فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لبخند زد، گذشت از کنارِ در،
نخ کش شده، کهنه عبایش ز آهِ در.
شاید بگفت: "عجب از مهر آخرت، عاشق شدی کنون به عبایم نگاه در!"
یک شبِ میان کوچهی شهری شلوغ بود، حالا شلوغ گشته به مرغان سپاهِ در
دیر است، دل شکسته شد و آن سر شکسته بود.
این سرشکستگی؛ بُود آخر گناه در
آتش کشیده جهنم، بر دری هنوز، قاضی خداست، شاهد مولاست چاه و در
میرفت چون که نخواست بماند بیش از این علی(ع)،
آری سفید نشد آخر، بخت سیاه در
این تن ز جنگ و نبرد، زخمی، سرش نشد.
سر را به تیغ سپرده که شود خون، گواهِ در
دستش کشید ز دیوار و در که باز، بغض حسن(ع) شکست و نگاهش، به راه و در
بدبخت مردمان جهان، کوفیان شدند.
بعد از علی؛ یتیم شود این شهر در به در
✍🏻ب.نظری منش #رد_قلم
#کوفه
#امیرالمومنین
#شهادت_امام_علی
#دعایم_کنید
#امام_علی
#محراب
@hadiidelha