eitaa logo
شهیدابراهیم هادی وشهیدقاسم سلیمانی
1.7هزار دنبال‌کننده
16.4هزار عکس
7.6هزار ویدیو
302 فایل
🌼تمام فعالیتهای کانال هدیه به آقا جانم مهدی موعود (عج الله تعالی فرجه الشریف)🌼 🔻شهید ابراهیم هادی:مشکل کارهای ما این است که برای رضای همه کار می کنیم جز رضای خدا https://daigo.ir/secret/4785004014
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نکات کلیدی جزء بیست و دوم قرآن کریم دعای فرج 🤲♥️
‌࿐☀️○ 🌺 ‌○☀️࿐ 🌱 🏴 امام صادق علیه‌السلام : «مقدرات در شب نوزدهم تعیین، در شب بیست و یکم تأیید و در شب بیست و سوم امضاء مى‏‌شود. 📚 الکافی (ط – الإسلامیه)، ج‏۴،ص ۱۵۹ @hadi_soleymani313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان‌هایی‌از ⬇️⬇️ ‌ امام علی علیه السلام و ابن ملجم   نزد امیرالمؤمنین (علیه السلام) آمد و از ایشان، اسبِ قرمزِ خوش‌ رنگی خواست. حضرت هم به او هدیه داد، بی‌ چشم داشت و کریمانه. وقتی سوار بر آن اسب شد و رفت، امیرمؤمنان این شعر را خواند: «أُریدُ حیاتَهُ و یُریدُ قَتلی، عذیرَکَ مِن خلیلِکَ مِن مُرادِ» یعنی «من برای او حیات و سلامتی را آرزومندم، اما او قصد کشتن مرا دارد». کسی را از قبیله مراد بیاورید که عذر مرا (در اینکه به بدخواه خود محبت می‌ کنم) بپذیرد. سپس رو به دوستان خود فرمود به خدا قسم که این مرد قاتل من است! مردم بارها دیده بودند درستی پیش‌ بینی‌ هایش را، با تعجب پرسیدند پس چرا او را نمی‌ کشی؟ پاسخ داد پس چه کسی مرا بکشد؟ او که دست رد به سینه قاتلش نزد، چگونه ممکن است محبان امیدوارش را ناامید کند؟ @hadi_soleymani313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸سردار آبسالان پدر شهید «محمود آبسالان»: فرزندم آرزوی شهادت داشت و در نهایت مزد تلاش‌های خود را گرفت و در بهترین زمان یعنی و سالروز (ع) به شهادت رسید▪️شهادت فرزندم ما را در مسیر پاسداری از نظام و انقلاب و مقابله با اشرار و معاندین استوارتر می کند @hadi_soleymani313
کو شب قدر که قرآن به سر از تنگ دلی هی بگویم ٍ فزت و رب الکعبه؛ رستگار شدم، پیروز شدم، من رسیدم، من بردم... در @hadi_soleymani313
داستان‌هایی‌از ⬇️⬇️ ‌ ( گریه امیرالمؤمنین ؟!) روزی حضـرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نزد اصحاب خود فرمودند: من دلم خیلی بحال ابوذر غفاری می سوزد خدا رحمتش کند. اصحاب پرسیدند چطور ؟ مولا فرمودند: آن شبی که به دستور خلیفه ماموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر برای خلیفه به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی اشرفی به ابوذر دادند تا با خلیفه بیعت کند. ابوذر خشمگین شد و به مامورین گفت: شما دو توهین به من کردید; اول آنکه فکر کردید من علی فروشم و آمدید من را بخرید ، دوم بی انصاف ها آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟ شما با این چهار کیسه اشرفی می خواهید من "علی" فروش شوم؟ تمام ثروت های دنیا را که جمع کنی با یک تار موی "علی" عوض نمی کنم. آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست. مولا گریه می کردند و می فرمودند: با خدایی که جان "علی" در دست اوست قسم آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان خلیفه محکم بست... سه شبانه روز بود که او و خانواده اش هیچ نخورده بودند. @hadi_soleymani313