eitaa logo
🌱 حـــديثــــ‌ عـــشـــق (رمان)
7.2هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.9هزار ویدیو
27 فایل
❤ #حـــديثـــ‌عــشــقِ تــو دیــوانــه کـــرده عــالــم را... 🌿 رمان آنلاین #چیاکو_از_خانم_یگانه ♻ #تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/254672920C9b16851ec4
مشاهده در ایتا
دانلود
✨إِنَّ اللَّهَ لَا يَسْتَحْيِي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلًا ✨مَا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا ✨فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِينَ ✨كَفَرُوا فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا ✨يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا ✨وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِينَ ﴿۲۶﴾ ✨خداى را از اينكه به پشه ‏اى يا فروتر ✨يا فراتر از آن مثل زند شرم نيايد ✨پس كسانى كه ايمان آورده‏ اند مى‏ دانند ✨كه آن مثل از جانب پروردگارشان بجاست ✨ولى كسانى كه به كفر گراييده‏ اند مى‏ گويند ✨خدا از اين مثل چه قصد داشته است ✨خدا بسيارى را با آن گمراه و بسيارى را ✨با آن راهنمايى مى ‏كند ولى جز نافرمانان ✨را با آن گمراه نمى ‏كند (۲۶) 📚سوره مبارکه البقرة ✍آیه ۲۶ ┄┅🌵••══••❣┅┄       •• @tame_sib •• ┄┅❣••══••🌵┅┄
😍 💃💃💃💃 دکترم تجویزکرده صبح وظهروعصروشام💋 چهاربوسه ازلبت گیرم سریعا والسلام🙊 آنفولانزای لبانم در تب این نسخه سوخت❣ لطف کن دارو بیاور !لطف عالی مستدام💕 🙈🙈🙈🙈 ┄┅🌵••══••❣┅┄       •• @tame_sib •• ┄┅❣••══••🌵┅┄
. . . . . ولی دریغ که اصلا نگاهی به سمت خواهرها نمیکرد 😑 . پشت سرشون رفتیم و وقتی نزدیک باب الجواد که شدیم آقا سید شروع کرد به مداحی کردن. (اوجه بهشته حرم امام رضا/زایرات اینجا تو جنان دیده میشن/مهمونات امشب همه بخشیده میشن) . نمیدونم چرا ولی بی اختیار اشکم در اومد😢 . سمانه تعجب کرده بود😯 . -ریحانه حالت خوبه؟! 😞😞 . -اره چیزیم نیست😧😧 . یواش یواش وارد صحن شدیم. وقتی گنبد رو برای اولین بار دیدم یه جوری شدم.فضای حرم برام خیلی لطیف بود. . همراه سمانه وارد حرم شدیم. . بعضی چیزها برام عجیب بود. . -سمی اونجا چه خبره؟!😯 . -کجا؟! اونجا؟! ضریحه دیگه☺ . -خوب میدونم ولی انگار یه جوریه؟! چرا همدیگه رو هل میدن؟!😯 . -میخوان دستشون به ضریح بخوره☺ . -یعنی هر کی اونجا دست بزنه حاجت میگیره؟!😯 . هرکی اونجا دست بزنه که نه ولی اعتقاد دارن اونجا چون محل زیارت فرشته ها و امامهاست متبرکه و بهش دست میزنن و زیارت میکنن. . -یعنی اگه ما الان دست نزنیم زیارت نکردیم؟!😕😕 . -چرا عزیزم. مهم خوندن زیارت نامه و...هست😊 . سمانه یه زیارت نامه هم به من داد و گفت تو هم بخون. . -اخه من که زیاد عربی خوندن بلد نیستم😐 . پس من میخونم و تو هم باهام تکرار کن ،حیفه تا اینجا اومدی زیارت نامه نخونی😕 . و سمانه شروع کرد با صدای ارامش بخشش زیارت نامه خوندن و من گوش دادم. . بعد زیارت تو صحن انقلاب نشستیم و سمانه مشغول نماز خوندن که یاد اون روز توی جاده افتادم و گفتم: -سمانه؟!