eitaa logo
🌱 حـــديثــــ‌ عـــشـــق (رمان)
6.3هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.9هزار ویدیو
27 فایل
❤ #حـــديثـــ‌عــشــقِ تــو دیــوانــه کـــرده عــالــم را... 🌿 رمان آنلاین #چیاکو_از_خانم_یگانه تبلیغاتمون🪄💚 https://eitaa.com/joinchat/254672920C9b16851ec4
مشاهده در ایتا
دانلود
💚💍 ❤️ 💚 میخواستم همونجوری باشم که دلش میخواست... قرص و محکم... سعی میکردم گریه و زاری راه نندازم... تموم مدت هم بالا سرش بودم... وقتی تو خاک میذاشتنش...😔 وقتی تلقین میخوندن... وقتی روش خاک میریختن...😢 گاهی وقتا... خدا آدمو پوست کلفت میکنه... بچه های سپاه و لشکرش... میزدن تو سر و صورتشون... نمیدونستم که ایییین همهههه آدم دوسش داشتن...❤️ حرم بی بی معصومه (س)... پر شده بود از سینه زن و نوحه خون... بهت زده بودم... مدام با خود میگفتم... آخه چرا نفهمیدم که شهید میشه...!😞 خیلیا میگفتن... "چرا گریه نمیکنه....😕 چرا به سر و صورتش نمیزنه...؟!" یه مدت تو خونه ی آقا مهدی موندم... بعدش برگشتم پیش خانوم همت و باکری... حالا منم شده بودم مثه اونا... دیگه منتظر کسی و چیزی نبودم... اتفاقی که نباید،اتفاق افتاده بود...💔 خیلی هوامو داشتن و... تجربه هاشونو بهم میگفتن... بعد یه مدت صبر اومد سراغم و آرومتر شدم... میشِستیم و از خاطرات شهیدامون میگفتیم... اون روزا اونقده مصیبت ریخته بود... که گریه کردن کار خنده داری به نظر میرسید... یادگاریهای زندگی باهاش...💕 همین خاطرات ریز و درشتیه که... گاهی وقتا یادم میان و... یه مرجان بزرگ و... یه قرآن و تسبیح هم که بهم داده بود...💕 از دوستش گرفته بود که شهید شده... بازم انگار اتاق ذهنم دو قسمت شده و... داره پشت اون دیوار کمیل میخونه... باورتون میشه... صدای کمیل خوندشو میشنوم...؟😔💚 🌺 🍃http://eitaa.com/joinchat/2125529114Cdc33bb954c 🍃
🌹🌹چه خوبه مثل شهدا قدر شناس باشیم...🌹🌹 یه شب بارونی بود. فرداش حمید امتحان داشت. رفتم تو حیاط و شروع کردم به شستن ظرفها . همین طور که داشتم لباس میشستم دیدم حمید اومده پشت سرم ایستاده. گفتم اینجا چیکار میکنی؟ مگه فردا امتحان نداری؟ دو زانو کنار حوض نشست و دستهای یخ زدمو از تو تشت بیرون اوردو گفت: ازت خجالت میکشم .من نتونستم اون زندگی که در شان تو باشه برات فراهم کنم. دختری که تو خونه باباش با ماشین لباسشویی لباس میشسته حالا نباید تو این هوای سرد مجبور باشه ... حرفشو قطع کردمو گفتم : من مجبور نیستم . با علاقه این کار رو انجام میدم. همین قدر که درک میکنی . میفهمی . قدر شناس هستی برام کافیه. شهید سید عبدالحمید قاضی میر سعید —---------------------------------------------------— 🌷🌷🌷 @shohada72_313
ﺟﺎﯼ ﺧﺎﻟﯽ ، ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﻣﯿﺮﺍﻧﯽ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﻦ ﺧﻮﺷﮕﻠﺘﺮﯾﻦ ﭘﺎﺳﺪﺍﺭ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﻮﺩ ...💚 🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