«لَعَنَ اللّهُ مَن مَنَعَكَ مِن شُربِ ماءِ الفُراتِ»
بر موکلین آب فرات لعنت...
[ حدیث دل ]
وفاداری وشیدایی،علمداری وسقایی ندارند این صفتها جز تو دیگر هیچ مصداقی #سیدحمیدرضابرقعی
__________
نه در توصیف شاعرها نه در آواز عشاقی
تو افزونتر از اندیشه، فراوانتر از اغراقی
وفاداری و شیدایی علمداری و سقایی
ندارند این صفتها جز تو دیگر هیچ مصداقی
به خوبی تو حتی معترف بودند بدخواهان
یزید آنجا که میگوید الا یا ایها الساقی
تمام کودکان معراج را توصیف میکردند
مگر پیداست از بالای دوش تو چه آفاقی
چنان رفتی که حتی سایهات از رفتنت جا ماند
رکاب از هم گسست از بس برای مرگ مشتاقی
فرار از تو فراری میشود در عرصه میدان
چنان رفتی که بعد از آن بخوانندت هوالباقی
بدون دست میآیی و از دستت گریزانند
پر از زخمی هنوز اما برای جنگ قبراقی
به سوی خیمهها یا «عدتی فی شدتی» برگرد
که تو بی مشک سقایی که تو بی دست رزاقی
شنیدم بغض بیگریه به آتش میکشد جان را
بماند باقی روضه درون سینهام باقی
#سیدحمیدرضابرقعی
#علمدار_کربلا
#عباس_علیه_السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
((تولی و تبری)) از فروع دین است اما اگر همین تولی بدون تبری باشد از اصل دین که ولایت است جا می مانی....
بنگر کجای ماجرایی
تولی بی تبری در مصاف حق و باطل میتواند تو را از حق جدا کند
آنانکه میگویند چرا ((مرگ بر ...)) بگوییم بدانند تا تبری نداشته باشی حتی حج نیز ناتمام است
و
رمی جمرات اگر بدون تبری در دل رخ دهد ناگهان دامن پر از سنگ رو به خدا می ایستی بدبخت می شوی...
#مُحَرمانه
#بشنو_و_ببین
#کل_یوم_عاشورا
#کل_ارض_کربلا
اَلسَلامُ عَلَیکَ یا قَمَرَالعَشیرَه
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَالْفَضْلِ الْعَبَّاسَ
ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ... 🖤
حمید علیمی ؛ دامن کشان رفتی(1).mp3
7.7M
دامن کشان رفتے دلم زیرو رو شد
چشم حرامے باحرم روبرو شد...
بیا برگرد خیمہ اے علمدارم
منو تنها نگذار اے کس و کارم💔
#کربلایے_حمید_علیمے
#دلداده_حسینــ🏴
[ حدیث دل ]
#شب_تاسوعا
دستی افتاد ز تن، دست دگر یاری کن
گرچه بی تاب شدی خوب علمداری کن
مشک! نومید مشو، تا به حرم راهی نیست
تو در این معرکه ی درد مرا یاری کن
تیر! در چشم برو، لیک سوی مشک میا
به هوای سر زلفش تو هواداری کن
تیر بر مشک نه، بر این جگر تشنه نشست
عشق! ساکت منشین با دل من زاری کن
چشم! دیدی علم و مشک به خاک افتادند
قطره ی اشک تو در غربت من جاری کن
بانوی تشنه لبان! دست روی سینه مَنِه
لااقل بهر من سوخته دل کاری کن
آب را تا به در خیمۀ اصغر برسان
بعد آن بر من بی دست عزاداری کن
سیدمحمد جوادی