آنچہ را عقل بہ یك عمر
بہ دست آوردهست
عشق ، یك لحظہے کوتاه
بہ هم مے ریزد!♥️😶
فاضل نظرے
#عاشقونہ_طورے
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
"هذا يَومُ الجُمُـعةِ!
وَهُوَ يَومُكَ المُتَوَقعُ فيهِ ظُـهورُڪ"
تا عشـق نیاید
جمعہ حالـش نگران است..🍃💓
#جمعہهاےانتظار..
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
💔💔با ندبهی ما نیامدی حرفی نیست،
یک #جمعه تو ندبه کن که ما برگردیم💔
#اللهمعجللولیکالفـرج💚
💚
•☘🌼 🌼☘
"اللهُمَ ارح قلبہِ فهُو قلبہ فے قلبے"
خدایا قلـبش را آرام کن
چرا کہ اوهم قلـبش
درون قلـبم هست♥️
#عربے_طور
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
جورے كہ #طُ
توےِ دلـم ريشہ كردۍ😁💕
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
.
.
قَدْ نَرَے تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِے السَّمَاء
وقتے کہ دلت تنگ مے شود
بہ #آسمان نگاه کن..
نگريستنت را بہ اطرافِ آسمان
مے بينيم.. :)💔
.
.
بقره1
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
#الهام
#پازت144
_من با بدبختی اینجا رو پیدا کردم .... برای زدن حرفایی اومدم که خیلی روشون فکر کردم
خواهش می کنم بهم فرصت گفتنشو بدید
متاسفانه جلوی راهم رو گرفته بود و نمی تونستم برم بیرون ، هوای مخزن انگار خیلی برام کم بود
نفس عمیقی کشیدم و گفتم :
_من نمی خوام هیچ چیزی در مورد دوستتون یا هر چی که مربوط بهش باشه بشنوم . برام مهم نیست که اینجا رو
چجوری پیدا کردین پس خواهش می کنم سریع تر از محل کارم برید و دیگه هم نیاید اینجا .
_ولی حرفای من هیچ ربطی به اون به قول شما دوست نداره ! در ضمن مطمئن باشید بعد از گفتن حتما از حضورتون
مرخص میشم فقط چند دقیقه
برگشتم تا نتونه نگاه مرددم رو ببینه ، خدایا چرا این کابوس دست از سرم برنمی داره !
آروم گفتم : می شنوم
در واقع می خواستم زودتر شرش کم بشه ...
_شما که توقع ندارید اینجا توی محیط کار و جلوی همکارتون صحبت کنیم ؟
با عصبانیت برگشتم سمتش و گفتم :
_من اصلا توقع ندارم که با شما صحبت کنم!
_حالا چرا عصبی میشین ؟ خوب میریم توی همین پارک
_من با شما حرفی ندارم آقا !
جوابی نداد ... رفتم طرفش ، از بوی عطر تندش سرم گیج رفت . خودشو کمی کنار کشید تا بتونم رد بشم
با قدم های تند رفتم سمت میز کارمون کتایون هنوز هم با نگاه مشکوک نگاه می کرد .
خیلی آروم گفت : مزاحمه ؟
با شنیدن اسم مزاحم یاد پیام های این چند روزه افتادم ، با شک به اشکان نگاه کردم که هنوز منتظر وایستاده بود .
اگر خودش باشه چی !؟ اومد نزدیک و گفت :
_من بیرون منتظرتون هستم . با اجازه خانوم از دیدارتون خوشحال شدم
کتایون به احترامش بلند شد و خداحافظی کرد . خیلی زرنگ بود که از قصد جلوی همکارم گفت بیرون منتظرمه !
یه جورایی دستمو گذاشت تو پوست گردو ، حالا اگر نمی رفتم کتی مشکوک میشد ... دودل بودم نمی دونستم چیکار
کنم!
شاید اگر نرم بازم بیاد سراغم ... روی عقلم پا گذاشتم و بلند شدم ...
چادرمو برداشتم و گفتم :
_من الان میام
_باشه برو عزیزم
روی یکی از صندلی های پارک نشسته بود که اتفاقا خیلیم از کتابخونه دور نبود . بازم مثل همیشه از استرس
انگشتامو شکستم و رفتم طرفش
هيـچ چيز
قشنگ تر از اين نيست
يكے¹ را داشتہ باشے
ڪہ هر روز بہ او بگويے :
با #طُ حالِ تمامِ
روزهايم عشـق است💕😌
#عاشقونہ_طورے
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
••💍🦋••
«اَلّا تَتَّخِذُوا مِن دُونِے وَكِيلًا»
عآشق خُدآیے باش
کہ چہ بخواے چہ نخواے
دوست دارهـ😌🦋
اسراءآیہ۲
#عربے_طور
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
#یڪروایتعاشقانہ💍
در زدند ، پیك بود
نامہ آورده بود قلبم ریخت
فکر کردم شهید شده
وصیت نامہ اش را آورده اند
نامہ را گرفتم باز کردم
یك انگشتر عقیق برایم فرستاده بود
از جبهہ نوشته بود
این انگشتر را فرستادم
بہ پاس صبرها و تحمل هاے تو
بہ پاس زحمتهایے کہ کشیده اے
این را بہ تو هدیہ کردم
آرام شـدم🙃💜
شهید صیاد شیرازے
یادگاران ج¹¹، ص³⁷
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
پاک کنم؟؟😱
بعداز امشب دیگه تبلیغ این کانالو نمیزارم
لطفا بعدا نیاین پی وی سراغشو بگیرید🙏❣