eitaa logo
[ حدیث دل ]
6.2هزار دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
4.6هزار ویدیو
186 فایل
ایدی تبادلات
مشاهده در ایتا
دانلود
تو در نگاه من پر شکوه جلوه می‌کنی تعجب‌زده از جاودانه‌ها و بی‌مرگی‌ها بخشاینده‌ی لذت به گرداگرد جهان تسلی دهنده‌ی نا امیدی‌ها و زداینده‌ی رنج‌ها‌. تو را در فضا تنفس می‌کنم پر رمز و راز تصورت می‌کنم تو را از نیستی‌ها استخراج می‌کنم. این‌طور به نظر می‌رسد که جهان برای یاری من در وجود آمده تا تو را برانگیزانم و خورشید برای خدمت من این‌جاست تا هم‌چون فانوسی راه‌های ناهموار مرا روشنایی بخشد. 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به کوی عشق منه بی‌دلیلِ راه، قدم که من به خویش نمودم صد اهتمام و نشد فغان که در طلب گنج نامه‌ی مقصود شدم خراب جهانی ز غم تمام و نشد 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️بدان که خدا همیشه هست... 📌 خدای تو و یوسف یکی است... 🌸🍃
جان شيرين منى بلكه زجان شيرين تر.. 🌸🍃
🌺بـســم الله الـرحــمن الـرحـــیم🌺
هر که سودای تو دارد چه غم از هر دو جهانش؟ نگران تو چه اندیشه و بیم از دگرانش آن پی مهر تو گیرد که نگیرد پی خویشش و آن سر وصل تو دارد که ندارد غم جانش 🌸🍃
عشق آن است که هزار بار دوستت داشته باشم و هربار حس کنم اولین باری است که دوستت دارم نزار قبانی 🌺🍃
چگونه ای بی من که من بی تو چونان رودی بی مسیر در برکه تنهایی گرفتار آمده ام آسمان شب هایم تاریک است و فانوس چشمانم کم سو و قامت خمیده احساسم از بس تو را ندیده ام و از شدت دلتنگی آنقدر باران اشک باریده ام که می ترسم نابینا گردم و از شوق تماشای تو محروم شود چشمانم با تو خوبم از شدت شادمانی چونان رودی روانم اما بی حضورت چونان مرده ای نیمه جانم که از خوشبختی هیچ نمی دانم 🌸🍃
آن درد ندارم که طَبیبان دانند دردیست محبت که حَبیبان دانند ما را غم روی آشنایی کُشتست این حال نباید که غریبان دانند... 🌼🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️وَ نُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ (قصص/۵) 🤲دعا کنیم نسلی باشیم که تجلی واقعی این وعده و آیه الهی را ببینیم؛ ان شاءالله 🍃🌺
🌺بـســم الله الـرحــمن الـرحـــیم🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نگاهم محو چشمانت برایت شعر مے خوانم خودم اینجا دلم اینجا حواسم را نمے دانم..... حمید_ایران_نژاد 🌸🍃 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
. جايی نرو... بچرخ فقط در مدار من... ای ماه ای ستاره دنباله دار من... 🌸🍃
دیده‌ی انتظار را دامِ امید کرده‌ایم ای قدمت به چشمِ ما، خانه سفید کرده‌ایم! 🌸🍃
با تيشه ی خيال تراشيده‌ام تو را در هر بتی كه ساخته‌ام ديده‌ام تو را از آسمان به دامنم افتاده آفتاب؟ يا چون گل از بهشت خدا چيده‌ام تو را رويای آشنای شب و روز عمر من! در خواب‌های كودكی‌ام ديده‌ام تو را از هر نظر تو عين پسند دل منی هم ديده، هم نديده، پسنديده‌ام تو را زيباپرستیِ دل من بی‌دليل نيست زيرا به اين دليل پرستيده‌ام تو را 🌸🍃
حقیقت دارد تو را دوست دارم در این باران می‌خواستم تو در انتهای خیابان نشسته باشی من عبور کنم سلام کنم لبخند تو را در باران می‌خواستم 🌺🍃
ای كوه تو فرياد من امروز شنيدی دردی ست درين سينه كه همزاد جهان است   از داد و وداد آن همه گفتند و نكردند يا رب چقدر فاصله‌ی دست و زبان است   خون می‌چكد از ديده در اين كنج صبوری اين صبر كه من می‌كنم افشردن جان است   از راه مرو سايه كه آن گوهر مقصود گنجی‌ست كه اندر قدم راهروان است 🌼🍃
🌺بـســم الله الـرحــمن الـرحـــیم🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوشـــم من با تب عشقت طبیب آمد، جوابش ڪن حبیـبم! چشـم بیـــمارتُــــــــوبس باشـد طبیب من 🌸🍃
در کتاب چار فصل زندگی صفحه‌ها پشت سرِ هم می‌روند هر یک از این صفحه‌ها، یک لحظه‌اند لحظه‌ها با شادی و غم می‌روند گریه، دل را آبیاری می‌کند خنده، یعنی این‌ که دل‌ها زنده است زندگی، ترکیب شادی با غم است دوست می‌دارم من این پیوند را گر چه می‌گویند: شادی بهتر است دوست دارم گریه با لبخند را ... 🌼🍃
14.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بایدخـــریـــــدارم شوی تا من خـــریــدارت شوم 🌸🍃 🌼
حکایتی از گلستان سعدی.... دو درویش ملازم صحبت با یکدیگر سفر کردند یکی ضعیف بود که هر بدو شب افطار کردی و دیگر قوی که روزی سه بار غذا میخورد! اتفاقا به شهری رفتند و به تهمت جاسوسی گرفتار آمدند ، هر دو را به زندانی بردند و در به گل بر آوردند بعد از دو هفته معلوم شد که بی گناهند و در را باز کردند! قوی را دیدند مرده و ضعیف جان به سلامت برده... مردم در عجب ماندند، حکیمی گفت خلاف این عجب بود آن یکی بسیار پر خور بوده است طاقت بینوایی نیاورد به سختی هلاک شد و این یکی دگر خویشتن دار بوده است لاجرم بر عادت خویش صبر کرد و به سلامت بماند. چو کم خوردن طبیعت شد کسی را چون سختی پیشش آید سهل گیرد وگر تن پرورست اندر فراخی چو تنگی بیند از سختی بمیرد.. 🌼🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نسترن را بشناسيد ياس را لمس كنيد به خدا لاله قشنگ است... همه جا مست بخنديد همه جا عشق بورزيد سينه با عشق قشنگ است... بشناسيد خدا را هر کجا یاد خدا هست سقف آن خانه قشنگ است…     ✍ فریدون مشیری 🍃🌸