😕 . -جان سمانه😊 . -یه چی بگم بهم نمیخندی؟!😟 . -نه عزیزم.چرا بخندم . -چرا شما نماز میخونید؟!😐 . -عزیزم نماز خوندن واجبه و دستور خداست ولی یکی از دلایلش ارامش دادنه به خود آدمه. . -یعنی تو نماز میخونی واقعا آروم میشی؟!😯 . -دروغ چرا...همیشه که نه. ولی هروقت با دلم نماز میخونم واقعا اروم میشم.هر وقتم که غم دارم هم که تو سجده بعد نماز با خدا درد و دل میکنم و سبک میشم.. . -اوهوم..😕میدونی سمی من نماز خوندنو تو بچگی از مامان بزرگم یاد گرفته بودم..ولی چون تو خونه ما کسی نمیخوند دیگه کم کم فراموش کردم😔 بیچاره مامان بزرگم تا حالا مشهد نیومده بود و ارزوشو داشت😢😢 . میشه دو رکعت نماز برای مامان بزرگم بخونی؟! . -چرا نمیشه...ولی روحش بیشتر خوشحال میشه ها وقتی خودت بخونی😔😔 . -میخوام بخونم ولی.. . -ولی نداره که.اینهمه راه اومدی بعد یه نماز نمیخوای بخونی؟؟ نویسنده✍🏻 🚫 منبع👇🏻 💟InsTAgRam:MaHDibaNi72 ┄┅🌵••══••❣┅┄       •• @tame_sib •• ┄┅❣••══••🌵┅┄
🌸 رهبرانقلاب: ماه ربیع الاول، بهار زندگی است. با اجازه مادر سادات رخت عزاے پسرش را نہ از جان بلڪہ از تن، در مے آوریم و میگوییم اے حسین داغ تو تا ابد در سینہ ماخواهد ماند مادرم ڪردہ سفارش ڪ بگو اول ماه بابے انت و امے یااباعبداللہ🍃 💐حلول ماه #ربيع_الاول مبارک💐
مےخواهمت❣ از تو چہ پنهان❣ گاهے برایم انقدر خواستنے میشوے❣ ڪہ شروع میڪنم❣ بہ شمارش تڪ تڪ ثانیہ‌ها❣ براے یڪبار دیگر❣ رسیدن بہ بوے تنت...💕❣💕 . . ݥ┄┅🌵••══••❣┅┄       •• @tame_sib •• ┄┅❣••══••🌵┅┄
دل به تو سجده می کند قبله اگر چه نیستی... ‌‌‌‌ ┄┅🌵••══••❣┅┄       •• @tame_sib •• ┄┅❣••══••🌵┅┄
#درمحضرشهدا #هرروزبایک_شهید روایتى از شهید مدافع حرم اکبر شهریارى ...اربعین سال ۹۲ بود که با عده‌ای از دوستان عازم کربلا شدیم. در آن سفر یکی از بچه‌ها هم که تازه مجروح شده بود، حضور داشت. اکبر کلاً در این سفر عوض شده بود. انگار آمده بود که شهادتش را بگیرد.😔 رسیدیم بین الحرمین که شروع کرد به روضه خواندن و بلند بلند گریه کردن. 😭تا حالا ندیده بودم که این‌طوری گریه کند. با بچه‌ها رفتیم حرم امام حسین [علیه السلام]. آمدیم که بریم سمت حرم حضرت اباالفضل [علیه السلام]. اکبر نیامد، گفت: شما برید من اینجا می‌نشینم تا برگردید😔. همه تعجب کردیم، گفتیم تو که عشق حضرت عباس [علیه السلام] بودی، تو که ترک اصیلی ...💔 دیدیم نه انگار قصد آمدن نداشت. ما رفتیم و برگشتیم. اول ماه ربیع الاول بود که رفت منطقه. ۱۷ ربیع الاول بود که محمودرضا بیضائى شهید شد.🌹 اکبر  آن روز که محمود شهید شد، خیلی داغون شد. لباس محمود را تنش کرد، گفت: انتقامش را می‌گیرم.😠 روز ۱۹ ربیع الاول که اکبر هم به حاجتش رسید. آن موقع بود که فهمیدیم دلیل نیامدن آن روزش به حرم را. 😭 او خجالت می‌کشید از آقا که هنوز نتوانسته در راه حرم خواهرشان جان بده.😭 "خدا کند که منم به تو برسم رفیق"🌹 ┄┅🌵••══••❣┅┄       •• @tame_sib •• ┄┅❣••══••🌵┅┄
