🔅🔅🔱🔅⚜🔅🔱🔅🔅
#داستان
#معامله_با_خدا
🌷خدایا من این گناه را برای تو ترک میکنم🌷
#شیخ_رجبعلی_خیاط می گوید:
«در ایّام جوانی دختری رعنا و زیبا از بستگان، دلباخته مَنْ شد و سرانجام در خانه ای خلوت مرا به دام انداخت،
با خود گفتم: «رجبعلی! #خدا می تواند تو را خیلی امتحان کند، بیا یک بار تو خدا را امتحان کن!
و از این حرام آماده و لذّت بخش به خاطر خدا صرف نظر کن.
❌⭕️❌
سپس به خداوند عرضه داشتم:
#خدایا! من این #گناه را برای تو #ترک می کنم،
💠تو هم مرا برای خودت تربیت کن💠
آن گاه یوسف گونه پا به فرار می گذارد و نتیجه این ترک گناه، باز شدن دیده برزخی او می شود؛
به گونه ای که آنچه را که دیگران نمی دیدند و نمی شنیدند، می بیند و می شنود و برخی #اسرار برای او کشف می شود.
📚کیمیای محبت، محمدی ری شهری، دار الحدیث، چاپ سوم، ص79
@hadi_soleymani313
کلید «نگفته» ...!
از یکی از علما که دربارهی شیخ رجبعلی خیاط رحمة الله علیه کتابی نوشته و بساری از شاگردان جناب شیخ را دیده بودند، پرسیده شد: آیا مطلبی از جناب شیخ شنیدید که در کتابتان نیاوردید؟
گفتند: بله! از شیخ رجبعلی خیاط رحمة الله علیه نقل شده است:
«برای امور معنوی به حضرت عبدالعظیم حسنی، برای امور مالی به امامزاده طاهر و برای درمان بیماری ها به امامزاده حمزه بن موسی الکاظم علیهمالسّلام (که در جوار ایشان هستند) متوسّل بشوید».
... بین دوستان و رفقای خود من، کسانی هستند که[اگر] یک مشکلی برایشان پیش میآید نذر امام زاده حمزه میکنند یا به عنوان این که بروند زیارت کند یا اگر تمکن [مالی] داشته باشند، در راه ایشان مثلاً یک انفاقی[=نذر] بکنند و نتیجه میگیرند و
سخت پایبند هستند.
📚نسیم های گره گشا، ص ۵٨٩
#حضرت_عبدالعظیم
#شیخ_رجبعلی_خیاط
💐به پیشگاه ملکوتی سیدالکریم حضرت عبدالعظیم حسنی، امامزاده حمزه و امامزاده طاهر علیهم السلام صلواتی هدیه بفرمائید.
https://eitaa.com/hadi_soleymani313
✳️ بچه را که آنطور نمیزنند همشیره!
🔻 فرزند دو سالهام در منزل شلوار و فرش را نجس کرد و مادرش چنان او را زد که نزدیک بود نفس بچه بند بیاید! خانوم پس از یک ساعت تب کرد؛ تب شدیدی که به پزشک مراجعه کردیم و در شرایط اقتصادی آن روز، ۶۰ تومان پول نسخه و دارو شد ولی تب، شدیدتر شد! مجدداً به پزشک مراجعه کردیم و این بار هم بابت هزینهی درمان، مبلغ زیادی پرداخت کردیم و باز هم نتیجه نگرفتیم.
🔸 شبهنگام جناب شیخ ( #شیخ_رجبعلی_خیاط) را در ماشین سوار کردم تا به جلسه برویم. همسرم نیز در ماشین بود. جناب شیخ که سوار شد، اشاره به خانم کردم و گفتم: والدهی بچههاست، تب کرده، دکتر هم بردیم ولی تب او قطع نمیشود. شیخ همانطور که به مقابلش نگاه میکرد، خطاب به همسرم فرمود: «بچه را که آنطور نمیزنند همشیره! #استغفار کن، از بچه دلجویی کن و چیزی برایش بخر، خوب میشوید.» ما چنین کردیم و تب همسرم قطع شد.
📚 برگرفته از کتاب #تقاص | حقالناس در تجربههای نزدیک به مرگ. اثر گروه شهید هادی
📖 صفحات ۵۰ و ۵۱
#⃣ #اخلاق_خانواده
@hadi_soleymani313