رفتم اداره گفتم با آقای حسینی کار داشتم، نبودش، پرسیدم کُجا هست ؟
یکی سر جاش نشسته بود
*گفت:عموش رحمت خدا رفته*
پرسیدم پس آقای بهمنی؟
*گفت : داییش فوت کرده*
گفتم جناب محمدی کجاست ؟
*گفت:داداشش فوت کرده*
گفتم خانم یاوری کجاست ؟
*گفت : باباش فوت کرده*
گفتم استاد رحمانی پس کجاست ؟
*گفت : دامادش فوت کرده*
آقا سرتونه درد نیاروم، احوال هرکی را پرسیدم ، یکیشون فوت کرده بود !!!!!!
آخرش فهمیدم همه با هم فامیلن و فقط یک نفر به رحمت خدا رفته.... 😂
ادارات فامیلی
[ حدیث دل ]
هر شب ، زیر باران نگاهم با یاد تو در دفتر عاشقانه هایم قدم مى زنم ... عزیزم ، فقط " تو " در آغ
🍂
چترت را کنار ایستگاهی
در مه فراموش کن...
خیس و خسته به خانه بیا
نمیخواهم شاعر باشى،
باران باش...
همین برای هفت پشت
روییدن گل کافیست
چه سرخ
چه سبز
چه غنچه.
#سيدعلى_صالحى
شبتون ماه...
🍁🍂🌾🍃
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ،
🌹اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ
🌹عَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ
🌹عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ
🌹عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن
چونکه صبح آمد وچشمم باز شد🌸
خلقـتم با خالقم همـراز شد
غرق رحمت میشود آنروز که💖
صبحش با نام "تو" آغاز شد
روزتون خدایی
❤️