کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
📨 #قسمت_نوزدهم
خودم را خشک کردم و لباسم را پوشیدم .
آماده رفتن شديم. خانواده اين بچه شماره آدرس مرا گرفتند.
اين عمل خالصانه خيلي خوب در پيشگاه خدا ثبت شده بود. من
هم خوشحال بودم. لااقل يك كار خوب با نيت الهي پيدا كردم.
ميدانستم كه گاهي وقتها، يك عمل خوب با نيت خالص، يك انسان را در آن اوضاع نجات ميدهد. از اينكه اين عمل، خيلي بزرگ در نامه عملم نوشته شده بود فهميدم كار مهمي كرده ام. اما يكباره
مشاهده كردم كه اين عمل خالصانه هم در حال پاك شدن است!
با ناراحتي گفتم: مگر نگفتيد فقط كارهايي كه خالصانه براي خدا باشد حفظ می شود ، خب من اين كار را فقط براي خدا انجام دادم.
پس چرا پاك شد؟! جوان پشت ميز لبخندي زد و گفت: درست است، اما شما در مسير برگشت به خانه با خودت چه گفتي؟
يكباره فيلم آن لحظات را ديدم. انگار نيت دروني من مشغول صحبت بود. من با خودم گفتم: خيلي كار مهمي كردم.
اگر جاي پدر مادر اين بچه بودم، به همه خبر ميدادم كه يك جوان به خاطر فرزند ما خودش را به خطر انداخت. اگه من جاي مسئولين استان
بودم، يك هديه حسابي و مراسم ويژه می گرفتم. اصلا بايد روزنامه ها و خبرگزاريها با من مصاحبه كنند. من خيلي كار مهمي كردم.
فرداي آن روز تمام اين اتفاقات افتاد. خبرگزاريها و روزنامه ها با من مصاحبه كردند.
استاندار همراه با خانواده آن بچه به ديدنم آمد و
يك هديه حسابي براي من آوردند و...
جوان پشت ميز گفت: تو ابتدا
براي رضاي خدا اين كار را كردي، اما بعد، خرابش كردي.
آرزوي اجر دنيايي كردي و مزدت را هم گرفتي. درسته؟
گفتم: همه اينها درسته. بعد باحسرت گفتم: چه كنم؟! دستم خالي است. جوان پشت ميز گفت: خيليها كارهايشان را براي خدا
انجام ميدهند، اما بايد تلاش كنند تا آخر اين اخلاص را حفظ كنند.
بعضيها كارهاي خالصانه را در دنيا نابود ميكنند!
ادامه دارد ....
@hadi_soleymani313
کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
📨 #قسمت_نوزدهم
خودم را خشک کردم و لباسم را پوشیدم .
آماده رفتن شديم. خانواده اين بچه شماره آدرس مرا گرفتند.
اين عمل خالصانه خيلي خوب در پيشگاه خدا ثبت شده بود. من
هم خوشحال بودم. لااقل يك كار خوب با نيت الهي پيدا كردم.
ميدانستم كه گاهي وقتها، يك عمل خوب با نيت خالص، يك انسان را در آن اوضاع نجات ميدهد. از اينكه اين عمل، خيلي بزرگ در نامه عملم نوشته شده بود فهميدم كار مهمي كرده ام. اما يكباره
مشاهده كردم كه اين عمل خالصانه هم در حال پاك شدن است!
با ناراحتي گفتم: مگر نگفتيد فقط كارهايي كه خالصانه براي خدا باشد حفظ می شود ، خب من اين كار را فقط براي خدا انجام دادم.
پس چرا پاك شد؟! جوان پشت ميز لبخندي زد و گفت: درست است، اما شما در مسير برگشت به خانه با خودت چه گفتي؟
يكباره فيلم آن لحظات را ديدم. انگار نيت دروني من مشغول صحبت بود. من با خودم گفتم: خيلي كار مهمي كردم.
اگر جاي پدر مادر اين بچه بودم، به همه خبر ميدادم كه يك جوان به خاطر فرزند ما خودش را به خطر انداخت. اگه من جاي مسئولين استان
بودم، يك هديه حسابي و مراسم ويژه می گرفتم. اصلا بايد روزنامه ها و خبرگزاريها با من مصاحبه كنند. من خيلي كار مهمي كردم.
فرداي آن روز تمام اين اتفاقات افتاد. خبرگزاريها و روزنامه ها با من مصاحبه كردند.
استاندار همراه با خانواده آن بچه به ديدنم آمد و
يك هديه حسابي براي من آوردند و...
جوان پشت ميز گفت: تو ابتدا
براي رضاي خدا اين كار را كردي، اما بعد، خرابش كردي.
آرزوي اجر دنيايي كردي و مزدت را هم گرفتي. درسته؟
گفتم: همه اينها درسته. بعد باحسرت گفتم: چه كنم؟! دستم خالي است. جوان پشت ميز گفت: خيليها كارهايشان را براي خدا
انجام ميدهند، اما بايد تلاش كنند تا آخر اين اخلاص را حفظ كنند.
بعضيها كارهاي خالصانه را در دنيا نابود ميكنند!
ادامه دارد ....
@hadi_soleymani313
هدایت شده از استاد مهدوی ارفع
19 نشانه های مومن تراز.mp3
8.68M
📌دوره قاموس بندگی در نهجالبلاغه
#قسمت_نوزدهم
📒با موضوع:
"ویژگی مومن تراز ۱"
🔸قابل استفاده برای عموم مردم عزیز بویژه سخنرانان محترم و مبلغین گرامی
#ماه_مبارک_رمضان
#سی_روز_سی_قدم_تا_خدا
#استاد_مهدوی_ارفع
#قاموس_بندگی_در_نهج_البلاغه
🆔https://eitaa.com/mahdavi_arfae