آن زمان که از دل لشکر برآمد قاه قاه
از دل هر خاره می آمد فغان آه آه
آسمان لرزید، دنیا زیر و رو شد تاکه دید
نیزه ها بالا و پایین می شود در قتلگاه
دشنه ها تشنه تر از لبها به میدان آمدند
دشنه های سرخ پوش سرخ نوش روسیاه!!
سعی دارد سد کند خون ، راه چشم شاه را
تا نگاه او نیافتد سوی اهل خیمه گاه
با عصا، با سنگ هم مهمان نوازی می کنند
کوفیان دست و دل باز همیشه خیرخواه!!
بین دود و شعله می آید گریبان چاک چاک
خواهری گیسو پریشان ، وای از آن هرم نگاه
#
عالم دلسرد را آهش به آتش می کشد
این حرارت کم نمی گردد ز دلها هیچگاه...
#هادی_قاسمی
#حضرت_اباعبدالله_علیه_السلام
✍اشعار ، مطالب و پیشنهادهای هادی قاسمی