#توئیت 🖇♥️
حرف دل همهی عاشقا از زبان #وحشی_بافقی اونجایی که میگه:
" ما کجا؟
یار کجا؟
این همه آزار کجا؟ "
#حدیث_دل 🍂
شب ها کنارم بنشین...
از دنیای مردانه ات بگو...
از قرارهایی که می گذاری...
و از حساب و کتاب هایی که می کنی.
من هم برایت چای می ریزم...
و لحظه شماری می کنم...
حواست پرت شود...
اشتباهی نگاهم کنی ...
و از دهانت بپرد...
بگویی...
"راستی حال تو خوب است؟"
#شیما_سبحانی
#مخاطب_خاصم
#حدیث_دل 🍂
[ حدیث دل ]
وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ ... و ما را چه ها که نشد! #درفراق💔 #سیدالشهدایدلم #بیچارهدل #
غصه ی یعقوب و ایوب و زلیخا دیده ای؟!
درد من از درد اینان، صد برابر بیشتر...
#دلتنگکربلا
#درفراق 💔
#سیدالشهدایدلم
#بیچارهدل
#حدیث_عاشقی🍂
#نجف
•[بدون حبّ شمــا
عشق؛
نا فرجامـــ استـــــ...
جوان؛
نجف که نبیند
جوان ناکامـــ استـــــ.]•
#باباحیدرم
#یکشنبههایعلوی
#حدیث_عاشقی 🍂
در این صبح تماشایی پاییز
دلت شاد و لبت از خنده لبریز
چراغ خانه ات همواره روشن
روز و شبت دل انگیز و دلاویز
#لاادری
#صباحالخیر
#حدیث_دل 🍂
[ حدیث دل ]
یک زندگی کم است ! برای آنکه تمام شکلهای دوستت دارم را با #تو در میان بگذارم ... میخواهم هر صبح
#تو اولین ڪسی بودے
ڪه چشمانش برق داشت
و لبخندش طعم!
اولین ڪسی ڪه بے هوا
هوایش در سرم افتاد
تو بودے ..
گلدان پشت پنجره بودم
و تو آفتاب اول صبح
تابیدے و قد ڪشیدم
مثل شعمدانی هایے ڪه با صداے پاے بهار
گل مے دهند ،،،،
اما تو پایان هم بودے
مثل سوز سردے ڪه از لاے پنجره نیمہ باز
مے وزد و گلدان شعمدانی را مے خشڪاند
تو آخرین ڪسی بودے ڪه مرا بوسید
با لبخندے طعم دار
مثل آخرین روز پاییز
سردِ سرد...
#بیتاهراتیان
#جان_جانانم
#حدیث_دل 🍂
#پای_درس_دل
با عبادت، با عمل، با حرف، آدمها مشخص نمیشوند و اندازههایشان نمودار نمىگردد،
آنچه نهفته ها را مشخص مىكند و حالتها و آدمها را از يكديگر جدا مىسازد، "بلاء" است
#استاد_علی_صفایی_حائری
#سبک_زندگی
#حدیث_نفس🍂
تعود بعد كل جرح جديد
وفي كل مرة
أعز من ذي قبل
في كل مرة أعمق ...
تو بعد از هر زخم تازه ای دوباره باز می گردی
و هر بار
عزیزتر از پیش
هر بار عمیق تر ...
#غادة_السمان
#عربی_نوشت
#حدیث_دل 🍂
[ حدیث دل ]
#یکشنبه است ، امروز تو کمی زود بیا دلم جا مانده ، جایی در قرار دیروز چای دم کنم یا قهوه؟؟ چه می گوی
برای قلبم ؛
چه طرحی بریزم تا #یکشنبه ها ،
عاشقت نباشد؟
لبانم را چه بیاموزم ؛
که یکشنبهها تو را نبوسد ،
و طاقتم را که دندان بر جگر بگدازد؟
به شعرم چه بگویم ؛
که منتظرم باشد تا بعد؟
و حال آنکه روزی که #تو را
نبینم ، بی نهایت است.
#نزار_قبانی
#جان_جانانم
#حدیث_دل 🍂
بعضی شب ها
یک شب نیستند
هزار سالند
نمی دانم چند ساله ام
منی که از این شب ها کم نداشته ام...
#مسلم_علادی
#شبتونماه
#حدیث_دل 🍂