-ولی نداره که. اینهمه راه اومدی بعد یه نماز نمیخوای بخونی؟؟ . -نمیدونم چی بگم... تو نماز خوندن بهم یاد میدی؟!😶 . . -چرا که یاد نمیدم گلم☺با افتخار آجی جون.😊😊 . سمانه هم همه چیزوبا دقت بهم یاد میداد و منم کم کم یادم میومد ذکرها و نحوه گفتنش . دو رکعت نماز برای مامان بزرگ خوندم😊 . خیلی دوست داشتم آقای فرمانده من رو در حال نماز خوندن میدید😐😐 . شاید اصلا مامان بزرگ بهانه بود و به خاطراون نماز خوندن یاد گرفتم که باز دوباره جلوش ضایع نشم😕😕نمیدونم 😔 . اما این نمازم هرچی بود قربتا الی الله نبود و نتونستم مثل آقا سید و سمانه تو سجده بعدش درد و دل کنم و هر چی زور زدم اشکی هم در نیومد😕 . . بعد نماز تو حال خودمون بودیم که برا سمانه اس ام اس اومد و بعد خوندنش گفت: . -ریحانه جان پاشو بریم حسینیه . -چرا؟! نشستیم دیگه حالا😕 . -زهرا پیام داد که آقا سید برای اعضای اجرایی جلسه گذاشته و منم باید باشم. تو هم که اینورا رو بلد نیستی. . -باشه پس بریم فهمیدم تو این جلسه سید مجبوره رو در رو با خانم ها حرف بزنه و چون زهرا هم بود میخواستم ببینم رابطشون چه جوریه😐😐 . -سمانه؟!😯 . -جانم؟؟😊 . -منم میتونم بیام تو جلسه؟؟😕 . متاسفم عزیزم.ولی فقط اونایی که اقا سید اجازه میدن میتونن بیان.جلسه خاصی نیستا هماهنگی در مورده سفره . . -اوهوم...باشه 😔 . جلسه تو اطاق بغل حسینیه خواهران بود و منم تو حسینیه بودم..داشتم با گوشیم ور میرفتم که مینا بهم زنگ. . -سلام ریحانه. خوبی؟؟چه خبر؟! بابا بی معرفت زنگی..پیامی چیزی؟!😑😑 . -من باید زنگ میزدم یا تو..اخه نپرسیدی زنده رسیدیم یا نه😕😕😐 . . -پی ام دادم ولی جواب ندادی😕 . -حوصله چک کردن ندارم😟 . -چه خبرا دیگه.همسفرات چه جورین؟! . -سلامتی...آدمن دیگه😃ولی همه بسیجین . -مواظب باش اونجا به زور شوهرت ندن😂😂 . -نترس اگه دادن برا تو هم میگیرم😄😄 . - بی مزه😐حالا چه خبراخوش میگذره😉 . - بد نیست جای شما خالی😊 . - راستی ریحانه . - چی؟! . - پسره هست قد بلنده تو کلاسمون😆 . - کدوم؟!😯 . - احسان دیگه.باباش کارخونه داره😉 . ... 🚫 منبع👇🏻 💟insta:mahdibani7۲ ┄┅🌵••══••❣┅┄       •• @tame_sib •• ┄┅❣••══••🌵┅┄
تو قشنگ‌ترین چیزے هستے ڪہ❣ تو قلبم نگہ میدارم...💕❣💕 ┄┅🌵••══••❣┅┄       •• @tame_sib •• ┄┅❣••══••🌵┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#هرروزیک_آیه ✨إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ✨أُولَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ ﴿۷﴾ ✨در حقيقت كسانى كه گرويده و كارهاى ✨شايسته كرده‏ اند آنانند كه بهترين آفريدگانند (۷) 📚سوره مبارکه البينة ✍آیه ۷ ❣ @hamsar_ane❣