eitaa logo
هادرون
6.3هزار دنبال‌کننده
49.3هزار عکس
17.2هزار ویدیو
211 فایل
کانال خبری تحلیلی هادِرون؛ بروزترین کانال خبری استان یزد در #ایتا برای درج پیام در کانال به ایدی زیر پیام بدید: @ertebat_ba_haderoon ❌ تبلیغات👇👇👇 @tablighate_haderoon
مشاهده در ایتا
دانلود
📌محب النسا دارغوزآباد هنوز دنبال نوامیس مردم است ... 🔺 شنیده ها حاکیست که دارغوزآباد را در ناصرآباد دیده اند که با نسائی بوده اند و ... 🔺 اهالی منطقه با چوب و چماق و ... تا مصالح آباد بعداز ناصرآباد تعقیبش کرده اند و او را اینگونه بدرقه نمودند... 🔺 گویند خداروشکر که سیاهه ای را نیز برایش در تافات تشکیل داده اند و داروغه چی ها در حال بررسی سیاهه و صدور حکم هستند... پانوشت هادرون : این را باید بر در دروازه شهر دارغوزآباد آویزان کرد تا عبرتی شود برای همه خصوصا که دم به دقیقه درب منزلی در دارغوزآباد مشغول است ... ✍ 🔺هادرون؛ رسانه مردم کوچه و بازار http://eitaa.com/joinchat/79757312Cb9283fe96c @haderoon www.haderoon.ir
هادرون
🔲دستگيری لات عربده‌كش در خیابان شهید مروتی اردكان ▪️ یک شرور که در خيابان شهيد مروتی اردکان قمه ب
❌بازهم قمه کشی و نزاع خونین غیربومی‌ها در میبد⁉️ 🔆صبح میبد: هنوز یک هفته ای بیشتر نمیگذرد که در یکی از خیابان های اصلی میبد درگیری خونینی بین دو نفر از ساکنین محل که لااقل یکطرف آن غیر بومی بوده رخ داده و و رهگذران و اهالی محل را در پی داشته است این در حالیست که شهر میبد تاکنون از آرامش نسبی برخوردار بوده و چنین حوادثی تعجب همگان را برانگیخته است. 🔪اما نمایش خشونت تمامی نداشته چراکه غروب روز گذشته نیز در انظار اهالی یکی دیگر از محلات میبد آنهم در کنار خیابان، نزاع و خشونت و سپس کشی و خونینی با غیربومی ها رخ میدهد. 🔰به گزارش صبح میبد در این صحنه وحشتناک، یک جوان در پی قمه کشی دچار آسیب شدیدی می شود تا جایی که فرد مضروب تا یک قدمی پیش میرود و با رسیدگی عوامل اورژانس از مرگ نجات می یابد. 🛑برخی از شاهدان ماجرا می گویند: یکی از طرفین نزاع، دیگری را به بودن بخاطر مصرف و متهم می‌کرده است. دیگری هم می گوید: دعوا، ناموسی بوده است! 🔔بنظر میرسد این ماجرا، جدی برای امنیت اهالی متدین و خونگرم میبد باشد و دستگاههای امنیتی شهرستان برای پیشگیری و مبارزه با موارد خشونت‌بار بویژه چنین حوادثی که طرفین آن نیز معلوم الحال هستند با قدرت و سرعت بالایی رسیدگی و برخورد کنند و گزارش آن را به سمع مردم برسانند تا و شهر کمافی‌السابق برقرار شود./صبح میبد @Haderoon
برگی از تاریخ قسمت اول «دام» به ساحل شرقی آفریقا رسید. او هنوز نتوانسته بود راه هند را پیدا کند. تجارت شرق آفریقا در انحصار بازرگانان ایرانی و عرب بود و آن ها اسرار خود را برای غربی های تازه از راه رسیده که می توانستند به رقیبانی سرسخت تبدیل شوند فاش نمی کردند. گاما تصمیم گرفت دامی برای بعضی ار این بازرگانان پهن کند. آنها را به بهانه گفت و گوی تجاری به کشتی خود دعوت می کرد و در مهمانی هایی که ترتیب می داد انواع شراب ها را در برابر آن ها قرار می داد تا بتواند اسرار مسیر هندوستان را در مستی از زیر زبان آن ها بیرون بکشد. همه تاجرانی که به عرشه کشتی گاما می آمدند مسلمان بودند. آنها در میهمانی گاما شرکت می کردند اما به غذاها و او لب نمی زدند. گاما خشمگین از ناکامی خود دنبال دریانوردی می‌گشت که در میان مسلمانان به سهل انگاری و پای بند نبودن شریعت اسلام مشهور باشد و سرانجام این فرد را پیدا کرد. . احمد بن ماجد از پُرآوازه ترین دریانوردان عرب درآن روزگار بود. او هنگامی که در مجلس واسکودوگاما حاضر شد. با دیدن شراب های رنگین اروپایی، خودداری اش را از دست داد و در میان فریادهای پراز شادی و سرمستی ملوان های پرتغالی باده‌گُساری کرد. هنگامی که هوشیاری اش را کاملاً از کف داد گاما او را در آغوش کشید و رازهای دریانوردان مسلمان برای رسیدن به هندوستان را از او پرسید. احمد بن ماجد و سرخوش در حالی که روی عرشه کشتی ایستاده بود و هر لحظه با دستانش به سمتی اشاره می کرد تمام جزئیات راه هند را بر زبان آورد و منشی واسکو دوگاما با هیجان و شتاب تک تک کلمات او را روی کاغذ نوشت. نتیجه: پرتغالی ها با اطلاعاتی که از احمدبن ماجد دریافت کردند توانستند به هندوستان برسند و بدین ترتیب بدمستی یک دریانورد لاابالی آغاز استعمار هند را رقم زد. ادامه دارد.... 📚سرگذشت استعمار جلد اول، صفحه 23 https://t.me/haderoon لینک جدید کانال هادرون در ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/79757312Cb9283fe96c
یک آدم بی سروپای مفلوک را بگذارید پشت یک میز، یا یک باجه، که بلیت راه آهن یا چیز بی مقداری مثل آن بفروشد. همین آدم مفلوک فورا خود را محق می داند که کند و به شمایی که می روید بلیت بخرید از تارک تخت جبروت خود به چشم تحقیر نگاه کند تا خود را به رخ شما بکشد و نگاه سرشار از نخوتش داد می زند که: «حالا صبر کن تا نشانت دهم!»….... و از همین می شود. آزار مستی میز همین است. 📚شیاطین 👤داستایوفسکی پ.ن: تا حالا شده با کسی برخورد کنید که به واسطه شغلش خواسته باشد خودش را به رخ شما بکشاند؟!!!! https://t.me/haderoon لینک جدید کانال هادرون در ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/79757312Cb9283fe96c