مختلف استان میبد با شاخص ۶۷ قابل قبول 🆔️ @Had
بی ارتباط با آلودگی هوا چون زیبا بود گفتم شما هم این بیت شعر را ببینید زور خر می خواهد وجانِ سگ و تابِ شتر عاشقی را اشتباهی بار آدم کرده اند... 🆔 @Haderoon 👈عضویت